بابه مزاری

سرنوشت یاران و همراهان "بابه مزاری"

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** بابه مزاری

سرنوشت یاران و همراهان "بابه مزاری"

نویسنده: استاد بصیراحمد دولت آبادی

منبع: صفحه فیسبوک

اشاره: در طول این بیست سالی که گذشت به نحوی با زندگینامه و کارنامه های خود "بابه مزاری" در مراسم سالگرد شهادت او وچند تن از یارانش، از طریق سخنرانی ها، مقالات، جزوات و کتابها آشنا شدیم. هرچند که این تلاشها هنوز ناقص اند و بسنده نیستند، جا دارد که بیشتر و اکادمیک تر کار شود.اما در مورد کسانی که با بابه مزاری در مراحل مختلف مبارزه، همگامی و همراهی کرده اند، یا هیچ معلوماتی ارایه نشده و اگر هم شده است بسیار پراکنده و موردی بوده و در اذهان عامه جا نیافتاده است. گاهی صرف به همان چند تن از همراهان که همزمان با بابه مزاری به شهادت رسیده اند، مختصرا پرداخته شده که آن هم تحت الشعاع قرار گرفته است.

آزینرو، این قلم می کوشد به مناسبت های مختلف ، سرنوشت خانواده بابه مزاری وتعدادی از یاران و همراهان اورا که از نزدیک دیده و می شناخته است،بطور اختصار به خوانندگان معرفی کند. امید است که دیگر دوستان نیز همت به خرج داده و در این راستا نیز معبری را بگشایند تا یاران بابه در مقاطع و مناطق مختلف ، به مردم ما و جهانیان معرفی گردند که چه سرنوشتی را پشت سر گذاشته و به کجا رسیده اند و حاصل کار شان از همکاری و همیاری و همراهی بابه مزاری چه بوده است؟ ابتدا از خانواده خودش شروع می کنیم، البته پیشاپیش اعتراف می نماییم که این نوشته به هیچ وجه کامل نیست، بلکه یک آغاز است و بس.

الف:سرنوشت اعضای خانواده بابه مزاری

1-محمد جعفر پسر عموی بابه مزاری:

محمدجعفر فرزند سخی داد، قبل از همه، پیش از قیام مردم چهارکنت، در اوایل زمستان سال 1357ش از سوی حکومت تره کی – امین ، صرف به جرم ارتباط داشتن خانوادگی با بابه مزاری، دستگیر و تا امروز از سرنوشت اوخبری و اثری نیست. از محمد جعفر 3پسر و 7 دختر به جا ماند. پسر بزرگ او به نام محمد افضل در زمان حکومت ببرک کارمل دستگیر ومثل پدر خود، تا امروز کسی از سرنوشت او خبری ندارد.

اما پسران دیگر او به نام های محمد علم جویا که فعلا در آلمان به سر می برد، رییس "بنیاد رهبر شهید بابه مزاری" و محمد عظیم طاهری که فعلا سر پرستی بنیاد رهبر شهید بابه مزاری را به عهده دارد، در مزار شریف به سر می برد.دختران محمد جعفر هرکدام سرنوشت خاص خود را دارند.

2- سلطان علی برادر کوچک بابه مزاری:

سلطان در عفوان جوانی پس از قیام مردم چهارکنت در 3حوت 1357ش و درجنگ قوای دولتی و مردم چهارکنت در بهار سال 1358ش به شهادت رسید. تازه عروسی نموده بود و از او فرزندی نمانده است. همسرش بعداٌ به عقد برادر بزرگ بابه مزاری در آمد که حاصل آن دوبرادری است به نام های حسن مزاری و حسین مزاری که با "زینب مزاری" از مادر یکی اند.

3- غلام عباس پسر عموی بابه مزاری:

غلام عباس فرزند سرور در همان اوایل قیام مردم چهارکنت علیه حکومت ، زخمی شده بعد از ماه ها زجر و عذاب ، سرانجام در سال 1358ش به شهادت می رسد. او هم تازه عروسی نموده بود که به شهادت رسید. از او یک پسر به نام محمدعلی به جا مانده است.

4- حاجی خداداد پدر بابه مزاری:

حاجی بزرگ در بهار سال 1361ش وقتی حرکتی ها پایگاه نانوایی سازمان نصر را به تصرف خود در آوردند، اسیر شده و پس از شکنجه های زیاد به جرم اینکه، پدر بابه مزاری است با دست و پای بسته از کوه به داخل دره پرتاب می شود که جنازه اش هم پیدا نشد.از حاجی خداداد فعلا یک دختر باقی مانده است که در قم در کنار آجه همسر حاجی خداداد و مادر بابه مزاری با خانواده خود زندگی می کند.

5- حاجی محمد نبی:

برادر بزرگ بابه مزاری، در همان بهار سال 1361ش همراه با پدر خود توسط حرکتی ها اسیر و به شهادت می رسد. از حاجی نبی 4 پسر و یک دختر به جا مانده است.پسران: محمد مزاری ، علی مزاری ، حسن مزاری، حسین مزاری . دختر: فاطمه مزاری همسر مرحوم حاج مصطفی محمدی.

6- محمد اسحاق ییلاقی پسر عمه بابه مزاری:

در همان بهار سال 1361ش همراه با ماما و پسر مامای خود اسیر شده به وجه بسیار زننده ی به شهادت می رسد.محمد اسحاق ییلاقی نیز تازه عروسی نموده بود که به شهادت رسید. از او فرزندی به جا نمانده است. همسر او بعدا به عقد برادرش محسن ییلاقی در آمد.

7- شیخ محمد امین معروف به سمیع شوهر خواهر بابه مزاری:

شیخ سمیع در سال 1361ش در جبهه البرز چمتال در جنگ با قوای دولتی و شوروی ها به شهادت رسید. از شیخ محمد امین "سمیع" یک پسربه نام هاشم محمدی که فعلا در مزار شریف زندگی می کند و یک دختر به جا مانده است.همسرش همان کبری خانم خواهر کوچک بابه مزاری است که بعدا با برادرشوهر خود محمد تقی، ازدواج نمود که فعلا در قم در کنار مادر خود(آجه) زندگی می کند.

8 محمد افضل نواسه عمو بابه مزاری:

محمد افضل فرزند بزرگ محمد جعفر، همانطوریکه قبلا هم اشاره نمودیم در سال 1361ش توسط حکومت ببرک کارمل دستگیر و تا امروز از او خبری و اثری نیست.

9- حلیمه مزاری همسر بابه مزاری:

همانطوریکه قبلا اشاره شد حلیمه خانم، ابتدا با سلطان علی برادر کوچک بابه مزاری ازدواج نموده بود. با شهادت سلطان ، حلیمه خانم به عقد برادر بزرگ بابه مزاری در آمد و حاصل این ازدواج همان حسن و حسین مزاری است.سالها پس از شهادت حاج محمد نبی،به اصرار عمه بزرگ ( خواهر حاجی خداداد) در سال 1367ش بابه مزاری با حلیمه خانم ازدواج نمود تا در ظاهر سرپرستی برای خانواده برادر خود باشد.

حلیمه خانم همراه با دیگر اعضای خانواده ،درتابستان سال 1368 ش به ایران آمد.بابه مزاری خود نیز در اواخر همان سال به عنوان رییس هیات اعزامی حزب وحدت اسلامی افغانستان به ایران آمد و تا سال 1370 در ایران بود.

"زینب مزاری" اولین و آخرین یادگار بابه مزاری ،در اواخر سال 1369ش در قم به دنیا آمد.اندکی بعد از تولد زینب ، بابه مزاری قم را برای همیشه ترک گفت . با اینکه چندین ماه در تهران، مشهد، برجند به سر می برد، ولی هرگزبه قم برنگشت.

بابه مزاری سرانجام در اواخر تابستان 1370 راهی بامیان شد، اما چندین ماه در راه معطل ماند تا به بامیان رسید وهرگز موفق به دیدار همسر،مادر وحتی یگانه یادگار خود (زینب مزاری) نشد.

پس از شهادت بابه مزاری، حلیمه خانم با تمام صبر و مقاومتی که در برابر مرگ سه شوهر، برادر ودیگر اعضای خانواده و مشکلات زندگی از خود نشان داده بود.متاسفانه ، نتوانست در برابر مرض مهلک سرطان، این مرض نامرد، تاب بیاورد.هرچند که زیاد مقاومت نمود و همیشه با لبخند در برابر شیمی در مانی و جراحی های مکرر برخورد می نمود، اما سرانجام توان او به پایان رسید، سر به زیر نقاب خاک برد و زینب خود را تنها به سرنوشت خود رها کرد.این اتفاق در سال 1383ش درست یک دهه بعد از شهادت بابه مزاری رخ داد.

پس از مرگ حلیمه خانم البته کمی پیشتر از مرگ او، خانواده بابه دوران فروپاشی خود را شروع نموده بود. محمد مزاری همراه با خانواده خسر خود به افغانستان رفت. علی مزاری نیزبا خانواده خسر به افغانستان رفته بود. حاج مصطفی محمدی هم با خانواده خود به مشهد کوچ نمود،پس از مرگ حلیمه خانم حسین مزاری پسر او و هاشم محمدی پسربرادر او وخواهر زاده بابه مزاری نیز به افغانستان رفتند. از خانواده بابه فقط زینب با برادر خود حسن و مادربزرگ خود، همان آجه باقی ماند که در کنار آنها خانواده خواهر بابه مزاری تا امروز مانده است و دیگران همه پراکنده شدند.اینجاست که از خانواده باه مزاری فعلا فقط آجه مادر بابه مزاری و زینب دختر بابه مزاری و حسن برادر زینب برادر زاده بابه مزاری در قم باقی مانده و بقیه پراکنده شده اند.

9- حاج مصطفی محمدی داماد برادر بابه مزاری:

حاج مصطفی محمدی یکی از پرسنل مجله بود که با ازدواج با دختر حاج محمد نبی برادر بابه مزاری در سال 1369ش و رفتن بابه مزاری به جبهات افغانستان ، سرپرستی خانواده بابه مزاری به نسبت اینکه برادر زاده هایش همه کوچک بودند، عملا بدست حاج مصطفی محمدی افتاد.او علاوه براین موقعیت، مسؤلیت مجله حبل الله را نیز به عهده داشت.در اخیر بعد از اینکه حبل الله تعطیل شد، اودر سال 1383ش کمی قبل از مرگ همسر بابه مزاری به مشهد کوچید.

او هم زندگی بسیار سختی را در پایان زندگی تجربه کرد، علاوه بر فقر و تنگدستی یک بار قبل از اینکه به مشهد کوچ برود سکته نموده بود، اما بطور نسبی بهبود یافت. چند سال در مشهد به سختی زندگی نمود تا اینکه سرانجام در اواخر تابستان سال1388ش به اثر سکته قلبی در گذشت، همسر جوان خودرا با چهار پسر و یک دختر به امان خدا رها نمود.

اینهایی که نام برده شد جزو خانواده بابه مزاری بودند، و نگارنده به نحوی با آنها آشنایی و یا از آنها مختصر معلوماتی داشت. از بقیه وابستگان و حتی از خواهر دیگری بابه مزاری که در چهارکنت زندگی می کرد و از او هم یک پسر به نام دلاور باقی مانده است. معلوماتی ندارد.

گذشته از سرنوشت وابستگان خانوادگی بابه مزاری سرنوشت کسانی دیگری که با بابه مزاری یار و همکار شدند، نیز خواندنی است. البته،آنهایی که توفیقاتی داشته اند، به پست و مقامی دست یافته ویا ثروتی اندوخته اند، نیاز به معرفی ما ندارند، خود بیشتر از دیگران خود را معرفی نموده و می نماینید، این قلم فقط کسانی را معرفی می کند، که نظر به شرایط نتوانسته اند خود را به مردم معرفی کنند.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**