نقش اخلاق و معنویت در تحکیم بنیان و سلامت خانواده
نقش اخلاق و معنویت در تحکیم بنیان و سلامت خانواده
محمد لطیف فاتح*
محمد کاظم ظفری**
چکیده:
با کنکاش و دقّت در محتوای آیات، روایات وآموزه های اسلامی، به این مهم دست می یابیم که پیوند و رابطهی بسیار عمیق و وثیقی بین معنویت، اخلاق و خانواده وجود دارد که نگرش صحیح، معنوی و اخلاقی افراد خانواده مىتواند زندگى آنان را سالم، فرحبخش، نشاط آور نموده و با معنویت همراه سازد و كانون گرم خانواده را مركز تربیت نسل آینده ساز كشور و اجتماع نماید و خیر و سعادت دنیا و آخرت را براى اعضاى خانواده تأمین نماید. با فقدان اخلاق ومعنویت آسمانی، اختلال در نگرش اعضاى خانواده، رخ داده و علاوه برنبود آرامش معنوی، فروپاشى و اضمحلال وتباهیّ خانواده، فرجام دوری از معنویت واخلاق خواهد بود.
کوشش این مقاله براین بوده تا نقش معنویت و اخلاق را برروابط اعضای خانواده، مورد کنکاش و جستجو قرار داده و پیوند و رابطهی «معنویت، اخلاق و خانواده» را از دریچهی تعالیم دینى و اخلاق اسلامی با استفاده از رهنمودهاى قرآن و سخنان پیشوایان معصوم(ع) مورد بحث و بررسی قرار دهد.
واژگان کلیدی:معنویت، کمال، خانواده، اخلاق، معنوی بودن.
مقدمه
واژه «معنویت» كلمهای است، مثل «عشق» كه برای بسیاری از مردم اهمیت بسزایی دارد، ولی مشخص كردن مفهوم آن بسیار دشوار است و بسیاریها معتقدند كه؛ «معنویت» فراتر از كلمات است. در حقیقت، چنین به نظر میرسد كه كلمات، قادر به توضیح و تشریح «معنویت» نیستند و سخن و بیان از روشن کردن و تبیین واژهی «معنویت» قاصر است.
آنچه مسلم است این است كه در نظر بسیاری از افراد جامعه، «معنویت» اهمیت حیاتی دارد و اکثر افراد به دنبال به دست آوردن آن میباشند. وقتی این واژه با «خانواده» قرین هم می شوند، مجموعهای از كلمات و چارچوبها را ارائه میدهند كه از طریق آنها، انسان میتواند معنا و مفهوم زندگی خود را درك كند. پس باید به این محدودیت، توجه داشته باشند که واژه «معنوی بودن» و «معنویت» در ادبیات، به صورتهای مختلف ارائه شده است. برای تعریف «معنویت»، طیف گستردهای از مفاهیم، ارائه شده كه شامل تعریف «معنوی بودن» هم میگردد. بهطور كلی، بعضیها «رشد شخصی» را به عنوان «معنویت درونی» قلمداد میكنند، در حالیكه برخی دیگر از پژوهشگران، از واژه معنویت به عنوان هر نوع رشدی كه انسان را فراتر از درمان غیر مذهبی غربی میبرد، استفاده میكنند.
سؤالی مطرح در این جا این است که چه گونه در روزگاری که این مفاهیم مطرح نبوده، مسایلی دراسلام مطرح شده است؟ اگر به هزار و چهار صد سال قبل برگردیم خواهیم دید که چگونه اسلام، مشکلات جامعه بشری را در آن روز حل کرده و برای هر مورد، ظروف وراهکارهای خاصی ارائه شده است؟!
اسلام در روزگاری که از معنویت و ارزشهای اخلاقی در جامعه آن روز، هیچگونه خبری نبود و حقوق خانواده کاملاً زیر پا بود چنین برنامهی عظیم، وسیع و شگفت انگیزی را عرضه کرده است. در اینجا باید اذعان نمود که اگر چنین نبود، نمیتوانست این دین اینگونه پایدار و جاودانی باشد. در این پژوهش و تحقیق به بررسی و تبیین اهمیت و جایگاه معنویت، اخلاق و نهاد خانواده و رابطهی آنها پرداخته میشود.
مفهوم شناسی
در این مبحث، مفاهیمی چون: معنویت، اخلاق و خانواده که نقش کلیدی و محوری در فهم و درک موضوع دارند و واژگان کلیدی و محوری بحث را تشکیل میدهند بررسی و تبیین میشود.
الف)مفهوم معنویت
معنویت» در اصل یک کلمه عربی است که در اصطلاح «ادبیات عرب» به آن «مصدر صناعی» میگویند و ماده اصلی آن «عَنَیَ» بوده و اسم مفعول آن «مَعنی» میباشد. در لغتنامههای فارسی معانی متعددی را برای آن بیان کرده اند از جمله: معنوی بودن (صفت نسبی) منسوب و مربوط به معنی، ضد و مقابل لفظی؛ حقیقی، راست، اصلی، ذاتی، مطلق، باطنی و روحانی، مقابل مادی، صوری و ظاهری. منظور از معنا امری است که فقط به وسیله قلب شناخته میشود. و زبان را در آن بهرهای نیست. مراد از معنی هرچه قصد شود از چیزی، هرچیزی که شخص قصد میکند و مقصود در اینجا جمع معانی است. (دهخدا، 1378، 25، 764)
مجموعه جنبههای فکری، اخلاقی، فرهنگی و عاطفی انسان یا محصولات فکری او را «معنویت» گویند. وقتی معنوی را معنی میکنند، میگویند: معنوی، مربوط به باطن، درون، فکر، عقل یا احساس درونی میباشد» (انوری، 1381، 7، 7182)
برخی این واژه را به معنی «قصد» گرفته اند. (معلوف و ابن اثیر استفاده از نرم افزار متنا) و برخی دیگر «خضوع و خشوع» معنی کرده است. (جوهری، صحاح اللغة، استفاده از نرم افزار متنا) امّا احمد ابن فارس، معنی دقیقتری را ذکر نموده است:«عنی: العین و النون و الحرف المعتل اصول الثلاثه: الاول القصد للشیء بانکماش فیه و حرص علیه و الثانی دالّ علی الخضوع و ذلّ و الثالث ظهور شیء و بُروزه.» (ابن فارس، ، 678)
با توجه به معنای ابن فارس، میتوان به این نکته پیبرد که «قصد» و «عنی» در معنی قصد و اراده، مشترک میباشند امّا در مقصود و چگونگی رفتن به دنبال مقصود، تفاوت دارند بطوری که مقصود در «عنی» امری پنهان است وانسان با خضوع و خشوع همراه با حرص و ولع به دنبال آن بوده و آن را بدست میآورد و پس از رسیدن به مقصود این مقصد پنهان، آشکار خواهد شد، با توجه به مطالب فوق، معنای «معنیّ» هم واضح می گردد یعنی مقصدی پنهان و نامحسوس که انسان باید با خضوع و خشوع برای به دست آوردن آن با حرص و ولع تلاش کند. بنا براین میتوان «معنویت» را به این صورت معنا کرد، رسیدن و داشتن آنچه که مقصود است.
ب)مفهوم اخلاق
«جمع خُلق یا خُلُق، روشهای آدمی در کارهای روز مره و شیوههای متخذ آدمی در زندگی خویش» (حسینی، 1385، 1، 528)
«مجموعه عادتها و رفتارهای فرهنگی پذیرفته شده میان مردم یک جامعه، وضع روحی و رفتاری شخص، رفتار، خُلق و خویهای پسندیده، رفتار پسندیده و شایسته. (انوری، 1381، 1، 291)،
«اخلاق وخویها، سیر معنوی طبیعت باطنی، سرشت درونی است واخلاق یا تهذیب نفس، یکی از شعب حکمت عملی وآن دانش بد ونیک خوبها و تدبیر انسان است برای نفس خود یا یک تن خاص. (معین، 1381، 1، 174) اخلاق جمع خُلق در لغت به معناى خویهاست. (دهخدا، 1328، 5، 1525)
در اصطلاح، «اخلاق» عبارت است از حالت نفسانى راسخ در نفس كه با پیدایش آن حالت، اعمال اخلاقى بدون زحمت و نیاز به تأنّى و تأمّل سر مىزند.» (فیض کاشانی، 1340، 5، 95)
ج)مفهوم خانواده
لغت نویسان، خانواده را این گونه تعریف میکنند: خانواده، کوچکترین گروه اجتماعی است که شامل پدر، مادر و فرزندان میشود. (انوری، 1381، 4، 2665) ویا خاندان، اهل خانه، اهل البیت ،دودمان. (معین، 1360، 4، 1394)
در اصطلاح، صاحب نظران با رویكردهاى مختلف به تعریف آن پرداختهاند. به عنوان نمونه «برگس و لاك» در یکی از آثارش، چنین مىنویسند: «خانواده گروهى است متشكل از افرادى كه از طریق پیوند زناشوئى، همخونى یا پذیرش با یكدیگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر، خواهر و فرزند در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشتركى پدید آورده و در واحد خاصى زندگى مىكنند. (برگس، 1953م، 18)
با توجه به اصول و ارزشهاى اسلامى، خانواده را مىتوان اینگونه تعریف كرد: نهاد مقدسى است كه براساس ضوابط معقول و مشروع زوجیت زن و مرد بنیان نهاده مىشود و در آن دوام و استمرار، صمیمیت و عواطف و حقوق متقابل و مشترك برقرار بوده و كاركرد اصلى آن، توالد و تناسل، تربیت نسل جدید و سكون و آرامش اعضا بوده و قیمومیت آن نیز بر عهده مرد مىباشد.
معنویت، هدف آفرینش
خداوند در قرآن به صراحت، هدف آفرینش را عبادت بیان نموده و میفرماید:«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ» (ذاریات/56) من جن و انس را جز براى عبادت نیافریدم. حال با توجه به قول خدای تعالی باید دید آنچه هدف و مقصودی است که باید انسان به آن برسد؟ و عبادت چگونه هدف آفرینش است؟
میتوان گفت: مقصود و هدف از خلقت انسان، عبادت است و عبادت همان اطاعت از اوامر الهی میباشد و با معنای «معنویت» نیز سازگار است، زیرا در عبادت و طاعت، خضوع و خشوع شرط است و عبادت باعث معنوی شدن انسانها میگردد و هرچه کاملتر و صحیحتر و با خضوع و خشوع بیشتر باشد انسان به معنویت بیشتری دست پیدا میکند. امّا باید دید که مقصود از عبادت و طاعت بندگان چیست؟ میدانیم که این عبادات نفعی برای خالق ندارد زیرا خداوند «صمد»، «غنی» و بینیاز از همه چیز است. بنابراین نتیجه «طاعت» به خود انسان باز میگردد. برای فهمیدن نتیجه عبادت و طاعت باید به احادیث و روایات رجوع نمود، برای مثال به چند حدیث اشاره میکنیم:
«وَ رُوِی أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى یقُولُ فِی بَعْضِ كُتُبِهِ یا ابْنَ آدَمَ أَنَا حَی لَا أَمُوتُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ حَیاً لَا تَمُوتُ یا ابْنَ آدَمَ أَنَا أَقُولُ لِلشَّیءِ كُنْ فَیكُونُ، أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ تَقُولُ لِلشَّیءِ كُنْ فَیكُونُ» (ارشاد القلوب الی الصواب، ج1، 75)
روایت شده كه خداى متعال در بعضی از كتابهاى خود مىفرماید: اى فرزند آدم من زندهاى هستم كه نمىمیرم مرا اطاعت كن در آنچه به تو امر مىكنم تا تو را زندهاى قرار دهم كه نمیرى.اى فرزند آدم من در ایجاد هر چیز مىگویم بوده باش پس موجود مىشود. اطاعت من كن در آنچه تو را امر كردم تا تو را چنان قرار دهم كه به چیزى بگویى بوده باش پس موجود شود. «قال: و ورد فی الحدیث القدسی: یا بن آدم، أنا غنی لا أفتقر، أطعنی فیما أمرتك أجعلك غنیاً لا تفتقر. یا ابن آدم، أنا حی لا أموت، أطعنی فیما أمرتك أجعلك حیاً لا تموت، أنا أقول للشیء كن فیكون، أطعنی فیما أمرتك أجعلك تقول للشیء: كن فیكون.» (کاظمی خلخالی، 1380، 713) در حدیث قدسى آمده:اى فرزند آدم، من غنى و بىنیاز هستم، تو هم از دستورات من اطاعت كن تا تو را نیز غنى كنم تا فقیر نشوى. اى فرزند آدم، من زندهاى هستم كه نمىمیرم تو هم از دستورات من اطاعت كن تا تو را نیز زنده جاودانه بكنم. اطاعت من كن در آنچه تو را امر كردم تا تو را چنان قرار دهم كه به چیزى بگویى بوده باش پس موجود شود.
عَنِ النَّبِی(ص) أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ رَبَّكُمْ یقُولُ كُلَّ یوْمٍ أَنَا الْعَزِیزُ فَمَنْ أَرَادَ عِزَّ الدَّارَینِ فَلْیطِعِ الْعَزِیزَ. (طبرسی، 1372، 8، 628) پیامبر(ص) فرمود: پروردگار شما هر روز اعلام میدارد و می فرماید: من عزیزم و هر كس عزت هر دو جهان را میخواهد باید سر به فرمان عزیز (من) باشد.
با دقت در این احادیث، به این مطلب میتوان پیبرد که آنچه انسان در برابر اطاعت و فرمان برداری از خداوند به دست میآورد قرب معنوی و متلّبس شدن به صفات الهی است که به جایی میتواند انسان را برساند که مظهر صفات الهی گردد. همانطور که امامان معصوم(ع) در اعلی درجهی عبودیت و بندگی و تجلّیگاه تمام صفات خداوند هستند و میتوان گفت: این یعنی کمال انسانیت که قرب الی الله و تجلّی صفات الله (جل جلاله) میباشد. پس میتوان گفت: مقصود نهایی از خلقت انسان، رسیدن او [انسان] به کمال و قرب الی الله است. وقتی مقصود این باشد، میتوان «معنویت» را به این صورت معنا کرد:«داشتن آنچه یک انسان کامل دارد، و برخورداری از صفات واخلاق زیبای انسانی»
همانطور که برای فهم حقیقی «معنویت» نیاز به نور هدایت آیات و روایات داریم و بدون این نور هدایت که از طرف خالق علیم میباشد، در این وادی، واله و سرگردان میشویم، برای رسیدن به معنویت واقعی نیز باید به راهنماییها و دستوراتی که باری تعالی به وسیلهی انبیا و امامان(ع) برای هدایت و راهنمایی ما به سوی کمال و معنویت فرستاده است توجه کنیم و از نور آنها برای پیدا کردن صراط مستقیم بهره گیریم و به بیراهه نرویم و در طریق مغضوب علیهم سقوط نکنیم و مانند انسانهایی که در طول تاریخ پیوسته در جستجوی کمال و معنویت بوده امّا در راه رسیدن به کمال، به بیراهه رفته اند و شناخت صحیحی از کمال، پیدا نکرده اند. عدهّای از آنها کمال خود را ثروت دیده اند و به دنبال جمع مال و ثروت رفته و همه چیز خود را فدای آن کرده اند و عدهّای کمال را در قدرت و پست و مقام دیده و تمام توان خود را در این راه صرف کرده اند و بعضی کمال را در قدرت و توانایی بدنی یافته و با ورزشهای گوناگون به تقویت نیروی جسمانی خود پرداخته اند و...، به بیراهه نرویم
اهمیت اخلاق در اسلام
مسأله اخلاق و تهذیب نفس، در اسلام، از اهمیت بسیار بالایى برخوردار است، به طورى كه از اهداف نزول قرآن، تربیت اخلاقى، تهذیب انسان، رشد و هدایت جامعه است و خصلتهاى اخلاقى را ملاك ارزش انسان مىداند؛ زیرا در مقام ستایش و تمجید پیامبران الهى، آنان را به جهت دارا بودن صفات اخلاقى نیكو مىستاید. براى مثال، حضرت ابراهیم(ع) را به خاطر برخوردارى از سه صفت عالى اخلاقى ستوده، مىفرماید:«إِنَّ ابْراهیمَ لَحَلیمٌ اوَّاهٌ مُنیبٌ» (هود/75) همانا ابراهیم بردبار، بسیار مهربان و بازگشت كننده (به سوى خدا) بود.
در باره پیامبر اكرم(ص) مىفرماید:«وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/4) همانا تو صاحب اخلاق عظیم و برجستهاى هستى.
در اهمیت اخلاق و تزكیهی نفس همین بس كه قرآن، رمز موفقیت رسول خدا(ص) را در ایفاى رسالت خویش، گسترش توحید واخلاق نیكوى آن حضرت مىداند و مىفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» (آل عمران/159) در پرتو رحمت الهى، تو با مردم مهربان شدى، در حالى كه اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى، از اطراف تو پراكنده مىشدند.
با دقت در روایات اسلامى و زندگانى معصومان(ع) به خوبى در مىیابیم كه تمام شؤون زندگى آن بزرگواران، مظهر تجلّى صفات اخلاقى و خصلتهاى ارزندهی انسانى بوده و به تمام معناء، اخلاق الهى را در وجود شان به كمال رساندند و پرچمدار تقوا، فضایل و اخلاق پسندیده انسانى شدند. پایههاى اساسى زندگى در دامن خانواده بنیان نهاده مىشود. ایجاد موقعیتهاى ویژه براى پرورش تن و روان، به كارگیرى ارزشهاى دینى در محیط خانواده، رشد آموزشهاى مذهبى و تنظیم روابط اجتماعى بر مبناى آموزش دینى از نیازهاى بنیادین زندگى بشرى است
امروزه، با توجّه به گسترش انواع فساد اخلاقى، فروپاشى نظام خانواده در بسیارى از كشورها، به بند كشیده شدن «اخلاق و معنویت» در زندانِ «آزادى جنسى» و ترویج شكلهاى رنگین براى «اسارت روان آدمى»؛ رو آورى به نظام و مبانى اخلاقى، امرى ضرورى است. دین مقدّس اسلام براى ادارهی زندگى بشر در همهی زمینهها برنامه، آداب و سنن خاصى دارد كه بهرهگیرى از آن، سعادت و خوشبختى دنیا و سراى آخرت را تضمین مىكند
اهمیت خانواده در اسلام
پیوند بین یک زوج، مبدأ و سرآغاز تشکیل و به وجود آمدن یک خانواده میباشد و این پیوند، زیباترین پیوند بشرى، پیوند پاك دو انسان براساس مقرّرات الهى است كه حیات نسل بشر را میسّر ساخته و زندگى را تداوم مىبخشد. محصول این پیوند مبارك فطرى كه با تأیید آسمانى همراه گشته، تشکیل كانون گرم و مقدّس خانواده است كه بقایش، بركات بسیار و زوالش آفات و ضایعات فراوان و جبران ناپذیری در بر دارد.
این پیوند، به دلیل اینکه زیر بنای تشکیل خانواده میباشد از اهمّیت بسزایی برخوردار است. به همین دلیل، دین مبین اسلام به آن، اهمیت زیادی داده و برای رشد و تحکیم آن، برنامههای زیبا و دقیقی ارایه نموده است که با مراجعه به دستورات دینی به آنها پی میبریم. حال چند روایت که اهمیت و ارزش ازدواج و تشکیل خانواده را بیان میکند ذکر میکنیم.
عَنِ النَّبِی(ص) أَنَّهُ قَالَ: یفْتَحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِی أَرْبَعِ مَوَاضِعَ عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فِی وَجْهِ الْوَالِدِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بَابِ الْكَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّكَاحِ. (نوری، 1408ق، 14، 149)
پیامبر بزرگوار اسلام(ص) میفرماید:در چهار موقع عنایت و رحمت حق متوجه انسان میشود؛ به وقت باریدن باران، به هنگام نظر کردن فرزند به صورت پدر، از باب مهر و محبت، در آن زمان که در خانه کعبه باز میشود، وآنوقت که عقد و پیمان ازدواج بسته میشود.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ فَلْیتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْآخَرِ أَوِ الْبَاقِی. (کلینی، 1365، 5، 328)
فرمایش دیگر نبی مکرم اسلام(ص) است:هرکس ازدواج کند ، نیمی از دینش را باز یافته و نسبت به نیم دیگر و باقی اش، تقوای الهی را رعایت کند.
«مَامِن بنِاءٍ فِی الاِسلامِ اَحبَّ اِلَی اللهِ مِنَ التّزوِیجِ » و آن حضرت فرمود: هیچ بنای در اسلام محبوبتر از ازدواج نیست.وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ:جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی(ع) فَقَالَ:لَهُ هَلْ لَكَ مِنْ زَوْجَةٍ قَالَ: لَا فَقَالَ أَبِی: مَا أُحِبُّ أَنَّ لِی الدُّنْیا وَ مَا فِیهَا وَ إِنِّی بِتُّ لَیلَةً وَ لَیسَتْ لِی زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ الرَّكْعَتَانِ یصَلِّیهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ أَعْزَبَ یقُومُ لَیلَهُ وَ یصُومُ نَهَارَهُ ثُمَّ أَعْطَاهُ أَبِی سَبْعَةَ دَنَانِیرَ ثُمَّ قَالَ: تَزَوَّجْ بِهَذِهِ ثُمَّ قَالَ أَبِی:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَكُمْ. (حر عاملی، 1409ق، 20، 20)
امام صادق(ع) میفرماید: مردی نزد پدرم حضرت باقر(ع) آمد، پدرم فرمود:همسر داری؟ عرضه داشت ندارم، پدرم به او گفت: دوست ندارم دنیا و آنچه درآن است از من باشد و یک شب را بدون همسر به سر برم، آنگاه پدرم گفتارش را ادامه داد و فرمود:دو رکعت نمازی که مردی همسر دار، میخواند بهتر است از قیام شب مرد عزب و مجرّد به عبادت و روزه گرفتنش در روز، آنگاه پدرم هفت دینار به آن مرد داد، و فرمود: با این پول وسایل ازدواجت را فراهم کن که رسول خدا فرمود: همسر انتخاب کنید که باعث وسعت رزق است.
و در باره آنهایی که تن به ازدواج و سنت الهی و نبوی در نمیدهند و از این امر سر باز میزنند، میفرماید: « أَكْثَرُ أَهْلِ النَّارِ الْعُزَّابُ»
اکثر اهل آتش در قیامت کسانی هستند که از ازدواج و تشکیل خانواده امتناع کرده اند. (صدوق، 1404ق، 384)
و نیز آنحضرت فرموده است:« خِیارُ أُمَّتِی الْمُتَأَهِّلُونَ وَ شِرَارُ أُمَّتِی الْعُزَّابُ»
بهترین امت من متأهلها هستند و بدترین امت من عزَبهاهستند. (شعیری، 1405ق، 102)
«شِرَارُکُم عُزَابُکُم وَالعُزُّاب اَخَوَانُ الشَّیَاطِینِ»
شریرترین شما عزبهایند، و عزبها برادران شیطانند. (مجلسی، 1404ق، 100، 220-221)
تأکید روایات مذکور بر ازدواج و تشکیل خانواده نشانگر آن است که این امر دارای اهمیت زیادی میباشد و چون دین اسلام بهترین و کاملترین برنامه برای سوق دادن انسان به سوی کمال و معنویت میباشد پس ازدواج و تشکیل خانواده نقش مهمی در رساندن انسان به کمال و معنویت دارد.
1ـ آثار اجتماعی خانواده سالم
تربیت انسانهاى بزرگ كه تاریخ را با همّت بلند خود شكل دادهاند- توسط پدران و مادرانى انجام گرفته است كه در این كانون گرم و نورانى به انجام وظیفه پرداختهاند؛ واحد كوچك خانواده كه جامعهی بزرگ بشرى از آن ساخته شده، تربیت انسانها را از بُعد اخلاقى، روحى و اجتماعى عهدهدار است. بدون وجود كانون گرم خانواده، شیرازهی جوامع بشرى گسسته شده وتعادل حیات انسانى از بین خواهد رفت، اكنون كه با تزلزل ارزشها در مغرب زمین و گسترش موج ویرانگر آن، بنیان ارزشهاى اصیل معنوى و اخلاقى در معرض خطر قرار گرفته و پول، قدرت و رفاه جانشین معنویت، عواطف و انسانیت شده و كانون خانواده را دستخوش طوفان و ویرانى كرده است، به جاست كه با هوشیارى كامل، ارزشهاى اصیل دین خدا را پاس داریم و با چنگ زدن به ریسمان مستحكم الهى و استفاده از سخنان رهبران حقیقى بشر كه قافله سالاران سعادت، معنویت و اخلاق هستند، به تحكیم بنیان خانواده، حفظ و تقویت آن بپردازیم، توجه فراوانى كه در سیرهی معصومان(ع) به حفظ و گسترش این پیوند، معطوف شده، بیانگر اهمیت و ضرورت حیاتى آن است. باید اضافه کنم که كانون خانواده منبع صفا، محبّت و امید بوده، مایهی تكامل روحى، اخلاقى و اجتماعى انسان است.
خانواده از نظر ظاهری کوچکترین واحد اجتماعی است ولی از نظر اهمیت وارزش اساس و پایه اجتماع را تشکیل میدهد و در واقع بسیار بزرگ و با عظمت میباشد اگر فرهنگ وآگاهی و تعهد در خانوادهها مطلوب و ثمر بخش باشد، قهرا در اجتماعهای بزرگ شهری و کشوری و نیز جهانی، گامهای مثبت به سوی کمال، موفقیت و معنویت برداشته خواهد شد؛ زیرا جوامع بزرگ بشری از همان خانوادههای کوچک تشکیل گردیده و نسبت مستقیم با یکدیگر دارند.
2ـ وظایف اعضای خانوداه در اسلام
دین مقدس اسلام برای اصلاح خانوادهها، اهمیت فوق العادهای قایل است و در اجرای آن، وظیفهی هر یک از اعضای خانواده را به طور مبسوط بیان کرده که در صورت عمل و توجه به آنها موفقیت و سعادت آنان را تضمین مینماید.
طبق آموزههای دینی در کانون مقدس خانواده، پدر و مادر باید در میان اعضای خانواد خود، فوق العاده مورد اکرام واحترام قرار گیرند و فرزندان باید از آنان پیروی نمایند و هرگز بدون جهت شرعی از فرمان آنان سرپیچی ننمایند، زیرا علاوه بر دستورات مؤکّد دینی در قرآن و روایات متعدد پیشوایان معصوم(ع) دراین مورد، اهمیتی زیادی دارد، علاوه بر اینکه پدر و مادر، یک عمر زحمتها و محنتهای فرزندان خویش را تحمل میکنند و با تمام عشق و علاقه، همیشه خواهان کمال و خوشبختی آنان میباشند. بنابراین از جهت سپاس و تشکر نیز احترام آنان ضرورت دارد.
درامر معیشت، مرد با تقوا برای تأمین مخارج زندگی اش جزء به کسب حلال روی نمیآورد، و به غیر از مال حلال، مالی قبول نمیکند، او با تحصیل حلال الهی مقیّد به رعایت حقوق تمام افرادی است که از طریق کسب و تجارت با او سروکار دارند و به عبارت دیگر از وجود او در بیرون از خانه به بندگان خدا ضرر و زیان نمیرسد، او بهخاطر تقوای الهی دور حرام نمیگردد، و گنج عفت نفس و قناعت را از دست نمیدهد.
در محیط خانه، زن با تقوا، عفت و عصمت و پاکدامنی خود را حفظ میکند، با شور و شوق به کارهای خانه میپردازد، زمینهی رفع خستگی شوهرش را فراهم میکند، از فرزندان خود به شایستگی نگهداری میکند، طبق دستورات و فرامین الهی با شوهر و فرزندانش با اخلاق نیکو رفتار میکند، با عبادات و رفتارهای نیک خود محیط خانه را کانون عشق، صفا، مهر و محبت میسازد. با تشکیل چنین خانوادهای اخلاق محور، آثار معنویت، بردباری، صبر و حلم در منزل، حکم فرما میگردد، ذکر یک نکته از اهمیت خاصی برخوردار است که حفظ حجاب برای هر زن مسلمان آزاده واجب و ضروری است، وقتی گوهر گرانبها، زیبا و پر قیمتی چون زن در صندوق الهی حجاب قرار گیرد، از دستبرد دُزدان و غارت گران و آلودگان به لجن معصیت و گناه، در امان خواهد بود. حجاب، حافظ وقار، شخصیت، کرامت و عظمت زن و حافظ زیبایی و منافع او، برای شوهر است.
معنویت، اخلاق و خانواده
دین مقدس اسلام که دین کامل و جامعترینی ادیان الهی است و برای همهی نیازها و زوایای زندگی یک فرد برنامه دارد و در تمام موضوعات مربوط به زندگی مادی و «معنوی» بشر سخن گفته، برای جامعه انسانی تا روز رستاخیز برنامه ریزی کرده است. این آیین برای معنویت، اخلاق و خانواده اهمیت و جایگاه ویژهی قایل است و پیوند و رابطهی بسیار عمیق و وثیقی بین معنویت، اخلاق و خانواده بر قرار کرده است. دقت در محتوای آیات و روایات مارا از سوی با این مهم و از سوی دیگر با دور اندیشی و ژرف نگری آیین اسلام و «معنویت» واقعی، رفتار، آداب واخلاق اسلامی آشنا میسازد.
بنابراین نگرش صحیح، معنوی و اخلاقی افراد خانواده مىتواند زندگى آنان را سالم، فرحبخش، نشاط آور و با معنویت همراه سازد و كانون گرم خانواده را مركز تربیت نسل آینده ساز كشور و اجتماع نماید و خیر و سعادت دنیا و آخرت را براى اعضاى خانواده تأمین نماید و بر عكس در صورت فقدان معنویت، اخلاق و اختلال در نگرش اعضاى خانواده، علاوه بر فروپاشى و اضمحلال خانواده دنیا و آخرت اعضاى آن، نیز تباه مىگردد.
پس پیروی از دین مبین اسلام برای بشریت، امری است انکار ناپذیر به خصوص برای مدعیان اهل معنی وارتباط با عالم ماورای طبیعی، که اگر بخواهند به جایی برسند باید از مسیری که اسلام معین نموده و شاخص درست نصب نموده است، حرکت کنند و گرنه راهی که در پیش میگیرند جدای از اسلام باشد به هیچ وجه به سر منزل مقصود نخواهند رسید. از این رو آسیب شناسی نگرشى در خانواده حایز اهمیت و قابل دقت و بررسى است.
نتیجه
با استفاده از مطالب گذشته به این نتیجه دست میبابیم که شخصیت، عقیده، افکار واخلاق انسان در خانواده شکل میگیرد، رشد و نمو پیدا میکند و به تکامل میرسد؛ از این رو، خانواده، نقش مهمی در سرنوشت انسان دارد. اگر فردی در خانوادهی سالم، اخلاقی و معنوی رشد نماید بهتر میتواند به سوی تکامل و رشد معنوی گام بردارد، به همین دلیل دین اسلام برای خانواده اهمیت زیادی قایل شده است و برای تحکیم، سلامت و معنویت آن برنامههای دقیق و جامعی را ارایه کرده است.