خانواده و تربیت

خانواده از منظر فقه و حقوق

**نوشته شده توسط عبدالحکیم عادلی/فوق لیسانس حقوق/فصلنامه سخن صبا/شماره اول/1389**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

چکیده

زن، زندگی و تشکیل خانواده در گذر زمان سرگذشت پر رمز و راز آمیخته با فراز و فرود، تلخی ها و شیرینی های بسیار دارد. مکتب ها، فرهنگ ها و ادیان بشری در مورد تشکیل خانواده برداشت و دیدگاه یکسانی ندارند، برخی از مکاتب آن را امر مقدس و بعضی نامقدس و پلید می شمرد. چنان که از نگاه درون دینی نیز میان عالمان و اندیشمندان تفاوت نظر در موضوع ازدواج و فواید و اهداف آن وجود دارد. مکتب حیات بخش اسلام در ستیز با باورهای پست جاهلیت که زنان را موجودی ضعیف، دارای روح شیطانی، کالای شهوت برای لذت جنسی مردان، محروم از عبادت، و فانی پس از مرگ بر خلاف مردان می دانستد ، و برخلاف مسیح تحریف شده که زن را موجود فرومایه، پست و پلید و شوم قلمداد نموده و ازدواج را مغایر با قداست مرد تلقی می نمود و در تضاد با همه باورها و پندارهای غلطی که نسبت به زن و زندگی وجود داشت. اعلام نمود که زن و مرد دارای هویت واحد و جوهری همسانند که در پیمودن راه کمال و ظهور آثار انسانیت و رسیدن به درجات و مقامات معنوی فرقی با هم ندارند. بلکه سازنده ی یگدیگر و مکمل هم اند که با کمک هم می توانند بالاترین راه رشد و کمال و سعادت را بپیمایند. مقاله حاضر مباحث خانواده را مهم دیده و طی سلسله مباحثی رسالت گفته شده را از نظر فقه و حقوق بر دوش می کشد.

کلید واژه ها : زن، زندگی، اهداف ازدواج، طلاق، مهر و نفقه.

 

 

سیری در مباحث خانواده از منظر فقه و حقوق (1)

اهمیّـت و اهــداف ازدواج

 

مقدمه

یکی از موضوعات بسیار مهم در آموزه های دینی ما، موضوع "خانواده" است. اهمیت ازدواج و تشکیل نهاد خانواده و برقراری روابط سالم میان زن و مرد، والدین و اولاد، و نقش آن در به سامان رساندن امور جامعه بر کسی پوشیده نیست. وجود هزاران کتاب، سمینار ها و مقالات در این مورد نشانگر رویکرد مجامع جهانی به امور خانواده است. خانواده کهن ترین و مهمترین نهاد انسانی است که در اثر تمایل جنسی زن و مرد و محبت فطری پدر و مادر نسبت به فرزندان خود، به عنوان یک واحد طبیعی به وجود آمده است، نه آن که مولود عادت و یا نتیجه تمدّن باشد. اگر خانواده ها در جامعه سالم و خوب باشند دورنمای روشنی از خوشبختی برای جامعه رقم خواهد خورد. همانگونه که خانواده های ناسالم جوامع نامطلوبی را در پی خواهد داشت. خانواده خشت بنای اجتماع و شاهراه موفقیت و سعادت فرد و جامعه به حساب می آید، زیرا افرادی که در درون جامعه زندگی می نمایند می توانند با پیوند شایسته و مناسب زمینه ی آرامش و آسایش در جامعه را فراهم، استعداد ها و خلاقیت ها را شکوفا، و با مهربانی، همکاری و همدلی، فرزندان خوب و سالم به جامعه تحویل دهند.

زن و شوهر نخستین کسانی هستند که با پیوند زناشوی، پیوند خویشاوندی را به وجود می آورند. هرگاه روابط اجتماعی به ویژه زن و شوهر از هم گسیخته باشد، نمی توان امیدوار بود که هیچ کانون محبت آمیز دیگری در اجتماع به وجود آید.

خانواده، پایه و ساختار جامعه است و زناشویی اساس ایجاد آن می باشد بنا براین، مردان و زنان حق ازدواج دارند و هیچ قید و بندی که بر پایه نژاد یا رنگ یا قومیت باشد، نمی تواند از این حق آنان جلوگیری کند. . بدین سان سهم و نقش ازدواج در تحکیم و گسست روابط اجتماعی امری است که عقل و نقل بر آن تأکید دارد.

اهمیّت ازدواج

ازدواج مایه بقاء نوع انسان و یکی از نیازهای فطری بشر است. قرآن کریم مردم را به امر ازدواج تشویق و آن را به بهترین وجه ستوده است. ازدواج یکی از سنت های پیامبران الهی و دژ محکم در برابر کجرویها است. آئین مقدس اسلام توجه و تأکید در مورد نظام خانواده را در رأس امور قرار داده و از حریم و حرمت خانواده به شدت حمایت کرده است.

«وانکِحُوا الایامی مِنکُم والصالحِین مِن عِبادِکُم و إِمائِکُم ان یکُونُوا فُقراء یُغنِهُمُ اللهُ مِن فضلِهِ واللهُ واسعٌ علیم» زنان و مردان بی همسر غلامان و کنیزان صالح را به همسری و ازدواج یگدیگر در آورید و اگر بی چیز و تهی دست باشند پروردگار از فضل و کرمش بی نیازشان خواهد کرد چون خداوند وسعت بخش و دانا ست.»

در قرآن کریم حدود 11 آیه در موضوع نکاح و حفظ فروج نازل شده است. در میزان الحکمه 127 روایت، و در کتاب بحار، (ج 102) 415 روایت در باره ازدواج جمع آوری گردیده است.

ما وقتی می توانیم عظمت و ارزش دیدگاه مکتب اسلام نسبت به زن را به عنوان مکمل مرد و نیم پیکر از جامعه و رکن خانواده درک کنیم که نیم نگاهی به باورها و دیدگاه های دیگر ادیان و مکاتب داشته باشیم.

زنان در گذر زمان سرگذشت و سرنوشت پرفراز و نشیبی دارد- که در این مقال مجال بازگوکردن آن نیست- دوران جاهلیت، زنان را موجودی ضعیف، طفیلی، دارای روح شیطانی، کالای شهوت برای لذت جنسی مردان، محروم از عبادت، و فانی پس از مرگ، بر خلاف مردان می دانستد.

در دیدگاه مسیحیت، زن موجود فرومایه و بی ارزش قلمداد می گردید. مسیحیان مردد بودند که روح زن آیا روح بشری است یا روح حیوانی!. زن حق صحبت کردن با مردان را نداشت و همیشه محکوم به سکوت بود. می گفتند: دهن زن را باید مانند دهان سگ بند زد.

در آفریقا زن به مثابه یک کالا و ثروت بود هرکه زن بیشتری داشت ثروتمند تر شناخته می شد. در هندوستان دختر را از سن 5 سالگی شوهر می دادند. زن و زندگی او را طفیل مرد می دانستند آنگاه که شوهرش می مرد، زن را نیز با شوهر می سوزاندند، و هیچ موجودی را پست تر از زن شوهر مرده نمی دانستند.

در چین و تبت زنان را در چهار دیواری محصور می کردند و برای کم کردن و کاستن توان راه رفتن زن، پای او را از کودکی در زنجیر می بستند و در پانزده سالگی آن قالب را از پایش جدا می کردند.

در یونان زائیدن دختر یک جرم نا بخشودنی به حساب می آمد که پس از دوبار زائیدن دختر در دادگاه محکوم به پرداخت جریمه و در بار سوم محکوم به اعدام می شد.

مکتب حیات بخش اسلام بر خلاف دوران جاهلیت و مسیحیت تحریف شده و دیگر ادیان بشری، به انسان، زن و زندگی طرح نو در انداخت و به صراحت اعلام کرد که زن و مرد دارای هویت واحد و جوهری همسانند که در پیمودن راه کمال و ظهور آثار انسانیت و رسیدن به درجات و مقامات معنوی فرقی با هم ندارند. بلکه سازنده ی یگدیگر و مکمل هم اند که با کمک هم می توانند بالاترین راه رشد و کمال و سعادت را بپیمایند. و زن نیم پیکر از جامعه را تشکیل می دهد.

یکی از راهکارهای که مکتب اسلام برای رشد و کمال بشری در فراروی بشریت قرار داده است؛ موضوع مهم ازدواج و تشکیل خانواده است. در این مورد سفارش ها و توصیه های بسیاری در قرآن کریم و گفتار و رفتار پیشوایان دین و دیانت و جود دارد که توجه به آن در هر زمان و زمینی می تواند برای ما ارزنده و مفید باشد. بدین خاطر اهمیت ازدواج و اهداف آن در این مقال به بحث گرفته شده و در آینده از دیدگاه فقه و حقوق موضوع پی گرفته خواهد شد. در برخی از کتاب های فقهی ازدواج، طلاق، وصیت و میراث تحت عنوان احوالات شخصیه مورد بحث قرارگرفته است.

پیامبر بزرگوار اسلام(ص) با تکیه بر اهمیت ازدواج، آن را دری از درهای رحمت خدا قلمداد نموده و فرمودند: «یُفتحُ ابوابُ السماءِ فِی اربعهَ مواضع: عِند نُزولِ المطرِ، و عِند نظرُ الولدِ فی وجهِ الوالد، و عِند فتحِ بابِ الکعبه، و عِند النکاحِ» از پیامبر خدا(ص) نقل است که فرمودند در چهار موقع عنایت و رحمت حق متوجه انسان می شود: به وقت باریدن باران، به هنگام نظر کردن فرزند به صورت پدر از باب مهر و محبت، در هنگام که در خانه کعبه باز می شود، و آن وقت که عقد و پیمان ازدواج بسته شده و دو نفر با یگدیگر جهت زندگی جدید، وارد عرصه نکاح می شوند.»

در جای دیگر فرمودند: «ما من بِناءٍ فی الاسلامِ أحبُّ الی الله مِن التزویجِ» (هیچ بنایی در اسلام نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست).

حضرت علی(ع) در این مورد فرمودند: «تزوّجُوا فإِن رسولَ اللهِ کثیراً ما کان یقُولُ: مَن کان یُحبُّ ان یتبعَ سُنتی فلیتزوّج، فإِن من سنتی التزویج» ازدواج کنید، زیرا رسول خدا فراوان می فرمود: هرکه دوست دارد ازسنتی من پیروی کند، ازدواج کند؛ زیرا ازدواج از سنت من است.»

پیامبر بزرگوار اسلام بار ها بر فراز منبر تأکید می نمودند که مردم! هرگاه دختر تان به سن ازداج رسید، او را شوهر دهید؛ زیرا دختری که به این حد رسیده باشد، نظیر میوه ای است که به درخت رسیده باشد. اگر آن میوه ی رسیده را از درخت نچینی فاسد می شود، و اگر دختری را که به حد ازدواج رسیده است شوهر ندهی از فساد ایمن نمی باشد!»

اهداف ازدواج

ازدواج یکی از موضوعاتی است که مکتب ها و فرهنگ ها در مورد آن برداشت و دیدگاه یکسانی ندارند، برخی از مکاتب آن را امر مقدس و بعضی نامقدس و پلید می شمرد. چنان که از نگاه درون دینی نیز میان عالمان و اندیشمندان تفاوت نظر در موضوع ازدواج و فواید و اهداف آن وجود دارد. اهداف و انگیزه های تشکیل خانواده متفاوت است ممکن است مال، جمال، موقعیت های اجتماعی، فرزند دار شدن، رفع نیازهای جسمی، تعاون و همکاری (انسان مدنی با الطبع و موجود فطرتا اجتماعی است) و رسیدن به آرامش و آسایش باشد. که به برخی از این اهداف اشاره می شود:

بقای نسل انسان

برخی از مکتب ها و مذهب ها ازدواج را باپاکی و قداست مرد مغایر دانسته و تنها برای تولید نسل و جلوگیری از بی بند و باری های مردان و زنان آن را جایز می داند.

اندیشمندان همانند "راسل" پدیده ازدواج را یک پدیده پلیدی می داند که برای پیشگیری از چیزی که پلید تر از آن است تجویز شده است. راسل می گوید: طبق نظریه سن پول، مسئله تولید نسل مسئله فرعی بوده و هدف اصلی ازدواج همان جلوگیری از فسق بوده است. این نقش اساسی ازدواج است که در واقع دفع افسد به فاسد شمرده می شود.

برخی از اندیشمندان نگاه جنس گرایانه نسبت به مسئله ازدواج دارد چنانچه غزالی از اندیشمندان اهل سنت برای ازدواج پنج فایده را ذکر می کند که عبارتند از: اولاد، فرونشاندن شهوت، شادابی روح، فراغت قلب و ریاضت نفس. غزالی از میان فواید پنجگانه، بقاء و تولید نسل را مهم تر دیده بیان می دارد:

«الولدُ: و هُو الاصلُ و لهُ اصلُ النکاحِ واالمقصودُ ابقاءُ النسلِ و أن لایخلوا العالمُ مِن جِنس الأنسِ و انما الشهوهُ خُلقت باعثهً مستحدثًه» فرزند: و آن پایه و اصل است و ازدواج برای آن تشریع شده، هدف نهایی از ازدواج بقای نسل انسانی است و شهوت محرکی برای بقای نسل آفریده شده است.»

اما حقیقت این است که یکی از مقاصد اصلی ازدواج، ایجاد فرزند و حفظ نسل بشر است و حتی دستور داده شده است که به هنگام انتخاب همسر، ویژگی «ولُود» و زاینده را انتخاب کنید و از ازدواج با زنان عقیم و نازا بپرهیزید.

قرآن کریم در برخی از موارد ازدواج را به عنوان کشت و برداشت یاد نموده است:

«نِساؤُکُم حرثُ لکُم فأتُوا حرثکُم أنّی شِئتُم» زنان شما کشتزار شما هستند. پس هر زمانی که بخواهید به کشتزار خود [در] آئید.

سید قطب در تفسیر این آیه می گوید: قرآن مجید رابطه زوجیت را در آیات متعدد با تعبیرات گوناگون بیان می نماید؛ گاه از آن تعبیر به لباس می نماید«هُنّ لباس لکُم و انتُم لباسُ لهُن» گاهی تعبیر به سکونت و مودت «و مِن آیاته أن خلق لکُم مِن انفسکُم ازواجًا لتسکُنُوا الیها و جعل بینکُم مّودّهً و رحمهً إن فی ذالک لأیات لقوم یتفکرُون» (روم/ 21) و گاه تعبیر به حرث می نماید. حرث نشانگر یک بعد از ابعاد زوجیت است که عبارت از تولید مثل و تکثیر نسل است و این نشان جامعیت اسلام نسبت به ابعاد و زوایای مختلف زوجیت است.

در روایات اسلامی نیز یکی از فلسفه نکاح تولید نسل مطرح شده است آنجا که می-فرماید: «تناکحُوا تکثِرُوا فأِنی اُباهی بکُم الأُمم.» (ازدواج کنید تا زیاد شوید، من به واسطه شما بر امت های دیگر مباهات می کنم).

عن ابی جعفر، قال: قال رسول الله(ص): «تزوّجُوا بکراً و لُوداً ولاتزوّجُوا حسناءً جمیله عاقرا، فإِنّی أُباهِی بکُمُ الأُمم یَومَ القیامه». در واقع ازدواج زمینه پیدایش فرزندان و موجب تداوم نسل بشری به عصر ها و نسل های آینده است. با تولد فرزند، گویا زندگی پدر و مادر در نسل های آینده ادامه یافته و میل انسان به جاودانگی و گریز از فنا پاسخی مثبت می یابد.

تمایل زن و مرد به آمیزش با هم، کشش طبیعی و غریضی است. آن همه قول و غزل که در و صف و ستایش عشق سروده اند و آن همه تلاش برای رسیدن به معشوق و فتنه ها و ستیزها که از این کانون برخواسته است، درواقع هیاهوی کاروان هستی برای این است که توالد صورت پذیرد و نسل شاهکار آفرینش باقی بماند.

ارضای غریزه جنسی

ارضای نیازهای اولیه بشر از جمله، غریزه جنسی از ابتدایی ترین حقوق بشر است. ازدواج در واقع قـراردادی است که ارضـای این غـریزه را تا پایان زنـدگی تضـمین مـی-نماید.

میل مرد به زن، و میل زن به مرد، به ویژه به هنگام شکوفائی غنچه غرائز و گل شهوت، و شدّت و قدرت وقوّت آن به وقت نیاز به ازدواج، امر طبیعی، انسانی، و حیاتی است و برای کسی پوشیده نیست.

آرزوها، خواسته ها و میل به تشکیل زندگی و پیمان زناشویی در وجود جوانان اعم از دختر و پسر برای همگان بخصوص آنان که پسر و دختر آماده ازدواج دارند، واقعیتی از روز روشن تر است. به ویژه این که برای پیشگیری از گناه، و لغزش ها و منکرات و جرایم خلاف عفت مورد تأکید عقل و دین نیز هست.

غریزه یکی از ابعاد وجودی انسان است که در طول تاریخ با افراط و تفریط های فراوانی مواجه گشته است برخی از مکاتب کوشیده است وجود این غریزه را نادیده گرفته و آن را سرکوب نماید چنان که در مسیحیت برای مهار کردن این غریزه و دوری از زن و زندگی به عبادت در درون غارها و ریاضت پناه می بردند. و بعضی همانند "فروید" نیز بر محوریت غریزه نظام های اجتماعی را بر آن بنا نهاده اند.

اسلام به عنوان دین واقع نگر وجود این غریزه را مورد توجه قرار داده و برای اشباع آن از وی حلال به بهترین وجه آن را ستوده و تقدیس کرده است.

در نظام ارزشی اسلام جرایم علیه عفت از قبیل: زنا، لواط، قوّادی، استمناء و... به شدت منع و تحریم گردیده و از دیگر سوی، وجود غریزه شهوت در نهاد آدمی به رسمیت شناخته شده است. و برای بیرون رفت از این مشکل معما گونه رفع نیازهای جسمی و جنسی به صورت مشروع و معقول از طریق ازدواج با معیارهای اصولی و اساسی، پیشنهاد گردیده است.

امام صادق(ع) از یاران پرسید: «برترین لذّت چیست؟» اظهار داشتند نمی دانیم، آنگاه فرمودند: «ألذُّ الأشیاءِ مُباضعهُ النِساءِ» (لذت بخش ترین کار لذت زنان است.)

در روایت دیگر از امام صادق(ع) نقل شده است: «ما تلذذُ الناسِ فِی الدُنیا والأخِرهِ بلذّهٍ أَکثرُ لهُم مِن لِذّتِ النِساءِ». (انسان در دنیا و آخرت به لذتی بالاتر از لذت زنان دست نمی یابد.)

اشباع غریزه و لذت جنسی مخصوص مردان نیست بلکه امر مشترک برای مرد و زن است. بر اساس روایت حتی در بهشت نیز اشباع غریزه یکی از بهترین لذت ها به حساب می آید. در ادامه روایت فوق می فرماید: «ثم قال: و إنّ اهلُ الجنهِ ما یتلذذوُن بشیءٍ مِن الجنهِ اشهی عِندهُم مِن النکاحِ لاطعامٌ و لا شرابٌ». (بهشتیان آنگونه که از نکاح لذت می برند از چیز دیگر لذت نمی برند؛ نه غذاهای بهشتی و نه نوشیدنی های آن).

تقویت و حراست از ایمان و ارزش های معنوی

در آموزه های دینی ما یکی انگیزه ها و اهداف ازدواج، حفظ و امنیت جوانان از لغزش ها و انحرافات، کجی ها و کجروی ها، و عاملی برای تداوم پاکی جوانان، و حفظ عفت و تقوای آنان قلمداد شده است. در روایات زیادی ازدواج وسیله ایمنی و مصونیت قلمداد گردیده و برای رسیدن به این منظور معیارهای ازدواج از قبیل تعهد، ایمان، اخلاق مورد توصیه و تأکید قرار گرفته است. ازدواج هیجاناتی که فرد را به طغیان و سرکشی وا می دارد، فرو می نشاند، دین سان مانع سقوط انسان در وادی ظلالت و گمراهی گردیده و باعث شکوفا شدن مودت و محبت می گردد.

در گفتار حکیمانه رهبر عالی قدر جهان بشریت تعبیرات گوناگون در این مورد به چشم می خورد که به برخی اشاره می گردد: «من تزوّج فقط أحرز نصف دِینهِ» (هرکه ازدواج کند نیمی از دینش را حراست کرده است)

«لیتخذ احدُکُم لساناً و قلباً شاکراً و زوجهً مؤمنهً صالحهً تعینُه علی آخرتهِ.» (هریک از شما با ید زبانی مشغول به یاد خدا، دلی سپاسگذار، و همسر مؤمن و شایسته و همسری مؤمن و شایسته که بر امر آخرت یاری رساند، در اختیار داشته باشد)

«یا معشرَ الشبابِ من اِستطاع منِکُمُ الباه فلیتزوّج فأِنّه أغضُّ للبصرِ، و أحصنُ للفرجِ.» رسول خدا فرمودند: جوانها!هرکدام از شما را قدرت است ازدواج کند، تا دیدگانتان کمتر زنان را دنبال کند، و دامنتان پاک بماند.

«المتزوجُ النائمُ، افضلُ عِند اللهِ مِن الصائمِ القائمِ العزُب» (همسر دارِ در حال خواب، در نزد خداوند از انسان بدون همسری که روز ها را روزه بگیرد و شب ها را تا صبح عبادت می کند برتر است.)

«رکعتانِ یُصلِیهُما متزوجُ افضلُ من رجُل عزُب یقُومُ لیلهُ و یصُومُ نهارهُ» (دورکعت نماز از شخص همسر دار برتر است از این که شخص بدون همسر، شب ها را تا به صبح عبادت کند و روزها را تا شب روزه داشته باشد.)

« مشیِک إلی المسجدِ و انصرافِک إلی أهلِک فِی الأجرِ سواء (گامی که به سوی مسجد بر می داری، و گامی که به سوی خانواده ات بر می گردی در اجر و پاداش برابرند.)

مشارکت در امور مادی

زن و مرد که نخستین رابطه زندگی را تشکیل می دهند، وظیفه سنگینی را در روابط اجتماعی و خانوادگی بر عهده دارند. زن و مرد مسئولند تا در به سامان رساندن خانواده کمال همکاری و هم فکری را داشته باشند. ازدواج، انگیزه کار و فعالیت در فرد را شکوفا و او را در برآرودن نیازهای خانواده وامی دارد و بدین سان، رزق و روزی حلال گسترش یافته و در روابط اقتصادی اثر گذار می شود. در روایات اسلامی، ازدواج یکی از راه های بیرون رفت از تنگناه اقتصادی معرفی شده است. زن و مرد با همکاری، همدلی و مساعدت در به سامان رساندن امور مادی می توانند زمینه رشد و شکوفایی اقتصادی را فراهم نماید.

رهبر عالی قدر بشر ازدواج را موجب رزق و روزی قلمداد کرده و فرموده است: «اتّخذُوا الأهل فاِنّه ارزقُ لکُم» (زن بگیرید؛ زیرا که ازدواج کردن روزی شمارا بیشتر می کند.)

امام صادق(ع) فرموده است: «ثلاثهٌ للمؤمنِ فیها راحهٌ: دار واسعه تواری عورته و سُوءُ حاله مِن الناسِ، و امرأهٌ صالحهٌ تعینه علی امرالدنیا و الاخره...» (راحتی مؤمن در سه امر است: خانه ای بزرگ که احوال و سوء و ضع او را بپوشاند و همسری نیکو که بر امور دنیا و آخرت او را کمک کند ...).

آرامش روحی و روانی

نظام ارزشمند خانواده که بر تناسب روحیات و توان زن و مرد بنیان گذاری می گردد، هرکدام از زن و مرد مسئولیت های بزرگی را بر دوش دارند؛ یکی از مسئولیت بزرگ بانوان در خانه این است که با استفاده از ظرفیت ها، لطافت ها و عاطفه سرشار و روح و روان حساس، فضای آرام و صمیمی را در خانه خلق کند. اگر از دیدگاه قانون و شریعت ریاست خانواده بر عهده مرد نهاده شده است، مسئولیت تنظیم روابط آرام، تدبیر منزل و صفای زندگی بر عهده زن گذارده شده است. مردی که با بدن خسته و کوفته از شدت کار و تلاش روزانه به خانه باز می گردد این وظیفه بزرگ زن است که با تدبیر منزل محیط دل انگیز آرامش را به منزل باز گرداند و خستگی های کار و تلاش را از چهره شوهر بزداید.

از دیدگاه قانون نیز زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یگدیگر، و مکلف به معاضدت با یگدیگر، و تشیید مبانی خانواده وتربیت اولاد هستند.

روزگار ما روزگار افسردگی ها و نگرانی ها است که بیش از هر زمان دیگر نیاز به آرامش و سکون دارد، آرامش خیال چیزی نیست که با سرمایه و ثروت بدست آید بلکه اعتماد و احترام متقابل، ایمان و اراده استوار و آهنین و خانواده ی که کانون مهر و صفا و صمیمیت است می تواند آرامش و سکون را خلق نماید. از نظرگاه قرآن انسان های که ایمان دارند در برابر مصائب و گرفتاریها، فراز و نشیب های زندگی و سختی های روزگار خودشان را نمی بازند و به افسردگی و ناراحتی روحی و روانی دچار نمی شوند.

در کلام وحی آمده است: «هُو الذی انزل السکینة فِی قُلوبِ المُؤمِنِین» (اوست که سکون و آرامش را در دل های مؤمنان نازل کرده است.)

در دید قرآن همانگونه که نیروی ایمان انسان را در برابر حوادث بیمه می نماید، همسران نیز همین اثر و نقش را در زندگی بازی می نماید. البته که اطمینان وقتی است که عشق ها راستین و پیوند ها و اقعی و زندگی مشترک روح ها و روان ها باشد نه فقط جسم ها و اندام ها.

عشق هایــی کــز پـی رنگـی بود عشق نبـود عاقبـت ننـگـی بود.

خدای سبحان مسأله ازدواج را با ژرف نگری خاصی مورد توجه قرار داده با توجه به فلسفه ازدواج می فرماید:

«ومِن آیاتهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِن انفُسِکُم ازواجاً لتسکُنُوا الیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَودهً و رَحمهً إنّ فِی ذالک لَأیاتٍ لِقوم یتفکرُون؛ (و از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان جفت های آفرید تا بدان ها آرام گیرید و میان تان دوستی و مهربانی نهاد، همانا در این ها نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند.)

ازدواج روح آشفته و پرتلاطم جوان را آرامش می بخشد و درون سرکش و مضطرب او را آرام می کند، و این خود زمینه سعادتی است که آدمی در پرتو آن با قرار و آرامشی که دست داده به سوی اهداف و آرمان عالی به پیش می رود.

در جای دیگر می فرماید: «وَجَعلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُنَ الیها». در برخی از روایات راجع به خلقت حضرت حوا آمده است: «ثم ابتدع له حواء... فقال آدمُ یا ربّ ما هذا الخلقُ الحسن؟ فقد انسنی قربُه والنظرُ الیه. فقال اللهُ یا آدمُ هذه أمتی حواء آفتُحبُّ ان تکُون معک تونسک و تحدثک؟ فقال: نعم یا ربِّ ولک بذالک علیّ الحمد و الشکر ما بقیت.» ( هنگامی که حوا را آفرید... آدم گفت: پروردگارا، این موجود زیبا کیست که قرب او و نگاه کردنش موجب اُنس است. خداوند فرمود: ای آدم، این بنده من حوا است! آیا دوست می داری او انیس تو و هم سخنت باشد؟ آدم گفت: بلی بار خدایا، و همیشه بر این نعمت تو را سپاسگذار و ستایش گر خواهیم بود.)

سید الساجدین، امام العارفین در رساله حقوق خودش حق همسر را زیبا بیان می نماید: «و أمّا حقُّ رعیتِک بمِلکِ النِکاحِ فأن تعلم أنّ الله جعلها سکنًا و مستراحاً و أُنسًا و واقیهً و کذالک کلُّ واحد مِنکُما یجِبُ ان یَحمَدَ اللهَ عَلی صاحبِه و یعلَمُ ان ذالک نعمهٌ مِنهُ علیهِ و وجب ان یُحسِنَ صُحبّهّ نعمهِ اللهِ و یُکرِمّها و یَرفَقَ بِها و إن کانَ حقُّک علیه اغلَظَ و طاعتُکَ بها أَلزَمَ فیما أحبَبتَ و کرِهتَ مالم تکُن معصیهَََ فأن لها حقُ الرحمه و المؤانسه و مَوضِعُ السُکُونِ الیها قضاءُ اللذهِ التی لابُدّ مِن قضائِها و ذالک عظِیمٌ و لاقُوهَ إلا بالله»؛

و اما حق همسرت آن است که بدانی خداوند متعال با آفرینش او وسیله آرامش، رفاه، أُنس ونگهداری تو را فراهم نموده است. هرکدام از شما زن و شوهر برنعمت وجود دیگری، خدا را سپاس گوید و بداند که این نعمت الهی است بر او و بر تو واجب است که نعمت الهی را گرامی داشته و در معاشرت با او، خوشرفتاری و رفق پیشه کنی اگرچه حق تو بر زن و رعایت محبوب و مکروه تو( اگر زیاده خواهی نباشد) بر او لازم است، ولی زن حق مهربانی و أُنس با تو دارد و جایگاه آرامش و آسایش، غریزه ای است که گریزی از انجام آن نیست و این حق بزرگی است.

البته بنای یک خانه در جامعه وقتی با سلامت و آرامش قرین می شود که مرد و زن بهره از پرتو وحی، جلوه ای از یاد خدا، محصولی از رفعت و بلندی و عظمت، و میو ه ای از تسبیح حق در شب و روز باشد.

قرآن می فرماید: « فِی بُیوتٍ اذن اللهُ ان تُرفَعَ و یُذکَر فیها اسمُهُ، یُسَبِحُ لهُ فیها بالغُدو والاصال» (در خانه های که خداوند اذن داده، که بزرگ داشته شوند، و نام او در آنها یاد شود، و او را در آن خانه ها بامدادان و شبانگاهان به پاکی ستایند.)

محبّت و مودّت

آدمی در مراحل مختلف زندگی و در کشاکش و بحرانهای آن نیاز به دلداری دارد که به او آرامش و سکون بخشد، و در هنگام گرفتاری با ارتباط با او غم دل را از خود دور ساخته و آرامش یابد.

انسان ها در هرسنی و در هر مرحله ای از زندگی که به سر برد، نیاز به محبت دارد و می خواهد. دیگران او را صادقانه و خالصانه دوست بدارد. و این توقع بخشی از شخصیت او را تشکیل می دهد. ازدواج به این خواست بشر پاسخ مثبت داده و دوستی زن و شوهر که اغلب بدون چشم داشت و توقع است این نیاز را برآورده می سازد. و آیه 21 روم که می-فرماید: «و جعل بینکم مودة و رحمة» ناظر به همین بعدی از وجود آدمی است.

باید یادآورشد که محبت و عشق، آسایش و آرامش چیزی نیست که با سرمایه و ثروت و جاه و مقام بدست آید چه بسیارند خانواده ی خوشبختی که گمنام و بی نشان زندگی می نمایند و هیچ نام و نانی ندارند. و نیز بسیارند آنانی که از همه چیز برخوردارند و چیزی که ندارند آرامش روح و روان و آسایش تن است. داستان زن معاویه که در درون کاخ سبز معاویه روح پرعذاب داشت در این مورد می تواند آموزنده و شنیدنی باشد؛

معاویه زن مسیحی بیابان نشین که ماه رو و زیبا اندام بود به نام «میسون» برای خودش خواستگاری کرد. معاویه به این پندار بود زنی که در هوای آزاد و صاف و پاک بیابان و دشت ها و صحراهای سبز و خرم سوریه رشد کرده، محرومیت ها و حرمان ها را چشیده، در کاخ سبز معاویه احساس خوشبختی و سعادت نموده و تا واپسین دم حیات خود را مدیون و مرهون معاویه خواهد دانست و به عنوان زن ایده آل برای معاویه خواهد ماند. معاویه بی خبر از فکر و فرهنگ دختر بیابان نشین که زرق و برق کاخ نمی تواند روح نا آرام او را آرامش بخشد. روزی معاویه از وی پرسید قدر این جاه و مقــام را نـمی دانی! با این همه ناز و نعمت غمگین و ناراحت به نظر می رسی؟! میسون این اشعار را در جواب سرود:

پوشیدن لباس درشت و روشنی دیده، پیش من از پوشیدن لباس های شفاف محبوب تر است. خوردن خشکه نانی در خانه ای شکسته، پیش من از خوردن گرده نان (تازه) محبوب تر است. صدای بادهای که از هر بیابانی می وزد، پیش من از آهنگ دف و چنگ، محبوب تر است. سگی که در کنار من عو عو کند، پیش من از گربه ای که الفت می گیرد، محبوب تر است. شتری که کینه توز و دشوار است، پیش من از استر رام، محبوب تر است. مردی کریم و لاغر اندام از عموزادگان، پیش من از مردی مقتدر و سختگیر محبوب تر است.

تکمیل و تکامل

ازدواج که با معیارهای اصولی و شرعی منطبق باشد، خود وسیله ای است که آدمیان را در بعد مادی و معنوی به سوی کمال و ترقی سوق می دهد. زن و مرد در سایه ازدواج، احسـاس تکامـل می کنند زیرا دختر در جرگه زنان و مادران گام نهاده همانگونه که پسر به دنیای مردان و پدران مـی پیوندد. این امر وقتی است که ازدواج با پیوند معنویت آغاز و تداوم آن نیز با پاکی و نجابت و قداست و معنویت همراه باشد.

تفاهم و همکاری

امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید: «روزی رسول گرامی اسلام در خانه ما وارد شد در حالی که فاطمه نزدیک دیگ غذا نشسته بود ومن هم برایش عدس تمیز می کردم. آن حضرت مرا با لقب اباالحسن می خواندند، عرض کردم بفرمایید. اظهار داشتند: بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می گویم! هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند، مگر این که پاداش او به اندازه موی که بر بدنش روییده باشد، ثواب یکسال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب ها یش را به عبادت ایستاده شب زنده داری کرده باشد؛ و خداوند به او ثوابی می بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داود و یعقوب و عیسی(ع) بخشیده باشد.

ای علی! کسی که در کارهای منزل به همسر خود بدون سرکشی، دلتنگی و تکبر خدمت نماید، پروردگار اسمش را در دفتر شهداء ثبت می کند و برایش به هر روز و شبی، ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می دارد، به آن مرد ثواب حج و عمره می دهد و به هر قطره ای که از بدنش عرق بیاید، یک خانه در بهشت برایش منظور می نماید.

ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر درکارهای خانه بهتر از عبادت هزار سال و هزار حج و هزار عمره و بهتر است از آزادی هزار بنده در راه خدا و هزار جنگ در راه دین و عیادت هزار مریض، هزار نماز جمعه، هزار تشییع جنازه و هزار گرسنه ای که برای رضای خداوند رحمان سیر گردد، و هزار برهنه را بپوشاند، و هزار اسب در راه خداوند دادن و برایش بهتر از هزار دینار به مستمندان صدقه دادن و بهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن است، و بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقرا است و چنین مردی خدمتکار به همسر، از دنیا بیرون نمی رود، مگر این جایگاه خوب خود را در بهشت ببیند.

ای علی! کسی که روگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش، بدون حساب وارد بهشت می شود. ای علی! خدمت به همسر، کفاره(پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حور العین و این خدمت موجب زیادی خوبی ها و علو مقام است. ای علی! خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار یا شهید یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرتش را خواسته باشد.»

زنان و مردان مسلمان باید ازدواج دو شخصیت بزرگوار اسلام حضرت امیر المؤمنین (ع) و فاطمه زهرا سرمشق عملی و رفتاری خویش قرار دهد تا ثمره ازدواج آنان، جوانان و فرزندان پاکی باشند که هر کدام بر تارک تاریخ درخشیدند.

برخی از مفسران آیات 18 و 19 سوره الرحمن را به ازدواج پاک تعبیر کرده اند: «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان.» (دو دریا به هم درآمیخت ومیان آن دو دریا فاصله ای است که تجاوز به یگدیگر نمی کنند، از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان بیرون می آیند. منظور از دو دریا و جود حضرات امیر المؤمنین و زهرا(س) است که دو دریای معرفت، بینش، حلم، صبر، ایمان و بصیرت اند، و منظور از برزخ و فاصله رسول با کرامت اسلام، و معنای لؤلؤ و مرجان حضرت حسن و حسین (ع) است.

تربیت فرزندان خوب

آنگونه که بیان گردید تولید و تداوم نسل بشر یکی از اهداف ازدواج را تشکیل می دهد، اما باید توجه داشت که منظور از ازدیاد نسل صرفا فزونی جمعیت نیست زیرا کثرت جمعیت موجب هیچگونه امتیاز و برتری در اسلام نیست بلکه منظور فرزندانی است که دعای خیر شان همواره بدرقه راه پدر و مادر و افراد مؤثر و مفید در جامعه باشند. و ظیفه والدین در قدم اول این است که آنان را با کتاب خداوند و دستورات و معارف و احکام الهی دمساز نماید.

امیر مؤمنان (ع) در نامه 31 در مورد تربیت فرزند جمله بسیار زیبای دارد می فرماید: «وأَن أَبتَدِئَکَ بِتَعلِیمِ کِتابِ اللهِ عَزّوَجَلَّ وَتأوِیلِهِ، وَ شَرایعِ الأِسلامِ و أَحکامِهِ، وَحَلالِه وَحَرامِه لاأُجاوِزُ ذلِک بِکَ إلی غَیره؛ پس در آغاز تربیت تصمیم گرفتم تا کتاب خدای توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات، به تو بیاموزم، و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام، به توتعلیم دهم و به چیز دیگری نپردازم.

ما اگر خانواده های که در قرآن به عنوان خانواده اسوه و الگو مطرح اند نگاه کنیم، به این نتیجه می رسیم که یکی از ویژگیهای فرزندان نمونه احترام و دعای خیر برای پدر و مادر است. به عنوان نمونه حضرت ابراهیم خلیل از پیشگاه خداوند درخواست نمود:

« ربِّ أجعلنِی مُقیم الصلاهِ و مِن ذُریتی ربّنا و تقبّل دُعاءِ× ربّنا إِغفِرلِی و لِوالِدی و لِلمؤمِنین یوم یقُومُ الحساب؛ خداوندا مرا و فرزندانم را به پای دارنده نماز قرار ده، پروردگارا! دعای مارا بپذیر، پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان و را در روزی که حساب به پا می شود، بیامرز.

عیسی مسیح(ع) به عنوان پیامبر اولو العزم آنگاه که در کودکی و شیر خوارگی لب به سخن می گشاید، بعد از معرفی خود به عنوان بنده خدا، نیکی به پدر و مادر را از خداوند در خواست می نماید: «إنّی عبد الله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا و جعلنی مبارکا این ما کنتُ و اوصانی باالصلاه و الزکوه مادُمتُ حیا و برا بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا؛ من بنده خدایم که به من کتاب داده و مرا پیامبر گردانیده و هر جا که باشم مرا مبارک ساخته است و مادامی که زنده ام، مرا به نماز و زکوه و نیکی به پدر و مار سفارش کرده و مرا ستمکار و بدبخت نساخته است.

آنگونه که پیامبر شهید، حضرت یحیی در نیایش با پروردگار خویش بیان می دارد: «وأتیناهُ الحُکم صبیاً و حناناً مِن لدنا و زکوه و کان تقایا و برا بوالِدیه و لم یکُن جباراً عصیا؛ در کودکی به او منصب حاکمیت و مهربانی و پاکیزگی ومهربانی دادیم و او پرهیز کار و باپدر و مادرش نیکوکار بود و سرکش و نافرمان نبود.

حضرت نوح که خود یکی از پیامبران اولو العزم است درضمن نیایش می گوید: «ربِّ إِغفِرلِی و لِوالدیّ ولِمن دَخَلَ بیتِی مُؤمناً و لِلمُؤمِنِِین و لِلمُؤمِناتِ و لا تزدُ الظالِمین الا تبارا؛ پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و هرکه با ایمان داخل خانه ام شود و مردان و زنان مؤمن را بیامرزد و ستمکاران را جز بر هلاک و عذابشان میفزای.

نتیجه گیری

خانواده، بنیادی ترین نهاد اجتماعی است که دین جامع و کامل اسلام به دان توجه ویژه داشته و به نیکو ترین وجه آن را ستوده و پیشوایان دین توصیه های حکیمانه بسیاری در این زمینه نموده است که به برخی اشاره می رود:

1- اسلام به ازدواج وتسریع و تسهیل در آن تأکید و توصیه های فروان دارد.

2- ارضای غریزه ی جنسی به عنوان ابتدایی ترین نیازهای طبیعی، اصلی و واقعی مورد شناسایی قرار گرفته و ازدواج و تشکیل خانواده در واقع قرار دادی است که ارضای این عریضه تا پایان حیات را تضمین می نماید.

3- یکی از عمده ترین اهداف ازدواج، تأمین آرامش و آسایش روحی، روانی، فکری در امتداد زندگی است.

4- ازدواج سبب تقویت و حراست از ایمان و ارزش های معنوی و بنیه های فضیلت اخلاقی و معنوی فردی است که در پرتو آن عفت و فضایل اخلاقی اجتماعی نیز فراهم می گردد.

5- ازدواج، هیجاناتی که فرد را به طغیان و سرکشی وامی دارد؛ فرو می نشاند و بدین وسیله مانع فرو افتادن انسان به کجروی و جرایم علیه عفت می شود. مطابق با آموزه های دینی ما تشکیل خانواده، موجب می گردد تا انسان یک سوم و یا نصف از ایمان خود را از دستبُرد وسوسه های شیطانی حفظ نماید.

6- ازدواج موجب توالد و تناسل و تکسیر نسل بشر می شود، و با تولد نوزاد در واقع حیات پدر در نسل های بعدی ادامه یافته و نیاز انسان به جاودانگی و گریز از فنا را محقق می سازد.

7- ازدواج مناسب موجب تداوم حیات مسجود ملائک و جانشین خدا بر روی زمین می شود. پیامبر خدا در این زمینه فرمود ازدواج کنید، فرزند آورید تا گویندة نام خدا زیاد شود و أُمت اسلامی گسترش یابد.

8-ازدواج، انگیزه های فعالیت، کار و کوشش را در وجود آدمی قوت و قدرت بخشیده و رزق و روزی وسیعی را به دنبال داشته دارد.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**