• آثار باستانی ولایت غزنی در آیینه‌ی پژوهش >

     

    **ادامه مطلب**
  • تبيين اوضاع پايتخت فرهنگی جهان اسلام (غزنی) درسال 2013 >

    گفتگو با آقای احمدی مـعاون والی غزنی

    در قسمت بازسازی شهر غزنی یا آمادگی­ های شهری برای تجلیل از یک

    **ادامه مطلب**
  • کوچیگری، حرفه ای از نوع تجاوز، غارت و ستم >

    هزارستان مرکزی هر سال از ماه دوم بهار شاهد هجوم دسته های مسلح کوچی های پشتون تبار پاکستانی بر زمین

    **ادامه مطلب**
  • مهاجران افغانستانی و طالبان؛ اعتراض برافزایش هزینه های پاسپورت در ایران >

    درتاریخ 7 حوت/ اسفند 1401، بود که عبدالقیوم سلیمانی، سرپرست سفارت افغانستان در تهران با خروج از سفارت، اظهار نمود

    **ادامه مطلب**
  • 1
دی 06, 1402

کودکی که خود دست به کار شد

یک دختر هشت ساله مهاجر افغانستانی در ایران برای رهایی از ترس دستگیری به دست پولیس ایران با دست‌خط خود «مدرک اقامت» تهیه کرده است. پدر این دختر در ویدیویی که به افغانستان اینترنشنال فرستاده بود گفته است: «ببینید فشارها بر مهاجرین، چه تاثیری بر روان یک کودک…
دی 06, 1402

از مجبوری به کودکم قرص خواب می دهم

بحران غذایی درافغانستان؛ سهیلا نیازی:«با قطع کمک‌ها، مجبورم به کودک گرسنه‌ام قرص خواب بدهم» سهیلا نیازی در خانه گِلی روی تپه‌ای در شرق کابل، کف زمین نشسته و می‌گوید: «آخرین باری که توانستم برای کودکم شیر بخرم، دو ماه پیش بود. حالا شیشه شیرش را با چای پر…
مرداد 24, 1402 466

دو سال پس از سقوط

تحلیلی از روزنامه هشت صبح با عنوان دوسالگی سقوط؛ حاکمیت طالبانی و بحران‌هایی که در کمین…
مرداد 12, 1402 380

عاشورا در غزنی رنگ خون گرفت

در اثر تیراندازی مستقیم طالبان بر عزاداران عاشورای حسینی در نوآباد غزنی دست‌کم پنج نفر…
تیر 31, 1402 436

امام حسین(ع) و بیان اهداف قیام عاشورا

 سیدالشهدا (ع) حکومت یزید را مساوی با پایان اسلام دید و دست به قیام زد. معاویه با آنکه…
تیر 15, 1402 423

 واقعه غدیر و ضرورت شناخت این روز مهم و تاریخی

روز غدیر، روز تکمیل دین اسلام، همان روز یاس و ناامیدی کفار به‌شمار می‌رود. طبق آیه قرآن،…

کـرامت انسـانی در انديشه شهيد مزاری(ره

**نوشته شده توسط عبدالحکیم عادلی/ فوق لیسانس حقوق جزا و جرم شناسی**. **ارسال شده در** بابه مزاری

چکيده

آدميان به طور طبيعي از کرامت ذاتي بهره‌مندند. دست خلقت، آب و گل انسان را با کرامت سرشته است. کرامت انساني در افغانستان همواره از سوي صاحبان زر و زور و تشنگان قدرت و رياست مورد تهديد جدي قرار گرفته و جمعيت زيادي به جرم رنگ، نژاد، زبان، جنسيت و مذهب همواره از اولي­ترين و اساسي‌ترين نيازهاي بشري محروم بوده­اند. شهيد مزاري به عنوان يک عالم نوانديش دين­مدار، تضادهاي قومي، مذهبي، انحصار و استبداد تاريخي را در ستيز با کرامت انساني قلمداد نموده، هماهنگي، همدلي، انسجام، اتحاد مليت­ها، ديگر پذيري و بهره‌مندي از حقوق و امتيازات برابر را به عنوان پيش آهنگ حرکت به سوي کرامت انساني معرفي نموده و کرامت انساني را به عنوان مبناي حقوق بشر همچون حق حيات، آزادي، امنيت، عدالت، آموزش و پرورش، حق انتخاب، حق تعيين سرنوشت و تساوي در برابر قانون، در زمينه هاي فردي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي عينيت بخشيد.

مقدمه

«و لقد کرمنا بني آدم و حملناهم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضّلناهم علي کثير ممن خلقنا تفضيلا؛ ما فرزندان آدم را گرامي داشتيم و آنان را در خشکي و دريا بر نشانده‌ايم و از پاکيزه­ها روزي­شان داده و آنان را بر بسياري از آفريده­هاي خويش برتري خاصي داده‌ايم».(اسراء/70)

 انسان موجود شريف، کريم و بزرگواري است و اين شرافت و کرامت خارج از ذات انسان نيست بلکه ريشه در عمق جان انسان دارد. در بينش اسلامي انسان داراي دو گونه کرامت است: يکي کرامت ذاتي و طبيعي و ديگري کرامت اکتسابي و الهي. کرامت ذاتي به اين معناست که همة انسان­ها بما هو انسان بريده از دين، مذهب، رنگ، نژاد و عناوين ديگر بدون استثناء از اين کرامت برخوردارند و قابل سلب و اسقاط و انتقال به غير نيست. اين نوع کرامت در قرآن به صورت آشکارا بيان گرديده است: «وَلَقَد کَرّمنا بَنِي آدَمَ» (سوره اسراء، آيه 70)

کرامت اکتسابي و الهي عبارت از شرافت و کرامتي است که انسان در پرتو کوشش و تلاش پيگير در راه خودسازي و کسب معارف و اخلاق اسلامي بدست مي­آورد. ملاک برتري انسان بر ديگر موجودات برخورداري از کرامت اکتسابي است. اين همان چيزي است که انسان را گل سرسبد موجودات، مسجود ملائک، برگزيدة خدا، جانشين خدا در زمين، امانت دار الهي، برتر از تمام موجودات زميني و آسماني نشان داده و او را مستحق بزرگ­ترين مدح­ها مورد شناسايي قرار داده است.( سيد صادق حقيقت و سيد علي مير موسوي، مباني حقوق بشر از ديدگاه اسلام و ديگر مکاتب. ص 156) و در قرآن کريم به دان اشاره شده است: «إِنَّ اَکرَمَکُم عِند اللهِ اتقاکُم».( سوره حجرات، آيه13)

منظور از کرامت انساني در اين مقال کرامت ذاتي است که آدميان در کرامت ذاتي، و طبيعي باهم برابرند و برابري در حقوق، و حقوق مساوي که در مسائل حقوقي و حقوق بشر مدرن مطرح است نيز کرامت ذاتي و طبيعي است. در حالي که آدميان در کرامت اکتسابي و ارزشي و الهي به يک اندازه و درجه نيستند و تفاوت بسيار دارند.

مفهوم کرامت انساني

در زبان فارسي براي واژگان کريم، کرامت و کَرَمَ، برابرهاي بزرگوار، ستوده، گرامي داشته، گرامي کرده، آزاده و بخشنده، (حسين ساکت، ص241) بزرگي ورزيدن، بزرگواري، بخشندگي، سخاوت و جوانمردي،(بهمن آقاي، ص 39) شرف و کمال و پاک بودن از آلودگي، ( معين، ج 3، ص 2929) به کار رفته و در برابر ذلت، حقارت و کوچکي ( دهخدا، ج 12، ص 18230) استعمال گرديده است. همان‌گونه که برخي از محققان به مفهوم عزت، تفوق، برتري در نفس و ذات شيئ بي آنکه به ديگري سنجيده شود(بر خلاف فضيلت) به کار گرفته است. (التحقيق في کلمات القرآن الکريم، ج 10، ص 48)

کرامت انساني در اصطلاح حقوقي عبارت است از:«حق بنيادين، مطلق و آميخته با تکليف که موضوع آن نفس و ذات آدمي است و قابل توقيف، نقل و انتقال و اسقاط نمي‌باشد.» (سيد محمد طباطبايي، کرامت انسان در اسلام و ديگر اديان آسماني، ص...)

کرامت، نخستين و بديهي‌ترين صفت و ويژگي است که جدا از تمام حيثيات و اعتبارات ديگر به طور اولي فرد انسان را در بر مي­گيرد و به عنوان "اصل اوليه" با ماهيت و طبيعت او سرشته شده است. و براي همه يکسان است، کسي نمي­تواند آن را از خودش باز ستاند و يا به کسي انتقال دهد مگر اينکه با ارتکاب جرم و جنايت نسبت به خود و يا ديگران، از انسان بودن خارج گردد و به اصطلاح سالبه به انتفاء موضوع شود.(منوچهر طباطبايي مؤتمني، آزادي‌هاي عمومي و حقوق بشر ص221)

کرامت انساني نه صرفاً به عنوان يک حق و يا مجموعه از حقوق غير قابل سلب و انتقال، بلکه محور و مبناي حقوق بشر، اساس و پايه­ي بسياري از حقوق و امتيازات و تکاليف انساني شناخته مي­شود. پيشرفت و توسعه پايدار در هر جامعه‌اي مستلزم رعايت کرامت انساني است. در صورت عدم توجه به اين اصل و عدم التزام عملي به آثار آن، ارزش‌هاي چون عدالت، آزادي، و صلح در روابط داخلي و يا بين‌المللي معنا و مفهوم خود را از دست داده و ما شاهد جهاني پر از ظلم، بي عدالتي، بي مهري، خشونت، جنگ، تجاوز و تبعيض خواهيم بود. (اسماعيل رحيمي نژاد، کرامت انسان در اديان و مکاتب، ج6، ص 155)

کرامت انساني در گفتار و رفتار مزاري

«کرامت انساني» به عنوان اساسي‌ترين نياز بشريت همواره از سوي تشنگان قدرت و رياست، صاحبان زر و زور مورد تهديد جدي قرار گرفته و به جاي آن تهديد، بي حرمتي، قتل، غارت، جرم و جنايات حکم فرما شده است. کرامت ستيزي و کرامت زدايی مخصوص روزگاران قديم نيست؛ بلکه در روزگار ما و در کشور ما بيش از هر زمان و سرزمين ديگر کرامت انساني مورد چالش جدي قرار گرفته است و جمعيتي زيادي از مردم ما به جرم رنگ، نژاد، تبار، و مذهب همواره از حق حيات، آزادي، برابري، امنيت، و عدالت محروم بوده و با تيغ تبعيض و انحصار، قتل عام گرديده و در بازار برده فروشي جان، مال و آبرويش حراج گرديده است.!

 مزاري همچون ستارة روشني از نور و آگاهي در آسمان کرامت انسان درخشيد. وي، کرامت انساني را نه به عنوان يک شعار آتشين، بلکه ناشي از عمق باور و ايمان او به اين موضوع به مثابه يک قاعده و قانون در پرتو حکومت اسلامي و مردمي قلمداد نموده و مؤلفه­هاي ظلم و ستم، تضادهاي قومي، نژادي و مذهبي را به عنوان بنياد محروميت­ها و نابرابري­هاي ­کرامت ستيز معرفي نموده و در جهت نهادينه کردن شرافت، حرمت و کرامت انساني همه­اي مليت­هاي ساکن در افغانستان گام­هاي عملي برداشت و آن را به عنوان معيار و مبناي حقوق بشر در زمينه هاي فردي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي عينيت بخشيد.

زندگي درخشان رهبر شهيد در عرصه­هاي مختلف سياسي، نظامي، فرهنگي، اجتماعي و تربيتي داراي ابعاد و زواياي گوناگون است. اگر زواياي فکري اين عالم متعهد جدا از جرم هزارگي­اش مورد بررسي قرار گيرد، روشن خواهد شد که او در ميان همه رهبران ملي و جهادي کشور، اسوة هميشه جوشان فضيلت، سازندگي، خود سازي و کرامت انساني است. با نگاه مختصر در کارنامه اين مرد الهي، مي‌توان گفت که وي، در سراسر زندگي‌اش چنان درخشيد که هيچ حاکم و دانشمندي اين سرزمين به پاي او نمي‌رسد. از اين‌رو، بايسته است کرامت انساني را در نگاه ايشان به بحث گرفته گفتار و رفتار او را در اين زمينه مورد مطالعه قرار دهيم.

1-   ديدگاه مزاري در باره مردم

بدون شک کرامت انساني در محور جهان بيني و ايدئولوژي قابل تبيين و تحليل است. اگر ما بخواهيم کرامت انساني را از منظر شهيد مزاري به بحث بگيريم، بايسته است ديدگاه وي را در مورد انسان بدانيم. شهيد مزاري به عنوان يک انديشمند ديني و مکتبي با استناد به آية شريفه «يا ايهاالناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا، إنّ اکرمکم عند الله اتقيکم». در مورد مردم اين­گونه ابراز عقيده مي‌نمايد:

«قرآن کريم خطاب مي‌کند به «ناس» يعني «مردم» «يا ايهاالناس» يعني «اي مردم» در اينجا نمي‌گويد اين مردم مؤمن است يا غير مؤمن. نمي‌گويد که مردم پيروي مسيح است يا پيروي اسلام، يا پيروي موسي... قرآن صدا مي‌زند «اي مردم ما شما را از يک زن و مرد آفريديم». يعني اگر مسيحي هستيد اگر مسلمان اگر يهودي هستيد، همه‌تان را از يک زن و مرد خلق کرديم، لهذا در خلقت تان هيچ تبعيضي نيست آنگاه شما را شعبه شعبه و قبيله قبيله قرار داديم. اسلام مي­آيد اين را که قيافه­ها فرق دارد و نژاد­ها فرق دارد، صحه مي‌گذارد و مي­گويد که ما شما را قبيله قبيله خلق کرديم. اما چرا قبيله قبيله خلق کرديم؟ «لتعارفوا» تا يکديگر را بشناسيد.» ( چراغ راه، ص 168)

در نگرش شهيد مزاري -که بر خواسته از دين و مکتب اسلام است- همه آدميان باهم برابر و برادرند انسان بما هو انسان بريده از رنگ، نژاد، مذهب و جنسيت بر ديگري هيچ‌گونه امتياز و برتري ندارد. تفاوت در رنگ و تبار از ديدگاه اسلام يک امر مثبت براي شناخت همديگر است. بر همين مبنا همه انسان‌ها در برابر قانون و بهره‌مندي از حقوق و امتيازات با هم برابرند، فخر فروشي، تکبر، امتياز طلبي و حذف ديگري در آموزه­هاي ديني مورد ندارد. ايشان با اعتقاد به برابري انسان‌ها تضاد قومي و امتياز طلبي را بزرگ‌ترين آفت ملي کرامت ستيز قلمداد نموده با صراحت بيان مي­دارد: «اگر اقوام ساکن در  افغانستان، هويت و شخصيت و حقوق همديگر را نفي نکنند، اگر کسي در اينجا ظلم نکند، حق ديگري را ضايع نکند، ديگر مشکلي وجود ندارد. تمام درگيري‌ها و جنجال‌ها در سر همين مسئله امتياز طلبي و حذف همديگر است. ( احياي هويت، ص167)

2- احترام به مردم در زمان رهبري

استاد مزاري به شهادت تاريخ و شاهدان عيني در تمام دوران جهاد و مقاومت، در زمان جنگ و صلح چه قبل از رهبري و چه پس از آن با مردم رفتار صميمانه، دلسوزانه و پدرانه داشت، در برابر ظالمان و ستم پيشگان سازش ناپذير و در برابر مردم به عنوان يک خادم بي­ريا مطرح بود.

شهيد مزاري در اوج اقتدار سياسي و اجتماعي مردم را هرگز فراموش نکرد و آنان را خوار و حقير و فرومايه نپنداشت؛ بلکه همواره از ملاقات و ديدار با مردم احساس شادماني مي‌کرد و خدمت به مردم را به عنوان يک مسئوليت خطير مي‌دانست. وي، با اقتداء امير مؤمنان(ع) هميشه به اين انديشه بود که چسان و با چه شيوه­هاي مي­توان به مردم خدمت کرد. امير مؤمنان(ع) فرمود: «أأقنع من نفسي بأن يقال : هذا أمير المؤمنين؟! و لا أشارکهم في مکاره الدهر، أو أکون أسوه لهم في جشوبه العيش؛آيا به همين رضايت دهم که مرا اميرالمؤمنين مي‌خوانند، اما در تلخي­هاي روزگار با آنان شريک نباشم؟ و در سختي­هاي زندگي الگوي آنان نباشم» (نهج‌البلاغه، نامه 45).شهيد مزاري بر خلاف تمامي سياست مداران تاريخ که در اوج قدرت محبوب و پس از قدرت از قلب­ها زدوده مي‌شوند، در قلب توده­هاي مردم جاه داشت بدينسان هم در زمان حيات و هم هنگامه وداع، چنان درخشيد که به اعتراف همه دوست و دشمن به مثابة يک قهرمان ملي در تاريخ جاودانه شد.

3- توجه به آراء عمومي و دموکراسي

يکي از اصول دموکراسي احترام به خواست و اراده مردم در تعيين سرنوشت است. استاد مزاري به عنوان روشنفکر متمدن دين مدار و آگاه به قوانين و مقررات مذهبي، ملَي و بين‌المللي نه تنها دموکراسي را با دين و ديانت در ستيز نمي‌دانست که آن را از امور مسلم و پذيرفته شده­ی تمام ملت­ها و دولت‌ها اعلام نموده و ضمانت اجراي آن را نيز تشکيل حکومت اسلامي مي دانست. چنانچه به صراحت بيان مي‌داشت: «ما اميدواريم که در افغانستان يک حکومت اسلامي که خواسته­هاي تمام مردم افغانستان را تأمين نمايد به وجود آمده و منطق اصالت زور و حکومت‌هاي که مي‌خواهند با زور بر مردم حکومت نمايند، نابود گردد». در منطق شهيد مزاري آزادي بيان و عقيده و توجه به اراده و خواسته مردم عليرغم تفاوت‌هاي سياسي و فکري يکي از مسلمات پذيرفته ملي و جامعه جهاني و يکي از شيوه­هاي نهادينه کردن کرامت انساني است. در قسمت از بيانات آن مرد بزرگ آمده است: «از نظر تمدن بشري و قوانين بين‌المللي من فکر مي‌کنم که امروز يک مسئله پذيرفته شده در سطح جهان است که مطبوعات آزاد باشد و هرکس بايد طبق برداشت‌هاي سياسي و عقيدتي‌اش، عقيده خود را منعکس نمايد». (چراغ راه، ص 32)

4- احترام به حقوق و برابري مليت­ها

شهيد مزاري همچون ستاره روشني از نور و آگاهي که در آسمان کرامت انساني درخشيد، بر اين عقيده بود که کرامت انساني با احترام گذاشتن به حقوق و خواسته­هاي مشروع ديگران معنا و مفهوم پيدا مي­کند. چه اينکه بي احترامي به حق و حقوق ديگران، تحقير و تهديد ملت­ها و اقوام ساکن در کشور، تبعيض نژادي و برتري طلبي و فخر فروشي در قدم اول کرامت انساني را تهديد، و جامعه را به انحصار و استبداد و سراشيبي سقوط مي­کشاند. بي احترامي به حقوق ديگران چيزي بود که همواره قلب پر طپش شهيد مزاري را به شدت رنج مي­داد و همواره فرياد مي‌زد: «ما مي‌خواهيم ستم­هاي چندين قرن بر مردم افغانستان پايان يابد و جامعه­اي بوجود آيد که در آن از تبعيض، برتري گري، تفاخر و افزون خواهي، خبري نباشد و کليه مردم افغانستان از هر قوم، نژاد و با هر رنگ و زبان، برادرانه و برابر زندگي کنند و حق و حقوق تمامي مليت­هاي افغانستان تأمين گرديده و آن‌ها بتوانند تناسب با ميزان حضور و نقش­شان در جهاد چهارده ساله ضد روسي در تعيين سرنوشت سياسي‌شان سهم بگيرند». (چراغ راه، ص36)

شهيد مزاري در پيامي به جامعه­ي اسلامي و شيعيان مهاجر مقيم کانادا ضمن تبريک پيروزي مجاهدين، دشواري­هاي فراروي جامعه اسلامي را ياد آوري نموده می فرمايد: «تا رسيدن به پيروزي نهايي و تحقق جامعه­ي اسلامي برادري و برابري در افغانستان، مبارزه­ عظيم و دشوارتري پيش روست که در اين راه، مسئوليت روشنفکران و متخصصان و تحصيل کردگان و اقشار آگاه و بيدار جامعه، سنگين‌تر از هزاران افراد ديگري است که مي‌بايد با حضور فعال و گسترده و مسئولانه­ي خويش در صحنه­هاي مبارزه براي بازسازي و بازآفريني افغانستان مستقل و اسلامي و آزاد که در آن، حقوق همه­ي مردم مسلمان و مجاهد افغانستان بدون کمترين تبعيض و نابرابري تأمين گردد، به وظايف اسلامي و ملي خويش عمل نمايند. ( بخشي از پيام دبير کل حزب وحدت اسلامي)

شهيد مزاري به عنوان معمار فصل کرامت انساني با تغيير دادن رويکرد تاريخي و استراتژي سياسي کشور، راه­حل بحران سياسي را تفاهم و احترام به حقوق يکديگر معرفي نموده و روي دو نکته اساسي در حکومت اشاره مي‌نمايد که عبارت از اسلاميت نظام و مردمي بودن آنست.

در نگاه شهيد مزاري نظام حاکم بر مردم از يک سو بايد اسلامي و از منبع وحي الهام گرفته باشد و از سوي ديگر مي­بايد مقبوليتش را از مردم بگيرد. زيرا نظامي که پشتوانه ملي و مردمي ندارد و يا از منبع بي­کران وحي و نبوت سرچشمه نگيرد، نمي­تواند حقوق مردم را تأمين نمايد. چنانچه مي‌فرمود: «تا وقتي که حقوق مليت­هاي مسلمان کشور تأمين نگردد، مشکل افغانستان و اختلافات سياسي حل نمي­گردد. اينکه يک حزب يا يک مليت، سر ديگران حکومت کرده و بر آنان زور بگويد دورانش گذشته است و بايد همه احزاب، اين حقيقت را درک کنند که تنها با تفاهم و احتـرام به حقـوق يکديگر، مي­توان بحران کنوني را مهار نموده، يک حکومت مردمي و اسلامي به وجود آورد». (چراغ راه، ص 36)

لوازم و پيامدهاي کرامت انساني

وقتي که تمام انسان‌ها در سرشت و فطرت به طور مساوي در کرامت انساني مشترک باشند طبيعي است همگان از حقوق انساني برابر، برخوردارند و وابستگي­هاي قومي، نژادي، زباني و مذهبي نمي‌تواند ملاک برتري و فضيلت باشد از اين‌رو، کليه آدميان از حق حيات، آزادي، امنيت، به طور مساوي بهره‌مندند همان‌گونه که در ماده سه اعلاميه جهاني حقوق بشر به رسميت شناخته شده و به تبع آن همه حقوق مدني از قبيل رهاي از بردگي، شکنجه خودسرانه، محاکمه منصفانه، آزادي، مصونيت خانوادگي، اصل برائت (مادام که جرمي به اثبات نرسيده باشد) حق ازدواج و تشکيل خانواده و آزادي عقيده که در مواد سه تا بيست و يکم اعلاميه جهاني حقوق بشر درج گرديده است.

از نظر اسلام نيز حقوق فردي و اجتماعي بر اساس کرامت انساني استوار است و همه آدميان در کرامت انساني شريک و از حق آزادي، حق حيات، امنيت، انتخاب، حق تعيين مسکن، شغل، تشکيل خانواده برخوردارند و هيچ نهادي حق سلب و بازستاني اين حقوق را ندارد؛ زيرا اين حقوق و امتيازات حق فطري و خدادادي است کسي به انسان نداده است تا آن را باز ستاند و يا ديگري را از اين حق محروم کند.

نتيجه

کرامت انساني که با سرشت و فطرت آدمي پيوند ناگسستني دارد، در طول تاريخ از سوي صاحبان زر و زور و تشنگان قدرت و رياست ناديده گرفته شده و به جاي آن قتل، غارت، کشتار، تهديد و تحقير به ويژه در سرزمين ما حکم فرما شده است. توهين به ملت­ها و توده­هاي مردم از ويژگي‌هاي روزگاران قديم نيست؛ بلکه در زمان ما نيز جمعي همواره به جرم دين و مذهب، رنگ و نژاد مورد تهديد و شکنجه و آزار قرار گرفته و از حق حيات، آزادي، امنيت، عدالت و کرامت انساني به دور مانده­اند. شهيد مزاري به عنوان معمار فصل کرامت انساني با تغيير دادن رويکرد تاريخي و استراتژي سياسي کشور، راه­حل بحران کشور را تفاهم، احترام به حقوق يکديگر، برابري مليت­هاي ساکن در افغانستان، آزادي عقيده و بيان، نفي ظلم و تبعيض و انحصار و در يک کلام  نهادينه شدن «کرامت انساني» را به مثابة سنگ زيرين برابری حقوق و امتيازات مطابق با فطرت، عقلانيت و شريعت، در رفتار و گفتار نمود عينی بخشيد. 

دین و مذهب

 سیدالشهدا (ع) حکومت یزید را مساوی با پایان اسلام دید و دست به قیام زد. معاویه با آنکه می‌دانست امام حسین (ع) اگر فرصتی بیابد، علیه او قیام می‌کند و بااینکه او حتی گاهی امام (ع) را تهدید...
روز غدیر، روز تکمیل دین اسلام، همان روز یاس و ناامیدی کفار به‌شمار می‌رود. طبق آیه قرآن، واقعه غدیر چنان مهم است که اگر پیامبر(ص) کوتاهی می‌کرد و خبر را به مردم نمی‌رساند، «فَمَا بَلَّغْتَ...
  تبیین و بررسی براهین عقلی مسأله معاد نویسنده: سلمان نوری   چکیده آنچه در این نوشته مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است براهین عقلی معاد است که اندیشمندان و متکلمان مسلمان بر اثبات آن...

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**