تاریخ و فرهنگ

نگاهی به سیر حقوقی – تاریخی مطبوعات و رسانه ها در افغانستان

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** تاریخ و فرهنگ

اگرچه از جريدة “شمس النهار” که اولين شماره آن در پانزدهم ذيحجه الحرام 1290 هجري قمري (1873ميلادي) به نشر رسيد، به عنوان نخستين جريدة مطبوع در افغانستان نامبرده مي ­شود؛ ولي ما در اينجا، چنانکه اشاره شد، بيشتر در پي آنيم تا اين موضوع را با گرايش و رويکرد حقوقي مورد مطالعه و بازخوانی قرار دهيم؛ از اين جهت، از نخستين قانون اساسي افغانستان يعني دوره شاه امان الله آغاز مي ­کنيم. درهمين دوره است که مطبوعات براي نخستين ­­بار فعاليت خود را با اتکا به قانون آغاز کرده است.

 

نویسنده : هادي احمدي

(بخش نخست)

در  اين نوشته، چگونگيِ سير و تحولِ حقوقي و تاريخيِ مطبوعات و رسانه ­هاي افغانستان، البته به گونه فشرده و گذرا، مورد بازخوانی و بررسي قرار مي گيرد. هدف، بيشتر تمرکز روي اين مسأله است که وضعيت رسانه ها و مطبوعات، از منظر اسناد حقوقيِ کشور، در گذشته و حال، چگونه بوده و هست. کار بررسيِ مبسوط اين موضوع را از منظر تاريخي، به تاريخ نگارانِ کشور واگذار مي کنيم که خوشبختانه، برخي از آنان در اين خصوص، عطف توجه نموده و تاريخ مطبوعات و رسانه ها را – البته نه آنچنان به طور ويژه-، تدوين و تأليف کرده اند؛ اما اين خامه بيشتر بر آن است تا چگونگيِ آزادي و عدم آزاديِ رسانه­ ها و مطبوعات را در لابلاي حقوق موضوعة کشور با خوانندگان در ميان گذاشته و به اين پرسش پاسخ دهد که مطبوعات و رسانه هاي افغانستان چه سير و سلوک حقوقي را طي کرده است؟ به عبارت ديگر، افغانستان از زمانِ روي کار آمدنِ نخستين قانون اساسي (1301خورشيدي) تا  قانون اساي فعلي (1382)، يعني در هشت دهه، هشت قانوني اساسي را تجربه کرده است. بر اين اساس، اين قوانين چه ديدگاه و رويکردی نسبت به مطبوعات و رسانه ها داشته و دارد؟.

اگرچه از جريدة “شمس النهار” که اولين شماره آن در پانزدهم ذيحجه الحرام 1290 هجري قمري (1873ميلادي) به نشر رسيد، به عنوان نخستين جريدة مطبوع در افغانستان نامبرده مي ­شود؛ ولي ما در اينجا، چنانکه اشاره شد، بيشتر در پي آنيم تا اين موضوع را با گرايش و رويکرد حقوقي مورد مطالعه و بازخوانی قرار دهيم؛ از اين جهت، از نخستين قانون اساسي افغانستان يعني دوره شاه امان الله آغاز مي ­کنيم. درهمين دوره است که مطبوعات براي نخستين ­­بار فعاليت خود را با اتکا به قانون آغاز کرده است.

·       مطبوعات در نخستين قانون اساسي (دوره امان الله خان)

 

شاه امان الله خان پس از اعلام استقلال افغانستان در 28 اسد 1298 خورشيدي برابر با 19 آگوست 1919 ميلادي، اولين کار بزرگ و ماندگاري را که انجام داد تدوين قانون اساسي به نام “نظامنامة اساسي دولت عِلّيه افغانستان” در سال 1301 هجري خورشيدي بود. در اين قانون، حقوق و آزاديهاي شهروندان کشور تا جايي که شرايط، اوضاع و مقتضيات آن زمان ايجاب مي کرد، از آن جمله “آزادي مطبوعات” به رسميت شناخته شد. در ماده 11 اين قانون در رابطه با آزادي مطبوعات چنين آمده است:

«مطبوعات و اخباراتِ داخليه، مطابق نظامنامة مخصوص آن آزاد مي ­باشند. نشر اخبار فقط از حقوق حکومت و يا اهالي تبعة افغانيه است، در بارة مطبوعات خارجه، دولت علّيه افغانستان بعضي شرايط و قيود نهاده مي ­تواند»(1).

به اساس حکم اين ماده، “نظامنامه مطبوعات” (به اصطلاح امروز “قانون رسانه ها”) در سال 1303 خورشيدي، تدوين و تصويب شد که در آن، چگونگيِ فعاليت رسانه ­هايِ آزاد داخلي و خارجي و حد و مرز آزادي­ِ آنها مشخص گرديد. يکي از تاريخ ­نگاران مطبوعات افغانستان در اين زمينه مي­گويد:

«…گام دوم در اين راه به وجود آمدن نظامنامة مطبوعات بوده است که در داخل 18 ماده، به تاريخ دهم جدي 1303، به تعداد دو هزار نسخه در مطبعة دايرة تحريرات حضور و مجلس عالي وزرا زيور طبع پوشيد. در اين نظامنامه، شرايط نشر، به اصطلاح آن نظامنامه “مسايل يوميه و موقوته” پيش­بيني گرديده و همچنان احکام جزايي در آن درج شده بود. در بند سوم ماده 18 اين نظامنامه گفته شده است: (نظامنامه هذا به روزنامه­ هاي غير رسمي عايد بوده، روزنامه ­هاي رسمي به احکام عليحده تابع مي ­باشد). منظور از روزنامه ­هاي غير رسمي روزنامه ­هايي بوده است که از طرف اشخاص به صورت آزاد نشر مي­ گرديد و مسلماً روزنامه ­هاي رسمي عبارت بود از روزنامه­ هايي که از طرف مقامات و مراجع دولتي طبع و نشر مي گرديد. در ماده 8 اين نظامنامه آمده است که: (رسايل و موقوته ­هايي که به سياست تعلق نداشته باشند و محض ادبي و فني باشند به اين نظامنامه تابع نيستند). اين مسأله بازگوينده آن است که نشريه ­هاي علمي و ادبي تابع آن نبودند؛ ولي آن نشريه­هايي که نشر اطلاعات روز، تبصره­ ها، مقاله ­ها، سر مقاله ­ها و مختصر اينکه مسايل سياسي را مطرح مي ­نمودند تابع آن بودند»(2).

نويسندة کتاب “تاريخ مطبوعات افغانستان” در باره کميت مطبوعات در اين دوره چنين نوشته است: «بيست و سه روزنامه، جريده و نشريه ­هاي موقوته به مصرف دولت و ابتکارات شخصي در کابل و ولايات کشور به نشرات آغاز کرد… جريدة هفته­وار انيس، نسيم سحر، جريدة نوروز، امان افغان، اتحاد مشرقي، ستارة افغان، اتفاق اسلام، ارشاد النسوان، بيدار، افغان، طلوع افغان، اتحاد، ابلاغ، حقيقت، ثروت، معرف معارف، اردو، آيينة عرفان، غازي، اصلاح، مجموعة صحيه، پشتون ژغ و جريده مکتب به نشرات آغاز کردند»(3).

همچنين در اين دوره، براي نخستين ­بار در سال 1926م يک دستگاه فرستندة راديويي در شهر کابل به نشرات آغاز کرده است. در کتاب “افغانستان در قرن بيستم” به نقل از دکتر احمد جاويد آمده است: «اولين باري که ما صداي راديو را شنيديم يا شنيده شد، در زمان امانيه از کوتي لندني (ساختماني در کنار درياي کابل، متصلِ پل هارتل) بود که در همانجا دستگاه راديو به کار افتاد و بعداً راديو در کابل، در باغ عمومي، رشد و انکشاف کرد و يگانه وسيله ارتباط جمعي در آن وقت راديو بود. مردم سواد کافي نداشتند که از مطبوعات، مجله، روزنامه و کتاب استفاده کنند و حتي در هر چارراهي يک پاية راديو بود که راديويي بر آن نصب شده بود، مردم دَور اين پايه­ ها جمع مي­ شدند، به ساز و آواز و اخبار گوش مي­ دادند و يادم هست که اولين کسي که در راديو آواز خواند و مورد پسند بسيار مردم بسيار واقع شد، کريم شوقي بود»(4).

اولين سينما نيز در زمان شاه امان الله خان به کار خود آغاز کرده است. به گفتة دکتر احمد جاويد: «سينما در وقت اعليحضرت امان الله خان وارد شد و سينماي پغمان هم اولين سينمايي بود که در افغانستان تأسيس شد و بدبخت ترين سينمايي بود که دو سه بار از بين رفت. بعد از آن سينماي کابل است»(5).

البته چنين پديده­ ها و فرصتهاي خوب و بي­سابقه، بدين معنا نيست که در اين دوره هيچ گونه محدوديتي براي مطبوعات وجود نداشته است؛ زيرا مطبوعات در عين برخورداري از آزادي، هم از سوي قوانين و نظام حقوقی و هم از سوی دولت، به گفتة مورخان، به نحوي کنترل و مديريت مي ­شدند. نويسندة کتاب “سير ژورناليزم در افغانستان” در اين مورد مي­گويد: «صرف نظر از اينکه روزنامه­ ها و نشريه­ هاي آزاد در آن زمان در افغانستان امکان موجوديت و نشر را داشتند يا خير، قانون مطبوعاتِ آن عصر متأسفانه يک سلسله ماده ­هايي را (مخصوصاً ماده­ هاي جزايي) در خود نهفته داشت که بدون شک روزنامه نگار را به ساده­گي در زنجيرها بسته مي­توانست»(6).

 همچنين يکي ديگر از تاريخ نگاران مطبوعات، در اين زمينه مي گويد: «…البته نبايد تصور کرد که نظامنامة مطبوعات، آزادي کامل بيان را تضمين مي کرد؛ بلکه در اين نظامنامه، مواردي وجود داشت که مي توانست آزادي بيان را محدود کند. در اين نظامنامه، در مواردي براي نشريه ­ها، جزاهايي نيز پيش­بيني شده بود…»(7).

اين نويسنده، از روبرو شدن مطبوعات منتقد با واکنش دولت چنين ياد آوري مي ­کند: «… چنان که باري در هفته ­نامة انيس نوشته اي به چاپ رسيد که در آن بر کارکرد دستگاة پوليس انتقاد شده بود. اين امر سبب شد تا مدير مسؤول آن محي الدين انيس توقيف و نشريه مصادره گردد. تا اينکه به اثر اعتراض خيابانيِ شهريانِ کابل و دستور کفيل سلطنت محمد ولي خان، محي الدين انيس از توقيف رها گرديد و نشريه، پس از تعطيل يک شماره دوباره نشرات خود را از سر گرفت. به همين گونه، نشرية “نسيم سحر” به سبب نشر مطلبي که به انتقاد از شاه و خاندان او تعبير گرديد، امتياز نشراتي خود را از دست داد»(8).

رويهمرفته، تاريخ­نگاران، دورة حکمرواييِ شاه امان الله خان را يکي از دوره ­هايي درخشان، در عرصه مطبوعات ارزيابي کرده و مهمترين ميراث آن را آغاز نهادينگيِ حضور مطبوعات در ساختارهاي سياسي و اجتماعي کشور مي دانند. جالب است که در اين دوره، قانون رسانه ها با نام «نظامنامه مطبوعات» نيز وضع شده و اين کار توانسته مطبوعات و رسانه ها را به حيث نهادي از نهادهاي جامعه در اذهان عامه و نظام حقوقي کشور جا بيندازد.

·       مطبوعات در اصول اساسي دولت عِلّيه افغانستان (دوره نادر خان)

مدارک تاريخي نشان مي­ دهد که مطبوعاتِ آزاد و غير دولتي در دورة نادر خان هم آزاد­­يهاي دورة امان الله خان را از دست داده و هم از پشتوانه هاي لازمِ قانوني و حقوقي محروم گشته است. اگرچه در قانون اساسي اين دوره (اصول اساسي دولت علّيه افغانستان) نشر مطبوعات و اخبار آزاد تلقي مي شد؛ ولي اولاً اين آزادي با شرط و قيدي همراه گشت که در قانون اساسي دورة امان الله خان با آن مواجه نبودند، ثانياً نادر خان در صحنة عمل همين آزادي مشروط و محدود را نيز احترام نکرده و حکومت وي به هيچ نشريه ­­اي به جز نشرياتي که از شاه تبليغ مي­کردند، نه تنها اجازه فعاليت نداده؛ بلکه خيلي از دست اندرکاران اين عرصه و روشنفکران و ديگرانديشان را به زندان انداخته و يا اعدام کردند.

در ماده 23 قانون اساسي متذکره در مورد آزادي مطبوعات چنين آمده است: «مطبوعات و اخبارات داخله که خلاف مذهب نباشد مطابق اصولنامة مخصوص آن آزاد مي ­باشد. نشر اخبار فقط از حقوق حکومت و تبعة افغانيه است، مطبوعات و جرايد خارجه که به مذهب و سياستِ حکومت علّيه افغانستان اخلال نرساند ادخال آن به افغانستان آزاد است»(9).

اين ماده نشان مي دهد که اولاً آزادي مطبوعات به بايدها و نبايدهاي مذهبي محدود بوده؛ در حالي که در قانون اساسي قبلي چنين قيدي وجود نداشته است. ثانياً فعاليت آنها مي ­بايست در چوکات اصولنامه اي صورت مي گرفت که آنهم به ارادة حکومت و شخصِ شاه تدوين مي ­شد.

بهرحال، آنچه مسلم است اين است که دوره نادرخان براي مطبوعات آزاد و غير دولتي يک دورة آکنده از خفقان و سانسور بوده است. نويسندة کتاب “افغانستان در پنج قرن اخير”، ضمن بررسي سياست فرهنگي و مطبوعاتي اين دوره مي گويد: «…(نادر شاه) پس از رسيدن به قدرت به پيروي از سياست محافظه کارانه ­اش از نشر مطبوعات آزاد جلوگيري نمود و جريدة انيس را هم پس از زنداني ساختن مدير آن غلام محي الدين، دولتي ساخت؛ اما در مقابل، نشرات دولتي را تقويت کرد و انجمني بنام انجمن ادبي تأسيس نمود که مجلة ماهيانه ­اي را با عنوان مجلة کابل انتشار مي­ داد. يک تعداد از فاضلان و اديبان آن عصر درين انجمن به عضويت مقرر شدند و رياست آن به محمد انور بسمل شاعر مشروطه­ خواه سپرده شد. در سالهاي بعد، يک تعداد از اعضاي انجمن از جمله رييس آن زنداني شدند و يک تعداد از جوانان نوخاسته در آن وارد گرديدند و هستة وزارت مطبوعات آينده را تشکيل دادند. انجمن مذکور علاوه بر نشر مجله ادبي و تاريخي کابل، شروع از سال 1311 به انتشار سالنامه­ اي پرداخت که از نظر ثبت وقايع و رويدادها در کشور داراي ارزش تاريخي است. همچنان جرايد ولايات و مجلات وزارتخانه ها دوباره تأسيس شدند و مي ­توان گفت که روزنامه نگاريِ دولتي در عصر محمد نادر شاه به طور قابل ملاحظه گسترش يافت؛ اما اين گسترش عمدتاً جنبة کمي داشت؛ زيرا سانسور افکار و نظريات به شدّت و دقت عملي مي­گرديد»(10).

يکي از نويسندگان ديگر افغان، مطبوعات اين دوره را بر رشد و ترقي جامعه، اثر گذار نمي داند؛ زيرا به باور وي، مطبوعات اين دوره به جاي اينکه وسيله پيشرفت و تحول جامعه مي بود، مداح شاه و توجيه گر سياستهايِ غير مردميِ او بوده است. وي مي­گويد: «در مطبوعات اين دوره اگر تأثيرگذاري بوده است، مي­توان از آن، به حيث يک تأثيرگذاريِ منفي ياد کرد، براي آنکه مطبوعات در اين دوره وسيله ­اي بود در دست نادرخان تا شخصيتهاي مليِ دوران شاه امان الله خان، قهرمانان جنگ استقلال، روشنفکران و ديگر انديشان را با ترفندها و دروغپراگني­ هايِ مطبوعاتي، به نام شخصيتهاي خاين به وطن معرفي کند. بدين گونه نوعي مطبوعاتي در اين سالها در کشور شکل گرفت که مي ­شود از آن به نام مطبوعات ترور شخصيت ياد کرد. در جهت ديگر مطبوعات افغانستان در اين دوره را مي ­توان مطبوعات ارتجاعي نيز خواند، براي آنکه نادر خان مي ­خواست تا براي مردم افغانستان توجيه کند که تحولات زمان شاه امان الله خان و خاصتاً اشتراک زنان در حيات سياسي – اجتماعي و آموزش دختران امر مفيدي به حال افغانستان نيست. با اين حال پايه­گذاري انجمن ادبي کابل به سال 1931 يکي از کارهاي درخشان در دوران نادر خان مي­ تواند به حساب آيد»(11).

  • ·        نتيجه:

از آنچه در بارة سير حقوقي- تاريخيِ مطبوعات و رسانه ­ها در افغانستان، در ساية حاکميت دو قانون اساسي مربوط به دوره هاي شاه امان الله و نادر شاه گفته شد، به اين نتيجه رسيديم که گراف رشد و توسعة اين نهاد، نظر به عوامل مختلفِ سياسي، تاريخي و فرهنگي، از آن جمله نوع نگاهِ حاکمان، سير صعودي نداشته است؛ زيرا با وضع نخستين قانون اساسي در زمان شاه امان الله، آزاديِ مطبوعات از اقبال بيشتري نسبت به دوره بعدي يعني زمان نادر شاه برخور بوده است. در دورة نادرشاه، وضعيت حقوقي و قانونيِ اين نهاد دچار انقباض و انسداد شده و اين دوره يکي از دوره هاي تاريک، در تاريخ مطبوعات کشور به شمار مي رود.

ادامه دارد…

………………………………………………………………………………………………………………………..

1 – قوانين اساسي افغانستان، وزارت عدليه، چاپ اول 1386، ص 24.

2- آهنگ، محمد کاظم، سير ژورناليزم در افغانستان، کابل، ميوند، چاپ دوم 1388، ص 220.

3 – رهين، عبدالرسول، تاريخ مطبوعات افغانستان، کابل، شوراي فرهنگي افغانستان، چاپ دوم 1387، ص 228.

4 – طنين، ظاهر، افغانستان در قرن بيستم، تهران، عرفان، چاپ اول، 1384، ص 122.

5 – همان، ص 123.

6 – آهنگ، محمد کاظم، پيشين، ص 221.

7 -  نادري، پرتو، مقالة چگونگي رسانه­ها و اثرگذاري آنها بر رشد بشري افغانستان، مارچ 2004، www.farda.org .

8 – همان.

9 – قوانين اساسي افغانستان، پيشين، ص 62 و 63.

10 – فرهنگ، مير محمد صديق، افغانستان در پنج قرن اخير، مشهد، درخشش، چاپ اول 1371، ج اول، ص 606.

11 – نادري، پرتو، پيشين.

 

 

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**