اجتماع و سیاست

انتخابات ازدیدگاه شهید مزاری (ره)

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** اجتماع و سیاست

انتخابات ازدیدگاه شهید مزاری (ره)

عیوض علی اعتمادی

چکيده:

شهيدمزاري"ره" تنها رهبري است که در دهه 1370ش، به عنوان مدافع حقوق اقوام محروم کشور در برابر زياده خواهي­ها و انحصار طلبي­هاي حکومت فاشيستي وقت ايستاد و خواستار مشارکت اقوام در حيات سياسي و تعيين سرنوشت خويش شد. شهيد­مزاري"ره" انتخابات آزاد و عادلانه را تنها راه حل بحران موجود کشور مي­دانست. از اين‌رو، در اين  نوشتار، به  بررسي انتخابات از ديدگاه  رهبر شهيد "ره" پرداخته  شده­است.

واژگان کليدي: شهيدمزاري"ره"، انتخابات، عدالت، حيات سياسي، تعيين ­سرنوشت، حکومت، افغانستان.

مقدمه

 افغانستان از معدود کشورهاي جهان است که در آن، سال­ها حکومت تک قومي، انحصاري و استبدادي حاکم بود. و ساير اقوام  ساکن  کشور،  به ويژه  هزاره­ها از حق  حيات  سياسي  و تعيين  سرنوشت  خود محروم بودند.

مردم ما انتظار داشتند که پس از 14 سال جهادو مقاومت در برابر ارتش سرخ شوروي سابق و پيروزي برآن­ها، حکومت ملي و فراگير به وجود آيد تا در سايه آن، صلح، امنيت، زندگي مسالمت آميز و برابر را در کنار ساير مردم افغانستان تجربه کنند. اما متأسفانه  در نخستين  روزهاي  پس  از پيروزي  جهاد شيريني آن، در کام  مردم افغانستان به ويژه هزاره­ها تلخ گرديد. افراد فاشيست و انحصار طلب جنگ­هاي پي در پي را بر هزاره­ها تحميل  کردند و ساکنان بيدفاع غرب کابل را از زمين و هوا مورد حمله قرار دادند. بدين ترتيب اين قسمت از پايتخت به بزرگ ترين ميدان جنگ، در کشور تبديل گرديد.

شهيدمزاري"ره" در اين شرايط ناگزير به دفاع پرداخت و با قاطعيت و جديتي که از ويژگي­هاي شخصيتي او بود،(چيزي که ما، در شرايط  فعلي کشور نيز به آن سخت محتاج و نياز منديم)  در مقابل  حکومت انحصار طلب وقت ايستاد و روي  عدالت  اجتماعي  و  حقوق  اقليت­ها پا فشرد، زيرا از ديدگاه او  امنيت،  آرامش، صلح  پايدار، وحدت ملي، تفاهم بين اقوام و تماميت  ارضي کشور تنها در سايه  عدالت  اجتماعي  و اعاده  حقوق ساکنان کشور از طريق انتخابات عادلانه، آزاد، همگاني و...،  ميسر بود.  اينک  در آستانه  نوزدهمين  سالگرد عروج  خونين  رهبر شهيد"ره" و يارانش و سومين دورانتخابات­رياست  جمهوري و شوراهاي ولايتي کشور به بررسي مقوله انتخابات از ديدگاه شهيد مزاري"ره" پرداخته ميشود.

1- مفهوم شناسي

الف-انتخابات (Election)

انتخابات، ­عبارت است از جـريان رسمي انتخـاب اشخـاص  براي  احـراز مقام يا  منصب و مسؤوليتي  در  جامعه، از طريق  آراي  عمومي. (آقابخشي،1383،ص209). به بيان ديگر انتخابات،  مجموعه   عملياتي  است  که در جهت گزينش فرمان­روايان  يا تعيين ناظراني  براي  مهار قدرت، تدبير شده­است. (قاضي، 1383، ص577)

بنابراين، انتخابات به معناي فنون گزينش و شيوه­هاي مختلف تعيين نمايندگان است که به وسيله آن مي­توان اراده شهروندان را در شکل گيري نهادهاي سياسي و تعيين متصديان اقتدار سياسي مداخله داد.

ب- نظام انتخاباتي(Electoral System)

نظام انتخاباتي، نظامي­است که شرايط، حقوق، وظايف و تکاليف انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و چگونگي اخذ آرا و تشکيل سازمان­هاي رأي گيري هر کشور را مشخص مي­کند.(­آقابخشي،پيشين، ص211).

2-پيشينه تاريخي انتخابات

انديشه­ي که گزينش و انتخاب را به عنوان مشروع­ترين ابزار رسيدن به قدرت و شيوه اعمال اراده مردم قرار داد، امري جديدي است.  پيش از اين، حاکمان در اکثر جوامع، توسط جبري خارج از اراده مردم بر آنان تحميل مي­شد. چنانکه در افغانستان نيز شاه ظل الله !!(سايه خدا) تلقي مي­گرديد. اينک پيشينه آن را در دو سطح افغانستان و جهان مورد بررسي قرار مي­دهيم.

الف پيشينه انتخابات در جهان

بررسي و تحقيق درباب پيشينه انتخابات درجهان نشان مي­دهد که، نخستين سنگ بناي انتخابات به معناي امروزين  کلمه، در تاريخ سياسي بريتانيا گذارده شد­است. زيرا در آغاز تحول، در اين مملکت، سلطنت مطلق زير فشار طبقه اشراف زمين­دار و نجباي روحاني به انتقال بخشي از قدرت خود به آنان، مبادرت ورزيد. اما استقرار حقوقي و سياسي انتخابات در شکل نهايي آن، در قرون 17 و 18م، با پذيرش نظريه نماينده سالاري(Representation) و ايجاد رژيم­هاي نمايندگي و ظهور نظريه حاکميت ملي(Souverainete nationale)انجام پذيرفت. امروزه جز، در بـرخي از خـرده دولت­ها، تـقريبا اکثـر کشورها، نظـريه گـزينش و انتخاب فرمان‌روايان و نمايندگان مردم را از راه انتخابات پذيرفته­اند، تا آن جا که مفهوم انتخابات و دموکراسي، دو مفهوم مترادف در زبان سياسي امروز تلقي مي­گردد و ساير راه­هاي وصول به قدرت مانند وراثت، انتصاب و...، از ميان رفته­اند يا جنبه فرعي و استثنايي يافته­اند.(قاضي،1383­،صص577-579).                       

ب- پيشينه انتخابات در افغانستان

نشانه­هاي از  دخالت  مردم  در حيات سياسي و تعيين سرنوشت  شان، درسال   1303ش، (تدوير لوي جرگه 1050نفري جلال آباد) به چشم مي‌خورد.(دانش،1374،ص61) در اين لوي جرگه ­از کل  مناطق­ هزاره نشين (دايزنگي،دره صوف، غزني، جغتو، ناهور، مالستان و جاغوري) تنها 53 نفر شرکت  داده شده ‌بود .(نايل، 1379، ص444) امان الله خان در لوي جرگه پغمان (14/6/1307) تأسيس پارلماني مرکب از يک صدو پنجاه عضو را پيشنهاد کرد و از سوي اعضاي لوي جرگه(هر چند بابي ميلي) تصويب شد اما امان الله خان موفق به تشکيل پارلمان يا شوراي ملي نشد. (طاهري،1390،ص33) سپس اولين دور انتخابات  شوراي  ملي در سال 1309 [زمان نادرشاه] داير شد. در آن، از کل هزارستان  7 نفر نماينده حضور داشته است. يعني 3/6 در صد.(دولت آبادي، 1385، ص275)

      اما انتخابات رياست جمهوري، امري کاملا جديدي است که پس از سال­ها حکومت تک قومي، انحصاري و استبدادي قوم خاص (پشتون­ها) براي اولين بار، در تاريخ سياسي، اجتماعي کشور، پشتون­ها در اثر فشارهاي اقوام  ساکن  افغانستان  و جامعه  جهاني  به  مشارکت اقوام ديگر (ولو بسيارکم رنگ) تن دادند و انتخابات آزاد، عمومي، سري و مستقيم براي گزينش رييس جمهور به تاريخ 18/7/1383ش، برگزار گرديد و بدين ترتيب افغانستان نوين پايه گذاري شد.

 3- نظام­هاي انتخاباتي

کشورهاي مختلف جهان، جهت رسيدن به عدالت انتخاباتي نظام خاصي را پذيرفته­اند و به مزاياي اجرايي و سياسي آن، استناد مي­کنند. نظام­هاي انتخاباتي را مي­توان در دو مقوله بزرگ جاي داد؛ «نظام‌اکثريتي» که در آن، نامزدي که بيش‌ترين رأي را داشته باشد، انتخاب مي‌شود. و «نظام تناسبي» که در آن، گروه‌ها و احزاب سياسي به تناسب آراي خود کرسي­هاي پارلمان را تصاحب مي­کنند. و نظام اکثريتي خود به اکثريت مطلق(Majorite absolue) (که در آن، بايد نامزد بتواند رأي بيش از نصف رأي دهندگان، را از آن خود نمايد) و اکثريت نسبي (Majorite relative) (که دارنده‌ي بيش‌ترين‌آرا، پيروز انتخابات تلقي مي‌شود)تقسيم مي‌گردد.(هاشمي، 1390، ص225).

4- نظام انتخاباتي افغانستان 

قانونگذار افغانستان نظام انتخاباتي اکثريتي را برگزيده است. لکن در انتخابات رياست جمهوري اکثريت مطلق را معيار گزينش قرار داده است چنانکه مقرر مي‌دارد:« رييس جمهور با کسب اکثريت بيش از پنجاه فيصد آراي رأي دهندگان از طريق رأي گيري آزاد، سري، عمومي و مستقيم انتخاب مي­گردد.»( قانون اساسي، ماده 61 و قانون انتخابات، ماده 18 بند2) اما در انتخابات شوراي ملي و شوراهاي ولايتي و ولسوالي از اکثريت نسبي پيروي کرده‌است: « در هر ولايت کرسي‌ها به کانديداني تفويض مي‌شود که بيش ترين آرا، را به دست آورده اند.»(قانون انتخابات، ماده 21 بند2)   «کانديداني که اکثريت آرا، را به دست آورده‌اند، براي شوراهاي ولايتي انتخاب مي‌شوند.»(همان، ماده 29بند2) « کميسيون کرسي‌ها را به کانديداني زن و مردي که بيش ترين آرا، را در هر شورا به دست آورده‌اند، اختصاص مي‌دهد.» (همان، ماده 32 بند2)

5- شرايط انتخابات

البته، وجود برخي شرايط هم­چون؛ تابعيت، سن، اهليت استفاده از حق رأي، عدم منع قانوني و ميزان تحصيلات (براي برخي از مناصب عالي) و...، براي انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان منطقي به نظر مي­رسد. قانونگذار افغانستان نيز در قوانين اساسي و انتخابات کشور، اين شرايط را مورد توجه و تأکيد قرار داده است که مجال پرداختن بدان نيست.

6- اصول حاکم برانتخابات

1-6-­ همگاني بودن  

انتخابات همگاني، از لحاظ حقوقي، به انتخاباتي گفته مي­شود که حق رأي، بدون شرط محدود کننده­ي، متعلق به همه شهروندان باشد. البته نبايد تصور شود که وقتي صفت "همگاني" به رأي يا انتخابات داده مي­شود، منظور اين است که در قوانين، هيچ‌گونه شرايطي  وجود نداشته باشد. زيرا در انتخابات همگاني نيز محدوديت­هاي گوناگون قانوني  به  چشم  مي­خورد و اين  رويه، امري طبيعي است. (قاضي،1383،ص588)

2-6- مخفي و سري بودن

امروزه همه پذيرفته‌اند که آشکار بودن محتواي رأي، به آزادي انتخابات لطمه وارد مي­کند. زيرا در صورت علني بودن رأي، ممکن است رأي دهنده در معرض  فشار قدرت دولت يا صاحبان نفوذ سياسي و اجتماعي و حتي در خطر انتقام جويي­هاي مخالفان سياسي قرار گيرد. پس مخفي بودن رأي، به مثابه تضمين آزادي براي رأي دهنده و در نتيجه، درستي انتخابات تلقي مي­شود. اکثر کشورها در قوانين خود کوشيده­اند تا شيوه­ها و تدابيري اتخاذ نمايند که اين اصل رعايت شود.(همان،ص594).

3-6- مستقيم بودن

به منظور مصونيت انتخابات از شايبه فساد، تقلب و خدشه، صاحب نظران معتقدند که رأي دهنده بايد شخصا، برگ رأي خود را در صندوق رأي بياندازد. زيرا اعمال حق رأي، به صورت غير مستقيم و با واسطه، هميشه با خطراتي از قبيل فشار بر رأي دهنده و افزايش تقلبات انتخاباتي توأم است.(همان،ص593).                                                      

4-6- آزاد بودن 

اگر به عمل حقوقي، سياسي رأي دادن به عنوان حق شهروندي نگريسته شود، نه تکليف اجتماعي (چنانکه ژان ژاک روسو معتقداست) نمي­توان کسي را به شرکت در انتخابات، و يا اينکه به چه کسي يا حزبي رأي دهد، وادار کرد. زيرا او کاملا آزاد است که در صورت تمايل، شرکت کند يا از آن امتناع ورزد. در گزينش اشخاص، نيز آزاد است. پس منظور از آزادي رأي اين است که افراد مجبور به مشارکت يا عدم آن، نباشند.(هاشمي،1390،ص223).

 

5-6- تساوي و برابري

تساوي و برابري رأي در مورد کليه شهروندان، شيوه­ي است که امروزه در اکثر نقاط جهان، مرسوم­است. در کشورهاي مردم سالار، تنها قاعده يک نفر = يک رأي پذيرفتني­است. زيرا تساوي و برابري رأي، با ماهيت تساوي حقوقي افراد در تعيين کارگزاران دولت بيش­تر سازگاري دارد. پس برابري همه مردم در مقابل قانون اقتضا مي­کند که حق رأي براي همگان برابر باشد.(همان،صص222-223).

7- اصول انتخاباتي در قوانين افغانستان

قانونگذار افغانستان نيز، اصولي را که کشورهاي مختلف جهان براي رسيدن به عدالت انتخاباتي پذيرفته­اند، مورد تأکيد قرار داده ­است. در باره همگاني بودن انتخابات چنين مقرر مي­دارد: «اتباع افغانستان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را دارا مي­باشند. شرايط و طرز استفاده از اين حق، توسط قانون تنظيم مي‌گردد.» (قانون اساسي، ماده 33)  به منظور تأمين مصونيت انتخابات، و تضمين آزادي رأي دهندگان، مقرر داشته ­است:« رييس جمهور با کسب اکثريت بيش از پنجاه فيصد آراي رأي دهندگان از طريق رأي­گيري آزاد، سري، عمومي و مستقيم انتخاب مي‌گردد.»(همان، ماده61) «اعضاي ولسي جرگه توسط مردم از طريق انتخابات آزاد، عمومي، سري و مستقيم انتخاب مي­گردند.»(همان، ماده 83) « انتخابات از طريق رأي آزاد، عمومي، سري و مستقيم صورت مي­گيرد.» (قانون انتخابات، ماده 2) «رأي دهندگان و کانديدان در انتخابات با اراده آزاد اشتراک مي­نمايند. اعمال هر نوع محدوديت مستقيم يا غير مستقيم بالاي رأي دهندگان و کانديدان به ارتباط لسان، مذهب، قوم، جنس، قبيله، سکونت و موقف اجتماعي ممنوع است.»(همان،ماده 5)

      چنانکه ملاحظه شد، همگاني، سري، آزاد و مستقيم بودن که مهم‌ترين اصول انتخاباتي است در قوانين کشور مورد تأکيد قرار گرفته است.

8- انتخابات از ديدگاه شهيدمزاري"ره"

شهيدمزاري"ره" انتخابات را تنها راه حل مسأله افغانستان مي‌دانست و مي‌گفت:« ما تنها راه حل مسأله افغانستان را در انتخابات مي‌دانم.» (فرياد عدالت،32)  ايشان براي  انتخابات ويژگي­هاي را در نظر داشت که به بررسي آن­ها، پرداخته مي­شود.

1-8- ويژگي­هاي انتخابات از ديدگاه شهيدمزاري"ره"               

الف-آزاد، فراگير و­ همگاني بودن

رهبر شهيد"ره" آزاد، فراگير و همگاني بودن را، يکي از ويژگي­هاي­ انتخابات عادلانه مي­دانست ، او در اين مورد تأکيد مي­کرد:« ما معتقديم که انتخابات  بايد کاملا آزاد باشد و همه  مردم  افغانستان بتوانند در آن شرکت  کنند. ما سيستم انحصار، را به هر شکل و شيوه آن، رد مي­کنيم و طرفدار شرکتکليه مردم افغانستان اعم از؛ زن، مرد، پير، جوان و...، براي تعيين سرنوشت سياسي شان هستيم. اين عادلانه نيست که مردان حق دارند  در انتخابات شرکت داشته باشند، ولي زنان از اين حق مسلم انساني، اسلامي شان محروم باشند همه حق دارند در انتخابات شرکت نمايند.»(همان).                                                  

       شهيدمزاري"ره" در راستاي همگاني بودن انتخابات، در مورد شرکت مهاجران در انتخابات مي­گويد:«اگر بياييم مطرح کنيم که مهاجرين حق نداشته باشند که در انتخابات شرکت کنند، مسلما ظلم است. او با مهاجرتش، با کمک کردنش در جهاد، با فرستادن فرزندانش، با فرستادن پول و...، اين انقلاب را پيروز کرده و مشکلات جنگ را تحمل کرده است، حالا مگر مي­شود که نظام اسلامي و انقلابي به وجود بيايد، اما چهار ميليون مردمش در انتخابات سهم نداشته باشند؟! مسلما اين حرف ظالمانه است و عادلانه نيست.»(سخناني از پيشواي شهيد"ره"، ص 66).                                        

رهبرشهيد"ره" در مورد حضور و مشارکت زنان در انتخابات، مي‌گويد: «مامعتقديم که زنان نصف جامعه افغانستان را تشکيل مي­دهند و در طرح انتخاباتي که ما داشتيم، گفتيم که؛ زن­ها هم حق دارند انتخاب شوند و هم حق انتخاب کردن را دارند.»(چراغ راه،ص278) در مورد حضور زنان، در اجتماع، فعاليت­هاي اجتماعي و تحصيل آنان، نيز چنين اظهار مي­دارد: «در مورد خواهران حقوقي را قايل هستيم که مطابق موازين اسلام باشد. زن با حجاب مي­تواند، اداره برود و تحصيل کند، ما براي آن­ها غير از محدوديت­هاي اسلامي هيچ محدوديتي  را  نمي‌خواهيم، زن  مي‌تواند درانتخابات شرکت کند.» (منشور برادري،ص226).

رهبرشهيد"ره" در جاي ديگر، به طرح انتخاباتي حزب وحدت اشاره نموده مي­گويد:« مسأله ديگري که در اين طرح گنجانيده شده است، رعايت حقوق همه مردم، اعم از زن، مرد، پير و جوان است. شايد بسياري از تنظيم­ها و رهبران، تا حالا نتوانسته باشند يک بار، اعتراف کنند که نصف اين جامعه را زن­ها تشکيل  مي‌دهند و حق دارند که در تعيين  سرنوشت  آينده‌شان  شرکت  کنند و تصميم  بگيرند َدر طرح حزب وحدت اين مسأله رعايت شده­ است.» (سخناني­از پيشواي‌ شهيد "ره"، ص69)                                 

بنابراين، رهبرشهيد"ره" حـقوق زنـان را براسـاس معـيارهاي اسلامـي پذيرفته، مشارکت و حضور آنان را در سياست و اجتماع، اعم از اداره، شرکت در انتخابات و تحصيل بلا مانع مي­دانستند.                                                     

ب- رعايت معيار نفوس در انتخابات 

يکي از راه­کارهاي اساسي رهبرشهيد"ره" براي برگزاري انتخابات عادلانه، به وجود آوردن حوزه­هاي انتخاباتي جديد، براساس نفوس است نه واحدهاي اداري گذشته. او مي­گويد:« در اين رابطه حزب وحدت اسلامي طرحي را تدوين کرده است براي انتخابات که همه اقشار ملت از مرد و زن،  از آن که مهاجر است، از آن که مجاهد است، حق دارند در اين انتخابات شرکت کنند و آن هم رأي گيري روي نفوس باشد. نه جغرافيا، که تشکيلات گذشته ظالمانه بوده بر مليت­هاي محروم در افغانستان ظلم کردند و حق کشي کردند.» (همان،104).  

رهبرشهيد"ره" در باره ظالمانه بودن تشکيلات اداري گذشته، اين‌گونه توضيح مي­دهد:« مسأله ديگر، واحدهاي اداريست؛ طبق همين سروي ناقصي که صورت گرفته است، يک واحد اداري را از سه هزار گرفته تا صد و شصت هزار نفر تشکيل کرده­اند. بر اين مبنا، اگر بنا باشد انتخابات داير شود، نتيجه­اش اين مي‌شود که از سه هزار نفر هم يک نماينده بيايد و از صد و شصت هزار نفر هم يک نماينده!! شما مي­بينيد که اين معيار[واحد اداري] از نگاه عدالت اجتماعي و عرف سياسي مورد قبول نمي­باشد. براي داير شدن انتخابات، بايد مسأله نفوس و واحدهاي اداري مورد بحث قرار گيرد تا حقوق مردم به طور عادلانه در نظر گرفته شود و ضايع نگردد.» (سخناني ازپيشواي شهيد"ره"،ص65).

2-8- نظام انتخاباتي مطلوب از ديدگاه شهيدمزاري"ره"

رهبرشهيد"ره" طرحي را براي برگزاري انتخابات عادلانه، شفاف و روشن پيشهاد مي­کند که خود در مورد آن چنين توضيح مي­دهد:«حزب وحدت اسلامي افغانستان طرح انتخاباتي را با نظر داشت موانع و بي­عدالتي­هاي که در گذشته بوده است، تدوين کرده و به کميسيون انتخابات ارايه نموده است. من در اينجا اصول اين طرح را براي شما بيان مي‌کنم تا بعدا روي آن­ها دقت شود. اول احزاب در معرض کانديدا قرار بگيرند...حالا هر حزبي هر قدر رأي به دست آورده باشد، با معادله هر ده هزار نفر، يک نفر معرفي مي­کند. مي­بينيم که در اينجا يک رأي هم ضايع نمي‌شود. يعني اگر يک نفر هم در گوشه­ي از کشور آمده و رأي داده باشد، در تصاميم مجلس آينده، رأي و سهمش محفوظ است و نماينده دارد در حالي‌که اگر بر مبناي واحدهاي اداري رأي گيري باشد، کسي که در مجلس مي­آيد و معرفي مي­شود شايد يک ميليون رأي آورده باشد اما رأي يک ميليون ديگر، به خاطر که نماينده شان رأي نياورده و در اقليت است، باطل مي­شود و اين درست  نيست.» (سخناني از پيشواي شهيد"ره"،صص67-69).

طرح انتخاباتي رهبرشهيد"ره" نظام انتخاباتي اکثريتي را رد و نظام تناسبي را به نفع کشور به ويژه اقليت­هاي محروم مي­داند. چنانکه حقوق دانان نيز بر نظام اکثريتي ايرادهاي را گرفته­اند: ايراد مهمي نظام اکثريتي اين است که آراء مردم مربوط داوطلبان شکست خورده (و لو با نصاب بالا) هيچ اثري در تعيين سرنوشت کشور نخواهد داشت.(هاشمي،1390،ص226) ...همان گونه که ملاحظه مي­شود کل آراي نفر برنده، کمتر از يک سوم آراي ريخته شده است و در نتيجه، آراي بازندگان از لحاظ انتخابات، تلف شده محسوب مي‌شود.(قاضي،1383،ص619) درنظام­هاي اکثريتي، تناسب دقيقي بين توزيع آرا در ميان احزاب و توزيع کرسي‌هاي پارلماني نخواهد بود از اين جهت، برخي از قانونگذاران کوشيده­اند در شيوه­هاي اکثريتي، اصلاحاتي به وجود آورند.(همان).    

3-8- شهيدمزاري"ره" و مردم سالاري در افغانستان                  

رهبرشهيد"ره" طرفدار حاکميت مردم (Souverainete  du  peuple) در افغانستان بود و براي مردم  و تصميم آن­ها در عمل سياسي و تعيين  سرنوشت  شان  نقشي اساسي قايل بود. به قول نويسنده معاصر؛ او سياست خود را بر ميدان دادن به مردم به جاي بهره کشي از مردم بنياد نهاد.(دولت آبادي،1392،ص159) اين حقيقتي است که از گفته­هايش به روشني قابل فهم و درک است او مي­گفت:« مردم سالاري زماني در جامعه به وجود مي­آيد که حکومت بر پايه اراده داوطلبانه و آگاهانه مردم تشکيل شده باشد و مردم بر حکومت از حق نظارت و کنترل قانوني و عملي برخوردار باشد.»(فريادعدالت،ص32).                     

       شهيدمزاري"ره" در مورد شوراي حل و عقد آقاي رباني رييس جمهور وقت!! مي­گويد:« ما اين شورا را قلابيمي­دانيم و اين رياست را، رياست مشروع نمي­دانيم. در اين مسأله حرف منطقي با ايشان داريم که بيايد قدرت را به شوراي قيادي که نماينده­ي همه تنظيم­ها است، تحويل بدهد... تا يک شوراي حل و عقد عادلانه داير شود تا زمينه انتخابات فراهم شود که  مردم خود شان زعيم آينده شان را تعيين کنند. اين حرف ماست.»(احياي  هويت، ص77).                                        

بنابراين، بدون شک مي­توان شهيد مزاري"ره" را بزرگ­­­ترين طرف‌دار نظريه حاکميت مردم، دولت مردم‌سالار و حکومت فراگير، در دهه 1370ش، در افغانستان دانست.                 

نتيجه 

برايند پژوهش نشان مي­دهد که شهيدمزاري"ره" به عنوان تنها رهبري که يک عمر رنج کشيده و براي آزادي کشورش، سال­ها جهاد کرده بود، يک پيام ساده داشت. او براي مردمش بعد از قرن­ها فقر و محروميت، حق حيات سياسي و تعيين سرنوشت مي­خواست. نه، دعواي برتري نژادي داشت و نه سوداي انحصار طلبي، نوک پيکان مزاري بزرگ"ره" از بين بردن انديشه­ي استيلا طلبي بود و اين مهم را در سايه انتخابات آزاد، فراگير و همگاني عملي و قابل تحقق، مي دانست. اين حقيقتي است که از گفته­ها و سخنانش به روشني «آفتاب» قابل فهم و درک است.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**