خانواده و تربیت

چالشها و راهکارهای تربیتی نوجوانان

**نوشته شده توسط خالقداد ناصری/لیسانس ارتباطات/فصلنامه سخن صبا/شماره اول/1389**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

چکیده

مقاله حاضر به معرفی عمده ترین چالش ها و راهکارهای تربیتی پیش روی نوجوانان پرداخته است. در عصر ارتباطات و فنآوری، چالش های تربیتی فروان برای فرزندان و نو نهالان وجود دارد؛ عمده ترین آن ها عبارتند از: تضاد الگوهای رفتاری و گفتاری، تهاجم فرهنگی از طریق رسانه های صوتی و تصویری، گسترش انواع اعتیاد، مهاجرت بی رویه، بزهکاری، بحران هویت، افسردگی و... برای مقابله در برابر این چالش ها، مربیان و والدین، باید راهکارهای تربیتی مناسبی برای نوجوانان در نظر بگیرند در این مقاله، راهکارهای تربیتی مناسبی برای نوجوانان در قالب های چون: تحکیم نـهاد خانواده، راه-های درمان بیماری افسردگی، کسب هویت، تفریحات سالم، ورزش؛ به عنوان بهترین راهکارهای مقابله با این مشکلات، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.

کلید واژه ها: تضاد الگوها، تهاجم فرهنگی، اعتیاد، مهاجرت، بزهکاری، بحران هویت، افسردگی.

مقدمه

توسعه ی مادی و معنوی هرکشوری، بسته به وجود نیروهای سالم و متعهد آن جامعه است. برای رسیدن به این هدف توجه ویژه ی نسبت به تربیت نسل جدید لازم و ضروری است. تربیت‌ صحیح ‌نسل‌ جدید تنها محصول کارکرد یک وزارت خانه، یا نهاد فرهنگی‌خاصی نیست بلکه عوامل ‌برون‌ سازمانی‌ فراوان چون: نظام های‌ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... در جامعه، در تحقق آن، نقش دارند به گونه ی که کل سیستم در جامعه با آن درگیرند؛ بدین لحاظ ضروری است که به طور دقیق چالـش ها، موانع، راهکارها و شیوه‌های بیرون ‌رفت از موانع مورد برسی قرار گیرد و راه حل های مناسب و کم هزینه‌ و در عین حال مطابق با مقتضیات امروزی به عنوان مدل تربیتی صحیح ارائه می گردد.

الف) چالش ها و موانع تربیتی جوانان

1- تضاد الگوها

یکی از مشکلات اساسی که روند تربیت را به چالش می‌کشد و آسیب های فراوانی را متوجه متربی می‌نماید (به خصوص در تربیت دینی و اخلاقی نوجوانان) ناهماهنگی بین قول و فعل و تضاد الگوهای رفتاری وگفتاری از ناحیه مربیان است.

دوگانگی‌ درگفتار و رفتار می‌تواند به صورت های‌ گوناگونی ظاهر گردد؛ مانند دروغ، خلف وعده، خیانت در امانت و... چنین رفتارهای در میان اولیا و مربیان، کم نیست و چه بسا الگوهای شاخص‌جامعه است که غالباَ از روی غفلت صورت می‌گیرد لکن تأثیرخود را می‌گذارد و زمینة بی اعتمادی، شک و تردید و تزلزل در رفتارها و باورهای افراد را پدید می‌آورد. به این معنی، روش که معلم و مربی در پیش پای نسل جدید می‌گذارد چه بسا با الگوهای‌ موجود در اجتماع و یا با آنچه از سوی والدین او عملاً آموزش داده می‌شود، تعارض داشته باشند. در عین اینکه نمی‌توان اثرات بسیار زیانبار این امر را انکارکرد؛ اما معلم و مربی ‌دینی ‌و کسانی‌ که دست اندرکار امور تربیتی ‌نوجوانان هستند باید با ایجاد آگاهی ‌و بصیرت در میان نسل ‌جدید و به خصوص با جلب علاقه و توجه آن‌ها، ذهن آنان را نسبت به معایب و ایرادات الگوهای نادرست روشن سازد تا با ایجاد مقاومت روحی نسبت به اینگونه اعمال ناشایست، از آسیب پذیری آنان بکاهند.

2- تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی یکی ازچالش های مهم تربیتی در دنیای مدرن است، که نسل جدید در خط مقدم این تهاجم قراردارد. زمینه تهاجم فرهنگی در مراکز آموزشی مخصوصاً نسبت به نوجوانان بیشتر است. عمده‌ترین هدف دشمنان از تهاجم فرهنگی، از خود بیگانگی (که به معنای رد و انکار ارزش های اجتماعی و دوری از دیگران است که از حد بدبینی‌های ‌نوجوانان معمولی فراتـر می رود) و جدایی از فرهنگ اصیل اسلامی و جایگزین کردن فرهنگ بیگانه است، زیرا با تحقق این هدف به سایر اهداف شوم خود خواهد رسید. از آنجا که تهاجم فرهنگی غرب با ابزارهای نوین و پیشرفته مجهز است و با مهارت های خاصی صورت می‌گیرد برای قشر نوجوان از جذابیت خاصی برخور دار است. جهان غرب برای رسیدن به مقاصدشان ابزارهای را در تهاجم فرهنگی به کار می گیرند که اهم آن‌ها عباتند از:

 1-2. تلویزیون

با گسترش سینما و استقبال از هنر تصویری زنده، کارشناسان غربی به این ‌فکر افتادند که وسیله‌ی طراحی کنند تا به جای آنکه مخاطبین از خانه بیرون آمده و به دیدن آن بروند، در داخل منزل به طور مداوم حضور داشته باشد. بر این اساس رسانه ی تلویزیون با الگو برداری از صنعت تلگراف ساخته شد. با پیشرفت صنعت ارتباطات و گسترش شبکه ماهواره‌ای، این رسانه روز بروز تأثیرات فرهنگی و سیاسی بیشتری بر مخاطبان می‌گذارد به گونه‌ای که مرزهای سیاسی و جغرافیایی را تهدید می‌کند، فرهنگ‌های کوچک را منهدم و اهداف فرهنگی صاحبان ابررسانه ها را به تحقق نزدیک می‌کند و در یک جمله، جهان را به «دهکدة جهان» که «مارشال مک لوهان» نظریه پرداز کانادایی آن را پیش بینی کرده، نزدیک می‌سازد.

پیامدهای منفی تلویزیون بر تربیت

الف پیامدهای شناختی

تلویزیون، انفعال جسمانی و روانی نوجوانان را سبب می‌گردد؛ چون آنها که مدت زمان زیادی را صرف تماشای تلویزیون می‌کنند، فرصت کمتری برای دیگر فعالیت‌های پرتحرک و تعامل با همسالان دارند و تماشای تلویزیون جایگزین دیگر فعالیت‌هایی می‌شوند که نسل جدید باید به طور مستقیم در آنها درگیر شوند از قبیل: مطالعه، شرکت کردن در ورزش‌های سازمان یافته، بازی کردن و...

تحقیقات در مورد رشد شناختی نشان می‌دهد که تعامل اجتماعی محرک بسیار مهمی در تکامل انسان است ذهن نوجوانان از طریق تعامل و ارتباط با دیگرانی که عقاید و نظرات متفاوتی با آنها ابراز می‌کنند رشد می‌یابد. تعاملات و مبادلات روزمره با بزرگسالان و همسالان، نوجوانان را ترغیب می‌کنند تا دیدگاه خود را مورد آزمون قرار دهند و به عنوان یک فرد شایسته برای مسایل و مشکلات راه حلی پیدا کنند و یا به عنوان عضو یک گروه طرح‌های ارائه دهند.

تلویزیون نه تنها تعامل و مشارکت اجتماعی را کاهش می‌دهد بلکه حتی در درون یک خانواده، وقتی تلویزیون روشن می‌شود صحبتها و گفت و گوها کاهش می‌یابد و برای بسیاری از فرزندان، تماشای تلویزیون یک فعالیت انفرادی است و در وقت تماشا نه با همسالان تعامل دارند و نه با بزرگسالان لذا می‌تواند بر رشد شناختی، تأثیر منفی داشته با شد.

ب پیامدهای روانی و اجتماعی

خشونت در برنامه های تلویزیون به طور مشخص با زمینه ناهنجاری‌های اخلاقی مرتبط است و صحنه های خشونت آمیز در تلویزیون بر رفتارها و باورهای نوجوانان تأثیر گذار و قطعاً پیامدهای منفی دارد.

مطالعات نشان می دهد که تأثیرگذاری تلویزیون حداقل در سه سطح برای کودکان و نوجوانان، قابل مشاهده است:

الف) تقلید: نوجوانان در تلویزیون الگوهایی را می‌بینند که اعمال پرخاشگرانه انجام می‌دهند. نوجوانان تمایل دارند که اعمال پرخاشگرانه ای قهرمانی را که برافروخته شده است و با پرخاشگری مقابله به مثل می کند، تقلید کنند. علاوه بر این، هنگامی که یک قهرمان به دلیل اعمال خشونت آمیز خود پاداش دریافت می‌کند و یا به عنوان فردی موفق معرفی می‌شود، تمایل نوجوانان برای پرخاشگری افزایش می‌یابد.

ب) برانگیختگی: دومین فرایندی که باتأثیر نمایش خشونت در تلویزیون مرتبط است ایجاد انگیزه است. فعالیت سریعی که معمولاً باخشونت تلویزیونی همراه است بیننده را مجذوب می‌کند و حادثه خشونت آمیز، سطح هنجار پذیری نوجوانان را بالا می‌برد، و به این ترتیب باعث بروز احساسات، افکار و خاطرات پرخاشگر او تمایل به ابزار خشونت نسبت به دیگـران پیـدا مـی کند.

ج) ایجاد باورهای کاذب: به نمایش گذاشتن رفتارهای خشونت آمیز، بر باورها و ارزش های نوجوانان تأثیر می‌گذارد. نوجوانانی که به کرّات در معرض صحنه‌های خشونت آمیز تلویزیون قرار می گیرند بیشتر احتمال دارد که معتقد شوند رفتار پرخاشگرانه روشی قابل قبول برای حل تعارضات است، آنان در استفاده از پرخاشگری در تعامل با همسالان راسخ می‌شوند.

استفاده از پرخاشگری پاسخی به ناکامی های موجود در زندگی است. علاوه بر این، نوجوانانی که در معرض صحنه‌های خشونت آمیز تلویزیونی قرار دارند؛ انتظار رفتار خشونت آمیز از دیگران را بیشتر دارند، احتمال اینکه آن‌ها در موردی قربانی خشونت شوند، نگرانی داشته باشند و دنیا را مکانی خطرناک تصور کنند، بیشتر است.

2-2. رایانه و اینترنت

یکی از ابزارهای تهاجم فرهنگی در دنیای مدرن، رایانه است رایانه‌ها امروزه در تمام عرصه‌های زندگی انسان وارد شده، برکردار، رفتار و منش نسل جدید می تواند تأثیر گذار باشد. بازی‌های رایانه‌ای، تصویرهای مبتذل، چت کردن و...که برگرفته از فرهنگ غرب است، خطر از خود بیگانگی، بحران هویت و... را برای نسل جدید، به دنبال دارد و لذا مربیان و والدین نباید از کنار چنین خطرهای بزرگی با تساهل و تسامح بگذرند.

3-2. لباس‌های آرم دار

از جمله ابزار تهاجم فرهنگی، استفاده از لباس های آرم دار است منظور از لباس های آرم دار، لباس‌های هستند که به نحوی نشانة فرهنگ غرب و بی توجهی به فرهنگ خودی می‌باشد مانند نحوة دوخت، ترکیب رنگ، کوتـاهی یا بلـندی، نوشته و نقـش های که روی لباس به کار برده می‌شوند. در عصر جدید، کیفیت لباس از جهات مختلف می‌تواند یکی از عوامل مهم تبلیغ فرهنگ‌ها باشد. کیفیت پوشیدن لباس زن و مرد، تابع بینش و ارزش های حاکم بر افراد آن جامعه است و نوع جهان بینی شخص را معین می‌کند. مد سازان سعی می‌کنند از این طریق، وارد دنیای نوجوانان شوند و ضمن عرضة لباس‌های مختلف در مدهای متفاوت، فرهنگ غرب را ترویج می نمایند و با تحول در ظاهر آنها، باطن و فکر و فرهنگ آن‌ها را به کلی تغییر می دهند.

بهترین راه برای مقابله در برابر این تهدید، آموزش افراد خانواده، به خصوص والدین است. تحقیقات نشان می‌دهد که آموزش خانواده به مراتب بیش از تنظیم و تصویب قوانین و مقررات، در ایجاد نگرش مثبت و تغییر طرز تلقی افراد و رفتار آن‌ها مؤثر خواهد بود.

3- اعتیاد

1-3.تعریف اعتیاد

سازمان بهداشت جهانی(w.h.o) اعتیاد را این گونه تعریف نموده:

«حالت سر مستی مزمنی که براثر استفاده مکرر از مواد مخدر و محرک (طبیعی یا مصنوعی) در فرد و جامعه اختلال ایجاد می‌کند».

2-3. اعتیاد به الکل

اعتیاد به الکل از زمان قدیم رواج داشته و اغلب، آن را به عنوان اهریمنی که قادر است انسان را وادار به انجام اعمال شیطانی کند، می‌شناسند. ولی برخلاف اعتقاد عامه، الکل ماده‌ای است مسکن، نه محرک.

تأثیراتی الکل بر انسان عبارتند از:

الف. اختلال در ادراک و قوای عقلانی

ب. کاستن موقتی اضطراب، ترس و غم

ج. کاستن تسلط کرتکس مغز بر رفتار

د .ضعیف شدن رفتارهای اخلاقی واحساس مسئولیت

انسان پس از نوشیدن چند جرعه مشروب، احساس عدم تعهد نسبت به مسئولیت‌های خود می‌کند، حرکات و واکنشهای‌عضلانی ‌او تا حدی از قدرت و اراده اش‌خارج می‌شود و درنتیجه رفتارهای غیرعادی به منصه ظهور و عمل در می‌آید. از جمله تأثیرات الکل عبارتند از: اختلال در بینایی و تقلیل قدرت تشخیص، کم شدن احساس درد.

تأثیرات درازمدت الکل برانسان عبارتند از:

الف. آسیب برغدد داخلی به ویژه تیروئید و تخمدان وارد می‌کند.

ب. باعث بیماری قلب و عروق می‌گردد.

ج. باعث فشارخون و خون ریزی زیر جلدی (که غالبا باعث سرخ شدن و تورّم صورت و دماغ می‌شود) می‌گردد.

د. باعث کوچک شدن و تحریک پذیری جدار معده، بیماری کبد و اختلال در دستگاه اعصاب می‌شود.

3-3. اعتیاد به مواد مخدر

استفاده از مواد مخدر از دیر باز به عنوان محرک یا مسکّین، برای رهایی از درد و بی حوصلگی و یا مسائل دیگر، مرسوم بوده است. این مواد، یکی ازچهار اثر زیر را بر او داشته: تسکین، آرامش ، تحریک، و ایجاد دیلیریوم اما استفاده دراز مدت از نارکوتیک ها مانند مورفین و هروئین، سبب ایجاد تغییرات اساسی در شخصیت و فعالیت-های جسمی انسان می‌شود.

4- 3. عوامل گرایش نسل جدید به مصرف مواد مخدر

الف) فشار دوستان و همسالان

دوستان نقش مهمی در گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر دارد. در واقع می‌توان پیش بینی کرد که در صورتی که دوستان فرد نوجوان به ویژه نزدیک ترین‌ دوست آن فرد، مواد مخدر مصرف نماید، خود آن فرد نیز به مصرف چنین موادی روی خواهد آورد.

ب) طغیان علیه والدین

مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان تا اندازة زیادی بستگی به روابط آن‌ها با والدینشان دارند. در مورد فرزندان، والدینی که دارای روحیه ی دمکراتیک، احترام آمیز و پذیرا هستند (به ویژه آن‌هایی که ارزش‌های سنتی را پاس می‌دارند) و امکان رشد تدریجی استقلال در فرزندان خود را فراهم می‌کنند، خطر اعتیاد در آنها عموماً کمتر است. در مورد فرزندان والدینی که رابطة محبت آمیز نداشته‌اند و نسبت به فرزندان خود بی توجه بوده‌اند و یا از سوی دیگر، رفتار اقتدار آمیز و خصمانه داشته‌اند، خطر مصرف مواد مخدر بسیار بیشتر است. در چنین مواردی جوان یا نوجوان ممکن است با مصرف مواد مخدر بخواهد خشم خود را نشان دهد و یا صرفاً توجه آنان را به خود جلب کند.

 ج) گریز از ناملایمات زندگی

یکی دیگر از دلایلی که نوجوانان و جوانان در مورد روی آوردن به مصرف مواد مخدر ذکر می‌کنند کوشش برای گریز از تنش ها و فشارهای زندگی و از کسالت و بی-حوصلگی است. اگر مصرف مواد مخدر برای گریز از وظایف و تعهدات دوران نوجوانی و جوانی، یعنی فراگیری شیوة برخورد با فشارها و کسب مهارت‌های ادراکی، اجتماعی و حرفه ای، صورت بگیرد، این نیز خود موجب پیدایش توانایی‌های جدید در نوجوانان و جوانان معتاد برای مواجه با مسائل دوران بزرگسالی می‌شود.

د) آشفتگی عاطفی

یکی از عوامل وابستگی نوجوانان و جوانان به مواد مخدر، آشفتگی‌های عاطفی (از قبیل بی توجهی والدین، عدم پذیرش از جانب دوستان، انزوای عاطفی و احساس حقارت) است. برخی از نوجوانان و جوانانی که از پیش از دوران بلوغ به مصرف مداوم الکل و مواد مخدر روی آورده‌اند اظهار می‌دارند که برای مواجه با احساسات اضطراب، بی حوصلگی، افسردگی، ترس از شکست و بی هدفی بودن در زندگی هیچ راه دیگری جز مصرف مواد مخدر نمی‌شناسند.

ر) بیگانگی

در برخی موارد، مصرف مواد مخدر به وسیلة نوجوانان حاکی از احساس بیگانگی و در نتیجه گرایش درونی به دنیای شخصی است که به واسطة مصرف مواد مخدر حاصل می‌شود. گاهی جامعة بی اعتنا، نوجوانان را طرد می‌کند. بسیاری از نوجوانان با ناامیدی به آینده می‌نگرند. اینگونه جوانان در واکنش به تبعیض اقتصادی، اجتماعی یا نژادی و شرایط دشوار زندگی و گاه در واکنش به بیماری‌های جسمانی و درهم ریختگی اجتماعی و خانوادگی شان، هرگونه کوشش برای یافتن معنا و احساس هویت را به طورکلی کنار می-گذارند و به دنیای فراموشی و بی خبری مواد مخدر (مرگ موقتی و زندگی بی درد) پنا می‌برند.

5-3. توصیفات رفتاری در معتادان

برخی از توصیفات رفتاری معتادان عبارتند از:

الف) تغییر مشهود در رفتار؛ یعنی دوری گزینی از خانواده و دوستان نزدیک، فقدان علاقه به انجام قعالیت های معمولی، انرژی پایین، خواب زیاد، افت نمره‌های تحصیلی.

ب) دیدگاه خصومت آمیز یا منفی نسبت به زندگی دیگران.

ج) داشتن سابقة خانوادگی درخصوص وابستگی به مواد.

د) دستگیری به خاطر خلاف های کوچک یا جریمه شدن به خاطر رفتارهای نا بجا ناشی از مستی و مصرف مشروبات الکلی.

ر) نوسان خلقی.

4- مهاجرت

گسترش صنایع, شهرها, فراوانی کار, امکان به دست آوردن احتمالی نیازمندی‌های زندگی و بروز جنگ های داخلی موجب شده که بسیاری از ده نشینان به شهرهای بزرگ کوچ کنند شهرهایی؛ که از لحاظ فرهنگ، اخلاق، رسوم، آداب، پایبندی به نظام‌های سنتی و مذهبی و جهان بینی و غیره با معتقدات و مقررات ده نشینی متفاوت است. از این رو, مهاجران و فرزندانشان در شهرها گرفتار سرگردانی و بی اعتقادی به نظام‌ها و مقررات اجتماعی شده، به انواع انحرافات کشیده می‌شوند. مهاجرت‌های دسته جمعی خانواده‌ها از روستاها به شهرها موجب آوارگی و سرگردانی روحی و معنوی خود و فرزندانشان در محیط های بزرگ و نامأنوس می‌شود. بیشتر مهاجران، مردمانی کم بضاعت و تنگدستند که به خاطر کار و به دست آوردن نیازمندیهای مادی، وابستگی‌های بومی خود را فراموش کرده به شهر روی می‌آورند. مناظر تازه و فریبندة شهر تمایلات جدیدی را در آنان به وجود می‌آورد که به آسانی توانایی خوگرفتن با آن‌ها را ندارند. این عدم تطبیق، خود باعث انحراف از مقررات اجتماعی می شود. بررسی های انجام شده نشان می دهد که انواع جرایم از قبیل سرقت، رابطة نامشروع و غیره در میان مهاجران بیش از دیگران است و فقر و بیکاری و نبود تعلیم و تربیت صحیح و کافی از عوامل مهم آن می‌باشد.

مهاجرت از منطقه ای کوچک به منطقة بزرگ باعث برهم ریختن ارزش‌ها و معیارهای نوجوانان شده به طوری که زمان هماهنگ نمودن خود با محیط جدید دچار سر درگمی در رفتار می گردد لذا مهاجرت می‌تواند از عوامل مهم استرس باشد. امروزه استرس به طور گسترده به عنوان یک حالت هیجانی منفی که در پاسخ به رویدادهایی که فراتر از منابع توانایی افراد برای مقابله با آنهاست تعریف می‌شود. این که ما چه واقعه‌ای را استرس زا بدانیم، بستگی به ارزیابی شناختی ما از واقعه و ارزیابی از منابعی دارد که برای رویارویی با آن رویداد در اختیار داریم.

برخی محققان استرس، مانند توماس هولمز و ریچار دراهه معتقد بودند هر تغییری که مستلزم ناسازگاری رفتاری و تغییر سبک زندگی شما شود، منجر به استرس می‌شود. و نیز ریچارد لازاروس و همکارانش معتقدند مسائل غیر منطقی معمول در زندگی روزانه به عنوان یکی از منابع مهم استرس تلقی می‌شوند

شرایط اجتماعی، محیطی، و تصادم یا برخورد فرهنگ‌ها می‌توانند از منابع مهم استرس باشند به عنوان مثال مهاجران، اخراج شدگان و فرزندان شان در سازگاری با یک فرهنگ جدید دچار استرس خیلی شدید می‌شوند. نژاد پرستی، تبعیض، چه به صورت واقعی یا حدسی، ازدیاد جرم و جنایت، بیکاری، فقر و تنگدستی، مراقبت‌های بهداشتی نامناسب، محل مسکونی نامناسب همه می‌توانند از تبعات مهاجرت به حساب آیند که اغلب آن‌ها یک استرس مزمن را تجربه می‌کنند

5- بزهکاری

1-5.تعریف بزهکاری

بزهکاری به ارتکاب جرم هائیrimes اطلاق می‌گردد؛ که کمتر از سن معینی به وقوع پیوسته‌اند و نیز اصطلاح بزهکاری نوجوانی به رفتارهایی اشاره دارد که حریم قانون و اجتماع را می‌شکند.

 2-5.عوامل بزهکاری

«بزهکاری نوجوانان و جوانان» مسأله ای با قدمت و پیشینة طولانی است؛ جملات برجای مانده بر مقبره ها و غارهای مصر، حکایت از نافرمانی جوانان و نوجوانان در آن روزگار دارد. بر یک لوحه باستانی متعلق3500 سال پیش از میلاد مسیح در شهر اور، چنین نوشته شده است :

«اگر اجازه دهم اعمال بی سابقه نسل‌های جوان تر ما ادامه یابد، تمدن و فرهنگ ما محکوم به نابودی است».

قوانین و مقرراتی که برای مواجه با بزهکاری و جرایم به ویژه جرایم نوجوانان و جوانان در جوامع گوناگون وجود داشته است نیز حکایت از قدمت این مسأله دارد.

3-5. توصیفات رفتاری

مربیان، برای برخورد منطقی با نوجوانان و جوانان بزهکار، باید باشیوه های رفتاری آنان آشنا گردند. در مرحلة بعد، در صدد علاج و درمان آنان برآیند. بدین جهت، برخی توصیفات رفتاری بزهکاران را این گونه ذکر می کنند:

الف) شکست مداوم در رعایت قواعد یا انتظارات در خانه، مدرسه یا اجتماع.

ب) زد و خورد بیش از حد، تهدید دیگران، خصومت یاخشونت نسبت به افراد و حیوانات، تخریب اموال.

ج) سابقة نقض مقررات، ورود بدون اجازه و دزدی.

د) ناسازگاری در مدرسه که به صورت فرار مکرر، نگرش‌های توهین آمیز و تعلیق به خاطر بدرفتاری مشخص می‌شود.

ذ) تعارض یا مقابلة مکرر با مراجع قدرت در خانه، مدرسه یا جامعه.

ر) دست زدن به کارهای خطرناک، درگیر شدن در رفتارهای هیجان برانگیز.

ز) کوشش‌های متعدد برای گول زدن دیگران از طریق دروغگویی، تبانی یا دست انداختن.

س) شکست مکرر در قبول مسئولیت، بدرفتاری همراه با الگوی سرزنش و خرده-گیری از دیگران.

ش) عدم پشیمانی به خاطر بد رفتاری‌های گذشته.

ص) فقدان حساسیت نسبت به افکار، احساسات و نیازهای افراد دیگر.

ض) شریک‌های جنسی متعدد، فقدان ملازمت هیجانی و درگیری در روابط جنسی که خطر بیماری‌های مقاربتی را افزایش می‌دهد.

6- بحران هویت.

یکی از چالشهای تربیتی در دنیای مدرن، بحران هویت است که در نوجوانی اتفاق می‌افتد و در نا سازگاری شخصی، روابط اجتماعی پیشرفت تحصیلی و طرح ریزی شغلی نوجوانان اختلال عمده‌ای ایجاد می‌کند. هویت، ابعاد مختلفی دارد و شامل هویت شخصی، هویت اجتماعی، هویت جنسی، هویت حرفه‌ای، هویت سیاسی، و هویت مذهبی می‌باشد. نوجوان و جوان به دنبال آن است تا فردیت و استقلال خود را بازیابند.

مارسیا به چهارنوع هویت اشاره می‌کند:

الف) هویت پیشرفت: در این صورت فرد دید مثبت از خویشتن دارد؛ رابطه صمیمانه با دیگران برقرار می‌کند، از نظر اجتماعی سازگاراست و تصمیم های مناسبی می‌گیرد.

ب) هویت زود شکل یافته: در این صورت فرد برای شناخت خویش تلاش می‌کند و هویتی را می‌پذیرد که دیگران بر او تحمیل کرده‌اند، او فاقد حس خود مختاری است و رابطه ای خشک و نامعطوف با دیگران دارد.

ج) هویت به تعویق افتاده: در این حالت فرد با تعارض‌ها و کشمکشهای درونی مواجه است؛ او تصمیم مهمی نمی‌گیرد و رابطه ای دوگانه و توأم با خشم و محبت با والدین خود داشته و درسازگاری با محیط مشکل دارد.

د) هویت آشفته: فرد در این صورت دیدگاهی منسجم و یکپارچه ندارد و عمدتاً بی-هدف است؛ او وحدت شخصیت ندارد و سر درگم است.

این هویت‌های گوناگون به طور مسلم تأثیرات خود را برچگونگی تثبیت سایر جوانب هویت افراد نیز به جای خواهند گذاشت. به بیان دیگر، وقائع مهم زندگی، شرایطی را که بر افراد تحمیل می‌کند و هم چنین تصمیم گیری و انتخاب شخصی جوانان در مسیرهای معین، باعث تثبیت هویت ویژه هر یک از آنان خواهد شد. اگر در سالهای کودکی و نوجوانی، خانواده بیشترین تأثیر را در شکل گیری هویت برعهده دارد، در دوره نوجوانی، محیط زندگی اجتماعی نقش اساسی را در تثبیت هویت ایفا می‌کند.

 7- افسردگی

تعریف افسردگی: افسردگی حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تأثیر عمیق دارد و نحوه ی ادراک او را از خویش و محیطش دگرگون می‌سازد.

افسردگی‌در نوجوانان و جوانان، به شکل گروهی از مشکلات ناهمگون است. میزان شیوع افسردگی و خودکشی در دوران بلوغ به شدت افزایش می‌یابد. بعضی از مطالعات گزارش داده‌اند که تقریباً یک سوم نوجوانان دچار حالات افسردگی می‌شوند. در میان بزرگسالان، مشخص شده است که افسردگی در میان زنان در مقایسه با مردان معمول‌تر است. این تفاوت جنسیتی از دوران نوجوانی بروز می‌کند افسردگی و اقدام به خودکشی در میان دخترها معمول تر است ولی پسرها بیش تر احتمال دارد که بر اثر افسردگی که اقدام به خود کشی می‌کنند بمیرند، شاید به این دلیل که آن‌ها از روش های مرگ آورتری استفاده می‌کنند بدون شک اختلافات خانوادگی هم با افسردگی نوجوانان ارتباط دارد و هم با خودکشی آنان.

منشأ افسردگی

کلارک و همکاران، افسردگی نوجوانان را با مشکلات زیر مرتبط یافته‌اند:

الف) ضعف مهارتهای اجتماعی؛

ب) اضطراب اجتماعی و اضطراب شدیدی که با دیگر منابع استرس آور، مرتبط است؛

ج) استفاده از مواد مخدر؛

د) عدم مشارکت کافی در فعالیت های خشنود کننده و شادآور؛

ر) افکارخودکشی گرایانه؛

ز) مشکلات تحصیلی؛

س) مواجه شدن با وقایع استرس آور متعدد و مشکلات بین فردی؛

ش) اختلال‌های سلوک.

علایم افسردگی

کلاک و همکاران، همچنین نشان می دهندکه ابعاد وجوه اصلی و مهم افسردگی نوجوانان باعلایم آن دسته از بزرگسالانی که اختلال‌های افسردگی دارند، مشابه هستند. این نشانه‌ها عبارتند از:

الف) خلق افسرده؛

ب) کاهش بارز و مشخص در علاقه یا خوشی؛

ج) افزایش یا کاهش اشتها یا وزن؛

د) بی خوابی یا پرخوابی؛

ر) بیقراری حرکتی یاکندی حرکات؛

ز) کم انرژی بودن، خستگی و کم فعالیتی؛

س) احساس بی ارزشی، حقارت یا احساس گناه شدید یا نامناسب؛

ش) کاهش توانایی تفکر یا تمرکز؛

ص) افکار تکرار شونده در مورد خودکشی یا مرگ.

ب) راهکارهای تربیتی

1- تقویت نهاد خانواده و آموزش والدین

خانواده کوچک‌ترین و اساسی ترین واحد اجتماعی است که هریک از افراد جامعه در آن متولد می‌شود و تربیت و پرورش می‌یابد. در این میان نقش پدر و مادر در تربیت فرزند بسیار مهم و تعیین کننده است؛ زیرا والدین اولین شکل دهندگان و معماران شخصیت فرزند خود هستند. بنا براین، آموزش دادن والدین در زمینهء مسائل تربیتی موجب می‌گردد که آنان محیط مناسب‌تری برای رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه فرزندان خود فراهم کنند. این امر نیز پیشرفت و بالندگی افراد خانواده و جامعه را در پی خواهد داشت.

در تربیت فرزندان، خانواده اهمیت و جایگاه مشخصی دارد اما آنچه در این جا مطرح می‌گردد، این است که چگونه می‌توان این نهاد مقدس را به معنای حقیقی خود (آنطور که شایسته است) برای فرزندان و سایر اعضاء خانواده آماده و مجهز کرد.

بهترین راه و ابزار دست یابی به این هدف، آموزش دادن به افراد خانواده، به خصوص والدین است. تحقیقات نشان می‌دهد که آموزش خانواده به مراتب بیش از تنظیم و تصویب قوانین و مقررات، در ایجاد نگرش مثبت و تغییر طرز تلقی افراد و رفتار آن‌ها مؤثرخواهد بود.

شخصیت کودکان قبل از ورود به مدرسه، در خانه ساخته و پرداخته می‌شود و بسیاری از مسائل آینده، از جمله تمایل به استعمال مواد مخدر، در خانه پایه گذاری می‌شود بنا بر این ضرورت دارد که با برنامه ریزی‌های لازم به زوج‌های جوان آموخته شود که چطور والدین خوبی برای تربیت صحیح فرزندان خود باشند. در این زمینه اولیای مدارس به خوبی می‌توانند والدین دانش آموزانی را که از رفتار نامناسب یا نداشتن پیشرفت تحصیلی فرزندان خود گله‌ مندند، راهنمایی‌کنند و والدین را به وظایفشان آگاه کنند که عبارتند از:

الف) سعی کنند خانواده را کانون مهر و محبت سازند تا انگیزه‌ای برای جلب فرزندانشان به خانه فراهم آید.

ب) در خانواده نظم و انضباط منطقی و عادلانه برقرار کنند.

ج) در منزل و اجتماع، فرصت‌هایی مناسب برای فرزندانشان ایجاد کنند تا به کسب تجربیات موفقیت آمیز مبادرت ورزند.

د) برای بروز احساسات و رشد افکار فرزندان، در خانواده فضای مناسب ایجاد کنند.

ذ) طوری رفتارکنند که الگوی فعالیت و مقاومت در برابر ناملایمات برای فرزندانشان باشند.

ر) تلاش کنند تا محیط خانوادگی با ثباتی به وجود آورند.

ز) در برابر اشتباهات فرزندان خود صبور باشند.

س) تازه‌ترین و دقیق ترین اطلاعات را در بارة موضوعات گوناگون اجتماعی از قبیل مسائل جنسی، مواد مخدر و خلاف کاریها و جرایم تعیین شده از طرف قانون در اختیار فرزندان خود بگذارند.

2- درمان بیماری افسردگی

نیوتون اقدامات مربوط به درمان افسردگی نوجوانان را در هفت مرحله با تأکید بر درمان شناختی به صورت زیر توضیح داده است:

الف) کشف دلایل و منابع اندوه و تحریک پذیری و احساسات بیهبودی. در این مورد علاوه بر مشکلات خانوادگی و اجتماعی و شکل گیری هویت باید احتمال مصرف مواد مخدر را نیز در نظر گرفت.

ب) پس از تشخیص دلایل غمگینی نوجوانان و مسائل مربوط به زندگی باید به اوکمک کرد تا شناخت روشن‌تری در باره وضعیت و زندگی خود به دست آورد، تا به این ترتیب مبالغه گری و نفرت اوکاهش یابد.

ج) به تدریج که نوجوان یاد می گیرد مشکل خود را از زوایای دیگر نیز بنگرد، می‌توان به او کمک کرد تا از روشهای قبلی برخورد خود با مسأله آگاه شود و دلایل شکست آن روشها را بشناسد.

د) در این مرحله باید به نوجوان کمک کرد تا شخصاً به جستجوی راهبردهای دیگر در برخورد بامسائل خود بپردازد. هر یک از راهبردهای جدیدی را که او انتخاب می‌کند می‌تواند به صورت آزمایشی به مرحلة عمل در آورد و در جلسات بعدی درمان باید در باره نتایج آن با او به گفتگو پرداخت تا در نهایت به یک راهبرد بهتر دست یابد.

ر) در مورد نوجوانانی که شدت مشکل آنان به حدی است که به روش‌های درمانی پاسخ نمی‌دهند، باید به مشاوره با اعضای خانواده آن‌ها پرداخت و چگونگی کمک آنان به نوجوانان را بررسی کرد. روش دیگر آنست که با استفاده از ورزشها و حرکات بدنی سریع بر میزان آندورفین در مغز می افزاید. این ماده به مقابله با غمگینی و ناراحتی نوجوانی می‌ پردازد و این تمرین‌های بدنی تسکین فوری و آمادگی برای درمان را فراهم می‌کند.

ز) اگرچه درمان باروش شناختی غالباً مفید است نوع درمان باید متناسب با انوع افسردگی باشد. استفاده از داروها فقط در موارد کاملاً استثنایی توصیه می‌شود و در آن حالت نیز طول دورة درمانی باید بسیارکوتاه باشد و فقط برای آماده کردن نوجوان برای شرکت در سایر روش‌های درمانی مورد استفاده قرارگیرد. استفاده طولانی از داروهای ضد افسردگی ممکن است رشد طبیعی اعصاب و عملکردهای آن را در معرض تهدید قرار دهد.

س) جوانانی که قصد خودکشی دارند باید در بیمارستان یا در محل مناسب دیگر نگهداری و درمان شوند. تا در موقعی که قصد خودکشی از ذهن نوجوان خارج نشده است نباید مراقبت دایمی از وی را قطع کرد.

در عین حال که عوامل بسیاری به افسردگی دامن می‌زند، فرایند اساسی‌ای که زیر بنای افسردگی و تمایل به خودکشی در میان نوجوانان محسوب می‌شود انزوا و دوری از روابط حمایت گرایانه و با ارزش است از این رو, کلید درمان نوجوانان افسرده کمک به برقراری ارتباط بین نوجوانان و خانواده اش است. این فرایند در برگیرندة سه گام است.

1- اطمینان یافتن از سلامت نوجوانان از طریق کمک به والدین در اتخاذ راه‌های مناسب برای جلوگیری از اقدام به خودکشی.

2- ایجاد امید از طریق بازکردن راه گفتگو بین فرزند و والدین، به خصوص در آن زمینه‌هایی که قبلاً گفتگو به دلیل اینکه موضوعات خارج از حوزة محدودیت‌ها بودند، میسر نبود.

3- کمک به خانواده در محبت کردن به فرزند به شیوه‌ای که نه زیاد با او درگیری عاطفی پیدا کند و نه اینکه مثل بچه‌ها با او رفتار کنند یا اینکه خود مختاری مناسب با سنش را نادیده بگیرند.

3- کسب هویت

کسب هویت به خودی خود کار بزرگی است. به دست آوردن هویت طی دوران نوجوانی و جوانی، به سبب فشارهای روانی، جسمانی و اجتماعی که هر نوجوان تجربه می‌کند، پیچیده می‌شود. در این دوره، فشار اجتماعی روی نوجوان به اوج می‌رسد، به طوری که به تدریج از خانواده، سمت دوستان گرایش پیدا می‌کند. نیاز او به «تعلق داشتن» در این زمان شدیدتر از هر وقت دیگر است؛ از این رو، برای همراه شدن با هرگروهی که او را پذیرا می‌باشد، اغلب اوقات ویژگی‌ها و حالات آن‌ها را در رفتار، آداب و عقاید می‌پذیرد و حتی در لباس پوشیدن و حرف زدن از آنها تقلید می کند لذا شناخت عوامل مؤثر بر کسب هویت برای همه‌ی مربیان ضرورت داردکه عبارت اند از:

الف) همانند سازی نوجوانان با الگوهایی که بر می گزیند، در شکل گیری هویت او تأثیر به سزای دارد. نوجوان در الگو برداری، نظام فکری، شخصیتی چارچوب عقاید و قواعدی را که باید از آن پیروی کند، شیوه رفتار و برخورد خود با مسائل محیطی، روابط فردی و اجتماعی خود و حتی اهداف شغل و حرفه ای خود را از مدل ها می‌گیرد.

ب) عزت نفس؛ عزت نفس نیز عامل مؤثر دیگری در رسیدن به هویتی پایدار است و به دنبال کسب هویتی با ثبات تقویت می‌شود. عزت نفس، احساس خود آگاهی فرد در مورد خود است و به مجموعه ارزیابی فرد از خود و میزان ارزشی که شخص برای خود قایل است، اطلاق می‌شود. توجه محترمانه، پذیرش و اهمیت دادن به فرد ازطرف افراد زندگی‌اش موجب تکامل عزت نفس او می شود. وقتی نوجوان نظر مثبتی به خود داشته باشد، «از عزت نفس بالای برخوردار باشد»، احساس خوبی را که نسبت به خود و دیگران دارد، به روش‌های مختلف ابراز می‌کند. رفتار فرد، متأثر از عزت نفس است. نوجوان به شکلی عمل می‌کند که خود انگاره‌اش مثبت و تأیید می شود. اگرخود انگارة فرد منفی باشد، با احساس ارزشمندی درونی او تعارض پیدا می‌کرده رفتار نوجوان آشفته خواهد شد. عزت نفس بر نوع ارتباط که فرد با جامعه و دیگران برقرار می‌کند نیز تأثیر می‌گذارد. نوجوانان با عزت نفس بالا، معمولاً رابطة بهتری با دیگران دارد و از تأثیر گذاری مثبتی بر دیگران برخوردار است و دیگران نیز متقابلاً پاسخ مثبتی به او خواهند داد. «اراده» «توانایی انتخاب و قضاوت»، «خویشتن داری و کنترل درونی» از نتایج داشتن عزت نفس است. احساس کفایت، شایستگی و موفقیت در عملکرد و رفتار از شاخص‌های اساسی برای ارزیابی خود و عزت نفس هستند.

ج) سیستم ارزشی؛ سیستم ارزشی و اخلاقی منسجم و کارآ است که توسط خانواده، محیط آموزشی و جامعه به نوجوانان ارائه می‌گردد. زیرا شکل گیری و کسب هویت موفق نیازمند آن است که نوجوانان سیستم منسجم از باورها را در ود ایجاد کرده باشد یا به انتخابی بدون تزلزل رسیده باشد.

د) خانواده؛ خانواده عامل تأثیرگذار بسیار قوی در جریان شکل گیری هویت نوجوانان است. خانواده هم در شکل گیری عزت نفس نوجوانان امروز و کودک دیروز نقش اصلی را ایفا می‌کند خانواده به عنوان الگوی اولیه رفتاری، عملیاتی و فلسفی در مقابل نگاه نقاد و تیز بین نوجوان قرار دارد تا وقتی نوجوان جذب گروه همتا نشده، خانواده بیشترین تأثیر را در شکل گیری شخصیت و هویت نوجوان دارد. درک خانواده از تغییرات جسمی ـ روانی، او را درگذر نوجوانی از مرحلة دشوار و حساس و پشت سرگذاردن موفق آن، مرحله یاری می‌کند.

اولین پایه‌های سیستم ارزشی_اخلاقی نوجوان در کودکی و در خانواده پی ریزی می‌گردد. خانوادهای که سیستم ارزشی پایداری نداشته باشند و یا در تعیین حد مرزهای رفتاری و بایدها و نبایدهای افراد خانواده سهل انگار باشند، نوجوانی با رفتار تکانه ای و غیرقابل پیش بینی خواهند داشت. شکل گیری و تحکیم سیستم ارزشی و اخلاقی نیمی از مهمترین دستاوردهای نوجوانی است. حتی اگر بین سیستم ارزشی خانواده و استانداردهای تعیین شده از طرف خانواده، با استانداردهای جامعه تضاد وجود داشته باشد، فرد براساس سیستم ارزشی و اخلاقی خود قضاوت می‌کند و این سیستم اخلاقی نوجوان، براساس آنچه در کودکی آموخته و آنچه از جامعه، گروه همتا و الگوها می‌پذیرد، شکل گرفته است؛ لذا نوجوانان براساس مجموعة ارزشی ـ اخلاقی درونی خویش، خود و نیز باید ها نبایدها و ارزش هایش را تعریف می‌کند.

4- اردو و تفریحات سالم

یکی از مهمترین راهکارهای تربیتی جهت پیشگیری یا درمان نسل جدید از بیماریهای روحی و روانی و فساد اخلاقی، اردوی تربیتی و تفریح سالم است.

اردو در اصطلاح؛ فعالیت گروهی است که در محیط مناسب خارج از محیط آموزش با توجه به اهداف معین و مشخص صورت می‌گیرد.

هر فعالیتی که صورت می‌گیرد باید از یک حرکت اصولی و منطقی پیروی کند یعنی باید هدفدار باشد. هدف از طراحی، اجرا و صرف هزینه‌ها باید از پیش مشخص گردد. بنا براین؛ اردو نیز که یک فعالیت مهم تربیتی محسوب می‌گردد باید متوجه هدفی باشد. در نتیجه اردوی تربیتی؛ فعالیتی است گروهی و اجتماعی که روحیة جمع پذیری و تعاون و همکاری و نیز ارتباط گروهی و تعامل اجتماعی در آن از ویژگیهای عمدة آن محسوب می‌گردد هر چند که معمولاً به شکل موقتی برگزار می‌گردد.

اهداف اردو

برخی از اهداف اردو در تربیت دینی عبارتند از:

1- آشنایی بیشتر نوجوانان بامسائل مذهبی و دینی در قالب برنامه‌های متنوع و جذاب.

2- پرورش حس تعاون، همکاری، ایثار و ایجاد روحیه اعتماد به نفس در نوجوانان.

3- ایجاد محیط شاد و با نشاط پر تحرک و کمک به رفع افسردگی و کسالت.

4- آشنایی با زندگی گروهی و مهارتهای اجتماعی.

5- آشنایی با وظایف و عمل کرد فرد در گروه، کیفیت آداب معاشرت و رعایت حقوق دیگران.

6- ایجاد زمینه لازم خود شناسی.

7- ایجاد زمینه برای بروز و نمایش اخلاق فردی و اصلاح آن در صورت اشتباه بودن و تقویت آن در صورت صحیح بودن.

8- ایجاد زمینه برای شناخت دیگران.

9- تحقق عینی و عملی مفاهیم تربیتی در رفتار و شخصیت افراد.

10- تقویت حس درگیری و مبارزه با مشکلات.

11- برانگیختن حس صفا و صمیمیت میان اعضا و در نتیجه لذت بردن از زندگی اجتماعی.

12- پدید آوردن زمینه‌ای برای آزمودن یک زندگی مستقل.

13- کسب رفتارهای مطلوب از طریق مشاهده الگوهای رفتاری مربیان.

5- تغییر باورها و رفتارها

دو نیروی میل به لذت و اجتناب از ناراحتی قوی‌ترین محرک‌های زندگی‌اند . اگر جوانان و نوجوانان از زندگی خود ناراضی باشند به طور مناسب از آن لذت نمی‌برند باید مربیان باورهای آنان را تغییر دهند و نگرش مثبت را در زندگی آنان ایجاد کنند. روان شناسان می‌گویند: «برای ترک یک عادت بد حتماً باید به سراغ یک عادت خوب رفت و آن را جانشین عادت بد نمود». برخی از رفتارها و باورهای خوبی که می‌توانند جایگزین رفتارها و باورهای بد در زندگی قرار بگیرند عبارتند از:

الف) ورزش؛ یکی از بزرگ ترین راه‌هاي آرام بخش طوفان غريزة جنسي، پيش گيري از اعتياد و رفتارهاي ناهنجار در انسان ورزش است. انواع بازي‌هاي ورزشي گذشته از اينکه جسم را نيرومند مي‌سازد عامل مؤثري براي آرام نگاه داشتن نيروي شهواني است. در دوران نوجواني انقلاباتي برپاست که بايد با وسايل مختلف آرام گردند. ورزش بهترين و سالم ترين راه است که التهابات روحي جوان را آرام کرده و در حال ورزش، هيچگونه تحريک غريزة جنسـي روي نمـي دهد.

ب) داشتن برنامه؛ مربيان بايد کوشش کنند که برنامه فشردة مناسب (مثل فرهنگ کتاب خواني و ايـجاد کتابخانه‌هاي عمومي و سيار و تهيه روزنامه، مجله، فصل نامه و نشريات علمي با هدف ارتقاء آگاهي و زمينه رشد فکري) را براي تمام وقت نوجوانان و جوانان تهيه کنند.

ج) آموزش استفاده مناسب از ماهواره؛ تبيين محسنات و معايب و شيوهاي استفادة درست از برنامه‌هاي ماهواره اي و آگاه کردن نسل جديد از مضرات فيلم‌هاي نامناسب. بديهي است که اگرجوانان و نوجوانان وقت و بي وقت به تماشاي بعضي فيلم‌هاي نامناسب ويديويي، و تصويرهاي مستهجن (مثل تصويرهاي ماهواره‌اي و اينترنت) بپردازند منجر به آلودگي آنان خواهد شد.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**