اجتماع و سیاست

پاکستان از اسلام خواهی تا فرقه گرایی

**نوشته شده توسط سلمان علی زکی/دانش پژوه دکترای جامعه شناسی/فصلنامه سخن صبا/شماره چهارم/1390**. **ارسال شده در** اجتماع و سیاست

چکیده
سرزمین پاکستان به همت بزرگانی چون علامه اقبال و محمدعلی جناح از شبه قاره جدا گردید، بانیان اولی پاکستان و اکثر حاکمان این سرزمین به لحاظ فکری سکولار می اندیشند اما به خاطر منازعه مرزی که بر سر کشمیر با هند و خط دیورند با افغانستان داشته است از یک طرف و کنترل استقلال طلبان پشتون و ملی گرایان بلوچ از سوی دیگر مدام از افراط گرایان مسلمان که گرایش های این چنین را مغایر با ارزش های دینی می دانند حمایت کرده اند، که در پی آن القاعده، لشکر جنگوی، سپاه صحابه، طالبان و...تقویت یافته منطقه و جهان را دچار چالش کرده اند. معضلی که به نظر می رسد به همین زودی ها قابل حل نیست؛ زیرا مشکلات مرزی پاکستان همچنان پا برجاست.

کلید واژه ها: پاکستان، اسلام گرایی، فرقه گرایی و دموکراسی

مقدمه

جمهوری اسلامی پاکستان درپی آرزوی داشتن سرزمین مستقل از سوی اعضای مسلم لیگ مخصوصا با ایده پردازی علامه اقبال و تلاش قاید اعظم (محمدعلی جناح) و تایید انگلستان بنیان گذاری شد. بانیان اصلی پاکستان خواهان یک کشور مستقل دارای اصول اسلامی و دموکراتیک بودند اما درپی مواجهه زود هنگام، با استقلال طلبی کشمیر و شکست از ارتش هند، به سرعت رؤیاهای دموکراسی خواهی از سر سرداران حاکم پرید و حاکمان نظامی، بر احساسات دینی مردم تمرکز کردند.

پاکستان تا بحال چهار بار(1958و1969و1977و1999) با حکومت نظامی مواجه شده است، کودتای نظامی ایوب خان در سال 1958و 1969 و جنرال ضیاءالحق در سال 1977 و جنرال پرویز مشرف در سال 1999، احتمال دارد نوبت پنجم آن در طی ماه های آینده اتفاق بیفتد؛ زیرا ریس جمهوری زرداری متهم به نامه نگاری به مقامات آمریکایی است تا از دخالت بیشتر اردو جلو گیری کند، و دولت یوسف رضا گیلانی متهم به دخالت در روند پرونده فساد مالی ریس جمهور زرداری است.

در پی سیطره مداوم سرداران نظامی بر دولت واستفاده از احساسات دینی مردم به دلیل مواجهه مداوم با هند و منازعه مرزی با افغانستان، پاکستان، به تدریج پس از هجوم ارتش سرخ در افغانستان بدل به سرزمینی برای تندروان اسلامی گردید. حمایت بی دریغ حاکمان پاکستان از تندروان چه به منظور مصرف داخلی (کنترل استقلال طلبان پشتون و ملی گرایان بلوچ ) و چه به منظور مصرف خارجی در کشمیر و افغانستان باعث تقویت بیش از حد افراط گرایان و پیدایش ستیزه جویان فرقه گرا نظیر سپاه صحابه و لشکر جنگوی گردید که حتی بیرون از پاکستان اهداف خود را تعقیب می کنند، نظیر عاشورای کابل و مزارشریف افغانستان. که نمی توان از نقش دولت پاکستان را به دلیل حمایت از تند روان مذهبی، نادیده گرفت.

مسلمانان در جستجوی کشور مستقل

در سال 1885 ناراضیان هند و مسلمان کنگره ملّی هندوستان را تشکیل دادند تا استقلال خویش را از بریتانیا بدست آورند، کنگره کوشید در سطح ملّی بین گروها اتحاد ایجاد کند. کم کم مسلمانان بدلیل ترس از کثرت هندوها خواهان دو کشور جداگانه شدند. این اعتقاد در سال 1906 موجب تشکیل اتحادیه مسلمانان سراسر هندوستان (مسلم لیگ) گردید، مهم ترین و مؤثرترین فرد مسلم لیگ محمد علی جناح، از اوّلین اعضای کنگره ملّی هندوستان بود که در سال1913 به مسلم لیگ پیوست و به مدت شش سال عضو هر دو (اتحادّیه و کنگره) بود ( گوردین، ویلیام، 1383، 40- 44 )  علامه اقبال در سخنرانی ها و نامه هایش به محمدعلی جناح، با توجه به خصوصیات اسلام و هندوها و پیشینه تمدن اسلامی از فکر تقسیم شبه قاره دفاع می کرد. ( وزارت خارجه، 1387، 33 )

با شروع جنگ جهانی اول و حمله انگلستان به امپراتوری عثمانی و حمایت مسلمانان از این امپراتوری، فاصله بین مسلم لیگ و کنگره بیشتر شد. سرانجام بریتانیا تحت تأثیر ایده های علاّمه محمد اقبال لاهوری برای حفظ منافع هندوها و مسلمانان. تشکیل کشور مستقل اسلامی به نام پاکستان را پذیرفت. ( لدینک، رابرت،1382، داود حاتمی، 100)

نام کشور پاکستان، ترکیب شده از حروف آغازین، پنجاب، افغانستان کشمیر و سند است به اضافه پسوند «تان» که رحمت علی موسس جنبش ملی پاکستان در سال 1933 برای نام قسمت مسلمان نشین شبهه قاره پیشنهاد کرد. (گوردین، ویلیام، 1383، 3-45 )

«در نیمه شب چهاردهم اوت 1947 بریتانیا از سلطه بر شبهه قاره هند دست کشید. و هند و پاکستان سرانجام به استقلال رسیدند». (گوردین، ویلیام، 1383، 4-48 ) سیزده ماه پس از استقلال محمد علی جناح در اثر بیماری سل درگذشت، مسلمانان گرد هم آمده در پاکستان با فرهنگ ها و علایق مختلف و گاهی متضّاد، عدم توافق دو کشور (هند و پاکستان) بر سر برخی مسایل اساسی و بلاهای طبیعی، کشور جدید التأسیس پاکستان را با خطر مواجه ساخت.

سرزمین مستقل و مشکلات تازه

کشور تازه استقلال یافته پاکستان در همان آغاز با مشکلات فراوانی مواجه گردید نظیر جنگ با هند، خشونت های داخلی، جمعیت زیاد، فقر، بلایایی طبیعی، فساد دولتی و بی ثباتی اقتصادی.

بعد از استقلال دو کشور، هندوهای ساکن در پاکستان به هند و مسلمانان ساکن هند به پاکستان عزیمت کردند، در مسیر راه قطارهای حامل مسلمانان توسط هندوها و بالعکس متوقف گردید و سرنشینان آن قتل عام شدند، به نحوی که «فقط در پنجاب حدود نیم میلیون نفر هنگام عبور از یک کشور به کشور دیگر کشته شدند». (گردین، ویلیام، 1383، 1-50 )

مشکل دیگر پاکستان این بود که بخش شرقی پاکستان (بنگال) بعلّت تمرکز کنترل سیاسی، نظامی و اقتصادی کشور در بخش غربی، به خصوص نواحی سند و پنجاب و اعلام کردن زبان پنجابی (اردو) به عنوان زبان رسمی کشور که فقط ده درصد پاکستانی ها به آن سخن می گفتند، خواهان استقلال شد. در سال1966 مجیب الرحمان رئیس عوامی لیگ و رهبر جنبش استقلال پاکستان شرقی را، دولت پاکستان زندانی کرد. (گوردین، ویلیام، 1383، 2-55 )

در سال 1971 با حمایت نظامی هند از پاکستان شرقی و عقب راندن ارتش ژنرال یحیی خان از نواحی پاکستان شرقی و آزادی مجیب الرحمان از زندان، پاکستان شرقی با نام«بنگلادش» اعلام استقلال کرد (گوردین، ولیام،1383، 3-57 )

بعد از شکست ارتش پاکستان در پاکستان شرقی و اوج گیری ناآرامی ها و نارضایتی ها، جنرال یحیی خان مجـبور شد در آخـرین روز سال 1971 از قـدرت کـناره-گیری نماید و ذوالفقار علی بوتو وزیر خارجه، دولت تشکیل دهد. بوتو گام های را در جهت تقویت اقتصاد، جذب سرمایه گذاری خارجی و مدرنیزه کردن کشور، تقویت صنایع اصلی و بهبود نظام بانکی کشور برداشت. در سال 1973 بوتو قانون اساسی جدید کشور را به تصویب رساند و خواستار انتخاب آزاد گردید و به عنوان نخست وزیر برگزیده شد. در سال 1977 حزب مردم به رهبری بوتو، که دارای گرایش سوسیالیستی بود، به تقلب انتخاباتی متهم شد. در پی آن شورش خونین سراسر کشور را فرا گرفت با کودتای جنرال ضیاءالحق ارتش و اسلام گرایان وارد عمل شدند، جنرال ضیاءالحق به عنوان رئیس جمهور منصوب گردید و بوتو به دار آویخته شد. ضیاء الحق سیاست اسلامی کردن نهادهای کشور را دنبال نمود. ( وزارت خارجه، 1387، 112 )

سر انجام ژنرال ضیاءالحق، سفیر آمریکایی و 28 نفر از افسران عالی رتبه ارتش پاکستان در اوت سال 1988 در اثر سانحه هوایی کشته شدند. طبق قانون، رئیس مجلس سنا عهده دار پُست ریاست جمهوری شده انتخابات برگزار کرد. در انتخابات سال 1988 بی نظیر بوتو که بعد از مرگ پدرش به رهبری حزب مردم رسیده بود به نخست وزیری رسید. او اوّلین رهبر زن در یک کشور مسلمان بود. دولت او و برنامه های اقتصادی و اجتماعی، کشور را ثمر نبخشیده دچار رسوایی مالی گردید. ( لانگ، روبرت، 1372،داود حاتمی، 239- 240 )

اکتبر1933 بی نظیر، بار دیگر در مقام نخست وزیری کشورش تشکیل کابینه داد اما چنانکه خود می نویسد مجال نیافت. افراطی ها و افراد مستبد، من و دولتم را موانعی بر سر راه خود می دانستند. لذا افراطی ها، اسلام گرایان و ماموران اطلاعاتی همراه شدند، تا سیاست های اقتصادی و اجتماعی ما را متزلزل کنند و دولتم را از اعتبار ساقط نماید. آنان از تلاش های من برای حمایت از دولت فراگیر افغان با کمک سازمان ملل خوششان نمی آمدند.(بوتو، بی نظیر، 1388 ،252 ) بی نظیر این بار هم دوام نیاورد و به همان اتهام سابق مواجه شد و مثل دوره قبل دوران رهبری اش ناتمام ماند و خلع شد.

پس از آن نواز شریف، تشکیل کابینه داد. وضع مالیات سنگین از سوی دولت او به منظور کنترل بحران ناشی از جنگ کارگیل، عزل و نصب قضات و خارج کردن بیش از یک میلیارد دلار از کشور توسط نواز شریف باعث شد که جنرال پرویز مشرف رئیس ستاد ارتش در 21 اکتبر 1999 قدرت را بدست بگیرد و سلسله ی حکومت جنرال ها در این کشور تداوم یابد.

پرویز مشرف و عده داد، در زمان مناسب انتخابات را برگزار نماید. او تا آن زمان مجلس ملّی و قانون اساسی را تعلیق کرد. به رسانه های عمومی آزادی بیشتر داد. جلو فساد اداری را گرفت. در اوایل سال 2001 بعد از حمله تروریستی 11 سپتامبر با متحدین غربی خود علیه طالبان و القاعده همنوا گردید. پس از ده سال فعالیت طرفداران طالبان در درون ارتش، ژنرال، آن ها را از مقام هایشان عزل کرده، رهبران دینی طرفدار طالبان را در خانه-هایشان حبس کرد و دفاتر سازمان های افراطی را بست.

در ماه مه سال 2000 میلادی دادگاه عالی به مشرف دستور داد، تا اکتبر 2002 انتخابات برگزار کند، امّا این خواسته تا فوریه 2008 عملی نشد. قبل از برگزاری انتخابات بی نظیر بوتو و نواز شریف به کشور بازگشتند. بی نظیر بوتو رهبر حزب مردم ترور شد، انتخابات چهل روز به تأخیر افتاد. در 18 فوریه 2008 ، 81 میلیون پاکستانی واجد شرایط پای صندوق های رأی رفتند. 165 هزار نیروی امنیتی در شهرها مستقر شدند. در طول تاریخ63 ساله ی پاکستان و 33 سال حکومت نظامی انتخابات سال 2008 بزرگترین قربانی را از پاکستان گرفت.

در این انتخابات عملاً خون بی نظیر سلطه اش را نشان داد و حزب مردم بیشترین کرسی ها را از آن خود کرد. ( روزنامه کیهان شماره 19025 سال 29/11/1386 )

نزاع مستمر با هند و افغانستان سبب شده است، تا پاکستان تمام توان اقتصادی خویش را صرف تعلیمات نظامی نموده همزمان اسلام گرایان تندرو را نیز تقویت نماید. به عبارت دیگر منازعه پاکستان با هند و افغانستان سبب شد حاکمان این کشور از تمام ایده-های که در تشکیل پاکستان نقش داشت دست شسته، به تقویت اردو و حمایت از افراطیون بپردازد، به گونه ی که این کشور به خاطر حمایت از طالبان در سال 2001 تحت فشار غرب و آمریکا قرار گرفت.

به دلایلی که ذکر شد، دولت ضیاءالحق و اخلافش نه تنها در عرصه ی داخلی بلکه در پیشبرد سیاست های خارجی خود، در حوزه افغانستان و کشمیر نیز نیاز مبرم به پشتوانه-ی معنوی و انسانی گروه های تندرو و توانمندی ارتش داشت. این امر پاکستان را به سوی اتمی شدن و حمایت از  افراطی گرای پیش برد.

به سوی اتمی شدن

تحقیقات هسته ی پاکستان که در زمان صدارت ذوالفقار علی بوتو، با اهداف به ظاهر صلح آمیز آغاز شده بود، با تلاش هند برای اتمی شدن، تغیر جهت داد. پاکستان نیز جهت حفظ توازن به سوی اتمی شدن پیش رفت. بی نظیر بوتو می نویسد: «در سال 1972، پدرم تحقیقات در خصوص برنامه ی هسته ی پاکستان را آغاز کرد. وی خاطر نشان کرد که تحقیقات هسته ی برای اهداف صلح آمیز به منظور بدست آوردن انرژی هسته ی پاک و کاهش هزینه واردات نفت برای تأمین سوخت ماشین آلات صورت می گیرد...در این فاصله هند در سال 1974، وسیله ی را با نام «بودای خندان»، آزمایش کرد، پدرم تلاش کرد تا توازن نیرو باهند را که سه سال پیش به کشور ما حمله کرده بود، بر قرار نماید» (بوتو، بی نظیر، 1388، 224 )

سرانجام مسابقه تسلیحاتی و نظامی هند و پاکستان به مراحل خطرناک خود رسید دو کشور اتمی با پیشینه ی خونین در مجاورت هم. بار دیگر به هم چنگ و دندان نشان می دادند.

در سال 1998 نواز شریف نخست وزیر وقت و یکی از اعضای حزب مسلم لیگ دستیابی کشورش را به صلاح اتمی تائید کرد. در بیست و هشتم مه 1998 پاکستان در پاسخ کشور هند که پنج بمب اتمی را آزمایش کرده بود، شش بمب اتمی را در مناطق دورافتاده ایالت بلوچستان با موفقیت آزمایش کرد. در سال 1999 دو کشور اتمی بر سر منازعه ی کشمیر جنگیدند.

از دموکراسی خواهی تا افراط گرایی

پاکستان موجودیت اصلی خود را مدیون مسلمانانی است که آرزومند سرزمین مستقل درشبه قاره ی هند بودند. قانون اساسی جدید پاکستان (1973 ) این کشور را جمهوری اسلامی معرفی و تصریح می کند که اسلام دین رسمی آن خواهد بود. همچنین مقرر می دارد که رئیس جمهور و نخست وزیر باید مسلمان باشند. ( لانگ، روبرت، 1372، داود حاتمی، 175- 176 )

قاید اعظم مردم پاکستان شکلی از حکومت را تصویر می کند که هم در آن احکام اسلامی جاری بوده و هم از دموکراسی به عنوان مدل بی بدیل معاصر بهره مند باشد.( هاشمی، سید محمد جواد،1382، چاپ اول، 94 )

به نمونه های از سخنان قاید اعظم نگاه کنید:

هرمسلمانی می داند که دستورات قرآن فقط به وظایف اخلاق و دینی محدود نمی شود. هرکس (به جز آنان که غافل اند) می داند که قرآن معیار اصلی مسلمانان است. یک معیار مذهبی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، جنایی و...

شما به هر مذهب و طریقت یا طبقه ای که تعلق داشته باشید، برای دولت حایز اهمیت نمی باشد. ما فعالیت ها را با این اصول اساسی آغاز می کنیم که ما همگی شهروند هستیم، شهروندان برابر یک کشور. مراقب باشید، اشتباه نکنید که پاکستان یک کشور مذهبی یا چیزی شبیه آن نیست اسلام از ما می خواهد که در برابر رفتار دیگران مدارا کنیم.

شما آزاد هستید، آزاد که به معابد تان بروید. آزادید که به مساجدتان یا به هرجایی برای عبادت در کشور پاکستان بروید. شما ممکن است، متعلق به هر مذهب، فرقه یا طبقه ای باشید، این مساله برای دولت حایز اهمیت نمی باشد.

قانون اساسی پاکستان هنوز توسط مجلس قانون اساسی تدوین نگردیده است و من از شکل نهایی قانون اساسی اطلاعی ندارم اما مطمئن هستم که آن قانون دموکراتیک است که اصول اساسی اسلام را در بر دارد.( همو، 91- 95 )

پاکستان در بدو تاسیس به عنوان یک کشور دموکراتیک در نقشه ی جهان ظاهر گردید امّا نهادهای جمهوری هیچ وقت نتوانست در این کشور پا بگیرد، در تاریخ پنجاه و سه ساله پاکستان تنها یک نخست وزیر (ذولفقار علی بوتو) توانست دوران قانونی خود را به پایان برساند.

به خاطر منازعه ی دایمی با هند و افغانستان، حاکمان پاکستان عموما مخصوصا ضیاءالحق به رغم میل محمد علی جناح که پاکستان را به عنوان یک کشور مسلمان سکولار می پسندید، خواهان پیاده کردن احکام شریعت و جمهوری اسلامی بود. لذا علمای دینی از او حمایت می کردند. امّا او علاوه بر حمایت علماء نیاز به حمایت ارتش نیز داشت. لذا ژنرال های بنیاد گرا را به جای افراد میانه رو گماشت.

ژنرال ضیاءالحق پس از آن که از حمایت علما و ارتش مطمین شد، قوانین افراطی اسلامی را جایگزین قوانین عُرفی کشور ساخت و طی برنامه ی هزاران مدرسه ی دینی را تأسیس نمود. طبق برخی آثار منتشر شده، تعداد مدارس دینی در ایالت پنجاب بعد از روی کار آمدن ضیاءالحق از636 باب، به بیش از سه هزار باب افزایش یافت. ( عارفی، محمد اکرم، پاکستان و بنیاد گرایی اسلامی، فصلنامه علوم سیاسی، پایز1380 )
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                   در زمان استبداد ژنرال ضیاالحق، در یک اتحاد سیاسی، مجاهدین افغانستان و سرویس-های امنیتی پاکستان با هم ادغام شده بودند. ائتلاف مجاهدین افغانی که توسط آی. اس. آی. در دهه 80 تشکیل یافته بود اکنون به القاعده عرب، طالبان افغانی، مدرسه های سیاسی در پاکستان ، عناصر اطلاعاتی، نظامی و گروه های سیاسی تجزیه شده بود. گروه-های سیاسی پاکستان که دیکتاتور نظامی دهه هشتاد آن را تشکیل داده بود، به مسلم لیگ، جماعت اسلامی ، گروه های مبارزه طلبی مانند جیش محمد، و لشکر طیبه تقسیم شده بود. ( بوتو، بی نظیر، 1388، 253-254 )                                       

«مشهور است که این فرقه (وهابی ها) به وسیله ی سعودیان در منطقه پاکستان بعد از اعدام بوتو پذیرایی یافته است و از ابتدا علیه قاید اعظم و پاکستان بوده اند به اعتبار عقیده شان که می گفتند:« ملت از وطن پدید آید نه از مذهب. لذا مطالبه سرزمینی پاکستان بر مبنای تفریق مذهب یک فریاد غیر اسلامی است.» ( رضوی، سید مصطفی، چاپ اول، 1377، 63 )

حمایت از بنیاد گرایان در دوران همه ی حاکمان پاکستانی چه به منظور مواجهه با رقبای داخلی و چه به منظور مواجه با رقبای خارجی یک امر معمول بوده است.

خانم بی نظیر بوتو را به رغم ادعاهای دموکراتیک و فیمینستی اش می توان مادر طالبان به شمار آورد. زیرا طالبان در دوران نخست وزیری او در پاکستان متولد شد و توسط نصر الله بابر وزیر داخله دولت او پرورش یافت و بزرگ گردید. او خود می گوید:« درماه های بعد از اولین ملاقات قاضی باهیئت طالبان تقاضای آی. اس. آی. برای کمک مخفی به طالبان بیشتر می گردید و من آهسته آهسته به آن سوکشیده شدم». ( فیاض، محمداسحاق،1378، چاپ اول، 178 )

ژنرال نصرالله بابر، وزیر باز نشسته کشور پاکستان، در دوران مرحله دوم نخست وزیری  بی نظیر بوتو (1993-96 ) طالبان را به وجود آورد. او می خواست سیاست پاکستان را در قبال افغانستان از کنترل آی اس. آی  خارج کند. چون بوتو و بابر هردو از قدرت و امکانات سازمان استخبارات اطلاع داشتند. چیزی که سازمان، با استفاده از آن در سال 1990، باعث برکناری بی نظیر شده بود ( رشید، احمد، 1379، 287 ).
کشوری با هزاران بمب هوشمند

پس از تهاجم شوروی به افغانستان، پاکستان به آخرین دژ دفاعی غرب در برابر پیشروی شوروی در آمد. دشمنی دیرینه هند و پاکستان از یک طرف و افغانستان و پاکستان از طرف دیگر، بر حساسیت موقعیت پاکستان می افزود. از این جهت از سال 1980، به بعد احیای اقتصادی و بنیه ی نظامی پاکستان مورد توجه کشورهای غربی قرار گرفت. ( وزارت خارجه، 1387، 15- 16 ) به همین جهت تا سال های حمایت پاکستان از افراطیون از سوی غربی ها به دیده اغماض نگریسته شد.

پاکستان همیشه در بخش داخلی و خارجی از جریان های اسلام گرا علیه جریان ناسیونالیسم پشتون سود برده و با تقویت گروه های اسلام گرا با تیپ ها و گرایش های متفاوت دینی، جریان های ناسیونالیسم پشتون و بلوچ را در ایالت های سر حد و بلوچستان تضعیف نموده است.افرادی را که گرایش های قومی داشتند، در باور تندروان خائن و مهدور الدم به شمار می‌رفتند و به راحتی اعدام یا ترورشان می‌کردند ( فیاض، محمد اسحاق، 1387، 192 )

بی ثباتی سیاسی، در داخل و دشمنی خونین و دیرینه با هند و مشکل مرزی مداوم با افغانستان در خارج باعث گردید، حاکمان پاکستان عموماً به اهرم های بیندیشند که مصرف دوگانه داخلی و خارجی داشته باشند. دو چیز بیش از همه می توانست آرزوی سران پاکستان را برآورده سازد؛ تمرکز بر نیروهای نظامی، و اتکا بر تندروان اسلامی. اولی جنرال سالاری مداوم و اتمی شدن پاکستان و دومی فرقه‌گرایی‌های خونین در کشور و منطقه و ناامنی جهانی را به ارمغان آورد. به عبارت دیگر، هم اکنون پاکستان علاوه بر بمب اتم کشوری است دارای هزاران بمب هوشمند که بدون هزینه ای نگهداری، اهداف مورد نظر را در سراسر دنیا می تواند به راحتی نابود کند. این یک فرصت بزرگ برای پاکستان است، منتهی بیم آن می رود که پس از خروج نیروهای آمریکای از عراق و افغانستان و حل منازعه کشمیر، جستجوی اهداف در داخل پاکستان نیز آغاز شود.

سیف الله، یكی از رهبران گروه مجاهدین البدر می‌گوید:« همین كه جهاد در افغانستان و كشمیر تمام شود، یك انقلاب اجتماعی در پاكستان بر پا خواهیم كرد تا عدالت را به ملت هدیه كنیم» (ترجمان سیاسی، سال ششم، ش 42، ص 14 به نقل از محمد اکرم عارفی)

این اتفاق دیر یا زود در پاکستان خواهد افتاد مگر این که سازمان های مربوطه اهداف تازه تری را در مناطق پیرامون برای آن ها معرفی نماید. نظیر مسایل فرقه ی و نژادی. بی تردید آینده نزدیک تندروان چالشی است برای پاکستان.

مقامات دولت پاكستان به خوبی می دانند كه اكنون این گروه ها به صورت قابل توجه تقویت و مسلح گردیده، تنش با آن ها ممكن است موجودیت نظام فعلی را به خطر رو به رو سازد. در واقع دولت پاكستان، اینك خود را بر سر یك دو راهی دشوار می‌بیند: 1-  همراهی با افراطیون مذهبی؛ این امر دولت را در استفاده ی بهینه از آن در سیاست منطقه ای كمك خواهد كرد، اما در ادامه پاكستان را به سوی انزوای بیشتر در منطقه و جهان كشانده و بحران اقتصادی كشور را تشدید خواهد كرد.2- یا این كه پروژه های نیمه تمام خود در افغانستان و كشمیر را به حال خود واگذار كرده و افراطیون مذهبی را در داخل مرزهای پاكستان محصور كند. در این صورت جایگاه پاكستان در میان همسایگان و جهان بهبود خواهد یافت. اما این چرخش می تواند به معنای رو بر تافتن دولت از سیاست-های اسلامی تفسیر شده و در داخل كشور باعث ناخرسندی تندروان اسلامی گردد. (عارفی محمد اکرم، پاکستان و بنیاد گرایی اسلامی فصلنامه علوم سیاسی پاییز1380) تردید دولت مردان پاکستان در انتخاب یکی از این دو راه باعث شده است، گاهی با آمریکا همراهی کند و کاهی با تند روان اسلامی.

سقوط در کام فرقه گرایی

اتکای حاکمان پاکستانی به تندروان اسلامی چه برای تضعیف رقبای سیاسی و چه برای کنترل دشمنان خارجی، خواسته یا نا خواسته، باعث تقویت جماعت اسلامی، جمعیت علمای اسلام، جمعیت علمای پاکستان، جمعیت اهل حدیث، و شکل گیری سپاه صحابه، لشکر جنگوی، القاعده، طالبان و...گردید.

دولت پاكستان در دو دهه اخیر كوشیده است با تشویق تندروان مذهبی در سهمگیری فعال در مسائل افغانستان و كشمیر و نیز آزاد گذاشتن آن‌ها در انجام فعالیت‌های سیاسی، تبلیغی و نظامی در این دو منطقه، به نحوی توجه آن‌ها را به مشكلات جوامع اسلامی خارج از پاكستان معطوف كرده و بدین ترتیب با جلب رضایت آن‌ها موقعیت داخلی و خارجی خود را تحكیم بخشد. بهره برداری دولت از این گروه‌ها در سیاست منطقه ای، تأثیر مهمی بر افزایش نفوذ این گروه‌ها در داخل جامعه پاكستان نیز داشته است، زیرا پاكستان در این مدت امكانات فراوانی در اختیار این گروه‌ها قرار داد تا آن‌ها بتوانند نقش اساسی‌تری در راستای سیاست خارجی پاكستان در منطقه به عهده بگیرند. ( همو)

حمایت پاکستان از مسلمانان افراطی باعث شد در مرور زمان گروه های با ایده های فرقه‌گرایانه وارد عرصه اجتماعی شده اهداف جزئی‌تری را تعقیب نمایند گروه های ذیل بی شک ناشی از مماشات پاکستان با مسلمانان تند رومی باشد.

سپاه صحابه

سپاه صحابه یک گروه سنی مذهب نظامی پیرو فرقه وهابی است. ( وزارت خارجه 1387 195 ) سپاه صحابه در ششم سپتامبر 1985 به دست حق نواز جنگوی در شهر «جنگ» از توابع ایالت پنجاب بنیان گذاری شد. حق نواز جنگوی قبلاً عضو جمعیت علمای اسلام و پیرو مکتب دیو بندی بود. او فردی مذهبی، متعصب و شدیداً ضد شیعه شناخته شده بود. انگیزه اصلی او از تأسیس « سپاه صحابه» بنا بر اظهارات خود او و سایر رهبران این گروه، مقابله با نفوذ ایران در پی تاسیس نهضت نفاذ فقه جعفری در پاكستان و جلوگیری از رشد تشیع سیاسی در این كشور بوده است. مولانا ضیاء الرحمن فاروقی، سرپرست پیشین سپاه صحابه، درباره اهداف تأسیس سپاه صحابه چنین می‌گوید: (محمد اکرم عارفی، 1382، 125-127)
مولانا حق نواز شهید به منظور جلوگیری از موج فزاینده ی خصومت با صحابه كرام و پس از اعلام تكفیر خلفای راشدین توسط رهبری كشور همسایه، سپاه صحابه را در تاریخ ششم سپتامبر 1985 در شهر جنگ پایه گذاری نمود.(ماهنامه خلافت راشده(فوریه-ومارچ1993)ص11.به نقل ازمحمد اکرم عارفی)

به همین دلیل تا به حال صدها تن از شیعیان را در شهرهای مختلف به قتل رسانده است. در اوایل، حملات تروریستی این حزب بیشتر متوجه اعضای «نهضت جعفری» بود، اما در سال‌های اخیر، سیاست مداران، حقوق‌دانان، بازرگانان، كارمندان و مدیران دولتی شیعه مذهب را نیز آماج حملات تروریستی خود قرار داده است. ( محمد اکرم عارفی، 1382، 125-127)

سپاه صحابه که از سوی عربستان حمایت مالی می‌شود، از لحاظ سیاسی طرفدار روی كار آمدن دولت سنی بوده مدعی است: « در پاكستان با توجه به اكثریت جمعیت باید حكومتی سنی به وجود آید، همان طوری كه در ایران با توجه به اكثریت شیعه حكومت شیعی رسمیت پیدا كرده است».( محمد اعظم طارق، پیغام‌ها جیل[ پیام‌های زندان] ص 393 ـ 394. به نقل از محمد اکرم عارفی( بر اساس آمارهای رسمی رهبری این حزب در سال 1994، این گروه دارای چهارده هزار دفتر نمایندگی در هفده كشور جهان بوده است.( مصاحبه ضیاء الرحمان فاروقی، ماهنامه خلافت راشده، جلد5، ش5 (جمادی الاول 1415) ص6 به نقل از محمد اکرم عارفی)
                                                                   
لشكرجنگوی

«لشكر جنگوی» یكی از گروه های افراطی مذهبی است كه به عنوان شاخه نظامی سپاه صحابه عمل می كند. افراد آن عمدتاً مسلح بوده و فعالیت های آن بیشتر از نوع تروریستی و دامن زدن به مسائل فرقه ای می باشد. در سال 1995 پس از آن که سپاه صحابه تحت فشار احزاب میانه رو اسلامی وارد ائتلاف با احزاب دیگر در «شورای همبستگی ملی» (ملی یك جهتی كونسل) به منظور حل منازعات فرقه ای گردید، لشكر جنگوی به سركردگی ملك اسحاق و ریاض بسرا و غلام رسول شاه از سپاه صحابه  به خاطر حضور شیعیان در ائتلاف منشعب شده و از پیوستن به «شورای همبستگی ملی» امتناع ورزیدند ( محمد اکرم عارفی پاکستان و بنیاد گرایی اسلامی فصلنامه علوم سیاسی پاییز1380 )

اعظم طارق معتقد است كه در انشعاب « لشكر جنگوی» عوامل اطلاعاتی دولت دست داشـته اند. او می‌گوید: دولت برای بد نام كردن و تضعیف و تقسیم سپاه صحابه، لشكر جنگوی را به وجود آورد.( مصاحبه ضیاء الرحمان فاروقی، ماهنامه جلد5،ش5(جمادی الاول1415)ص395.ص31.)

لشكر جنگوی نه تنها در اقدامات خشونت آمیز و مسلحانه در داخل پاكستان دخیل هستند كه در افغانستان و كشمیر نیز در كنار طالبان و حرکت المجاهدین و لشكر طیبه سرگرم مبارزه‌اند. (عارفی محمد اکرم « پاکستان و بنیاد گرایی اسلامی ، فصلنامه علوم سیاسی، پاییز1380)

کشتار بی‌رحمانه هزاره ها در دو سال گذشته در بلوچستان پاکستان و کشتار خونین عاشورای کابل در سال جاری بخشی از پروژه ای شیعه ستیزی لشکر است که شکل فرا منطقه‌ی به خود می گیرد. اما آنچه که نمی توان هرگز از نظر دور داشت نقش حمایتی پاکستان است که باعث شکل گیری و تداوم حیات این گونه گروهک ها گردیده است.

نتیجه

پاکستان یک کشور مسلمان نشین است. در جوار کشور ما قرار دارد. مدام در تلخی های ناشی از دوران جهاد مردم ما را یاری رسانده است. پاکستان جمعی کثیری از مهاجرین مردم ما را سال های سال پذیرای کرده است، که هرکدام جای تقدیر جداگانه ی دارند. اما چیز دیگری را مردم افغانستان نمی توانند فراموش کنند و آن نقش پاکستان در حمایت از طالبان و برخی گروهک های فرقه گرای است که مدام جان انسان های بی گناه را می گیرند. شوکرانی که تلخی آن را هیچ چیز توجیه و شیرین نخواهد توانست. طوری که پیش بینی می گردد، بعید است، پاکستان به این زودی ها بتواند و بخواهد این کوتاهی را که در حق همسایه ها و جامعه بشری انجام داده است، جبران کند؛ زیرا منازعه این کشور با هند و افغانستان بر سر نقاط مرزی هم چنان به حال خود باقی است تا این وضعیت ادامه داشته باشد، بی تردید پاکستان مأمنی برای افراطیون و فرقه گراها خواهد بود.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**