خانواده و تربیت

انبیاء و رسالت تعلیم و تربیت

**نوشته شده توسط حسین صالحی/فوق لیسانس کلام اسلامی/فصلنامه سخن صبا/شماره سوم/1390**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

چکیده

تعلیم و تربیت انسان به عنوان عصاره خلقت، از برنامه های بنیادین درراستای رسالت هدایت گری و توحید محور رسولان الهی از جمله رسول اکرم (ص)است. پیامبران الهی برای هدایت و راهنمایی انسان ها در مسیر صراط مستقیم حق، برانگیخته شده اند و رسول اکرم (ص)به عنوان خاتم و افضل رسولان خدا در این میان از ویژگی های منحصر به فردی بر خوردار می باشد، با توجه به قرآن و دیگرآموزه های دینی، تعلیم و تربیت در رأس وظایف و مسئولیت های الهی انبیا قرا دارد؛ زیراتحقق هدایت انسان ها، به یک نظام آموزشی و پرورشی هدفمند، بستگی دارد. بزرگانی بسیاری در این زمینه تحقیقات ژرفی انجام داده اند. در این میان امام خمینی (ره) نظر ویژه هم به جایگاه پیامبر (ص)ونیز عنایت خاص به رسالت وی از جمله مسئله تعلیم و تربیت داشته وآنرا از زاویه نگاه معرفتی و عرفانی اخلاقی، مطمح نظر قرار داده است. در این مقاله دیدگاه وی را پیرامون تعلیم و تربیت در شاکله رسالت رسولان الهی و بخصوص رسول اکرم (ص)مورد بررسی قرار داده ایم.

کلید واژه ها: انبیا، تعلیم و تربیت، انسان، پیامبر (ص)رسالت، امام خمینی(ره)

مقدمه

خداوند کریم انسان را با مدال «کرامت» (اِسراء/ 70) افتخار بخشید و برای پایداری و پایمال نشدن آن، خیلی از انسان های برگزیده را به عنوان هادیان مسیر عزت و تکامل انسانی، یکی پس از دیگری، گسیل داشت که درآموزه دینی از آن هادیان، به عنوان «رسولان الهی» و «انبیا» یاد می گردد.

انسان در مسیر زندگی خویش همیشه دنبال کمال است و این حرکت حد معینی ندارد. به دیگر عبارت انسان کمال مطلق را می خواهد. از همین جهت در هیچ مرحله ای قناعت نمی کند. رشد و پیشرفت جامعه انسانی مرهون تربیت انسان هایی است که به مبدء هستی متصل و با کمال مطلق مرتبط هستند. در جوامع اسلامی این رشد و بالندگی با الهام از تعالیم و آموزه های عالیه دین مبین اسلام و هدایت های پیامبر اکرم (ص)و اولیای الهی صورت می گیرد. بدیهی است که دیدگاه و نکته نظرات دقیق رسول اکرم (ص)و هادیان الهی را در خصوص تعلیم و تربیت، متخصصان فن، و آشنا به زبان دین، بهتر می شناسند و لایه های دقیق تر آن را می توان از نقطه نظر متبحران در علم دین، بهتر می توان آموخت.

امام خمینی(ره) که خود تربیت یافته در مکتب دین اسلام است و در زمینه علوم مختلف اسلامی از فقه و اصول و رجال و فلسفه وعرفان و کلام، اهل نظر می باشد. این مسئله را از نگاه متفاوت و با جامعیت مطرح نموده است و با حاکمیت روح توحیدی به رسالت انبیا پرداخته است. جامعیت علمی و عملی وی، باعث شد تا مسئله اساسی و بنیادین تعلیم و تربیت را که در رأس تعلیمات انبیای الهی و بخصوص رسول اکرم (ص)بوده است. از دیدگاه ایشان بررسی نماییم؛ زیرا هستی شناسی توحیدی  امام و انسان شناسی توحید محور ایشان، نوع نگاه به مسئله تعلیم و تربیت را در زمره رسالت رسولان الهی به طور عام و رسول خاتم (ص)به طور خاص قابل دقت و بررسی ویژه قرار داده است. با این بررسی نه تنها از زاویه لایه های سطحی که از بستر لایه های معرفتی و بنیادی دین به مسئله پرداخته خواهد شد. زیرا نوع نگاه امام خمینی(ره) به مسائلی چون تعلیم و تربیت، نگاه معرفتی از زاویه نگاه عرفانی اخلاقی است که در عصر رکود اخلاق، به خصوص در فضای آموزشی، سخت مورد نیاز و مطابق فطرت بشر و راهگشا است. در کشور ما با توجه به وضعیت پیش آمده، درسایه تلاقی فرهنگ ها، نیاز اساسی به معرفت آموزه های ناب پیامبر اکرم (ص)در زمینه آموزش و پرورش احساس می شود. امید است که مردم ما به خصوص جوانان عزیز که با شتاب مدارج علمی را طی می کنند، در کنار علم اندوزی از آموزه های تربیتی مکتب اسلام نیز بهره مند گردند. تا در آینده منشأ خدمات بهتر برای مردم خویش گردند.

لزوم تأسی به شغل معلمی انبیا

از وظایف اساسی و مهم پیامبران الهی، مسئله تعلیم و تربیت انسان، و هدایت وی به صراط مستقیم حق و معرفت الهی است، مسئله تعلیم و تربیت، در حیطه وظایفی پیامبران الهی، ریشه در آموزه های قرآنی دارد، که خداوند متعال بارها در قرآن کریم، بدان تصریح کرده و هدف از بر انگیختن رسولان خویش را تعلیم و تربیت انسان ها، اعلام نموده است. (به عنوان نمونه:  بقره/129 و 151؛ آل عمران/ 164؛ جمعه/ 2) سید وخاتم پیامبران، نیز انگیزه و هدف از بعثت خویش را اتمام مکارم اخلاق معرفی می نماید: «انِّی بُعِِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخلاقِ» ( شیخ صدوق، خصال، ص13)

تعلیم و تربیت، دو واژه ای مرتبط ایست که رشد و تعالی انسان را در ذهن متبادر می سازد، و انسان را به عنوان گنج غنی، مستعد رشد و کمال، تا بی نهایت، معرفی می نماید. انسان با صیقل زدن باطن و ضمیر خویش، می تواند به نور برسد و خود منعکس کننده نور حقیقت باشد. چنان که مولوی می سراید:

لیک صیقل کرده اند آن سینه هـــا             پاک ز آز و حرص و بخل و کینه ها
آن صفای آینه وصف دل اســــت               صورت بی منتها را قابل اســـــت
اهل صیقل رسته اند از بوی و رنگ              هردمی بینند خوبی بی درنــــــگ
نقش و قشر علم  را بگذاشتنـــــد             رایت عیـن الیقین افراشتنـــــــــد

(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول/ 3495)

امام خمینی(ره) نیز به این مهم توجه جدی نموده و به مناسبت های مختلف، وظیفه تعلیم و تربیت انبیا را متذکر گردیده است و نخبگان و معلمین را به الگو پذیری از پیامبر (ص)فرا خوانده است. از نظر ایشان، «تعلیم» سرمشق و سرلوحه کاری همه انبیاست كه  از طرف خدا مأموریت یافته اند تا بیایند و آدم درست كنند. و آنهایی كه به انبیا نزدیك‌تراند، به مقام آدمیت نیز نزدیك‌تراند... در این نگاه، حضرت «آدم» با تعلیم الهی آمد و خود، معلم بشر بود. انبیا هم معلم بشر بودند. و اصولا شغل معلمی یك شغل عمومی و دارای امتداد است برای انبیا گرفته، تا اولیا، فلاسفه، علما و تا فرهنگیها. به نظر ایشان، این همسانی و امتداد شغل انبیا که از رهگذر اولیای الهی به معلمین می رسد، یک مسئولیت سنگین، نیز روی دوش معلمین قرار می دهد:

«باید معلمین توجه داشته باشند اولًا، به شغل شریف خودشان كه شغل انبیاست، و ثانیاً به مسئولیت خودشان كه همان مسئولیت انبیاست. انبیا مسئولند؛ لكن... آنها... از مسئولیت...، از امتحان درست بیرون می‏آیند. آنها مأمور به تربیت هستند، و تربیت می‏كنند. و آن قدری كه از عهده‏شان برآمد عمل كردند. شما (معلمین) هم همان مسئولیت را دارید». (صحیفه امام، ج7، ص 428؛ همان، ج10، ص41)

بدیهی است که پیوند شغل معلمی با مسئولیت ارزشی انبیای الهی، و نهادینه شدن چنین رویکردی در جامعه انسانی، تأثیر شگرفی بر مسئله آموزش و پرورش دارد. انسان هایی که در مدارسی با چنین رویکردی به علم آموزی مشغول می گردند و بالاخره فارغ می شوند و مسئولیت های سیاسی اجتماعی را می پذیرند، متفاوت از کسانی خواهد بود که به این جنبه ها توجه نداشته و از علم، صرفا برای ابزارزندگی محدود مادی استفاده می کنند. امروزه کشور ما همانند خیلی از کشور های اسلامی نیازمند جدی آموزه های دینی و مکتب انبیا بخصوص مکتب خاتم پیامبران (ص)می باشد؛ زیرا مسائلی که در واقعیت عینی جامعه معلمان و مدارس، در کشور ما جاری است، حاکمیت و تلاقی فرهنگهای متفاوت است، که حضور مؤثر کشور های مختلف، در فضای سیاسی اجتماعی، سایه ای از حضور فرهنگی آنان را نیز در پی دارد. و مردم ما با هویت دینی و مذهبی بر گرفته از مکتب رسول خاتم (ص)، در چنین شرایطی نیاز مبرم و اساسی به آموزه های مکتب انبیا به خصوص رسول اکرم (ص)دارند.

در نگاه معرفتی امام خمینی(ره)،  فرهنگ به عنوان سایه‏ای از نبوت، و فرهنگی ها به عنوان سایه‏ای از نبی می باشند که رنگ و بویی از تعلیم و تربیت را همراه دارد. (صحیفه امام، ج7، ص 428 – 429)   بیان امام ناظر به این مطلب مهم است؛ همان‌گونه که پیامبران به طور عام و پیامبر اسلام(ص)به طور خاص، به تعلیم و تربیت انسان‌ها مشغول بودند و در این راه از از هیچ تلاشی دریغ نکردند، معلمین و فرهنگیان جامعه اسلامی نیز باید سایه وار پیامبران را همراهی و از آنان پیروی کنند. و در تعلیم و تربیت انسان ها، با همان دقت معرفتی و رسیدن به حق تعالی، تلاش ورزند. و تنها به جنبه تعلیم و علم اندوزی نپردازند، زیرا در مکتب پیامبر (ص)تزکیه و تربیت قبل از تعلیم مطرح می باشد. و قرآن نیز برهمین مطلب تأکید می ورزد. (جمعه/2) ما در کشور خود افغانستان، از دانش اندوزان پرورده در مکاتب غیر انبیا، زجر های کمی نکشیدیم، ترکی، حفیظ الله امین و ببرک کارمل و... نمونه های بارز مطلب یادشده هستند. آن ها با تکیه بر دانش برخاسته از مکتب سوسیالیسم، ازدامن همین مردم مسلمان با تعصب مذهبی بر خاسته بودند. اما در دامان کمونیسم دانش اندوختند و با عنعنات ملی و مذهبی مردم خود به شکل افراطی در افتادند و کشور را به روزی کشاندند که مردم مظلوم افغانستان، از دهه پنجاه تا کنون زجر آن را می کشند. و وضعیت کشور در خط اعتدال قرار نمی گیرد. یا تعلیم یافته گان افراطی در دامن وهابیت و القاعده نیز نام علم دینی را یدک می کشند. امامردم ما شاهدند که چه بلایی بر سر آنان می آورند و از دین و دینداران و مسلمان چه تصویر وحشتناکی را در برابر دنیا ترسیم می کنند. بنا بر این، راه چاره الهام گرفتن از آموزه های ناب اسلام، همراه با تعقل و اعتدال است. نه تحجر وجمود فکری و عملی و نه التقاط ودین گریزی.

گستره مدرسه انبیا و متعلمین آن‌ها

در منظومه فکری مکتب اسلام،  عالم همه تحت تدبیر حکیمانه الهی است و پیامبران سفیران الهی برای تربیت و تعلیم و هدایت انسان‌ها هستند و همه انسان‌ها باید از مکتب انبیا، راه و رسم انسانیت را بیاموزند، و راه منحصر به فردی که تمامی جنبه های مادی و معنوی انسان و نیاز های آن را در نظر گرفته و راهکار در پیش روی انسان قرار می دهد. مکتب رسول اکرم(ص)می باشد که صورت تامی از مکتب تمامی انبیای الهی است. امام خمینی نیز به عنوان تعلیم یافته مکتب اسلام، گستره پدیده اساسی تعلیم و تربیت را این گونه ترسیم می نماید:

«عالَم، مدرسه است و معلّمین این مدرسه، انبیا و اولیا هستند. و مربی این معلّمین، خدای تبارك و تعالی است. خدای تبارك و تعالی، تعلیم و تربیت كرده است انبیا را. ارسال كرده آنها را برای تربیت و تعلیم كافه ناس. انبیای بزرگ اولو العزم مبعوث‏اند بر تمام بشر و سمت معلّمی و مربی دارند نسبت به تمام بشر، و معلّم آن‌ها و مربی آنها حق تعالی است. و آنها هم بعد از این‌كه به تعلیمات الهی تعلیم شدند و تربیت پیدا كردند مأمورند كه بشر را تربیت كنند و تعلیم». ( همان، ج 13، ص 503 – 504)

در این بیان، اولا گستره و روند طولی مسئله تعلیم و تربیت از خدا تا پیامبران و پیروان آنها ترسیم شده است. ثانیا، در این ترسیم روح توحید، حاکم می باشد؛ یعنی سر رشته آموزش و پرورش در دست قدرت الهی است و همه چیز به آن مبدء هستی بر می گردد و در روند تعلیم و تربیت باید روح توحید حاکم باشد و تنها در مسیر رضای او گام برداشته شود. ایشان پس ازآن، گستره توحید محور نظام تعلیم و تربیت در مکتب انبیا را با تکیه برآیه قرآن به گونه ای ترسیم می کند که گویا انسان ها ولو از نظر ظاهر در فنونی متخصص باشند اما در برابر علوم انبیا امی و بی سواد محسوب می گردند و در واقع به شمای از دانشی رسیده اند که انبیای الهی و سید رسولان دارند:

«راجع به رسول خدا(ص) در قرآن كریم است: «هُوَ الَّذی‏ بَعَثَ فِی الْامِیّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیْاتِهِ وَ یُزَكّیهمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة» (جمعه/2) انگیزه بعث را در این آیه شریفه ذكر می‏فرماید كه: خدای تبارك و تعالی است كه در بین این امیین و بیسوادها و كسانی كه تربیت و تعلیم الهی نداشته‏اند رسول فرستاده است، تا این‌كه آیات خدا را بر آنها قرائت كند، و آنها را با قرائت آیات قرآن و تربیت هایی كه خود او شده است در تعلیمات الهی، آنها را به مردم عرضه كند و تزكیه كند آنها را و تعلیم كند بر آنها كتاب و حكمت را. در این آیه نكات زیادی هست راجع به اهمیت تربیت معلم و اهمیت تعلیم وتعلم. با تعبیر هُوَ الَّذی‏، اوست كه این كار را كرده است. كانّه یك مطلب با اهمیتی است كه می‏فرماید: «هُوَ الَّذی بَعَثَ» این است كه فرستاده است بین مردم. و همه عالم امی هستند. حتی آنهایی كه به حسب ظاهر درس‌هایی خوانده‏اند. به حسب ظاهر صنایعی را می‏دانند و مسائلی را اطلاع بر آن دارند. لكن همه آنها نسبت به آن تربیتی كه از جانب خدا به وسیله انبیا به آنها می‏شود همه امی هستند. همه در ضلال مبین هستند.» (همان، ج 13، ص 503 – 504؛ نیز ر.ک:، همان، ج 8، ص 91)

از نظر امام(ره)، تعلیمات و دستورات انبیا جامع‌ترین برنامه، برای سعادت انسان است. (تقریرات فلسفه امام خمینی (س)، ج 3، ص 461 – 462)

اهتمام بر تربیت انسان موحد

از نظر امام بسط توحید از امهات مأموریت انبیا وانگیزه بعثت آن‌ها است، به گونه‌ای که دیگر کارها همه مقدمه آن است. (صحیفه امام، ج 19، ص 284 ) کوشش تمام انبیای عظام – علیهم سلام الله- و اولیای معظم – سلام الله علیهم- برای تحقق آن بوده است. (- همان، ج 21، ص 449) عمده مقصد و مقصود انبیا، نشرتوحید و معارف الهیه و قطع ریشه کفر و دوبینی و دو پرستی بوده است. (امام خمینی(ره)، آداب الصلاۀ (آداب نماز)، ص 153) در نهایت، حقیقت توحید جامع جمیع مقاصد کتاب الهی و غایت همه نبوت‌ها و نهایت مقاصد همه انبیا است. (همان، ص 298)

در این منظر، معرفت خدا در رأس همه امور و مقصود اصلی انبیاست. (صحیفه امام، ج 19، ص 225) ؛ امام در این باره می‌گوید:

«تمام مقاصد انبیا، برگشتش به یك كلمه است و آن «معرفة اللَّه.» [است] تمام، مقدمه این است. اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است، اگر دعوت به‏ معارف شده است، تمام برگشتش به این است كه آن نقطه اصلی را كه در فطرت همه انسان‌ها هست، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، او معرفت حق است.» (صحیفه امام، ج20، ص 16 – 17).

در نگاه توحیدی امام خمینی، که رنگ عرفانی برازنده تر دارد، حتی مسائلی چون تأسیس حکومت و ایجاد عدالت وزحمات دیگر انبیا – از حضرت ابراهیم تا رسول اکرم(ص)، مقدمه معرفت ذات مقدس حق است. (صحیفه امام، ج20، ص 409). ایشان به مناسبت های مختلف، این مطلب  معرفتی را مکررا گوشزد نموده است، از جمله می‌گوید:

«مقصد انبیا حكومت نبوده است، حكومت برای مقصد دیگر بوده... تمام مقاصد برمی‏گردد به معرفت اللَّه. هر چه در دنیا واقع بشود و انبیا هر چه دنبالش بودند دنبال این بودند كه خداشناسی، واقعاً خداشناسی، اگر ... حاصل بشود همه چیز دنبالش حاصل است. تمام فسادهایی كه در دنیا واقع بشود از این است كه ایمان ندارند به خدا...» (همان، ج 19، صص 437 – 438.)

در این منظر، تحصیل تمامی فضیلت ها در گرو ایمان و باور به خدا است. انبیا هم دنبال همین مطلب بودند که انسان ها را به سوی معرفت خدا سوق بدهند و تمامی زحمات طاقت فرسای انبیای الهی مقدمه و بستری بود برای خداشناسی و حاکمیت باور مندی به خدا در تمامی عرصه های زندگی انسان. پیامبران الهی تلاش داشتند ومی خواستند که همه انسان ها را در این مسیر الهی قرار دهند و تزکیه و تعلیم آن ها، سر لوحه کاری پیامبران بود و حتی از این که انسان ها  همین طوری در مسیر زندگی خویش از سر جهل و غفلت از خدا، راه جهنم را در پیش می گیرند به شدت رنج می بردند چنان-که قرآن اوج این رنج را در باره پیامبر اکرم (ص)یاد آور می شود: «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ» ( کهف/6)؛ خداوند پیامبرش را بر حذر می دارد از این که به خاطر ایمان نیاوردن مردم جانش را نزدیک است از دست بدهد. پیامبران خدا این قدر برای تعلیم و تربیت انسان ها مایه گذاشتند. (همان) تعلیم و تربیت در مکتب انبیا از نظر امام، برمبنای هستی شناسی توحیدی استوار است. که جان هستی ذات حق است:

به تودل بستم و غیر توکسی نیست مرا       جزتوای «جان جهان» دادرسی نیست مرا

(دیوان امام، ص41)

گرعیان گردد روزی، رخش از پرده  غیب    همه بینند که در غیب و عیان حاکم اوست

(دیوان امام، ص 62)

از نظر امام مقصد اصلی انبیا، مسائل دنیایی نبوده است، بلکه مقصد اصلی آن‌ها رهایی انسان از دلبستگی به دنیا بوده است؛ رهایی از علایقی که برخلاف فطرت انسان است و مقصد اصلی انبیا رساندن انسان به نور مطلق بوده است. البته در این صورت نعمتهای الهی در دنیا در مسیر رسیدن به آن نور مطلق استفاده می شود. «اللَّهُ وَلِی الَّذِینَ ءَامَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمتِ.» (بقره/257) طاغوت در مقابل انبیا است، در مقابل اللَّه است.» (امام خمینی، تفسیر سوره حمد، پیشین، ص 246. صحیفه امام، ج 13، ص34 – 35) از همین بابت است که در منظر ایشان، که بر گرفته از آموزه قرآن است، تربیت مقدم بر تعلیم است. (صحیفه امام، ج13، ص 506 – 508.) در این مکتب، دنیا ابزاری است در دست انسان برای رسیدن به قرب و رضای حق، نه هدف، و این ستیز و گریز ازدنیا نیست بلکه استفاده درست  وبه جا از ابزار دنیا برای تکامل و پیشرفت همه جانبه انسان است. برای رسیدن به توحید، که طبق فطرت آدمی است.

تلاش برای الهی کردن انسان به عنوان عصاره عالم

در منظومه فکری امام خمینی، مبنای دیگر تعلیم و تربیت، انسان شناسی است، که بر گرفته از عرفان ناب اسلامی و مکتب رسول اکرم (ص)می باشد، همه عالم پیکره به هم پیوسته است و انسان به عنوان عصاره عالم خلقت است، انبیا در این میان سرآمد و نمونه عالی انسانیت اند که تمام ابعاد زندگی آنان جنبه الهی داشته و خواسته آنان نیز الهی کردن همه ابعاد عالم و همه ابعاد انسان بوده است، آن بزرگواران می خواستند انسان ها را طوری تربیت کنند که در تمامی زوایای زندگی شان خدای بزرگ پررنگ ترین حضور را داشته باشد. و در همه حالات زندگی و مدام، خودرا در محضر خدا ببینند. وی درباره انبیا می گوید:

«انبیا این طور بودند كه معاشرتهایشان هم جنبه الهی داشته است؛ ازدواجهاشان هم جنبه الهی داشته؛ ... هر جهتی كه ما به نظرمان یك جهت مادی حیوانی هست آنها این جنبه را انسانی، ... [و] الهی كرده‏اند. اگر جنگ می‏كنند، جنگ‌هایشان الهی است  و برای اوست. اگر صلح می‏كنند صلح هایشان هم الهی است و برای اوست.» (همان، ج 8، ص 62؛ برای اطلاع بیشتر ر.ک: همان، ج 19، ص 11؛ ج 13، ص 228؛ ج 20، ص 298)

در این منظر، آنچه به صورت عالم تجلی کرده است همان "حقیقت محمدیه" می باشد، وعالم از خرد و کلان، همگی ظهور و تجلی آن حقیقت است که واسطه فیض حق است .(امام خمینی، مصباح الهدایه، ترجمه فهری، ص 122)

از نظر امام، انبیا و رسولان الهی آمدند، تا خدایی بودن را ذاتی و قلبی بشرکنند. (اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی(س)، ج 3، ص 344.) نکته های یادشده در مطالب فوق بسیار آموزنده و از نیاز های اساسی انسان ها، بخصوص کسانی که مسئولیت های اجتماعی دارند، می باشد. در دنیای آشفته امروزی که انسان طاغی با بن مایه های خود خواهی و جاه طلبی، اصول اولیه اخلاق اسلامی و انسانی را زیر پا گذاشته و در هر لحظه و آنی انسان های زیادی قربانی این طمع ها می شوند و یا کرامت و عزت انسانی اش پایمال می گردد، همه این مظالم در اثر بیگانگی و دوری از تعالیم انبیای الهی است. و سبب این است که کارها برای خدانیست بلکه برای ارضای منیت های برخاسته از طغیان نفس است که انسان را در مسیر غرور آمیز شیطان سوق می دهد. به فرموده قرآن «انَّ الاِنسانَ لَیَطغَی اَن رَآهُ استَغنی» (علق/ 6- 7) طبق این آیه،  انسان اگر احساس بی نیازی کرد، قطعا طغیان می کند. تنها چیزی که مانع این طغیان قطعی می شود، آموزه هایی است که در مکتب تربیتی انبیا آموخته می شود.

نجات انسان از حجاب ها و رسیدن به توحید هدف بعثت انبیا

انسان با قرار گرفتن در دنیا، به خصوص دنیای مدرن امروزی با همه جلوه ها و حاکمیت روح نفع طلبی اشباع ناپذیر انسان، در حجاب های متراکمی گرفتار است که هم انسان را از هویت فطری خودش بیگانه می سازد و هم حجاب دیدن مظاهر حق می گردد. آنچه انسان امروزی، نقدا با آن رو برو است تجملات روز افزون زندگی مادی است که جلوه های باطل آن تمام نشدنی است و دامهای خطرناکی را در مسیر انسان می گستراند. معنویت ها پایمال می گردد و اخلاق انسانی به فراموشی سپرده می شود، از همین بابت است که انسان ها به جای زیست مسالمت آمیز، مدام باهم در گیرند و این زدو بندهای منفی باتوجه به رسانه های موجود، که دنیا را به دهکده ای تبدیل کرده است، به درون خانه ها نیز نفوذ کرده و شالوده خانواده و سنت های احترام آمیز رابطه فرزندان با والدین آن ها را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داده است. این جا است که نهاد مدرسه در کنار نهاد خانواده، رسالت متفاوت از ده بیست سال پیش را بر عهده دارند. اگر در این مسیر از الگوی تعلیم و تربیت انبیای الهی و به خصوص رسول اکرم (ص)غفلت شود، پیامدهای تلخ جبران ناپذیری در انتظار جامعه ما به خصوص نسل جوان و نوجوان آن می باشد. و بدیهی ترین پیامد دوری از مکتب رسول الله (ص)بی هویتی نسل جدید است که از سنت ها و فرهنگ اصیل انسانی جامعه خویش جسته و به جنبه های سازنده فرهنگ دیگران هم نرسیده و در چهاراه سرگردان، دچار سرخوردگی و بی هویتی می گردند. زدودن این حجاب های کدر و تخدیر کننده که انسانیت انسان را هدف قرار می دهد، دنبال کردن مسیر انبیای الهی و توجه به خدا است که انبیای الهی همه تلاش ها را مقدمه توحید قرار داده بودند، و زحمات طاقت فرسای رسولان الهی برای هدایت انسان، تعلیم و تربیت انسان توحیدی بود. امام خمینی در لزوم زدودن حجاب چنین می سراید:

این قفل ها را بازکن، از این قفس پرواز کن                
                                          انجام را آغازکن کان جا زیا ر آوا بـــــــود
این تارها را پاره کن واین دردها را چاره کن                    
                                           آواره شو آواره کن، از هرچه هستی زا بـــود
بردار این ارقام را، بگذار این اوهـــــام را                  
                                         بِستان زساقی جام را، جامی که درآن «لا» بود
                                                            (دیوان امام، ص41، جان جهان)

 امام خمینی(ره) با آموزه های عرفانی اخلاقی، از مظاهر فریبای مادی  به عنوان حجاب های مادی و از مسائلی چون علم و دانش که خود در مکتب اسلام یک ارزش است به عنوان حجاب های نوری یاد می کند ور سیدن به توحید را مرهون جدا شدن از هردو حجاب می داند. (صحیفه امام، ج‏19، ص 284.)

انسان، موضوع علم و هدف تعلیم انبیا

چنان که یادآوری گردید، انسان در منظومه فکری امام خمینی، بر گرفته از مکتب انبیا و اولیای الهی، جایگاه بلندی دارد؛ به گونه‌ای که موضوع و محور دانش انبیا وتمام مقاصد انبیا را تربیت انسان می‌داند، امام با یادآوری یک قاعده کلی که در علوم مطرح است و آن این که هرعلمی در موضوع خاصی بحث می کند. موضوع علم انبیارا «انسان» معرفی می نماید و اگر هردولتی برنامه ای دارد برنامه رسول اکرم (ص)، همان مضمون سوره علق است که می فرماید: «بسم اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. اقرَأ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الإنسَانَ مِن عَلَقٍ. اقرَأ و رَبُّكَ الأَكرَمُ. الَّذِی عَلَّمَ بِالقَلَمِ. عَلَّمَ الإنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ» (علق/ 1-5.) از نظر امام،  تمام انبیا موضوع بحث شان، موضوع تربیت شان، موضوع علم شان انسان است، آمده‏اند انسان را تربیت كنند، آمده‏اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی ما فوق الطبیعه و ما فوق الجبروت برسانند. تمام بحث انبیا در انسان است. از اول، هر كس، هر یك از انبیا كه مبعوث شدند، مبعوث شدند برای انسان و برای تربیت انسان.» (صحیفه امام، ج8، ص 324 )   از نظر امام، حتی یک پیامبر نیامده است که مقصدش اصلاح و تربیت انسان نباشد.(امام خمینی(ره) (تفسیر سوره حمد، پیشین، ص 129) و عصاره کار انبیا از اول تا آخر آدم سازی بوده است. (صحیفه امام، ج10، ص 42؛ ر.ک: همان، ج15، ص 495.)

تربیت و تهذیب مقصد اصلی مأموریت انبیا

وظایف و اهداف انبیا، از دعوت و مبارزات شان، مسائل دنیایی نبوده است مگربه عنوان بسترسازی برای تربیت انسان، جنگ ها و تلاش های پیامبران، صرفا کنار زدن زور گویان و رفاه مادی محرومان و توده های مردم نبوده است، بلکه مقصد اساسی و اصلی انبیا تربیت و تهذیب انسان ها بوده است. در مکتب انبیا اهتمام بر انسان سازی به عنوان زیر ساخت حل همه مشکلات جامعه انسانی است. مملکتی که مملو از انسان های مهذب و تربیت شده در مکتب انبیا است، همه ابعاد سعادت در آن تأمین است. (صحیفه امام، ج 7، ص531).

امام ضمن پرداختن به ضرورت تهذیب رئیس مملکت و تأثیر آن بر اطرافیان و توده مردم، آمدن انبیا را برای تربیت مردم دانسته و ارسال آنان را ازسوی خدا برای تهذیب مردم معرفی می‌نماید. (صحیفه امام، ج 7، ص 285؛ نیزر.ک: همان، ج7، ص 531؛ همان، ج 8، ص 267.) ایشان در جای دیگر  با تأسی به مکتب انبیا، بر ضرورت پرداختن حوزه‌های علمیه و مراکز علمی به امر تربیت، تأکید می ورزد، و علم بدون تهذیب را خطرناک معرفی می کند. (امام خمینی، جهاد اکبر، ص 11 – 12) .از نظر امام غایت بعثت و آمدن انبیا، بدوا تزکیه و به دنبال آن تعلیم است. (صحیفه امام، ج14، ص 391.)

انبیا و مأموریت نجات انسان ها

همان گونه که پیشتر یاد کردیم، از نظر امام، انسان، موضوع علم انبیاست، و تربیت انسان، برابر با حل همه مسائل و مشکلات است، ایشان در فرازهای دیگر از بیانات خود، نجات انسان را از ظلمت‌ها، گرفتاری‌ها، ظلم‌ها و ستمگری‌ها، به عنوان رسالت انبیا مطرح می‌نماید. (همان، ج 11، ص 264) به گونه‌ای که همه انبیا از آدم تا خاتم، برای نجات انسان از تاریکی خود خواهی به سوی نور وخدا خواهی آمدند. (همان، ص 380) بعثت انبیا برای این است که اخلاق، نفوس، ارواح و اجسام مردم و تمام این‌ها را از ظلمت‌ها نجات بدهند؛ ظلمات جهل و ظلم را کنار بزنند و به جای آن نور علم و عدالت بگذارند. (همان، ج17، ص 435) و انبیا تمام عمر شان را برای نجات انسان‌ها صرف کردند. (همان، ج15، ص 494)  

از نظر ایشان، منشأ همه گرفتاری‌ها و اختلاف،ها، همین انانیت و خود خواهی است، همان چیزی که در انبیا نیست و رمز عدم اختلاف انبیا در همین نکته نهفته است. در این منظر انبیا برای زدودن همین خودبینی و خود خواهی ها آمدند تا آن ها را از ظلمت خود خواهی به سوی نورخداخواهی سوق بدهند. از این نظر راز اینکه پیامبر گرامی اسلام (ص)و اهلبیت پاکش بیشتر و پیشتر از خود به فکر دیگران بودند، در اثر خداخواهی آن ها بوده است. این همه هیاهویی که در عالم دیگر انسان ها حاکم است همه برای خود خواهی و منفعت طلبی های سیری نا پذیر انسان، تحت تأ ثیر هواهای نفسانی است و این برخلاف مسیر پیامبران و اولیای الهی است، به گفته امام:  «پیغمبر اكرم‏(ص) برای این كافرهایی كه مسلمان ... و مؤمن نمی‏شدند غصه می‏خورد. در آیه شریفه هست كه: «مثل این‌كه می‏خواهی خودت را هلاك كنی برای اینها» «لَعلَّّکَ باخِعٌ نَفسَکَ الاّ یکُونُوا مُؤمِنینَ»، شعراء/ 3)

خدامحوری، سرعدم اختلاف انبیا

در مکتب انبیای الهی، موتور حرکت دهنده و مرکزیت فرماندهی، در ید قدرت الهی است، و معیار زندگی آنان، رضایت خدا است و سر این که هیچ گاه انبیای الهی دچار اختلاف نگشتند و همدیگر را تکذیب نکردند بلکه برنامه پیامبر قبلی را تکمیل نمودند، همین روح خدا خواهی آنان است. امام خمینی نیز به این نکته اشاره و یک مسئله فرضی را مطرح می نماید که برفرض اگر تمام انبیا و اولیا در یك محلی جمع بشوند، هیچ وقت با هم نزاع نمی‏كنند؛  زیرا نزاع در اثر خودخواهی و برخاسته از نفس انسان است اما انبیا و اولیای الهی نفس را کاملا مهارکرده فقط خدا را می‏خواهند كسی كه خدا را می‏خواهد نزاع ندارد. از نظرامام، انبیا و اولیا نفس را کاملا مهارکرده اند. چون نفس منشأ همه اختلاف ها است، هرکس نفس را مهارکند، به خدا خواهی روی آورده است. وجمعی که همه خدا را بخواهند، هرگز دچار اختلاف نمی گردند. پس انبیا و اولیا هرگز دچار اختلاف و نزاع نمی شوند. به نظر امام منشأ نزاع و اختلاف، استکاک منافع است که هرکسی یک چیز را انحصارا برای خود می خواهد. به قول امام: «این خودها تزاحم می‏كنند، این قدرت را می‏خواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را می‏خواهد مال خودش باشد، تزاحم می‏كنند در نتیجه جنگ درمی گیرد.

به اعتقاد امام اگر مردم به تربیت انبیا تربیت بشوند كه همه كتب آسمانی برای این تربیت آمده است، همه این نزاع‌ها از بین می‏رود. همه گرفتاری‌های بشر از بین می‏رود.» (صحیفه امام، ج 11، ص 380 – 381.) و اصولاً جنگ انبیا با اغیار برای از بین بردن سر کشی ‌ها و انانیت‌ها بود. (همان، ج 12، ص 507.)

خود بینی و خود خواهی و خودکامگی نفس          
                                           جان را چو «روان» کرده زمین گیر و دگر هیچ
در بارگه دوست نبردیم و ندیدیـــــــــم      
                                            جز نامه سر بسته به تقصیر و دگرهیـــــــچ
                                                           (دیوان امام، ص 74، غزل تزویر)

درجای دیگر خود پسندی را این گونه تصویر می نماید:

خودخواهی است و خود سری و خود پسندی است       
                                                  حاصل زعمرآن که، خودش قبله گاه شد.
                                                            (دیوان امام، ص93، کتاب عمر)

از نظر امام(ره)سلامتی و امنیت نسبی در دنیا به خاطر تعلیمات انبیا است؛ اگر نبود این کوشش انبیا، بدتر از حیوانات به جان هم می‌ریختند و جنایت می‌کردند (همان، ص 39؛ ر.ک: همان، ج 16، ص 500)؛ زیرا انسان موجودی است که اگر سر خود باشد، از همه حیوانات سر کش تر و بدتر است (همان. نیز ر.ک: همان، ص 424) زیرا از نظر امام، انگیزه «انَارَبُّکُم الاَعلی» (نازعات/ 24)گفتن اختصاصی فرعون نیست؛ این انگیزه در همه است و بعثت انبیا برای مهار این سرکشی‌ها و تزکیه انسان است. (صحیفه امام، ج14، ص 390.) و انبیا برای تربیت چنین موجودی آمده‌اند تربیت انبیا، مایه نجات مردم از حد حیوانیت و آن جنون و قدرت طلبی و شهوت رانی که انسان دارد، شده است، ولی آن چه انبیا می خواستند، محقق نشد و علت آن نیز در جهل و جمود مردم نهفته است.

به اعتقاد امام، پیغمبر(ص) می‌خواست همه مردم را چون علی بن ابی طالب(ع) تربیت کند، ولی نمی شد. (همان، ج12، ص 424 – 426) انبیا برای مهار افسار گسیختگی انسان‌های سرکش و آوردن آنان در تحت ضوابط، آمدند. (همان، ج 11، ص 450) تمام انبیا برای هدایت انسان از راه کج و باطل به صراط مستقیم الهی آمده‌اند که نهایت آن کمال مطلق( «الله») است. (همان، ج 14، ص 153 – 154) انبیا به خاطر ادراک کامل خود، عشق به خدا و خلق او داشتند و از ضلالت انسان رنج می‌بردند. (تقریرات فلسفه امام خمینی(س) ، ج 2، ص 140) پیغمبر اسلام برای این‌که مردم تربیت نمی شدند، غصه می‌خورد. (صحیفه امام، ج15، ص 492) انبیا آمدند تا انسان اسیر نفس نشود و تمام توجه او طبیعت نگردد. (تقریرات فلسفه امام خمینی(س)،  ج 3، ص 31) و اکثرآنان درتجرد حیوانی نمانند. (همان، ص 181)

از نظر امام، نجات انسان در رعایت اعتدال است، زیرا انبیا در حد اعتدال هم دعوت به دنیا هم دعوت به آخرت دارند. (همان، ص 191) در مسائل دنیایی نیز، هدف انبیا کمال انسان است، زیرا انبیا اگر گاهی به طعام خاص ترغیب کرده یا تنفر داده است، توجه به استکمال وجود وصفات ذات انسان داشته‌اند. (همان، ص 36) دستور انبیا به نکاح، عین توجه دادن مردم به عالم نور و کمال و تحدید شهوت مطلقه است. (همان) شأن انبیا همان توجه دادن به حق است و همه دعوت‌های انبیا و مرسلین در هرحکم و تحریص و تر غیبی، دعوت به حق و به کمال رساندن افراد انسانی است. (همان، ص 337 – 338)

روش های عملی تعلیم و تربیت در مکتب انبیا

1. انبیا و مبارزه با حب نفس

انسان اگر ارتباط بنیادینش را باخدا حفظ نماید و جایگاهش را در بندگی خدا جستجو کند، عصاره هستی و دارای کرامت است. اما اگر به جای «خدا محوری» رو به «خود محوری» بیاورد و رابطه اش را با خدا و خلق او فراموش نماید، هم در برابر خدا طغیان می کند و هم بر بندگان خدا ستم روا می دارد (ورعی حب جاه و مقام از دیدگاه امام خمینی (س)، ص 12) پیامبران از جانب خدا بر انگیخته شدند تا نقش و جایگاه اصلی اورا یاد آوری نمایند. امام خمینی نیز به این واقعیت توجه کرده می گوید:

«اساس این گرفتاریهایی كه بشر به آن مبتلاست، از زمان آدم صفی اللَّه تا امروز و از امروز تا روز حشر، آن‌كه بشر به آن مبتلاست و اساس تمام فسادها و جنگ‌ها و ظلم‌ها و تعدی‌ها و تجاوزها بر آن محور است، اساسش حب نفس است كه شعبه‏هایی از این حب نفس و مظاهری كه دارد كه اگر ملاحظه بفرمایید، این مظاهری كه پایه‏اش حب نفس است، بشر را به تباهی كشیده و می‏كشد و انبیا هم برای اصلاح این امر آمده‏اند.» (صحیفه امام، ج16، ص 458)

2. انبیا و تربیت انسان‌ها با ساده‌ زیستی در عین قدرت

از نظر امام خمینی، ساده‌زیستی از افتخارات و مزایای پیامبران الهی بوده است كه در عین قدرت داشتن و وسعت دایرة حكومت ایشان، با كمال سادگی و یك‌رنگی با مردم زمانة خویش می‌زیسته‌اند و مانند سلاطین و رؤسای جمهور فعلی دارای تشریفات كذایی نبودند. رسول اكرم(ص) با این‌كه جزیرة العرب و بعضی ممالك دیگر را تحت لوای حكومت خویش داشت، به تعبیر امام، به‌اندازة كلانتری یك ناحیه نیز تشریفات نداشته است. (همان، ص 177 – 178) پیامبر طوری میان جمع می‌نشسته است كه اگر كسی از خارج می‌آمد تشخیص داده نمی‌توانست كه كدام پیغمبر و رئیس این‌هاست و مسجدی كه داشته نیز در كمال سادگی بوده است نه مثل مسجد فعلی. (همان، ص 178) ساده زیستی و روش ساده و بی تکلف در زندگی کسانی که در لباس پیشوا و یا مربی و معلم ابراز وجود می نماید و می خواهد بر پیروان و متعلمین خویش تأثیر بگذارد، بهترین روش، ابراز سادگی و همرنگی با آنان است، همان چیزی که در زندگی انبیا و اولیای الهی مشهود ومسلم بوده است.

3. سِرِّحضور و دستور انبیا در همه حالات انسان

یکی از امتیازات مکتب توحیدی، به خصوص مکتب اسلام، حضور دستورات دینی در تمامی ابعاد وجودی انسان، اعم از بعد فردی و اجتماعی و مسائل دنیایی و اخروی است، امام خمینی، ضمن پرداختن به بحث عقل نظری و عقل عملی وبرگشت عقل نظری به عقل عملی و بالعکس، سر حضور و دستور انبیا در تمامی مراحل تکوین و زندگی انسان را، انتظام تمامی ابعاد حیات انسان و ملکه شدن خدا خواهی در وجود او معرفی می‌نماید و می گوید:

«انبیا... از اول كوشیدند تا عقاید الهیه جزء حقیقت انسان در همه مراتب شود؛ لذا انبیا حتی در مجلس عقد پدر و مادر حاضر می‏شوند و می‏كوشند تا علم و ایمان به خدا جزء حقیقت طفل گردد و در هیچ حالی و در هیچ فعلی، از انسان دست بردار نیستند ... و در هر حالی و در هر فعلی و لو فعل مباح هم باشد، انبیا با انسان كاردارند و دستور دارند و لا اقلّ دستورش این است كه می‏توانیم فعل مباح خود را مستحب بكنیم. (تقریرات فلسفه امام خمینی(س) ، ج 3 ص 345 – 346)

از نظر ایشان، سلسله انبیای الهی همانند، تنظیم کنندگان این دنیا نیستند که صرفا مسائل این جهانی و مادی انسان را در نظر داشته باشند، آن بزرگواران علاوه بر تنظیم منطقی زندگی دنیا، به نظم و ترتیب عالم آخرت انسان توجه جدی تر دارند. انبیا سعادت کامل انسان در عرصه های زندگی فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی انسان را می خواهند. (همان)  از همین بابت است که به فرموده امام خمینی:

« انبیا ...جلوتر از انعقاد نطفه، سعادت بشر را در نظر داشته‏اند؛ چون دستور صفای وجودی آخرین فرد را- كه در آخر مرتبه سلسله بشری مقارن با قیامت كبری است- در اولِ تكوّن خلقت بشر داده‏اند و دستور تطهیر اصلاب و ارحام را داده‏اند، تا چه رسد كه بگوییم: انبیا از اول طفولیت تا نزول به قبر، در هر فعلی با انسان سر و كار دارند.»  (همان، ص 346)

4. انبیا و  شغل محوری آدم سازی

در نگاه توحید محور امام، آدم‌سازی، وظیفه‌محوری تمام انبیای الهی است، امام بارها بر این نکته تأکید ورزیده است. وی این مطلب را به خاطر اهمیت آن با عبارت های مختلف به مناسبت مطرح کرده است. از جمله می‌گوید:

«انبیا آمدند آدم درست كنند. اصل شغل انبیا غیر از این نیست كه آدم‏سازی است. تمام نبوت‌ها، تمام كتاب‌های آسمانی، برای این آمده است كه آدم درست كند؛ انسان درست كند؛ انسان با فضیلت.» (صحیفه امام، ج7، ص 443)  

ایشان در مناسبت‌های مختلف، با تعبیرات نه چندان متفاوت، این مضمون را دربارة انبیا تکرارکرده است  که ذکر همه آن‌ها مجال و ظرفیت وسیع‌تری می‌طلبد.

ازنگاه امام، حقیت قرآن و پیامبر متحد است، زیرا هردو تجلی حق‌اند، لذا امام در برخی موارد قرآن را نیز کتاب انسان‌سازی یا آدم‌سازی معرفی می‌کند. (صحیفه امام، ج4، ص 448) و در جایی، طرز حکومت اسلام را به ریاست پیامبر اکرم(ص)و امام علی(ع)، حکومت انسان‌سازی تلقی می‌کند. (صحیفه امام، ج4، ص 395) در مواردی اسلام را مکتب انسان‌سازی مطرح می‌کند. (همان، ج3، ص 237، همان، ج4، ص8) گاهی از مکتب‌های توحیدی به عنوان مکتب انسان‌سازی یاد می‌کند. (همان، ج8، ص 108) بر گشت همه این گفته‌ها به یک حقیقت است که امام،  همه پیامبران را تربیت یافته خدا می‌داند که از سوی او برای تربیت و تعلیم انسان‌ها گسیل داشته شده‌اند. (صحیفه امام، ج13، ص 503) کتاب هم دستورات الهی است؛ برنامه حکومت انبیا را نیز دستورات الهی شکل می‌دهد، و اسلام و مکتب‌های توحیدی نیز دستورنامه‌های الهی است که پیامبران و رسولان الهی از جانب خدای متعال برای هدایت انسان‌ها آورده‌اند. و این‌گونه برایند و خروجی همه این‌ها که از یک منبع برآمده‌اند، همان انسان‌سازی است که اصل برنامه آن از سوی خدای متعال افاضه شده است و واسطه و ابلاغ کننده و مجری آن پیامبران الهی هستند. و انسان ها نیز موظف به پیروی از آموزه هایی است که از مسیر انبیای الهی به آن ها رسیده است.

نتیجه

مسأله تعلیم و تربیت انسان‌ها در مکتب انبیای الهی به عنوان بخش مهم رسالت آن ها مطرح است. پدیده تعلیم و تربیت در مکتب انبیا، به خصوص رسول اکرم(ص) توحید محور و شامل زندگی انسان در تمامی ابعاد مادی و معنوی، فردی و اجتماعی وی مطمح نظر است و به تعبیری، آدم سازی به عنوان شغل اساسی انبیا مطرح است. از نظر امام خمینی، عمده رسالت انبیا تعلیم و تربیت انسان الهی و رساندن آنان به قله های رفیع انسانیت و معرفت حق می باشد.

در نظام تعلیم و تربیت انبیا، مدیریت ساختن انسان، متفاوت از یک کارخانه صنعتی و در ابعاد لایه های زیرین و معرفتی مورد توجه است و صرفا مسائل روز مره و زیست مادی انسان مطرح نیست. اسلام به عنوان جامع ترین و دستور نامه نهایی الهی که توسط کامل ترین انسان و خاتم رسولان الهی، به بشر ارزانی داشته شده است. تمام زوایای زندگی انسان، قبل از انعقاد نطفه تا تکون انسان و بالاخره تا گور را در دستور کار دارد. و این گستردگی و فراگیری نظام تربیتی و آموزشی منحصر به فرد، مخصوص مکتب انبیا و اولیای الهی است که ریشه توحیدی دارد. سعادت واقعی انسان در پیروی از چنین مکتب فراگیر و ریزبین است. چه، این که در مکتب انبیا، سعادت کامل انسان در زندگی مادی و معنوی، مورد توجه قرار گرفته است.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**