اجتماع و سیاست

نقش رسانه ها درانتخابات افغانستان

**نوشته شده توسط خالق داد ناصری**. **ارسال شده در** اجتماع و سیاست

 

 

 

 

 

 

 

چکیده: به طور کلي وظيفه اصلي رسانه­ هاي تصويري اطلاع رساني، آموزش، نظارت و جهت دهي افکار عمومي است. با بررسي رسانه­هاي تأثير گذار در انتخابات افغانستان، مي­توان گفت: رسانه­ها نقش عمده­ در اطلاع رساني، نظارت و تشويق مردم براي شرکت فعال در انتخابات دارند. اما رسانه­هاي داخلي اعم از دولتي و خصوصي و رسانه­هاي خارجي(اگرچه به حسب ظاهر مستقل اند) ولکن جهت­گيري­هاي مشخصي دارند که به صورت غير مستقيم بيش­ترين تأثيرگذاري را در تصميم گيري­هاي انتخاباتي مخاطبان دارند.

واژه­گان کليدي: رسانه، سوادرسانه­اي، نقش، کارکردرسانه، انتخابات، افغانستان.

مقدمه

نبود انتخابات و رسانه­هاي جمعي از مهم­ترين ميراث به جامانده حاکمان استبدادي افغانستان است بر اين اساس اگر اجلاس بُن در سال 2001م هيچ دستاورد ديگري به جز انتخابات آزاد و آزادي رسانه نداشته باشد بازهم دست آورد بزرگي براي کشورما محسوب مي­شود؛ زيرا با انتخابات آزاد زمينه همبستگي ملي فراهم ­شده و با حضور رسانه­هاي جمعي، جهت­ دهي و زمينه بلوغ فکري مردم توسط نخبگان امکان پذير گرديده است هرچند تحقق اين امر به معني واقعي کلمه با رسانه­هاي موجود در افغانستان زمان مي­برد و براي رسيدن به اين هدف قبل از اينکه رسانه­ها مردم را جهت بدهند بايد خود آن­ها مورد تحليل و ارز­يابي قرار گيرند تا مديران و دست اندرکاران رسانه مهارت­هاي لازم را کسب نمايند و قالب­بندي مناسبي براي جهت­دهي مردم فراهم نمايند در اين مقاله به بهانه­ي انتخابات رياست جمهوري، تلاش شده است که نقش رسانه­ها در انتخابات مورد بررسي قرارگيرد. بايدگفت: منظو از رسانه در اين نوشتار، رسانه­ تصويري است که مصداق بارز آن تلويزيون است. انتخاب اين مصداق از رسانه در اين مقاله بدان جهت است که تلويزيون بشترين نقش و تأثير گذاري در جهت دهي مردم براي انتخاب کانديداي مورد نظر و نيز در بسيج کردن مردم براي حضور در پاي صندوق­هاي رأي را دارد؛ زيرا اولاً «در تلويزيون، تصوير عنصر اصلي است» ( هيليار، 1389، 194) و در جامعه­اي که در صد بالاي مردم از سواد کافي برخوردار نيستند از طريق تماشاي تلويزيون و مشاهده تصوير نامزدها، مي­توانند کانديداي مورد علاقه خود را شناسايي و انتخاب نمايند. ثانياً تلويزيون داراي تصوير همراه با متن و موسيقي است که مي­تواند نقش مضاعف در حضور مردم، معرفي و انتخاب کانديداي مورد نظر داشته باشد به زيرا ترکيب اين سه عنصر قدرت تأثير گذاري اين رسانه را بر مخاطب افزايش مي­دهد. ثالثاً انتخابات در فصل زمستان واقع شده است و درکشور سردسيري مثل افغانستان که همراه بابرف وبارندگي و کمبود امکانات است، تلويزيون بهترين وسيله­ تبليغاتي مي­باشد. «مطالعات نشان مي­دهد که تلويزيون، از همه رسانه­ها باورکردني­تر است و چنانچه مردم محدود به گزينش يک رسانه باشد از همه رسانه رسانه­ها خواستني­تر است» (اميرپور، بهراميان، 1392،416) کانديداهاي رياست جمهوري مي­توانند از طريق اين رسانه با برگذاري مناظره، ميزگير، نمايش پوستر، کليپ و... در انتخاب مردم کمک کنند.

 مفهوم شناسي

الف) تعريف رسانه

رسانه به معناي عامش به هر وسيله­ي اطلاق مي­گردد که از طريق آن­ها ارتباطات انساني برقرار مي­گردد. (انصاري،1381، 17)

ب) سواد رسانه­اي

سواد رسانه­اي به معني عام، عبارت است از « يک نوع درک متکي بر مهارت که بر اساس آن مي­توان انواع رسانه­ها و توليدات رسانه­اي را شناخت و آن­ها را از يکديگر تفکيک و شناسايي کرد.» (طلوعي، 1391، 22)

در اذهان بسياري از افراد واژه "سواد"بيش­تر در مورد رسانه­هاي مکتوب به کار برده مي­شود که معادل توانايي خواندن است البته برخي از افراد وقتي بحث از رسانه­هاي ديگر همچون سينما و تلويزيون مي­شود اصطلاح سواد بصري را مطرح مي­کنند نويسندگان ديگري نيز اصطلاح سواد کامپيوتري را بيان مي­کنند "سواد خواندن"، "سواد بصري" و "سواد کامپيوتري" معادل سواد رسانه­اي محسوب نمي‌شوند سواد رسانه­اي شامل همه توانايي­هاي ويژه و دانش رسانه­اي است. (طلوعي، 1391، 22)

 بنابراين، سواد رسانه­اي مانند يک رژيم غذايي است که بايد مراقب باشد چه موادي مناسب و چه موادي مضر است و چه چيزي را بايد مصرف کرد و ميزان مصرف هر موادي بر چه مبنايي بايد استوار باشد لذا سواد رسانه­اي به مخاطبان رسانه کمک مي­کند که از حالت انفعالي خارج شده و به صورت فعالانه مطالب مفيد را بهره برداري کنند. و در يک کلام با سواد رسانه­اي قدرت تشخيص مخاطب بالا مي­رود و شنونده وقتي  محتواي پيام را از رسانه مي­شنود، رسانه را با عدالت اجتماعي در نظر مي­گيرد و هدف اصلي سواد رسانه­اي تشخيص محتواي پيام يک رسانه با عدالت اجتماعي است. (همان،23)

تازماني که توده مردم سواد رسانه­اي پيدا نکنند تشخيص محتواي پيام براي آن‌ها امکان پذير نيست و در امر انتخابات، گزينش پيام دهنده در مسير هدايت جامعه بر اساس شايستگي نخواهد بود.

نقش و کارکرد رسانه­ها در انتخابات

براي رسانه، نقش و کارکردهاي گوناگوني تعريف شده است در اين مقاله تنها کارکردهاي انتخاباتي مورد بررسي قرار مي­گيرد که مهم­ترين آن­ها عبارتنداز:

الف) اطلاع رساني

يکي از مهم­ترين کارکرد رسانه تصويري مانند ساير رسانه­ها، اطلاع رساني است که در قالب گزارش­هاي خبري، اطلاعات لازم را پيرامون حوادث و رخدادهاي روز به مردم منتقل مي­کند. در گذشته سه عامل مهم موجب کُندي اطلاع رساني مي‌شد؛ «اولاً حجم توليد اطلاعات زياد نبود ثانياً ابزارها و وسايل اطلاع رساني بسيار اندک و ابتدايي بود ثالثاً وجود عناصر بازدارنده­اي چون استبداد و خودکامگي» (متولي، 1384، 39) اکنون با فضاي جديد سياسي در افغانستان اين امکان فراهم گرديده است که اطلاع رساني با کم­ترين زمان ممکن از طريق رسانه­هاي جمعي صورت گيرد؛ منتهي در اين کارکرد بايد به دو نکته اساسي توجه شود:

1. ويژگي­­هاي پيام

 رسانه­هاي معتبر دنيا تنها به جنبه اطلاع رساني خبر اکتفا نمي­کنند بلکه در قالب خبر رساني، پيامي را به مخاطب منتقل مي­کند که براي تنفيذ آن بايد پنج مرحله را طي نمايد که عبارتند از:

1-1. آگاهي مخاطب از پيام؛ زيرا شرط پذيرش پيام هر حرکت فرهنگي و غيره، آگاهي است.

2-1- جلب توجه و علاقه مندي پيام­گيرندگان.

3-1-ارزيابي؛ يعني جامعه پس از آگاهي از هر پيام جديد و توجه و علاقه بدان به ارزيابي آن مي­پردازد که آيا سود مند است يانه؟

4-1-آزمايش و تجربه؛ به اين معني که اگر پيام علاقه عمومي را جلب کند و در ارزيابي نظري نيز موفق شناخته شود از طريق تجربه و آزمون، صحت و سقم آن مشخص خواهد شد.

5-1-پذيرش و پيگيري؛ اگر يک پيام در چهار مرحله قبلي با کاميابي رو به رو گردد در اين مرحله پذيرش اجتماعي آن تحقق پيدا خواهد کرد. (زورق، 1390، 114) رسانه­هاي جمعي افغانستان و نيز کانديداهاي محترم رياست جمهوري از طريق آشنايي مراحل پنج گانه فوق مي­توانند در افکار عمومي نفوذ کنند و رضايت مخاطبان را به خود جلب کنند.

2.سرعت در اطلاع رساني

اطلاع رساني توسط رسانه­ها در قالب سخت خبر انجام مي­گيرد «سخت خبر به آن دسته از اخبار اطلاق مي­شود که زمان در آن­ها نقش حياتي دارد و به نوعي آن را مي­توان اسير زمان دانست» (توکلي، 1390: 114) اخبار انتخابات از مصادق بارز سخت خبر به حساب مي­آيد. بنابراين هر رسانه­ که بتواند در اسرع وقت اطلاع رساني کند يا کانديدي که بتواند با کم ترين زمان پيام خود را به مخاطبان منتقل کند در صحنه رسانه برنده خواهد بود.

ب) آموزش

دومين کارکرد رسانه آموزش است که بيش­ترين آن­ها در قالب برنامه­هاي سبک زندگي ارايه مي­گردد از اين طريق، «مردم عادي رمزگان دانش و چگونگي اداره امور را از کارشناسان و افراد حرفه­اي فرا مي­گيرند»­ (داس،1390، 275) اين آموزش که به صورت غير رسمي انجام مي­گيرد «به مجموعه فعاليت­­هاي گفته مي­شود که معمولاً به يادگيري منجر مي­گردد، روش­هاي آموزشي بر فرايند يادگيري و نحوه پردازش اطلاعات در باره اصول، حقايق و واقعيت­هاي معين و ياد دادن چگونگي تفکر به شيوه منطقي و مستدل است، به گونه­اي که هر فرد بتواند خود به نتيجه برسد و تصميم بگيرد».(حکيم آرا، 1390، 35) يکي از برنامه­هاي رسانه­هاي تصويري مي­تواند آموزش مردم جهت مشارکت در انتخابات، حفظ نظم، احترام به کانديداها، تصميم­گيري مناسب براي انتخاب کانديدا مورد نظر بر اساس شايستگي و...، باشد.   

ج) نظارت

يکي از کارکردهاي رسانه در مسأله انتخابات کارکرد نظارتي است. در نظام‌هاي مردم سالار، رسانه‌هاي فعال مي‌توانند عمل کرد دولت و احزاب سياسي را به صورت واقع بينانه بازگو کنند و «با ارايه گزارش‌هاي تحقيقي از کارکرد دولت و ديگر نهاد‌ها، مردم را در جريان فعاليت‌هاي آن‌ها بگذارند و با اجراي اين برنامه از کژي در رفتار آن‌ها جلوگيري نمايند.(طيبي، 1390، 107) يکي از دغدغه‌هاي اصلي مردم، حفظ بي‌طرفي دولت در انتخابات است. عامه مردم انتظار دارند که دولت تنها نظارت داشته باشد بدون اعمال سليقه نسبت به کانديداي خاص. رسانه‌هاي جمعي مي‌توانند در جلوگيري از اعمال سليقه نهادهاي دولتي کمک کنند.

د) جهت دهي

رسانه‌هاي جمعي در جهت دهي افکارعمومي که در اثر فشار اطلاعات شکل مي‌گيرد، باعث مي‌شود که توده مردم به صورت ناخود آگاه به سمت خاصي کشيده شوند رسانه‌ها از اين طريق مي‌توانند اثرات شناختي، نگرشي، عاطفي، فيزيولوژيک و رفتاري داشته باشند(جيمزپاتر، 1391، 168) براين مبنا است که «گردانندگان مبارزات سياسي امروزه بيش از پيش به مشاوران رسانه‌اي اتکا دارند. مبارزات سياسي براي پرداخت هزينه‌هاي تبليغات به ويژه در تلويزيون، پول هنگفتي را جمع آوري مي‌کنند. نامزدها با برپايي شبه رويدادهاي انتخاباتي سعي مي‌کنند نظر رسانه‌ها را به خود جلب کرده و از اين طريق پوشش خبري رايگاني را براي مبارزات خود به دست آورند.»(همان،636)

عملکرد رسانه‌ها در انتخابات افغانستان

عملکرد رسانه‌هاي داخلي اعم از دولتي و خصوصي و رسانه‌هاي خارجي به صورت جداگانه مورد ارزيابي و تبيين قرارمي‌گيرد.

الف) رسانه­هاي دولتي

رسانه­هاي دولتي از آن­جاي که از ناحيه دولت حمايت مي­شوند بيش­تر بازگوکننده نظريات دولت است که نقش اطلاع رساني، نظارت و تا حدودي آموزشي را ايفا مي­کنند. دولت در قالب رسانه ملي کوشش مي­کند نظام مردم سالاري را تبليغ کند زيرا «رويه­هاي مردم سالار، تبديل به روشي مي­شود براي سامان دهي و نظم­بخشي به منافع، برنامه­ها و ارزش­هاي که در جوامع متکثر با يکديگر رقابت مي­کنند». (دالگرن، 1389، 12)

رسانه ملي در جامعه چند قومي افغانستان  بايد به مردم اطمينان خاطر دهد که انتخابات در موعد مقرر برگزار مي­گردد. تمام امکانات براي برگزاري يک انتخابات سالم فراهم است. مردم، همبستگي ملي خود را در روز انتخابات نشان خواهد داد، صندوق براي جمع آوري آراي مردم در سراسر کشور توزيع خواهد شد، کميسيون مستقل انتخابات بايد به وظيفه قانوني خود عمل کند و...

ب) رسانه­هاي خصوصي

رسانه­هاي خصوصي افغانستان اکثرا و يا قريب به اتفاق، بر اساس وابستگي­هاي حزبي، قومي، لساني و مالي شکل گرفته است. براين اساس رسانه تصويري مستقل در افغانستان وجود ندارد. اين قضيه بيش­تر ريشه در عمل کرد حکومت­هاي استبدادي و جنگ­هاي سه دهه گذشته دارد. عمل کرد زمامداران گذشته بر مبناي قشربندي قومي و زباني استوار بوده است  و چنين شيوه رفتاري باعث شده است که قوم مداري و حزب گرايي در ميان کارگزاران جامعه افغانستان به صورت يک هنجار تبديل شود.

بديهي است که اين شيوه­ي رفتاري براي توده مردم به سادگي قابل هضم خواهد بود. در دو دوره انتخابات گذشته کاملاً مشخص شد که رأي دادن مردم بر مبناي قوم مداري استوار است زيرا «هنجار در طول زمان تغيير مي­کند». (صداقتي فرد، 1391، 109) در جامعه­ي که رفتارها به هنجار تبديل شود سخن نخبه­گان سياسي نيز در هنجار شکني براي توده مردم ارزش خود را از دست خواهد داد.

با توجه به دسته بندي­هاي نخبگان سياسي و فرهنگي جامعه افغانستان که بر مبناي قومي، حزبي و لساني به صورت يک قالب بندي منظم شکل گرفته است در يک نگاه کلي مي­توان جهت گيري­ رسانه­هاي تصويري بخش خصوصي افغانستان را به قرار ذيل بيان کرد: 

1- رسانه­­هاي که در امر انتخابات  جهت گيري قومي يا جهت گيري حزبي دارند و يا هر دو جهت را دنبال مي­کنند اين رسانه­ها بيش­تر توسط سران احزاب سياسي مربوط به دوران جهاد و قدرت مندان حکومت فعلي راه اندازي شده­اند و از ناحيه آن­ها حمايت مالي­ مي­شوند و جهت گيري­هاي سياسي مشخص دارند.

اکثر مديران واقعي اين رسانه­­ها در قدرت فعلي دولت سهيم هستند و يا به عنوان اپوزيسيون دولت کار مي­کنند، صاحبان واقعي اين رسانه­ها قدرت مندان واقعي صحنه انتخابات هستند. زيرا  براي خود هم کانديداي مشخصي دارند و هم آشکارا با شعار شايسته سالاري و توانمندي در مديريت، از آن­ها حمايت مي­کنند. قطع نظر از اينکه شايسته سالاري به معناي واقعي کلمه در ميان کانديداهاي مطرح براي توده مردم قابل فهم نيست زيرا قريب به اتفاق کانديداهاي رياست جمهوري همراه با معاونان خود بر اساس پايگاه انتسابي که «پايگاه فرد بر نسب او مبتني است نه بر شايستگي­هاي فردي» (کوئن، 1391، 81) استوار است.

اين شيوه از انتخابات نمادي از قوم مرکزي است «که بر اساس آن گروه خويشتن، مرکز هرچيز است و همه چيز با توجه به آن سنجيده و ارزيابي شود» (صداقتي فرد، پيشين، 80) بديهي است که در ميان اتباع کشور افغانستان افراد شايسته و توانمند از همه اقوام وجود دارد و متمرکز به قوم خاص نيست.  

عملکرد اين بخش از رسانه­ها يک جنبه مثبت و يک جنبه منفي دارد بُعد مثبت اين رسانه­ها آن است که با استفاده از نمادهاي تحريک کننده بر اساس پيشينه­ي قومي يا حزبي، زمينه مشارکت مرد­م در انتخابات را فراهم مي­کنند مثلاً استفاده از موسيقي سنتي يک قوم، يا نمايش دادن عکس از رهبر جهادي متعلق به يک قومي که جان خود را براي آزادي آن­ها از دست داده است، از مهم­ترين عوامل تحريک کننده جهت حضور مردم در پاي صندوق­هاي رأي است زيرا اينگونه رفتارهاي عامه پسند مي­توانند «بعد عمل گرايانه را براي اکثريت افراد جامعه تقويت کند.» (دالگرن،پيشين،89) هرچند جمع‌آوري آرا به اين طريق پيش از اينکه منافع ملي يا قومي را تأمين کرده باشد به سود رهبراني است که رسانه را وسيله­اي براي کسب قدرت خود قرار داده اند. در مقابل، جنبه منفي اين رسانه­ها اين است که زمينه­هاي قوم مداري به جا مانده از ميراث گذشته هيچ وقت از بين نخواهد رفت و هم چنان شاکله­ قوم مداري رکن اصلي قدرت در صحنه سياسي خواهد بود که «غالباً مانع نو آوري­هاي احتمالاً سود مند مي­شود» (کوئن، پيشين،63)

2- رسانه­هاي که به حسب ظاهر وابستگي حزبي و قومي از خود بروز نمي‌دهند اما به عنوان يک تاجر در صحنه انتخابات ظاهر مي­شوند. اين دسته از رسانه­ها نمي­توانند در قبال درآمد مالي استقلال خود را حفظ کنند چنانکه وزير اطلاعات و فرهنگ آقاي سيد مخدوم رهين در اين مورد مي­گويد: «متآسفانه يکي از آفاتي که ممکن است امروز رسانه­ها را به بيراهه بکشاند  يا آن را از مسؤوليت‌هاي خود به دور نگه دارد، مسئله غلبه روح بازرگاني و تجارت است بر مسؤوليت­هاي رسانه‌اي». (سخنراني  در سمينار مرکز همبستگي رسانه، به نقل از پژوهش­هاي منطقه­اي،1390،125) بديهي است چنين رسانه­هاي تصويري  بيش از اينکه در خدمت اطلاع رساني و کارکرد انتخاباتي بي­طرفانه باشند، به خواسته­هاي منبع تأمين‌کننده توجه خواهند داشت.

ج) رسانه­هاي خارجي

منظور از رسانه­هاي خارجي، آن دسته از رسانه­هاي اند که بيش­ترين تأثيرگذاري در مخاطبان انتخاباتي افغانستان را دارند مانند تلويزيون­هاي؛ بي بي سي، آشنا و...

رسانه­هاي خارجي تأثير گذار در صحنه سياسي افغانستان از جمله مسئله انتخابات، اخبار را به گونه­اي براي مخاطبان پخش مي­کنند که به حسب ظاهر کاملاً بي­طرفانه است اما واقعيت امر اين است که سواد رسانه­اي در مديران و مجريان اين رسانه­ها سبب شده است که اين رسانه در تحليل، ميزگرد و پخش اخبار، به جاي استفاده از قاعده جانشيني يعني «رشته­اي که در آن گزينشي مي­شود و فقط يک واحد از آن رشته مي­تواند انتخاب شود» (فيسک،1388،87) از قاعده همنشيني يعني «وقتي واحدي از يک جانشيني برگزيده شد، معمولاً با ديگر واحدها ترکيب مي­شود» (همان،88) استفاده مي­کنند و اين بهترين روش براي جلوه دادن بي­طرفي يک رسانه است در عين اينکه کاملاً عملکرد جانب دارانه دارد.

    مثلاً وقتي کميسيون مستقل انتخابات افغانستان، کانديداهاي مورد تأييد را اعلان مي­نمايد اخبار  خارجي در بخش خبري خود مي­گويد: «رقابت عمده بين دو نامزد مطرح است که يکي تکنوکرات است و از طرف غرب حمايت مي­شود و ديگري از نيروهاي جهادي است که در طول چند دهه جنگ­هاي داخلي از اعضاي فعال ائتلاف شمال بوده است!!

    پخش اين خبر با قالب بندي خاص که به حسب ظاهر کاملاً بي­طرفانه است، به صورت غير مستقيم به مخاطبان جهت مي­دهد که اولاً گرايش مردم به اين دو نامزد محدود باشد و ثانياً واژه جنگ که در قالب خبري به کار رفته است تنفر دوران جنگ­هاي داخلي را در اذهان مخاطب تداعي مي­کند و اين خود عامل مهمي براي کشاندن مخاطبان به کانديداي طرف مقابل خواهد بود.

نتيجه

در يک جمع بندي کلي مي­توان گفت: رسانه­هاي جمعي افغانستان جايگاه ويژه­ي در انتخابات دارد. زيرا رسانه­ها مي­توانند، براي تمام اقوام و خرده فرهنگ­ها اين امکان فراهم آورند که بتوانند در صحنه­هاي سياسي و رقابتي مثل انتخابات، حضور فعال داشته باشند و نماد دموکراسي در قالب «انتخابات» به نمايش بگذارند. اما قريب به اتفاق رسانه­هاي داخلي متأسفانه جهت گيري­هاي حزبي، قومي، لساني و...، دارند که برگرفته از رفتارهاي حاکمان گذشته است.



* ليسانس ارتباطات

 

 

 

 

 

 

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**