خانواده و تربیت

آسیب‌های اجتماعی نهاد خانواده

**نوشته شده توسط عوض علی رحیمی(افضلی)**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

 عوض علی رحیمی(افضلی) (فوق ليسانس حقوق خصوصی.)

چکیده

 

نظام خانواده زیربنای نظام اجتماعی بوده، حفظ و تقویت آن باعث استحکام و قوام جوامع خواهد بود، تقویت این نهاد شریف بستگی به رعایت برخی مسایلی دارد که بر تحکیم آن افزوده و جلو آسیب‌ها را می‌گیرد. از آن طرف عوامل مختلف دیگری وجود دارد که سبب آسیب‌های جدّی به این نهاد می‌گردد، عدم توجه و عدم دقت کافی نسبت به این عوامل ممکن است ضربه مهلک و جبران ناپذیری بر پیکر خانواده وارد سازد. تحقیق حاضر مهم‌ترین عوامل که باعث آسیب و تزلزل نهاد با ارزش خانواده بوده، را شناسایی کرده و مورد بررسی قرار داده است. عدم شناخت اوّلیه‌ای پسر و دختر، تحمیل در امر ازدواج، تند خویی و بد اخلاقی در نهایت تجمل‌گرایی، آسیب‌های جدّی بوده که حول آن بحث و تا جای امکان از نظر احادیث و روایات مورد تحلیل قرار گرفته است.

واژگان کلیدی: خانواده، آسیب‌ها، ازدواج، عوامل تزلزل خانواده، تجمل‌گرایی

مقدمه

نهاد خانواده از بدو پیدایش انسان در روی زمین، به وجود آمد؛ چنانچه با خلقت آدم و حوّا و تولّد فرزندان آن دو این واحد کوچک اجتماعی بنا نهاده شد. پس از آن‌ها کم کم توسعه و استحکام پیدا کرد طوری‌که از ترکیب خانواده‌ها جوامع پدید آمد. خانواده در جامعه به مثابه سلّول در بدن هر موجودی زنده است، بنا براین هرچه این سلّول‌ها سالم‌تر و قوی‌تر باشند، پیکر از نیرومندی و سلامت بهره فزون‌تری دارد و خانواده هرچه پاک تر و پخته‌تر باشد جامعه نیز پاک‌تر و پخته‌تر خواهد بود، زیرا خانواده بنیان اصلی جامعه را تشکیل می‌دهد.

خانواده، از زير مجموعه‌ی نهادهای اجتماعی است که از نظر اندازه کوچک‌ترین ولی از نظر اعتبار و اثر بخشی والاترین و مهم‌ترین و عظیم‌ترین نهاد اجتماعی است. خانواده کانون اصلی رشد همه‌ی انسان‌ها است خانواده محل هویّت‌یابی، اجتماعی شدن، سازگاری، کنترل، تربیت عواطف و خواسته‌ها، تمرین مدارا و هم‌کاری و مشارکت است، هم چنین محل تشویق نهادینه شدن خصلت‌ها و ارزش‌ها ست. با وجود پیشرفت بشر در عصر تکنولوژی، تغییرات شگرف و عظیمی که در روابط اجتماعی به وجود آمده، خانواده هم چنان مقدس‌ترین و مهم‌ترین نهاد از شبکه اجتماعی است.

از دیدگاه اسلام خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است که با پیمان ازدواج زن و مرد، آغاز می‌شود و با تولّد فرزندان، توسعه و استحکام می‌یابد از همین واحدهای کوچک جوامع بزرگ‌تر به وجود می‌آید. از دید اسلام ازدواج و تشکیل خانواده نه تنها به جهت رفع نیازهای جنسی ویا تولّد فرزندان ویا قدرت و مال ومقام و موقعیّت یابی و یا تعاون و معاضدت میان زن و شوهر، به وجود می‌آید بلکه در این مسئله رازی دیگری را باید جستجو کرد که با وجود آن انسان به همه نیازها و اهداف خود رسیده است و آن این‌که انسان‌ها طوری آفریده شده‌اند که مسئله ازدواج و جفت خواهی در سرشت و آفرینش آن‌ها نهاده شده، در این فرض زن و مرد بدون هم‌دیگر ناقصند و این دو عنصر مکمّل یک‌دیگراند چنانچه در قرآن مجید ذکر شده(78 /8): ما شما را جفت جفت آفریدیم. در آیه دیگر بیان فرموده (‌ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوالیها و جعل بینکم مودّة و رحمة (روم/21).یکی از آیات قدرت خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسر آفریده تا وسیله سکون و آرامش شما باشد و در میان شما دوستی و رحمت قرار داده است. و یا به تعبیر دیگر که فرموده: (‌هنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ؛ (بقره/ 187)؛ زنان برای شما لباس هستند و شما نیز برای آنان لباس هستید.

قرآن کریم با این گونه تعبیرات در حقیقت به فلسفه ازدواج و تشکیل خانواده اشاره کرده است که جفت‌گرایی و همسریابی در سرشت انسان عجین شده و همسران وسیله سکون و آرامش یک‌دیگر قرار داده شده، بنا براین مسئله‌ی مهم در این امر اوّل یافتن سکون و آرامش و در ادامه حفظ و دوام ان است و این امر امکان پذیر نیست مگر با دقّت کامل در انتخاب همسر و هم چنین شناخت آسیب‌ها و عوامل تزلزل و ناپایداری نهاد مهمّ خانواده، در این مقال تلاش بر این است که این عوامل مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد.

مفاهیم

آسیب‌ها:

آسیب به معنای 1- زخم،‌ کوب، ضرب. 2- عیب و نقص یا شکستگی که به سبب ضربت و زخم پیدا شود، صدمه. 3- تعب، رنج، مشقّت. 4- آفت، بلا، نکبت، مصیبت. 5- گزند، آزار. 6- زیان و ضرر. (فرهنگ معین و عميد ذيل واژه).

خانواده:

خانواده به معنای خاندان، اهل‌خانه، اهل‌البیت، دودمان. (همان) آن‌چه که در عرف مشاهده می‌شود خانواده به نهادی اطلاق می‌شود که ابتدا از پیوند میان زن و شوهر آغاز شده و با تولد فرزندان گسترش پیدا می‌کند، چنان‌چه با بلوغ فرزندان و ازدواج آن‌ها خانواده‌های دیگری بوجود می‌آید.

تجمل گرایی:

تجمل به معنی نکو حالی نمودن، آراسته شدن و جمال و نیکویی را بر خود بستن. تجملات به معنی، آن‌چه آراستن را بکار آید، وسایل زینت و آرایش آنچه موجب نشان دادن شأن و شکوه و زیبایی باشد، وسایل خودآرایی و خودنمایی. (دهخدا، ذيل واژه)

از معنای دو واژه تجمل و تجملات بدست می آید که تجمل‌گرا به کسانی اطلاق می‌شود که بیش‌تر شکوه وجلال خود را با وسایل زینت و آرایش به رخ دیگران بکشد.

عوامل تزلزل نهاد خانواده

هنگامی‌که در جامعه نهاد خانواده مورد بررسی قرار می‌گیرد همان‌گونه که عوامل استحکام و برپایی خانواده بسیار است، عوامل فروپاشی و تزلزل و درهم کوبیدن آن نیز فراوان است چنان‌چه برخی از این عوامل از ابتدای شکل‌گیری و حتّی قبل از پدید آمدن این نهاد نشأت گرفته و بعضی هم بعد از تشکیل آن صفا و آرامش و صمیمیت را از میان می‌برد و در میان اعضای آن تنش پدید می‌آورد که ذیلا به آن اشاره می‌شود.

1. عدم شناخت و آگاهی‌های اوّلیه

در امر ازدواج و تشکیل بنیان محکم خانواده، آگاهی و شناخت متقابل مسئله ضروری و اساسی بوده که عدم رعایت آن به راحتی می‌تواند در کوتاه‌ترین زمان اساس یک خانواده را سُست و متزلزل نموده و بنیان آن را از هم بپاشد، زن و مرد که اعضای اوّلیه‌ی خانواده هستند باید به خوبی بدانند که روی چه معیارهای زندگی مشترک شان را تشکیل می‌دهند و هرکدام، از این پیوند چه می‌خواهند و چرا ؟.

بنابراین طرفین ازدواج باید بدانند که با امضای این پیمان در برابر چه کسی و با چه ویژگی‌های خاصّی موظف و مکلّف می‌شود تا هیچ یک از آن‌ها گرفتار ظواهر فریبنده و جلوه‌های بی‌محتوا با معیارهای بی‌ارزش متحمّل مسئولیّت نشوند، بلکه به معیارهای متّکی باشند که ارزش تحمّل مسئولیّت را داشته باشند. عدم آگاهی و شناخت ویژگی‌ها و معیارها چه بسا به اساس زندگی آینده آن‌ها لطمه‌ی جبران ناپذیری را وارد نماید.

لحظاتی این پیوند، لحظاتی حسّاس و سر نوشت ساز است که همه ساختار احساسی دو انسان را که می‌خواهند سفر زندگی مشترک شان را با هم‌کاری قانونی بیاغازند می‌لرزاند؛ لحظات گزینش شریک زندگی زناشویی که چه بسیار، رویای آن را در سر می‌پرورانده‌اند، تا جایی که این زندگی گمشده آن‌دو بوده که پیوسته آن را می‌جسته‌اند و دشتی بوده که تنها در آن می‌آرامند و در زیر درختان آن سایه می‌گزینند و آن‌گاه که بر خرد و بینش و رایزنی استوار باشد مژده شادی بخش خواهد بود و این در حالی است که اگر عاطفه، غریزه، طمع، هوس و خود رأیی بر آن خیمه زند پیغام ناکامی و بدی با خود خواهد داشت. آری گزینش منطقی گزینشی خواهد بود که خرد، رهبری آن را به عهده داشته باشد و رایزنی، نقش ایفا کند و رهنمودهای نزدیکان و کار آگاهان در آن سهیم باشد تا این گزینش بیش از نادرستی به درستی نردیک تر باشند؛ زیرا عواطف جوشان و احساسات آنی گذرا و تصمیمات شتاب زده با هرمقدار پاکی نیّت و قناعت کامل هم همگام باشد خیلی زود در دایره‌ی تنگی گرفتار خواهد آمد که گنجایش زندگی آرمانی مشترک را نخواهد داشت و در نخستین گام‌ها با لغزش همراه خواهد بود و دیگر نخواهد توانست به قلّه‌ی آرزوها و ستیغ آمال فراز رود.(آژیر 1390ص37)

مادر یزید بن معاویه، زن مسیحی و بیابان نشین بود که معاویه به خاطر زیبایی‌اش و با استفاده از نفوذ و قدرت خویش، او را از پدرش خواستگاری کرده و به همسری گرفته بود. معاویه گمان کرده بود دختری ماه رویی که در هوای لطیف و آزاد و معتدل کوهستان‌ها و صحراهای سبز و خرّم سوریه رشد کرده، در کاخ طاغوتی وی خود را کامیاب و سعادتمند می‌یابد و او را به عنوان یک همسر ایده‌آل می‌پذیرد و به او دل می‌بندد؛ اما معاویه هنگامی متوجّه رویاهای پوچ خود شد او را محزون و بی‌تاب دید و به او گفت: تو در سلطنت بزرگ هستی و قدر آن را نمی‌دانی. میسون بی‌درنگ، در پاسخ وی اشعاری سرود که ترجه‌ی فارسی آن‌ها، چنین است:

خانه ای که در تنگنای آن، روح‌ها خفقان پیدا می‌کنند، پیش من از کاخ بلند، محبوب‌تر است.

پوشیدن لباس درشت و روشنی دیده، پیش من از پوشیدن لباس‌های شفّاف، محبوب‌تر است.

خوردن خشکه نانی در خانه‌ی شکسته، پیش من از خوردن گرده نان (تازه) ، محبوب‌تر است.

صدای بادهای که از هربیابانی می‌وزد، پیش من از آهنگ دف و چنگ، محبوب‌تر است.

شتری که کینه توز و دشوار است، پیش من از استر رام، محبوب‌تر است.

مردی کریم و لاغراندام از عموزادگان، پیش من از مرد مقتدرو سخت‌گیر، محبوب‌تر است.(بهشتی، 1382ص47)

وقتی به گفتگو و اشعار معاویه و میسون دقّت کنیم در می‌یابیم که معیارها و ارزش‌ها از دید آن دو فرق می‌کرد یکی کاخ و ثروت و حکومت را مهم و با ارزش می‌پنداشت و دیگری صحرا و بیابان و چرانیدن شتر وخوردن خشکه نان را بر همه چیز ترجیح می‌داد معیارها و ارزش‌ها از دید آن دو کاملا متفاوت بود و نتیجه این‌که هردو آن طوری‌که باید زندگی می‌کردند موفق نبودند. لذا از نکات مهم در تشکیل خانواده و انتخاب همسر انست که تحقیقات کامل در امر ازدواج باید صورت گیرد و طرفین از تمام خوی و خاصیّت و معیارهای هم‌دیگر برای زندگی مشترک آگاهی یابد. همان طوری‌که در تحصیل علم و تجارت اشخاص کوشا هستند در انتخاب همسر و تشکیل خانواده نیز دختر و پسر باید در حدّ توان از تحقیق و کوشش دریغ ننمایند.

2. تحمیل و اجبار در پیوند زناشویی

مسئله تحمیل و اجبار در امر ازدواج، از هر ناحیه‌ای که صورت پذیرد ممکن است برای ادامه زندگی و خوشبختی خانواده تهدید جدّی و زیان باری به شمار آید که آثار و پیامد‌های نا گوار آن در طول زندگی مشترک زوجین، شیرینی و زیبایی‌های زندگی خانواده را به تلخی و جدال تبدیل کند و حتّی منجر به جدایی و طلاق شود. باید دانست که نخستین شرط تشکیل خانواده‌ای پایدار و خوشبخت، آزادی دختر و پسر در انتخاب همسر و تحمیل نکردن پیوند زناشویی بر آنها است که ازدواج‌های تحمیلی، پایدار نمی‌مانند. واین بدین معنا نیست که والدین پسر و دختر حق هیج گونه نظارت در انتخاب و ازدواج فرزندان‌شان نداشته باشند و آنها را در این امر مهم و سر نوشت ساز و حیاتی به حال خودشان رها سازند، بلکه پسر و دختر در عین آزادی و اختیار نسبت به تشکیل زندگی مشترک آینده شان از مشورت به اطرافیان به‌ خصوص خانواده و والدین بهره برده و استفاده نمایند و نیز بدین معنا نیست که هر ازدواج آزاد که به انتخاب طرفین انجام پذیرد حتماموفّق بوده و خانواده ای خوشبختی خواهند بود زیرا چه بسا ازدواج هایی که با پا فشاری پسر و دختر، بدون مشورت و تحقیقات کافی نسبت به هم از روی احساسات زودگذر، انجام شده امّا بعد از گذشت اندک زمانی از زندگی مشترک و فرو نشستن احساسات، عیوب آشکار وزندگی به تلخی و فروپاشی انجامیده است.

کلینی در حدیثی نقل کرده که شخصی به نام ابن ابی یعفور از امام صادق (ع) می‌پرسد: من مایلم با زنی ازدواج کنم؛ ولی پدر و مادرم می‌خواهند با زنی دیگری ازدواج نمایم. چه کنم؟ امام(ع) پاسخ داد: تزوّج الّتی هویت، و دع الّتی هوی ابواک.(طوسی،1365، ص 392).

امام فرمود با کسی ازدواج کن که خودت می خواهی و آن شخصی را که پدر و مادرت می خواهد رها کن. در روایتی دیگر آمده که جابر از پیامبر(ص) نقل کرد که مردی نزد پیامبر آمد و گفت: دختر یتیمی پیش ماست که دو مرد از او خواستگاری کرده‌اند یکی توانگر و دیگری تنگ دست. او مرد فقیر را می خواهد و ما به توانگر تمایل داریم پیامبر فرمود: برای دو دلداده، چیزی همانند ازدواج، دیده نشده است.

پیامبر(ص) به روشنی اعلام می‌دارد که دو طرف ازدواج در انتخاب همسر آزادند، ثروت نمی‌تاند جای گزینی محبّت دو نفری که به هم علاقه‌مند هستند، گردد. جامعه شناسان از دیر باز، ازدواج‌های تحمیلی را زمینه ساز اختلافات خانوادگی و فروپاشی خانواده می‌دانند و برخی، اینگونه ازدواج‌ها را به فروش دختران تشبیه کرده‌اند.

بی‌تردید یکی از عوامل مهم تزلزل و فرو پاشی خانواده همین مسئله‌ی تحمیل و اجبار در امر ازدواج است، متـأسفانه برخی به جهت ثروت ویا میراث دختر، نفوذ وموقعیت خانواده دختر و مسایل از این قبیل فرزندشان را وادار به ازدواج می‌کنند تا مثلا فلان میراث از چنگ شان بیرون نرود غافل از اینکه ممکن است با دستان خودشان برای نور چشمانشان جهنمی می‌سازند که تمام آمال و آرزوها، خوشی‌ها و لذّت‌های زندگی او را در آن می‌سوزانند. عکس این مطلب در مور اجبار دختر،‌ نیز در جامعه به چشم می‌خورد، البته غافل نباشیم که امروزه ازدواج های به اصطلاح آزاد و خیابانی که با یک نگاه، طرفین دلباخته هم می‌شوند، یک دل نه بلکه صد دل، عاشق هم می‌گردند و همه چیز را در ابتدا به پای هم می‌ریزند، از همه بیشتر ضربه مهلک و کار سازی را بر پیکر نهاد خانواده وارد ساخته است و آمار طلاق را در جامعه بالا برده است، امروزه جوان‌ها بدون ملاحظه، با پیش رفته ترین وسایل آرایش و امکانات دیگر، آزادانه وارد جامعه می‌گردند، چه در محیط کار یا در محیط آموزش ویا مکان های دیگر، وقتی همدیگر را ملاقات می‌کنند، شیفته جمال ظاهری هم شده به هم دل می‌بندند و میثاق ازدواج را از همان جا آغاز می‌کنند.

بدیهی است وقتی زمینه پیدایش این نهاد شریف و با عزّت از کوچه و خیابان و امثال آن، بدون کدام تحقیقات لازم و مشورت با بزرگان و بدون استفاده از تجربیات کسانی که حدّ اقل یک بار در زندگی این مسئله را تجربه نموده‌اند؛ به وجود آید پایه‌های آن سُست و اساس آن متزلزل بوده و اندک زمانی مقاومت نخواهد کرد.

بنابراین همانطوریکه تحمیل و اجبار باعث اسیب جدّی به بنیان خانواده بشمار می‌رود آزادی‌های بی‌مورد که موجب انتخاب‌های نابجا و بدون تحقیق گردد، نیز یکی از عوامل مهمّ تزلزل این نهاد خواهد بود. پس والدین در عین حفظ نظارت و دادن مشورت به فرزندان موجب تحمیل نظرات خود در امر ازدواج، به آن‌ها نگردند و اجازه دهند جوانان آگاهانه در این مسیر گام بردارند.

3. تندخویی و بد اخلاقی

کانون خانواده اقتضای این را دارد که زن، مرد و فرزندان در این کانون گرم احساس امنیّت و خوشبختی داشته باشند و هرکدام، دیگر اعضایی خانواده را به حیث حامی و دوست خود بدانند، قسمیکه از مهربانی و محبّت همدیگر بهره گرفته از شور و عشق و لطافت حاکم بر خانواده لذّت برند و احساس آرامش کنند.

در خانواده جدید زن که از محیط گرم و باصفایی خانه پدر بیرون آمده و پا به درون خانه‌ای می‌نهد که همه چیز برای وی تازه و بی‌سابقه است چنانچه در قبال خدمت و محبّت و عشق پاسخ متقابل در یافت نکند و یا حتی در عوض شاهد بد اخلاقی و تند خویی‌های شوهر باشد از ادامه آن خدمات و محبت دهی دست می‌کشد و کانون که بای با محبت و مودّت گرم شود، به سردی می‌گراید. و واضح است که کمتر همسری با این وضعیت حاضر به ادامه زندگی است و اگر هم ادامه دهد، چنین زندگی را نمی‌توان یگ زندگی سالم و یگ کانون گرم و پر حرارت خواند.

آزار دادن شوهر نیز همانند آزار دادن زن، موجب تزلزل بنیان خانواده است؛ در فرض آزار رسانی از سوی زن، مرد نیز واکنش همانند نشان می‌دهد و کانون زندگی به معرکه درگیری و کشمکش تبدیل می‌شود و به تدریج تحمل چنین وضعیتی برای هردو سوی رابطه، سخت میشود در این زندگی‌ها، محبت و اطاعت، جای خود را به سرپیچی و نفرت می‌دهد و در این حالت، روابط متعارف ازدواج به گونه‌ای دیگر تحقق می‌پذیرد. حتی در صورت که شوهر تحمل کند و به مقابله به مثل نپردازد، از محبتش کاسته می‌شود و زندگی باعشق، به زندگی با نفرت، تبدیل می‌شود. در این میان فرق نمی‌کند آزار جسمی باشد یاروانی گرچند آزار روانی ممکن است صدمات کاری تری به پیکر ازدواج وارد سازد.

جابر ابن عبد الله می‌گوید: رسول خدا فرمود: آیا نمی‌خواهید بد ترین افراد را به شما معرفی کنم؟ بد ترین مرد کسی است که به دیگران با کمال بی باکی تهمت زند، ترجیح بدهد تنها غذا بخورد، خیر و خوبی خود را از دیگران منع کند، برده خود را کتک زند، و آن‌قدر به همسرش اذّیت و آزار برساند که زن از دست شوهر به دیگران پناه ببرد. (کلینی، 1365، ص 400)

در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده که می‌فرماید: ملعونـه ملعونه، امراه تؤذی زوجتها، و سعیده سعیده امراه تکرم زوجتها ولا تؤذیه و تطیعه فی جمیع احواله. (طبرسی، 1408، ص247). زنی که با اخلاقیات تند وزشتش باعث اذیت شوهرش گردد از نظر امام مستحق لعنت است و در مقابل زنی که از شوهرش اطاعت نموده و او را تکریم نماید از نظر امام نیکو شمرده شده است. بد اخلاقی و تند خویی فرد اطرافیان را بیزار می کند حتی کار به جای می‌رسد که آرزوی مرگ او را می‌کنند . امام علی (ع) می فرماید: هرکس بد اخلاق باشد مرگش مایه‌ای شادی می‌گردد. (خوانساری، 1359، ج5، ص328).

بنابراین تند خویی و بد اخلاقی چه از ناحیه‌ی مرد و یا از ناحیه زن، موجب آسیب جدی به خانواده خواهد شد و شیرینی، حلاوت، صمیمیت و صفایی زندگی مشترک را به تلخی و نا کامی تبدیل خواهد کرد.

4. تجمل گرایی

از آنجایی‌که دین مبین اسلام ، دین اعتدال و میانه رو بوده لذا پیروانش را نه تنها از استفاده‌ای زینت‌ها و لذّت‌ها منع نکرده بلکه آنها را سفارش نموده تا از نعمت‌های الهی بهره‌مند شوند و از لذّت‌ها و برکت های دنیایی استفاده کنند چنان‌چه خداوند در قران مجید فرموده: (وابتغ فیما آتاک الله والدّار الآخره و لا تنس نصیبک من الدّنیا و احسن کما احسن الله الیک و لا تبغ الفساد فی الارض انّ الله لایحبّ المفسدین، (قصص، 77.) در آنچه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن و بهره‌ای خود را از دنیا فراموش نکن، به دیگران نیکی کن چنانچه خداوند به تو نیکی نموده و دنبال فساد در زمین مباش که خداوند مفسدین را دوست ندارد.

در گذشته محیط‌های خانوادگی سرشار از مهر و صفا و محبت بود خانواده‌ها در کنار همدیگر زندگی سالم و با نشاطی داشتند و باهم گرم و صمیمی بودند همه اعضای خانواده‌ها اهل معاشرت و پیوند بوده در برخورد‌ها و اجتماعات خانوادگی از دیدار هم لذّت می‌بردند و بدون تشریفات و زرق و برق مجالس را بر گذار می‌کردند. کسانیکه توانگر و از وضع مالی خوب و مناسب برخوردار بود به تهی دستان و فقیران نزدیک مساعدت و یاری می‌رساندند. اما با ورود روش زندگی جدید به نوع زندگی غربی روحیه‌ای مصرف گرایی و زندگی تجملاتی در میان مردم ترویج شد و آرام آرام صفا، صمیمیت‌ها و گرمی و نشاط‌ها از خانواده‌ها رخت بر بست. امروز مردان خانواده‌ها شب و روز در تلاشند تا با تمام کوشش و قدرت کار کنند تا از هر راه ممکن بتوانند پولی به دست آورند تا در صورت امکان بتوانند در امر خرید لوازم خانه، فرش و ظرف و وسایل رفاهی با همسایه‌ها و دوستان و فامیل خود رقابت نمایند و اگر چنانچه در این امر موفق نباشند چه بسا از جانب باقی اعضایی خانواده مورد ملامت قرار خواهند گرفت. زنان خانواده امروز به جای همدلی و هم دردی با مردان در فکر این است که چه نوع پارچه و لباس جدید در بازار وارد شده تا با تهیه ای آن توانسته باشد از رقیب خود پیشی بگیرد و با داشتن ان نزد همسایگان و دوستان خود افتخار کنند ! که من آنم که در هیچ دو مجلسی لباس تکراری به تن نکرده‌ام! و دیده شده که حتی در یک مجلس در فاصله کوتاه چند مرتبه لباس عوض می‌کنند!! و لباس‌های خودشان را به رخ دیگران می‌کشند در حالیکه ما این واقعیت را به خوبی لمس می‌کنیم که شوهران همین زنان مجبورند به جهت تهیه ای هزینه خرید لباسهای انچنانی سالها در مسافرت ودور از اهل و عیال خود رنج بکشند و هم چنین خوب می دانیم که جهت همین آداب ورسوم غلط و تجمل‌گرایی‌های نادرست، مصارف گزاف و بی‌جا در مجالس عروسی و شیرینی خوری و... بسیاری از جوانان بر اساس فقدان امکانات زندگی نمی‌توانند به ازدواج بپردازند زیرا قدرت ندارند از عهده‌ی این مصارف برایند.

امروزه علاوه بر این‌که صفا و صمیمیت از خانواده‌های فامیل رخت بر بسته بین زن و مرد نیز صمیمیت آنچنانی وجود ندارد زیرا با وجود این همه مصارف و فراهم نمودن امکانات آن خستگی زیاد گریبان‌گیر زن و مرد شده به طوری‌که با تحقق کمترین عامل، اصطکاک و درگیری، مشاجره و بگو مگو میان آن دو روی می‌دهد و روشن است که این درگیری‌ها را نمی‌توان در تزلزل خانواده‌ها نادیده گرفت و از آن طرف چنان‌چه مرد نتواند با تمام تلاش‌های که انجام می‌دهد امکانات تجملاتی دلخواه زن را فراهم نماید زن، زندگی و تمام خوشی‌ها و شیرینی‌های خانواده را به کام او تلخ نموده و به این بهانه که او قادر نیست به خواسته‌های او رسیدگی نماید از ادامه زندگی مشترک دست بردارد و خواهان جدایی گردد.

از بین رفتن رفاه و آرامش حقیقی افراد، از پیامد های تجمل گرایی است که خسارت‌های بسیاری هم چون تزلزل در نظام خانوادگی و روابط اجتماعی را به همراه دارد. فرد تجمل‌گرا همیشه در پی مُد و تهیه امکانات و وسایلی است که از تازگی بر خوردار باشند. از این رو، در جریان تغییر مُد و تکاپو برای تغییر دادن وسایل زندگی و لوازم زندگی همواره در تنش و اضطراب روحی بسر می برد. افزون بر ان، حرص دست یابی به چنین امور تجملی و آمال و ارزوهای طولانی تمام وجود او را فرا می گیرد و سبب می‌شود غمی جان کاه، او را به شدت بیازارد. (پایگاه تخصصی اطلاعات قرآنی).

نتیجه

بدون تردید نهاد خانواده در جوامع بشری از اهمیت بسیاری برخوردار بوده که چه بسا باتزلزل و آسیب دیدن این نهاد اجتماعی جوامع نیز دچار آفت و چالش‌های جدّی تری گردیده و موجبات نا بسامانی آن فراهم گردد و جلو رشد و تکامل مادی و معنوی و اهداف عالیه‌ای آن گرفته شده و در نهایت دچار فرو پاشی و از هم گسیختگی گردد. بنا بر این بعد از شناسایی عوامل تزلزل و آسیب‌های خانواده، جهت از بین بردن و نابودی آنها تلاش گردد تا با حفظ این نهاد توانسته باشیم جوامع را از گونه‌های انحراف و کجروی‌ها و چالش‌ها دور نگه داشته و به سوی تکامل و تعالی سوق دهیم. 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**