خانواده و تربیت

عوامل تأثیرگذاربراجتماعی ساختن کودکان

**نوشته شده توسط خالقداد ناصری**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

 چکیده: اجتماعی شدن کودکان، یکی از مسایل حیاتی در فرایند زندگی آنان به حساب می‌آید. برای رسیدن به این هدف، توجه به «شناخت عوامل اجتماعی کردن کودکان»، لازم و ضرری است زیرا شناخت این عوامل می‌تواند به ما کمک کند تا برنامه مناسبی برای تربیت فرزندان خود داشته باشیم. بر این اساس، در این مقاله عوامل که نقش کلیدی در فرایند اجتماعی کردن کودکان دارند، توجه شده است. این عوامل عبارتند از خانواده، مدرسه، هم‌سالان، رسانه‌های جمعی و بازی. البته هر کدام از این عوامل می‌تواند به صورت کارشناسی شده برای اجتماعی کردن کودکان به کار برده شود این تحقیق صرفاٌ زمینه طرح این بحث را فراهم نموده است و برای کاربردی کردن آن‌ها نیاز به بحث بیش‌تر دارد.

واژگان کلیدی: اجتماعی شدن، خانواده، کودک، مدرسه، رسانه، رسانه های جمعی.

روزنه

در تحولات چند دهه اخیر در افغانستان، کودکان (به دلیل از بین رفتن زیر ساخت های تعلیم و تربیت، از هم پاشیدگی نظام خانواده، گسترد‌گی مهاجرت و...) بیش‌ترین آسیب‌ را متحمل شده‌اند. بی‌سوادی یا کم‌سوادیِ والدین، سوی تغذیه، خشونت و... از جمله چالش‌های است که امروزه، فرزندان ما گرفتار آن هستند. در این‌که آیا نظام نوپای افغانستان به تنهای می‌تواند پاسخ‌گوی این چالش‌ها باشد؟ این بحث جای خود دارد. در این میان از وظایف مهمی نویسندگان، ارائه نمودن راه‌حل‌های مناسب برای بهبود زندگی، شیوه‌های تربیتی، ارتقای سطح تحصیلی فرزندان و نیز آشنانمودن والدین آن‌ها به وظایف شان است. تحقق این اهداف در صورتی امکان پذیر است که عوامل اجتماعی کردن کودکان را بشناسیم و در این چارچوب، گام‌های مثبتی برای تحقق اهداف فوق برداریم مقاله حاضر در همین راستا کوشش کرده مطالبی پیرامون «عوامل اجتماعی ساختن کودکان» ارایه نماید.

ادبیات پژوهش و مبانی نظری تحقیق

الف) اجتماعی شدن

در علم جامعه شناسی راجع به «اجتماعی شدن» (socialization)، تعریف‌های گوناگونی آمده است که مشابه هم هستند در یک نگاه کلی، اجتماعی شدن عبارت است از: «فرآنیدی که کودکان، یا سایر اعضای جدید جامعه، روش زندگی جامعة خویش را می‌آموزند»(گیدنز، 1390/46)

باتوجه به تعریف فوق باید به چند نکته اساسی (که در اجتماعی ساختن کودکان لازم است)، توجه نمود:

نکته اول: کاربرد واژه «فرایند» در تعریف، بیانگر این واقعیت است که «اجتماعی شدن» بدون فرایند امکان پذیر نیست. «مفهوم فرایند در علوم اجتماعی به دگرگونی مداوم سازمان یافته پدیدها، هستی یافتن و نا پدید شدن آن‌ها، در درون یک نظام اجتماعی است»(دادگران، 1387/23)

 تعریفِ «فرایند» گویای این واقعیت است که اجتماعی شدن کودک، مستلزم یک جریانی است پویا و پیوسته در حال تغییر که از طریق عوامل ساخت اجتماعی، امکان پذیر است.

نکته دوم: از کاربرد واژه «روش» در تعریف، استفاده می‌شود که یکی از شرایط اساسی در «اجتماعی ساختن کودکان» ضابطه مند بودن آن است زیرا «اجتماعی شدن» به دو صورت امکان پذیر است یکی به صورت رسمی که از طریق نهادهای آموزشی صورت می‌گیرد. دیگری غیر رسمی که از طریق روابط متقابل با گروه‌های هم‌بازی جامه عمل می‌پوشد. اجرایی شدن این فرایند، در هردو صورت، نیاز به روش و قاعده دارد. انتقال فرهنگ در چارچوب روابط اجتماعی صورت می‌گیرد و «اجتماعی شدن مجرای اصلی و اساسی انتقال فرهنگ در طول زمان و بین نسل‌ها است.»(گیدنز، 1391/46) بدیهی است شکل‌گیری جریان فرهنگ از طریق ساخت اجتماعی نمی‌تواند بدون ضوابط و گذر زمان امکان پذیر باشد.

نکته سوم: اجتماعی شدن، یک امر تدریجی است و با گذشت زمان آن‌جام می‌گیرد روی این جهت توانمندی‌های عواملی اجتماعی کردن کودکان باید متناسب با مقتضیات زمان سازماندهی شود تا روند شکل‌گیری اجتماعی شدن پاسخ گوی نیازهای روز باشد.

نکته چهارم: اجتماعی شدن، بدون عوامل بیرونی امکان پذیر نیست و نمی‌تواند یک امر ارثی و ژنتکی باشد بلکه بارزترین ویژگی این فرایند، اکتسابی بودن آن است.

بر اساس نظریه جامعه شناسان، اجتماعی شدن غالباً در دو مرحله کلی رُخ می‌دهد؛ یکی اجتماعی شدن اولیه؛ «این مرحله در دوران طفولیت و کودکی رخ می‌دهد و فشرده‌ترین دورة یادگیری فرهنگی است دیگری اجتماعی شدن ثانویه؛ این مرحله از دوران کودگی تا هنگام بلوغ رخ می‌دهد.» (گیدنز،/48)

ب) تعریف خانواده

خانواده (family) در یک تعریف عام عبارت است از: «واحد اجتماعی که بر اساس پیوند از دواج تشکیل می‌گردد» (آقایی، 1392/122) این تعریف بیش‌تر بر اساس تأمین نیازهای جنسی قابل فهم است اما تعریفی که گیدنز از خود ارایه داده است جنبه‌های تداوم نسل و اجتماعی ساختن کودکان را نیز شامل می‌شود. از نظر وی، خانواده عبارت است از: «گروهی از اشخاصی که با پیوندهای خویشی مستقیم به هم متصل می‌شوند، و اعضای بزرگ‌سال آن مسئولیت نگهداری کودکان را بر عهده دارند»(گیدنز، 1376/252) طبق تعریفی که کیدنز از خانواده ارایه داده است می‌توان گفت: هر فرد بزرگ‌سالی که در یک خانواده پیوند خویشی با کودک داشته باشد می‌تواند در اجتماعی کردن کودک نقش داشته باشد مثل والدین، خواهر، برادر، پدر بزرگ و...،

ج) تعریف کودک

در باره تعریف کودک اجماع وجود ندارد روانشناسان، نهادها و سازمان‌های مرتبط به امور کودکان هر کدام تعریف خاصی خود را ارایه داده اند. سازمان ملل متحد در 20 نوامبر 1979م در تعریف کودک چنین گفته: «کودک کسی است که سن او کم‌تر از 18 سال باشد»(حسینی، 138818) در علم روان شناسی معمولاً دوران کودکی را به دو دسته تقسیم می‌کند دوره اول کودکی از دو سالگی تا شش سالگی و دوره دوم از شش سالگی تا دوازده سالگی را در بر می‌گیرد و پس از آن دوره نوجوانی آغاز می‌گردد.(همان) در این مقاله معیار کودک بودن بر اساس نظریه روانشناسی (تا سن دوازده سال) مد نظر قرار می‌گیرد.

عوامل تأثیر گذار در اجتماعی کردن کودکان

بروس کوئن در کتاب «مبانی جامعه شناسی» عوامل «اجتماعی ساختن کودکان» را چهار مورد ذکر کرده است(بروس کوئن، 1391/108) در این مقاله مورد پنجمی افزوده خواهد شد به خاطر ویژگی خاصی که در آن دیده می‌شود و مورد خودش ذکر خواهد شد بنا بر این، پنج عامل می‌تواند در اجتماعی کردن کودکان نقش داشته که عبارتند از:

 الف) خانواده

1. جایگاه خانواده در اجتماعی کردن کودکان

خانواده اولین کانونی است که زمینه اجتماعی کردن کودکان را فراهم می‌کند و «در همین ایام است که کودکان زبان و الگوهای اساسی رفتار را می‌آموزند که پایه و اساس آموزش‌های بعدی قرار می‌گیرد.»(گیدنز، پیشین/48) هرچند نهاد خانواده در طول تاریخ، تنوع فرهنگی را نشان می‌دهد ولی این نهاد به این واقعیت توجه دارد «که فرزند انسان تا مدت طولانی از لحاظ بقای زیست شناختی به اعضای بزرگ‌سال این نهاد متکی است.»(موریش، 1387/169) به عبارت دیگر: «خانواده نهادی است که نخستین فرصت‌های اجتماعی شدن و تعلیم و تربیت را برای او فراهم می‌آورد.» براین اساس، خانواده در جایگاه اول اجتماعی کردن قرار دارد که به آن «اجتماعی شدن اولیه» می‌گویند و بقیه عوامل در جایگاه دوم اجتماعی کردن جای دارد که به آن «اجتماعی شدن ثانویه» می‌گویند. از این جهت، می‌توان گفت ریشه «اجتماعی شدن»، در خانواده به وجود می‌آید و اگر زمینه اجتماعی شدن در خانواده متزلزل شود بقیه‌ای عوامل نمی‌تواند نقش خود را به خوبی ایفا کند. تصویری که یک خانواده از خود، اطرافیان و از جهان پیرامون خود به کودک می‌دهد اولین گام برای «اجتماعی شدن کودک» برداشته می‌شود.

2. شیوه‌های اجتماعی کردن کودک در خانواده

والدین، در اجتماعی کردن کودکان خود باید مجموعه هدف‌های جسمانی، عقلانی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، دینی، عاطفی و سیاسی را در نظر داشته باشند تا شیوه اجتماعی شدن آنان به بهترین وجه ممکن اعمال گردد برای رسیدن به این اهداف توجه به نکات زیر یک امر ضروری است.

1ـ2. یادگیری مهارت‌های زندگی خانواده‌ها

اولین کاری که برای «اجتماعی کردن کودکان» باید صورت بگیرد آموزش و یادگیری مهارت‌های زندگی خانواده‌ها به صورت فراگیر است تا با شکل‌گیری خانواده‌های ایده‌آل، جامعه ایده‌آل شکل بگیرد. خانواده‌ها چیزی جدای از جامعه نیست بلکه «سر آغاز درونی کردن فرهنگ خانواده، جامعه است»(موریش، پیشین/176) تازمانی که خانواده‌ها، شیوه‌های رفتاری و گفتاریِ سنتی خویش را تغییر ندهند انتظار نمی‌رود اجتماعی شدن کودکان، متناسب با اهداف فوق باشد. پدر و مادر یا خواهر و برادر خانواده‌ها که در گفتار و رفتار خود از الفاظ توهین آمیز و به دور از ارزش‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، نمی‌تواند قالب مناسب برای اجتماعی کردن کودکان باشند. در چنین جامعه‌ای، رفتار یک یا چند خانواده ارزشی توان رفتاری خود را در برابر اکثریت غیر ارزشی از دست خواهد داد زیرا رفتار خانواده‌های که ارزش‌ها برایش قابل فهم نیست به عنوان یک رفتار غالب در جامعه حاکم خواهد بود.

3ـ2. یاد دادن مهارت‌های زندگی به کودکان

خانواده‌ی که از مهارت‌های مناسب زندگی برخوردار باشند می‌توانند الگوی مناسبی برای اجتماعی کردن کودک خود باشند برخی از الگوها عبارتند از:

3ـ2.1. انضباط

انضباط عبارت از این است که «به کودک خود بیاموزیم در خانواده و جامعه از او چه انتظاری می‌رود»(گریفی ، 1386/22) بدیهی است انتظاری که جامعه و خانواده از یک کودک دارد برخورد مثبت، صدافت، نظافت، استفاده از الفاظ مناسب، و...، است. آموختن انضباط به کودک باید همراه با عشق، احترام و در عین حال تدریجی باشد «فرمانبرداری بیش از حد از کودک نوپای خود توقع نداشته باشید و به‌خاطر داشته باشید که هنوز خیلی‌ها هست که باید در مورد رفتار درست و رعایت دیگران بیاموزد.» (همان)

3ـ2.2. مهارت‌های ارتباطی

ارتباط کودک با خانواده در اولین مرحله از طریق غیر کلامی و ابتدا با شنیدن صدا بر قرار می‌گردد «کودک مدت‌ها قبل از اینکه بتواند اولین واژه معنادار خود را بیان کند با شما ارتباط برقرار کرده است. یادگیری زبان از همان زمان که اولین بار صدای شمارا شنید، آغاز شده است. او از راه حرکات بدن و نیز از راه صوتی با کمک غان و غون و گریه‌های خود با شما ارتباط می‌یافته است.»(همان/ 48) در مرحله بعدی ارتباط کودک با خانواده از طریق کلام صورت می‌گیرد. و چه بسا ایما و اشاره، آهنگ کلام و لحن، که در زندگی روزمرّه از طریق والدین به کار‌می‌رود، در شیوه اجتماعی شدن کودکان اثر دارد. آموزش مهارت‌های ارتباطی اولین گامی است برای اجتماعی شدن کودکان و از این طریق می‌تواند برقرار کردن ارتباط با دیگران را یاد بگیرد.

2ـ3. مهارت‌های هوشی

کودک در ایام دو تا سه سالگی به مروز زمان وقتی به رشد جسمی می‌رسد آن‌چه را می‌آموزد این پندار را در او تقویت می‌کند که هرچه در دنیایش روی می‌دهد نتیجه کارهای اوست این پندار غلط بدان جهت است که کودک، در این سن نمی‌تواند مرز بین خیال و واقعیت را تشخیص بدهد برای این‌که کودک بتواند این مرز را تشخیص بدهد استفاده از اسباب بازی‌ها اهمیت پیدا می‌کند.(گریفی، پیشین/ 58) با در نظر داشت این مسئله جایگاه بازی برای بچه‌ها مشخص می‌شود و نشان می‌دهد که بازی و نحوه انتخاب اسباب بازی برای اجتماعی کردن کودکان نقش حیاتی دارد. استفاده از رنگ‌ها، کتاب‌های داستانی، لوازم نقاشی، توپ، جعبه‌بازی، دوچرخه، عروسک و... از جمله لوازمی است که باعث تقویت مهارت‌های هوشی کودکان می‌شود.

ب) مدرسه

با ورود کودکان به پیش دبستان و مدرسه از سن شش و هفت سالگی، آموزش در زمینه یادگیری مطالب و مهارت‌های زندگی شروع می‌شود. بچه‌ها در این سن با دور شدن شان از خانواده و وارد شدن آن‌ها به یک فضای جدید، اجتماعی شدن را به شیوه جدید تجربه می‌کنند. محیط اجتماعی کودکان که مهم ترین آن مدرسه است، باید برای آنان امنیت روانی به وجود آورد. اگر کودک، احساس تبعیض در محیط مدرسه خود داشته باشد علاقه به مدرسه رفتن را از دست خواهد داد و از این طریق فضای مناسب اجتماعی شدن از بچه‌ها سلب خواهد شد.

باید به این نکته توجه داشته باشیم «مدرسه جای است که فرزندان در آن طرز معاشرت با دیگران را فرا می‌گیرند بنابراین، معلم و مربی در ایجاد ارتباط صحیح و انتخاب دوست میان کودکان به ایشان کمک کنند.»(صادقی رود سری، 1387، 49) هرچند یک کودک از هوش و استعداد بالای برخوردار باشد هدایت معلم بعد از خانواده مهم‌ترین نقش را در شکل‌گیری روابط آینده وی بازی می‌کند. «همه بر این باورند که معلم در دنیای رو به گسترش کودک مؤثرترین نقش را ایفا می‌کند؛ چرا که بیش‌ترین اوقات روز، جای والدین را می‌گیرد.»(پرینگل، 1379ش، 39) به طور قطع مدرسه همانند یک آزمایشگاهی است که هدایت آن به عهدة معلم است. ارتباط میان معلم و دانش آموز می‌تواند شکست یا پیروزی یک دانش آموز را رقم بزند.

ج) گروه‌های هم‌سالان

یکی از عوامل بسیار اساسی که در اجتماعی کردن کودکان نقش دارد گروه هم‌سالان است. اجتماعی شدن کودکان از طریق هم‌سالان، بستگی به این دارد که یک کودک تا چه حدی مورد پذیرش هم‌سالان قرار می‌گیرند زیرا «تحقیقات اولیه نشان داده قبول هم‌سالان توسط کودک تا حدی به ارزش‌های هم‌سال و آمادگی او در پذیرش جنسیت، نژاد، یا فرهنگ، کشش ظاهری، مهارت و دانش کودک بستگی دارد» (کار تلج، میلبرن، 1388/ 253) بدیهی است اگر کودکی از نظر جنسیت، نژاد، فرهنگ، جذابیت ظاهری و توانایی‌های مهارتی با هم‌سالان خود متفاوت باشد مورد علاقه هم‌سالان خود قرار نمی‌گیرد چنین کودکی «بیش از معمول ستیزه جو، عصیانگر، نا متعادل»(همان) به بار خواهد آمد و در نتیجه، رفتار اجتماعی چنین کودکی تا دوران بزرگ‌سالی منفی خواهد بود. در این راستا وظیفه مهم والدین، شناخت شخصیت فرزندان است اگر والدین دریابند که فرزندش دارای شخصیت عصبی، پرخاش‌گر و یا خشن است باید زمینه‌ دریافت ویژگی‌های مثبت از طریق ارتباط برقرار کردن با بچه‌های غیر عصبی و غیر پرخاشگر، برای وی فراهم نمایند.(صادقی رود سری، 268)

د) رسانه‌های جمعی

در دهه 1990 اکثر نقاط دنیا مجهز به دستگاه تلویزیون و کانال‌های ماهواره‌ای شدند و بازی‌های الکترونیکی، کامپیوتری، سی دی رام و انترنیت به درون خانواده‌های ثروت مند راه پیدا کردند(بوکت و فی لیتزن، 1384/12) در حال حاضر بازی‌های الکترونیکی، کامپیوتری و تماشای برنامه‌های تلویزیونی از مهم‌ترین سرگرمی‌های کودکان به حساب می‌آید. کودکان از طریق رسانه‌های جمعی قابلیت‌های فراوانی برای اجتماعی شدن پیدا می‌کنند؛ زیرا بچه‌ها با دیدن برنامه‌های کارتونی، مسابقه، جُنگ، و... به خوبی می‌توانند کسب اطلاعات نمایند.

یکی از مهم‌ترین عناصری که در انتقال اطلاعات برای کودکان دارد و زمینه اجتماعی کردن آنان را فراهم می‌کند جلوه‌های بصری در رسانه‌ها است در این میان «رنگ یکی از 10 جزء ساده و تجزیه ناپذیر رسانه‌های بصری است. 9 جزء دیگر عبارتند از: نقطه، خط، شکل، جهت، رنگ‌مایه، بافت، مقیاس، بعد سوم و حرکت. این عناصر، در عین سادگی و صراحت، قابلیت فوق العاده‌ای در انتقال اطلاعات به صورت بصری داردند»(حسینی، 1388/101) جای هیچ تردیدی نیست که رسانه‌ها نقش اساسی در انتخاب سبک زندگی، شیوه‌‌ای رفتاری و گفتاری، نوع انتخاب خوراک و پوشاک کودکان دارند در این میان، آنچه و ظیفه‌ای خانواده‌ها را سنگین می‌کند راهنمایی درست بچه‌ها برای استفادة مناسب از رسانه‌ها است. اگر والدین جنبه‌های مثبت و منفی رسانه‌ها را برای بچه‌ها جهت دهی نکنند جنبه‌های مثبت و منفی رسانه‌های جمعی، تأثیر خود را در رفتار اجتماعی کودکان به میزان در یافت آن‌ها خواهد گذاشت.

ه) جایگاه بازی در اجتماعی کردن کودک

هرچند بازی یک عامل مستقل برای اجتماعی کردن کودک به حساب نمی‌آید بلکه بازی زیر مجموعه عوامل چهارگانه فوق می‌باشد زیرا کودک از آغاز تولد که شیر مادر را می‌مکد همراه با بازی کردن با پستان مادر شروع می‌شود تا به مرحله رشد می‌رسد بازهم در محیط مدرسه و در کنار هم‌سالان هم‌چنان بخش زیادی از زندگی آن‌ها با بازی سپری می‌شود در عین حال به خاطر اهمیتی که بازی برای رشد جسمی و روحی کودکان دارد، در این مقاله به عنوان یک عامل مهم مطرح می‌گردد. از قدیم الایام تا به حال بین مردم هم به عنوان تمثیل گفته می‌شود که روح سالم در بدن سالم است. بدن سالم با ورزش و تحرک امکان پذیر است. متأسفانه بین خانواده‌ها از این ابزار به جنبه آموزشی آن کمتر توجه دارند و بیشتر به جنبه‌های سرگرمی آن توجه می‌کنند غافل از اینکه نظریه پردازان زیادی «از قرن اول فیلسوفان یونانی چون افلاطون تا، روسو و پیالوزی و در قرن هفدهم و فروید و پیاژه در قرن نوزدهم و بیستم» جنبه‌های مختلفی از بازی را مورد تأکید قرار داده‌اند.(شریدان، 1385/29) یکی از جنبه‌های مهم بازی این است که «کودکان نظم و قانون حاکم بر زندگی اجتماعی را از طریق بازی فرا می‌گیرند، زیرا که هر بازی تحت نظم و قوانین خود آن‌جام می‌شود و کودک برای ورود به آن مجبور است طبق قوانین حاکم بر آن بازی عمل کند»(صادقی رودسری، /51) کودکان همانند بزگ‌سالان نیازهایی دارند که باید متناسب با شرایط سنی آنان برآورده شود بازی می‌تواند نیازهای بچه‌ها را از «دوراه اساسی تأمین کند: اول کودک را قادر می‌کند، دنیای را که در آن به سر می‌برد، بشناسد؛ دوم ابزاری برای یادگیری کودک فراهم می‌آورد تا عواطف و احساسات پیچیده و متناقض خود را شناخته، به تحلیل آن‌ها بپردازد»(پرینگل، پیشین /49)

نتیجه

در این‌که عوامل اجتماعی کردن کودکان تا چه حدی اهداف فوق را برآورده می‌کنند، بستگی به شناخت آن عوامل دارد. بدون شناخت نیازهای کودک، درک درست از رسانه، تمایز اسباب بازی خوب از بد، ساخت و ساز مدرسه و جذب معلم مسلکی و بالاخره بدون آموزش خانواده‌ها و افزایش سطح تحصیلات آنان، انتظار نمی‌رود نیازهای جسمی و روحی فرزندان ما، تأمین شود تا اهداف اجتماعی شدن آنان محقق شود.

 

 

 

 

 

 

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**