دین و مذهب

سنت های اجتماعی در قرآن کریم

**نوشته شده توسط محمدنبی امینی/ فوق لیسانس علوم قرآن و تفسیر/ فصلنامه سخن صبا /شماره اول/1389**. **ارسال شده در** دین و مذهب

چکیده: نوشتار حاضر در باره سنت های اجتماعی الهی در قرآن کریم است. این موضوع از مباحث مهم قرآنی به شمار آمده و مقصود از آن، قوانینی است كه خداوند متعال نسبت به متد و شیوه زندگی بشر وضع نموده که در قرآن كریم خطاب به امت و جوامع بشری طرح گردیده و بر اساس آیات قرآن كریم، تحولات و اتفاقات تاریخی و اجتماعی نظیر ظهور و سقوط تمدن ها، ترقی و انحطاط جوامع، شکست و پیروزی ملت ها، در بستر این قوانین و سنت ها قابل تفسیر و تحلیل است. شناخت ماهیت سنت، اقسام و انواع آن،هم چنین ویژگی ها و روابط و تأثیرات میان سنت ها، با بررسی مفاهیم و مفردات قرآنی و تجزیه و تحلیل آیات قرآن کریم صورت گرفته و در پایان به توضیح یکی از سنت ها پرداخته شده است.

کلید واژه ها: جامعه، سنت، تاریخ، قانون، تمدن، فرهنگ، قرآن.

مقدمه

هر نهاد، سازمان و حكومتی برای مدیریت و بهره برداری درست از منابع و امكانات، قوانین و مقررتی را وضع می كند. خدای سبحان، خالق و مدبر جهان هستی نیز برای تدبیر نظام هستی و هدایت مخلوقات به خصوص انسان ها، به عنوان گل سرسبد آفرینش قوانین و مقرراتی را وضع نموده است.این قوانین به دو صورت: تشریعی و تكوینی قابل تصور است مراد از قوانین تشریعی، دستورات و احكام فقهی و برنامه زندگی انسان هاست كه با ارسـال رسـل و انزال كتاب های آسمانی صورت گرفته است و منظور از قوانین تكوینی، مقرراتی است كه در نظام تكوین و آفرینش وجود دارد، نظیر قوانین طبیعت، تاریخ، اجتماع، شناخت این سنن و قوانین در پرتو معرفت قرآن کریم میسر می گردد.

قرآن، کتاب هدایت و برنامه زندگی انسان ها و در بردارنده علوم و معارف گوناگون است، تا انسان ها را به سر منزل کمال برساند. یکی از ابعاد علمی قرآن، قوانیـن تاریخ و سنت هایی اجتماعی است، که با سرنوشت انسان ها ارتباط تنگاتنگ دارد. شناخت این قوانین و سنت ها و عبرت گیری از آن ها در مسیرزندگی فردی و اجتماعی، زمینه ساز سعادت دنیا و آخرت است.

ضرورت و اهمیت بحث در این زمینه از آنروست كه شناخت پدیده ها و مسایلی که با حیات انسانی مرتبط بوده و با سرنوشت بشر گره و پیوند خورده اند، بدون تردید لازم و ضروری است. سنت های اجتماعی الهی نیز قوانینی اند که با سرنوشت انسان ها در ارتباط اند، تعیین سرنوشت از اموری است که برای تمامی انسان ها مهم بوده و همه نسبت به آن حساسیت دارند. بنابراین، شناخت این قوانین برای انسان لازم و ضروری است.

از طرفی این موضوع کمتر مورد توجه نویسندگان و مؤلفان بوده و بحث های اندكی در این زمینه صورت گرفته است و نیازمند آن است که دانشمندان فرهیخته در این موضوع قلم فرسایی كرده و ابعاد و ویژگی هایی آن را بیان کنند. نگارنده با بررسی و تحلیل درحد توان و بضاعت علمی خویش می كوشد، این موضوع را مورد بررسی قرار داده و مطالب لازم را در این راستا ارا ئه نماید.

جامعه و سنت:

1. معنای جامعه

از ریشه ی"جمع" به معنای گردآوردن، به صورت اسم فاعل به معنای جمع کننده و گرد آورنده و معنای اسمی آن عبارت است از: گروه مردم یک شهر و یا صنفی از مردم مانند جامعه بشری. اجتماع، نیز از ریشه ی "جمع" به معنای گرد آمدن، تجمع، انجمن شدن، فراهم آمدن، اتفاق کردن بر چیزی است. اگر به صورت اسم به کار رود به معنای گروهی فراهم آمده یا دسته ای است که برای هدف مشترک گردهم جمع می شوند. واژه « اجتماعی» منسوب به اجتماع در مقابل فرد است یعنی کاری که به اجتماع و به همگان بستگی داشته باشد(معین،1382)

بنابراین، وقتی این واژه به صورت مضاف یا مضاف الیه قرار گیرد مانند: سنت های اجتماعی، معنای اسمی آن مورد نظر بوده، یعنی گروه فراهم آمده از انسان ها و یا قوانینی که مربوط به جمع و گروه است در مقابل فرد و شخص.

واژه ی جامعه مرادف "مجتمع" در عربی معاصر و مرادف Society یا societe (از ریشه لاتین societas) در زبان انگلیسی و فرانسه است. درحال حاضر این لفظ از متداول ترین الفاظی است که نه تنها در زبان علمی، بلکه در زبان عامیانه و در گفتارها و رسانه های گروهی در جامعه، به وفور استعمال می شود (دفترهمكاری/ حوزه و دانشگاه، 1363ج 1ص 255). در زبان عرف به معنای گروه، صنف، دسته، به خصوص گروهی از انسان ها به کار می رود، خواه آن گروه در روستا، یا شهر، کشور یا قاره زندگی کنند یا دارای یک دین و یک مذهب باشند مانند جامعه اسلامی، یا حرفه و شغل واحدی داشته باشند مانند جامعة روحانیت، جامعه دانشگاهی، خواه همه انسان هایی که بر روی زمین زندگی می کنند مانند جامعه بشری(مصباح یزدی،1379ص 21).

اما دانشمندان علوم اجتماعی و جامعه شناسان برای "جامعه" معنای دیگری ذکرکرده اند و چون در این زمینه اختلاف نظر دارند، هرکدام براساس دیدگاه خاص، تعریفی را از جامعه ارائه نموده اند و ما به دو تعریف که مورد قبول اکثریت است اشاره می نمایم:

جامعه: عبارت است از مجموعه ی بزرگ و خود بسنده از افراد انسان که روابط گوناگون مشترک و متقابل و نسبتا پایداری، آن ها را به هم پیوند دهد. (دفتر همكاری،1363)

جامعه: مجموعه ی از افراد انسانی است که با سنت و آداب و قوانین خاصی به یکدیگر پیوند خورده و زندگی دسته جمعی را تشکیل می دهند. (مطهری، ص 1370 ص 24)

2. جامعه در قرآن

در قرآن کریم لفظ "جامعه" و "اجتماع" یا "مجموع" صراحتا ذکر نشـده است. اما واژه ها و الفاظی دیگری که مفهوم و معنای جامعه(گروه انسانی) را برساند به کار رفته است نظیر:

2-1. امت

" امت"در لغت از ریشه ی" ام" در مقابل"أب" قرار دارد، منظور مادری است که از او فرزند به دنیا می آید و به ریشه، بن، اصل، مبدأ شیئ، تربیت و اصلاح آن نیز"اُم" گفته می شود (راغب، 1375ص72)

در اصطلاح: عبارت است از اجتماعی که امر واحدی آنان را کنار هم جمع نموده باشد، حال آن امر جامع می تواند دین واحد، زمان و مکان واحد باشد، یا یک امر اختیاری باشد مانند اختیار مذهب و دین واحد یا امر غیراختیاری باشد، مانند: رنگ پوست یا نژاد و قیافه و امثال آن (قرشی، ص 119 ـ 118 / 1375).

" امت" در مجموع 64 مرتبه در قرآن ذکر شده و به معانی مختلفی بكار رفته، از جمله، به معنای عصبه، جماعت و گروهی از انسان ها (اعراف/159)، رهبر، اسوه و الگو (نحل/120)، دین، مکتب خاص، سیره و روش (زخرف/22 )، زمان و مدت (هود/8)، گروهی که علم و ایمان را برگزیده، اسوه و الگو شدند (آل عمران/110) و به معنای قوم (حج/34) بکار رفته است.

2-2. قوم

" قوم" به معنای گروه انسانی که به واسطه ملاک واحدی مجموعه ای واحدی را تشکیل داده آمده است (مصباح یزدی، ص 85 / 1379). سایر واژه های مترادف "جامعه" از قبیل: «الناس، اهل، جمع، شعب، شیعه، طایفه، قبیله، قریه، ملاء» در قرآن به كار رفته است. از میان واژه های مذکور، معادل "امت" و "قوم" در فارسی "جامعه" و در عربی معاصر"مجتمع" می باشد. امت، در آیات قرآن نیز کاربردهای عام وکلی دارد و از نظر گستره معنایی میتواند شامل اقشار و گروه های مختلف شود، به تعبیر دیگر، می توان: امت را به معنای گسترده آن در نظرگرفت، که شامل همه افراد جامعه شود و در بعض موارد می شود به معنای محدودتری به كاربرد که شامل: طیف و گروه خاصی شود. لفظ "قوم" نیز یکی از معادل های"جامعه" در قرآن است. اما تفاوت میان دو واژه "امت" و "قوم" آن است که؛ قوم به  گروه و جماعتی گفته می شود که ارتباط آن ها را سرزمین، خون و تاریخ، تشکیل می دهد. "امت" به گروهی اطلاق می شود که بر اساس عقیده، مذهب و روش واحد شکل گرفته باشد. (حكیم، ص 97/ 1432)

3. معنای سنت

واژه ی"سنت" از ماده "سن" به معنای: طریقه، روش، رسم، آیین، سیره، قانون، فریضه و شریعت است (راغب، ج 2، ص 380، 1375). برای روشن شدن معـنای دقیق سنت به چـند تعریف آن اشـاره می شود:

یك) جریان مستمری که به سهولت انجام پذیرد، ممکن است این جریان، در عمل، در کلام و یا در صفتی از صفات باشد که با اختلاف موارد، ضوابط نیز مختلف می شود (مصطفوی، التحقیق،1417). طبق این تعریف، سنت عبارت است از راه، روش و سیره مستمره است چه نیکو باشد، یا ناپسند.

دو) سنت: عبارت است از روش عادی که به صورت طبیعی در اکثر موارد یا در تمام موارد در جریان است. (طباطبایی، المیزان، ج 16 ص 340 / 1368( این تعریف معنای گسـترده تری را در نظر گرفته و سنت را محدود به امور خاص ننموده بلکه بیانگر معنای عام آن، یعنی قاعده و قانون کلی است.

4. سنت در قرآن

"سنت" به اشکال گوناگون، در یازده سوره، شانزده بار مطرح شده و منظور همان قوانین کلی، فراگیر، جاودانه و عادلانه ی خداوند نسبت به انسان و جهان است که در طول تاریخ و اعصار در جریان بوده و قابل تغییر و تحویل نیست (احزاب/38/62/فاطر/43) نسبت دادن سنت به خداوند متعال، از باب فاعلیت بوده، مانند"سنة الله" و نسبت دادن آن به بشر از باب قابلیت است، نظیر"سنت الاولین". سنــت های الهی بدان معنا نیست که فعل مستقیما از خدا صادر شود، بلکه ممکن است اسباب و وسایل طبیعی، عادی، فوق طبیعی و غیبی در کار باشد، در عین حال به خدا نسبت داده  شود. خدای سبحان برای تقویت بینش توحیدی انسان، فعل و انفعالات طبیعی و پدیده های مادی را به خود نسبت می دهد، مانـند پرتـاب تـیر از کـمان که مـی فرماید: (و مارمیت اذ رمیت و لكن الله رمی) من تیر را انداختم شما نینداختید. (مصباح یزدی، 1379) از سوی دیگر، سنت های الهی در قرآن، منحصر به مواردی نیست که تحت واژه سنت بیان شده، بلکه به هر قاعده ی کلی و عمومی که برای حیات و رشد و تعالی جوامع باشد، سنت الهی اطلاق می-شود (قانع، ص 243 /1379).

سنت های اجتماعی

منظور از سنت های اجتماعی قوانین و مقررات حاكم بر جامعه انسانی است و انسان ها به صورت جمعی مشمول آن می گردد گرچه برخی از سنت ها جنبه فردی نیز دارد، مانند سنت ابتلاء و آزمایش که علاوه بر امور اجتماعی بر امور فردی نیز حاکم است (قصص/84). این سنت ها، ابعاد و زوایای گوناگون دارد از جمله این كه: از سنخ تكوینیات و ایجاد شیئ می باشد، چنانكه آیه شریفه می فرماید:

«مَّن كَانَ یرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یصْلاهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً» اسراء/18)

آن کس که [تنها] زندگی زود گذر [دنیا] را می طلبد،آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هرکس اراده کنیم می دهیم، سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، که آتش سوزانش می سوزد در حالی که نکوهیده و رانده [درگاه خدا] است" بر خلاف قوانین تشریعی كه جنبه اعتباری دارد. (حدید/25).

از طرفی، سنت ها گاه جنبه ی ابتدایی و مقدمی دارد یعنی بدون توجه به رفتار و اعمال انسان ها، بر اساس حکمت و به منظور تدابیر امور فردی و اجتماعی افراد، ایجاد شده، مانند: سنت هدایت، ابتلاء و آزمایش (محمد/31). گاه مقید، واكنشی، معلول رفتار آدمیان و مشروط به کارهای آنان است. مانند: سنت امهال، استدراج، احباط، تسویل و تزیین نسبت به کفار و سنت نصر و نجات و تحبیب ایمان نسبت به مؤمنین. (مرادخانی، ص96/1386).

از سوی دیگر، سنت ها، گاه جنبه دنیوی دارد که ظرف تحقق آن در دنیا است مانند: سنت ابتلاء و خلافت. چنان که در آیه شریفه آمده:

«إِنَّ الاَرْضَ لِلّهِ یورِثُهَا مَن یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» (اعراف/128)

"زمین از آن خدای متعال است و آن را به هرکس از بندگان خویش که بخواهد وا می گذارد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است". گاه، جنبه اخروی دارد و در جهان آخرت محقق می شود که همان اعطای پاداش و عقاب می باشد (هود/15و16).

تفاوت میان سنت های دنیوی و اخروی در این است که سنت اخروی، همواره بر سر عامل مستقیم (مثل گناه) وارد می شود «لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یوْمَئِذٍ شَاْنٌ یغْنِیهِ» (عبس/37) :"هرکس آن روز چنان گرفتاراست که به دیگری نتواند پرداخت". اما سنت های دنیوی حوزه ی گسترده ی دارد، همه را فرا می گیرد، این نتیجه طبیعی و قهری سنت های دنیوی است (صدر، ص89/1369). همان گونه که در ضرب المثل ها گفته می شود: آتش، تر و خشک را با هم می سوزاند.

سنت های اجتماعی در قرآن جدای از سنت های عام الهی نیست بلکه جزئی از آن است. تفاوت آن این است که سنت هایی الهی عام، حاکم بر کل جهان و نظام هستی است. به عبارت دیگر: سنت هایی الهی عام همان قوانین و مقرراتی است که بر تمامی موجودات اعم از جمادات و نباتات و حیوانات حکومت می کند. نظم موجود در میان اجزاء طبیعت آسمان و زمین و فصول چهارگانه و شب و روز گویای این حقیقت است؛ اما سنت هایی اجتماعی، خاص است و قوانین و مقرراتی است که برجامعه انسانی در طول تاریخ حکم فرما بوده است. آن چه در قرآن کریم تحت عنوان"سنت" ذکر شده است بیش تر اشاره به همین قوانین اجتماعی دارد. دست یافتن به همة این قوانین و استخراج آن از قرآن کاربسیار گسترده وعظیم است،آنچه در این نوشتار ما به ذکر آن می پردازیم نمونه هایی از این "سنت ها" است مانند: سنت هدایت، سنت امداد، سنت تغییر، سنت آزمایش، سنت نجات مؤمنان، سنت بیداری، سنت استدراج و املاء، سنت تزئین، سنت اضلال، سنت حاکمیت اشرار، سنت "جانشینی"، سنت پیروزی حق بر باطل و... در این نوشتار، به ذکر و توضیح برخی از سنت ها اکتفا می کنم.

1. سنت امداد

"امداد" از ریشه ی"مد" در اصل به معنای کشیدن است. به وقت و زمان معین مدت گفته می شود. "مد" معمولاً در موارد کارهای ناپسند و مکروه به کار می رود. اما "امداد" غالبا در مورد کارهای خیر و مطلوب وپسندیده به کار می رود (راغب، ج 1 ص 210 / 1375).

سنت امداد به معنای کمک و یاری انسان ها، جهت رسیدن به اهداف و خواسته های شان است چه این كه اهل حق باشند یا باطل. خدای متعال کسانی را که طالب دنیا وکمالات مادی و دنیوی باشند و در راه باطل و شر، گام بگذارند یاری و کمک می کند:

«مَّن كَانَ یرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یصْلاهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً» (اسراء/10)

"آن کس که [تنها] زندگی زود گذر [دنیا] را می طلبد،‌آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هرکس اراده کنیم، می دهیم، سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد که در آتش سوزانش می سوزد در حالی که نکوهیده و رانده [درگاه خدا] است"(جعفری، ص 147/1382). هم چنین کسانی را که جویای معنویت و آخرت، خواستار جمال و جلال الهی اند، در طریق حق و خیر قدم می نهند، وسایل و ابزار پیشرفت و ترقی برای نیل به هدف را برای آنان فراهم می کند:

«وَ مَنْ اَرَادَ الآخِرَةَ وَ سَعَی لَهَا سَعْیهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاُولَئِكَ كَانَ سَعْیهُم مَّشْكُوراً كُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَ هَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَ مَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُوراّ» (شوری/19-20)

"و هر كه خواهان آخرت باشد و در طلب آن سعی كند و مؤمن باشد، جزاى سعیش داده خواهد شد. همه را، چه آن گروه را و چه این گروه را، از عطاى پروردگارت پی در پی خواهیم داد، زیرا عطای پروردگارت را از كسی باز ندارند".

امداد نسبــت به گروه های که اهل دنیایند، بر اساس حکمت و مصلحت صورت می گیرد، از این طریق خدای متعال حجت را برآنان تمام مـی نماید، تا آنان بهـانه ای برای كفران و عصیان نداشته باشند و امداد نسبت به آن ها مهلتی است برای آنان تا بتوانند اگر قابلیت و شایستگی هدایت را دارند از امداد الهی برای بازگشت به حق و حقیقت بهره مند شوند. سنت امداد عام ترین و کلی ترین سنت خدای متعال نسبت به بندگان است، در عین حال تداوم آن، مشروط و مقید بوده، زیرا مسبوق به رفتار آدمیان است (مصباح یزدی، ص 436 / 1379).

انسان وقتی مسیرحق یا باطل را انتخاب نمود، با اختیار و اراده خود در این مسیرگام نهادند قوانینی برای هردو طیف به جریان می افتد تا آنان را در رسیدن به خواسته هایش کمک و یاری نماید، این قوانین در دو بخش مطرح است:

1-1 . امداد اهل ایمان

سنت های که اختصاص به اهل ایمان دارد در دو زمینة علم ‌و عمل، ظاهر می شود، علم و معرفت زمینه ساز هدایت، تثبیت ایمان و ثبات قدم در انجام عمل صالح می شود. نمونه های امداد الهی به اهل ایمان در قرآن و تاریخ فراوان است مانند: امداد آدم در تعلیم اسماء و پذیرش توبه ای او،‌ کمک به نوح، موسی، عیسی(ع) و پیامبر اسلام (ص) امداد نسبت به مادر حضرت موسی(ع)، اصحاب کهف، ایجاد وحشت در دل مشرکین، شکست آنان در جنگ و سایر موارد، همگی از امدادهای غیبی خدای سبحان نسبت به مومنین می باشد.

2-1. امداد اهل باطل

این سنت نیز به صورت های گوناگون ظاهر می شود، در مرحله اول، به واسطة ابتلا و گرفتاری به اصلاح و بازگشت به خویشتن دعوت می کند، در صورت عناد و اصرار بر باطل به سنت هایی از قبیل: سنت ابتلاء‌، تزیین، اضلال،‌استدراج، استیصال، گرفتـار مـی نماید (مرادخانی، ص 309 / 1386).

نتیجه آن که، سنت امداد در ابتدا مطلق است، هنگامی که افراد راه خیر یا شر را انتخاب نمودند، ‌سنت امداد نیز مقید به امداد به اهل حق و امداد به اهل باطل می شود، هرکدام دارای امداد عام و امداد خاص می شود، سنت امداد با بسیاری از سنت ها در ارتباط بوده و نقش اساسی در میان سنت ها ایفا می کند.

2- سنت هدایت

این سنت عام و مطلق بوده، گستردگی و قلمرو آن تمامی موجودات از جمله انسان ها را به صورت فردی و جمعی در بر می گیرد. چنان که هدف آفرینش و نزول کتاب های آسمانی و ارسال رسل هدایت بخشی به سوی کمال است.

هدایت از ریشه "هدی" به معنای ارشاد، راهنمایی و بیان بوده و مقابل هدایت ضلالت است (مصطفوی، ج 11 ص 246 / 1417) یا اینکه هدایت: به معنای دلالت و ارشاد به مطلوب است چه در امر خیر باشد یا شر، این، معنای حقیقی هدایت است و نیازی به مجاز گرفتن آن در هدایت به سوی شر نیست و قرینه نیز لازم ندارد. (مرادخانی، ص 180 / 1386) به نظر می رسد معنای دوم برای هدایت مناسب تر است.

اقسام هدایت

در مورد هدایت تقسیمات گوناگون به اعتبار و معیارهای مختلفی صورت گرفته است. نظیر تقسیم هدایت بر اساس تقدیم و تأخیر آن به: هدایت عمومی، تشریعی، هدایت توفیقی و هدایت ایصال، که هرکدام این ها زمینه ساز دیگری است (طبرسی،1371)، هم چنین تقسیم هدایت بر اساس نوع آن: به هدایت ارشاد، هدایت زیادت الطاف و هدایت ثواب و پاداش. (مرادخانی،1386) هدایت در یك نگاه در سه سطح مطرح است:

1-2. هدایت تكوینی

این هدایت مربوط به تدبیر در جهان هستی و همة موجودات آن است، چنان که در این آیه آمده است: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِى اَعْطَی كُلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی» (طه/50 ): "گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه لازمه آفرینش بوده داده است، سپس هدایت کرده است". این قانون مطلق بوده و خدای سبحان بدون توجه به رفتار آدمیان و سایر موجودات آن را جاری نموده و براساس توحید ربوبی خویش موجودات را به کمالش می رساند.

2-2. هدایت فطری

این هدایت نیز مطلق است، گرچه دامنه فراگیری آن نسبت به نوع قبلی، محدود است اما این نوع هدایت نیز بدون توجه به رفتار آدمیان صورت می گیرد و همه انسان ها ازاین نوع هدایت بهره منداند، چنان که در آیه شریفه می فرماید: «فَاَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (شمس/8): "پس بدکاری و پرهیزکاری اش را به او [نفس] الهام کرد".

3-2. هدایت تشریعی

این سنت نیز مطلق است. تفاوتش با دیگران به جنبة اجتماعی آن است که به واسطه ارسال رسل و انزال کتب در حق جوامع صورت گرفته است و بر اساس شواهد قرآنی و روایی، بعثت انبیاء و رسولان به سوی جوامع بوده است نه افراد به این معنی که انبیاء به دنبال هدایت یک جامعه یا چند جامعه بوده است. چه آن جامعه کوچک باشد یا بزرگ. مفاد این سنت آن است که خدای متعال برای هر امتی پیامبری بر می انگیزد تا وی برحسب طرق عادی و به مقدار میسور آنان را راهنمایی و ارشاد کند و ممکن است در این میان بخشی از افراد، به دلائل گوناگون از نعمت هدایت و ارشاد محروم باشند اما هدایت امت تحقق می یابد.(مصباح یزدی، ص 428 / 1379) آیات قرآن پیرامون این نوع سنت، فراوان است مانند:

«إِنَّا اَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً وَإِن مِّنْ اُمَّةٍ إِلاَّ خلاَ فِیهَا نَذِیرٌ» (فاطر/24) :"هیچ امتی در گذشته نیست مگراین که انذار کننده ای داشته است".

در نتیجه، سنت هدایت، مطلق در عین حال عام و گسترده است، تمامی موجودات را در بر می گیرد، هدایت تشریعی جنبة اجتماعی دارد به این معنا که خداوند متعال با در اختیار قرار دادن تمام و سایل و ابزار ممکن، زمینه هدایت اجتماع را فراهم نموده است.

3. سنت ابتلا و آزمایش

یکی از سنت های عام و فراگیر الهی نسبت به فرد و اجتماع، ابتلاء‌ و آزمایش است. شناخت این سنت نقش بزرگی در بینش انسان به زندگی دارد. هنگامی كه انسان بداند ، در همه حال، در هر زمان و مکان، با هر نوع وسایل و ابزار، خدای سبحان او را مورد امتحان قـرار مــی دهد، تلاش می کند تا اندیشة درست، جهان بینی صحیح، عمل کرد مفید در زندگی داشته و در مقابل حوادث و تحولات عکس العمل منفی نشان نداده و آسیب پذیری را از خود دور نماید.

ابتلاء از ریشه "بلی" به معنای کهنه شدن. از ماده "بلو" به معنای امتحان و آزمایش است. تکلیف از جهاتی به بلاء‌ تعبیر شده، زیرا انجام تکالیف، برای تن و جان سخت و مشکل بوده و نوعی بلاء محسوب می شود. از سویی، تکالیف، آزمون هایی الهی است. این آزمون ها گاه، مسرت و سرور به دنبال دارد تا بنده گان، سپاس گزارند، گاه ضرر و زیان در پی دارد، تا پایداری، صبر و شکیبایی پیشه کنند (راغب، ص 66 / 1375). پس محنت و منحت، زحمت و رحمت، کوشش و رنج، کشش و بخشش، همگی آزمون و بلا‌ء است. وا‍‍‍‍‍‍ژه گان مترادف آن عبارت اند از: امتحان، فتنه و تمحیص.

امتحان از ریشه "محن" به معنای ابتلاء‌ و آزمایش. فتنه از ماده "فتن" به معنای محنت و ابتلا است. تمحیص از ماده "محص" به معنای خالص و پاک شدن چیزی است(راغب، ص 484 / 1375).

هدف از سنت آزمایش

1. آگاهی بخشی: به وسیله آزمایش و امتحان، جهالت و نادانی انسان ها تبدیل به علم وآگاهی می گردد:«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ اَخْبَارَكُمْ» (محمد/31) : "ما همة‌ شما را حتما می آزمائیم تا معلوم شود که مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند و اخبار شما را بیازمائیم".

مراد از علم خداوند، ظهور حال بندگان می باشد یعنی آنچه در نهان دارند آشکار می-گردد، علم فعلی خارج از ذات می باشد یعنی علمی که به اعتبار معلوم آن در زمان و مکان خاص به فعلیت می رسد (طباطبایی،1368).

2. تفکیک نیکان از بدان: چنان که آیه شریفه می فرماید:«لِیمِیزَ اللّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیبِ وَیجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلـی بَعْضٍ فَیرْكُمَهُ جَمِیعاً فَیجْعَلَهُ فِى جَهَنَّمَ اُوْلَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (انفال/37) :" [این ها همه] بخاطر آن است که خداوند [می خواهد] نا پاک را از پاک جدا سازد و نا پاکیها را روی هم بگذارد و همه را متراکم سازد و یکجا در دوزخ قرار دهد".

3. انتخاب عمل برتر: دیگر از انگیزه های امتحان، بررسی اعمال بندگان و انتخاب بهترین عمل آنان است:«لِیبْلُوَكُمْ اَیكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً...» (هود/7):"برای اینکه شمارا بیازماید تا کدام از شما نیکوکارتر می باشید".

در این آیه هدف از خلقت آسمان و زمین در شش روز، برای آزمایش انسانها بیان شده است.

آنچه در این آیه به عنوان هدف اصلی و مقصود بالذات از خلقت است، رساندن خیر از باب جزاست یعنی خلقت آسمان و زمین همگی برای پاداش گرفتن نیکوکاران است. (طباطبای،1368).

4. جلوگیری از انحراف: در آیات متعدد خداوند متعال هدف از سخت گیری را جلوگیری از بیراهه رفتن انسان ها و هدایت آنان بیان کرده است:«...وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیئَاتِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ» (اعراف/168):" و آنها را با نیکی ها و بدی ها آزمودیم، شاید باز گردند". «وَاَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ» (زخرف/48): " آن ها را دچار عذاب کردیم شاید باز گردند" در این دو آیه هدف از ابتلا و عذاب آنان بازگشت به سوی خداست.

5. پالایش جان مؤمنان: تمحیص جان مؤمنین و زدودن ناپاکی از چهره قلب مؤمنان، از اهداف دیگر آزمایش و ابتلاء در قرآن است:

«وَلِیمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیمْحَقَ الْكَافِرِین»(آل عمران/141):" تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند خالص [و پاک] گرداند و کافران را [ به تدریج] نابود سازد". در آیه دیگر آمده:

«وَلِیمَحَّصَ مَا فِى قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» (آل عمران/154): "و بخاطر آنکه آنچه در دل های شما است، خالص [و پاک] گرداند و خدا به [اسرار] درون سینه ها آگاه است".

در آیه اول تمحیص به صورت مطلق و عام ذکرشده است و شامل هر نوع ناپاکی فکری، قلبی و عملی می شود و نمونه بازر آن شرک و بت پرستی و یا پیروی از هوای نفس است اما در آیه دوم تمحیص مقید شده به قلب ها و دل ها، شاید تقیید به این دلیل باشد که ریشه و مرکز همه ی ناخالصی ها به قلب انسان بر می گردد، از آنجا به فکر و عمل انسان جریان می یابد و مانند غده ای سرطانی به همه رگهای روح و بدن سرایت می کند و خدای سبحان با خالص نمودن قلب مؤمنین ریشه ای همه ی ناپاکی ها و غبارها و بیماریها را از جان و دل آنان می زداید و زمینه را برای جریان معارف ناب توحیدی آماده می نماید، زیرا دل حریم کبریا و حرم امن الهی است و باید همیشه پاک و پاکیزه باشد. انگیزه و عوامل دیگری نیز وجود دارد و ما بخاطر اختصار پرهیز می نماییم.

ابزار امتحان

بانگاه کلی می توان تمامی نعمت های مادی و معنوی و همه گرفتاریها و بلاها را از ابزار و وسایل امتحان الهی برشمرد. چنانکه در آیه شریفه بیان شده است: «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَیرِ فِتْنَةً وَإِلَینَا تُرْجَعُونَ» (انبیاء/35): "هرانسانی طعم مرگ را می چشد و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می کنیم و سرانجام به سوی ما باز گردانده می شوید". از این آیه و آیات دیگر روشن می شود كه وسایل و ابزارهای امتحان دو دسته-اند:

ابزار و وسایل خیر، نظیر: انبیاء و کتب آسمانی (فرقان/20) ( مؤمنون/30)، مال و ثروت (آل عمران/186)، فرزند (انفال/28)، نعمت ها و امتیازات (کهف/7) پیروزی بر دشمنان (انفال/17- صافات/116).

ابزار و وسایل شر، مانند: گرفتن نعمت ها (بقره/155:" به طور یقین همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مال ها و جانها و میوه ها [فرزندان] آزمایش می-کنیم". شكست در جنگ(احزاب/11:" آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکانی سختی خوردند".

از مجموع مطالب می توان نتیجه گرفت كه سنت ابتلاء‌ و آزمایش در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها جریان دارد هیچ فرد و جامعه ی نمی تواند از این امتحانات فرار نمایند. با وسایل و ابزار خیر و شر، آزمایش صورت می گیرد و هدف از آن معرفی و تمایز مؤمنان، مجاهدان، صابران و صادقان از مدعیان دروغین آن است.

ویژگی های سنت ها

1. الهی بودن: در مورد الهی بودن سنت ها، تفسیرهایی گوناگونی وجود دارد از جمله این كه: قوانین و سنن الهی دارای هدف خاصی می باشد زیرا سررشته کار به دست خداوند حکیم می باشد و او کار لغو و بیهوده انجام نمی دهد، پس سنت هایی الهی هدف مند می باشد. یا این كه فاعلیت تامه خداوند نسبت به ایجاد و هدایت قوانین و سنت ها، به گونه ای است که اسناد آن به غیر خداوند صحیح نمی باشد (مرادخانی، ص 129 / 1386). تفسیر دیگر: الهی بودن به این معنا که هر قانونی از قوانین تاریخ، "کلمة الله" است و یک قاعده الهی است به این معنا که اگر انسان می خواهد حتی از طبیعت برخوردار شود به "الله" وابسته است تا انسان بتواند خدا را دریابد و احساس کند و هنگامی، می تواند از نظم کامل جهان در میدان های مختلف قوانین و سنت هایی حاکم بر طبیعت برخوردار باشد که از خدا فاصله نگیرد، زیرا خداوند قدرتش را از خلال همین سنت ها اعمال می کند این سنت ها و قوانین "ارادة الله" اند و حکمت و تدبیر او را در عالم تجسم می بخشد. (صدر،ص 141 / 1368).

2. جهانی بودن: سنت هایی اجتماعی الهی به جامعه، قوم خاص، زمان و مکان خاص منحصر نیست بلکه از کلیت و عمومیت برخوردار است، کسی نمی تواند از زیر چتر آن فرار نموده و خود را از این قاعده و قانون کلی استثنا نماید چنان که قرآن کریم می-فرماید:

«اَمْ حَسِبْتُمْ اَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یاْتِكُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَاْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللهِ اَلا إِنَّ نَصْرَ اللهِ قَرِیبٌ» (بقره/214) :"

آیا پنداشتید که داخل بهشت می شوید و حال آن که هنوز مثال [حوادث] کسانی که قبل از شما درگذشته اند به شما نرسیده است؟ به آنان سختی[زندگی] و زیان [جسمی] رسید، و [چنان] متزلزل شدند، تا این که فرستاده [خدا] و کسانی که با او ایمان آورده بودند، می گفتند:"یاری خدا کی خواهد آمد؟" آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است".

این آیه در مورد کسانی است که آرزو دارند حالت آن ها استثنایی باشد و سنت هایی تاریخ در باره آن ها اجرا نشود، اما قرآن كریم روی کلیت آن پا فشاری نموده و سنت ها را رنگ علمی می دهد تا انسان با هوشیاری و آگاهی علمی در چهارچوب این قوانین با حوادث برخورد کند.(صدر، ص 141 / 1368)

3. مستمر بودن: صرف انجام کاری یک بار، یا دوبار، سنت نیست بلکه روشی که دارای استمرار و تحرک و تکرار است به آن سنت گفته می شود. بنابراین سنت هایی اجتماعی از ابتدای تاریخ بشر تا انتهای آن جریان دارد: «سُنَّةَ اللهِ فِى الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ» (احزاب/62)" [این] روش خدا در مورد کسانی که پیش از این گذشتند."

4. حتمی بودن: در صورتی كه مقتضی موجود و مانع مفقود باشد، تحقق و اجرای سـنت ها حتمی خواهد بود و در آیات قرآن این ویژگی تحت عنوان به پایان رسیدن اجل و مهلت امت و جامعه ی بیان شده است. قرآن کریم می فرماید:

«لِكُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ إِذَا جَاء اَجَلُهُمْ فَلاَ یسْتَاْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ» (یونس/49) :"برای هر امتی سرآمد [عمر معین] است، هنگامی که سرآمد [عمر] آنان فرا رسد پس ساعتی تأخیر نمی کنند و پیشی نمی گیرند".

در این آیه شریفه اجل به امت و جامعه نسبت داده شده است، اجل فرد با اجـل و مرگ جامعه تفـاوت دارد، همـان گونه که مرگ فرد، تابع اجل و زمان معین است، برای ملت ها نیز اجل و مرگ وجود دارد، منظور از مرگ و اجل در آیه، مردن اجتماعی است. قرآن کریم می فرماید:

«وَتِلْكَ الْقُرَی اَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِداً» (کهف/59) :"و [مردم] آن آبادی ها را هنگامی که ستم کردند، هلاک شان نمودیم و برای هلاکت شان وعده گاهی قرار دادیم".

در این آیه سخن از عذاب دنیوی و نتیجه طبیعی اعمال امت از طریق ستم گری و تجاوز مطرح شده، این، نتیـجه ی طبیعی، اختصاص به ستم گران جامعه ندارد بلکه همة فرزندان جامعه را با اختلاف انواع رفتار و شخصیت ها، فرا می گیرد ، نمونه ی آن بیابان گردی و سرگردانی قوم بنی اسرائیل در نتیجه ستمگری شان بود که این مجازات ویژه ستم گران آنان نبود بلکه شامل حضرت موسی(ع)، پاکیزه ترین و هشیارترین مردم زمان و دلیرترین فردی که با ظلم و طاغوت مواجه شده بود نیز گردید، زیرا موسی، جزئی از این امت بود و هلاکت نیز بر امت وارد -شد در نتیجة این ظلم و فساد آنها باید چهل سال در بیابان ها سرگردان باشند، این سرگردانی شامل موسی(ع) نیز گردید. (صدر، ص 121 ـ125/ 1368)

5. دنیوی بودن: سنت هایی اجتماعی و تاریخی چون جنبه ی اجتماعی دارد و مربوط به هدایت انسان ها است، بیشتر و در اکثر موارد مربوط به دنیا است یعنی قوانین اجتماعی برای دنیا وضع شده است اما به این معنا نیست که امت ها و جوامع در آخرت حساب و کتاب ندارند بلکه در قیامت نیز هر امتی بطور دسته جمعی با امام شان محشور می شوند و مسئله اطاعت و پیروی از رهبر و امام علاوه بر عمل فردی، عمل اجتماعی نیز هست (مرادخانی، ص 113 / 1386).

منظور دیگر از دنیوی بودن سنت ها این است که سنن الهی قابل بررسی و تحلیل علمی می باشد و نسبت دادن آن به خداوند، آن را غیر قابل فهم و تحلیل نمی گرداند، در برخی مواقع انسان ها وقتی توجیه مناسبی برای تحلیل بعضی از حوادث نمی یابند ، به ناچار برای فرار از پاسخ گویی، آن حادثه را به خداوند نسبت می دهند، در این جا نیز انتساب سنت ها به خداوند شاید باعث چنین پنداری شود که چون سنت ها، الهی می باشد دیگر قابل تحلیل علمی و تاریخی نیست و نقش انسا ن و عوامل دیگر در آن قابل طرح نیست، در حالی که تفسیر سنت هایی تاریخ بر مبنای الهی بودن آن، به معنای تاریخ را تفسیر الهی نمودن است و این خلاف تفسـیری است که برخی از مسـیحیان می نمایند که حوادث تاریخی را جنبه غیبی و الهی می دهند، سپس آن را یک تفسـیر لاهوتی می نمایند (صدر، ص 142 / 1368).

بنابراین دنیوی بودن سنت ها به معنای قابل فهم و درک بودن و قابل تحلیل نمودن است و انسان می تواند با فهم این قوانین، درک درستی از حوادث تاریخی داشته باشد.

6. تبدیل ناپذیری: تبدیل به معنای جابجا کردن است و منظور از تبدیل سنـت-ها، این است که عافیت و نعمت جایگزین عذاب و هلاکت گردد و قوانین الهی دچار دگرگونی و تغییر شود، در حالیکه آیات تصریح می کند بر این که سنت الهی قابل تغییر و تبدیل نیست:

«فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَبْدِیلاً» فاطر/ 43 :"و برای روش [و قانون] خدا هیچ دگرگونی نخواهی یافت".

عذاب الهی معلول علل و عواملی است اگر در مواردی عذاب یک قوم به تأخیر می افتد ناشی از وجود موانعی است مانند سنت عفو و بخشش و پذیرش توبه که هرکدام این ها می تواند مانع تحقق سنت عذاب شود. (جعفری، ص 10 / 1382)

7. تحویل ناپذیری: تحویل، قرار دادن چیزی در غیر مکانی که در آن بوده، مثلا عذاب و بلا از قومی که سزاوار آنند به قوم دیگری برگردانده شود، در حالی که کسی نمی-تواند قانون الهی را تغییر دهد یا در تطبیق آن تخلف کند:

«وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَحْوِیلاً» فاطر/43: "و برای روش [و قانون] خدا هیچ تغییری نخواهی یافت".

8. سازگاری با اصل علیت: مفاد اصل علیت این است که هرگاه معلولی در خارج تحقق یابد نیازمند به علت خواهد بود و هیچ موجودی نیست که وصف معلولیت را داشته باشد اما بدون علت بوجود آمده باشد، پس وجود معلول، کاشف از این است که علتی آنرا بوجود آورده است. (مصباح یزدی، ج 2 ص 28 / 1379).

سنت های الهی در حقیقت مصادیقی از اصل علیت می باشند و میان سنت های الهی بعنوان قوانین و حوادث تاریخی بعنوان پدیده و معلول، روابط خاص و ضابطه مند وجود دارد این معلول ها به دنبال علل خود ظاهر می گردند، بین عذاب ها یا تقلیل نعمت ها با معصیت و گناه و هم چنین بین افزایش نعمت ها با اطاعت اوامر الهی ارتباط بر قرار می باشد. (مرادخانی، ص105 / 1386) به عبارت دیگر: محصول گناه و معصیت، عذاب و نقمت است و محصول طاعت و بندگی افزایش نعمت و برکت است :

«وَتِلْكَ الْقُرَی اَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا...» کهف/59:"و ما اهل این روستا را به علت ستم گری شان هلاک ساختیم".

9. سازگاری با اراده انسان: اجرای سنت های الهی در تاریخ، در واقع همان تحقق مشیت و اراده الهی است در این میان اراده انسان نیز جایگاه و نقشی دارد قرآن کریم می فرماید:

«وَإِذَا اَرَدْنَا اَن نُّهْلِكَ قَرْیةً اَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیراً» اسراء/16:" و هرگاه بخواهیم که [مردم] آبادی را هلاک کنیم، به سردم داران ثروت مندش فرمان می دهیم و [لی] درآن جا نافرمانی می کنند، پس آن گفتار [وعده عذاب] بر آن [مردم] تحقق یابد و آن [شهر] را کاملا درهم می کوبیم".

منظور از اراده در جمله «اردناه» به معنای نزدیک شدن وقت عمل است و ممکن است مراد اراده ی فعلیه باشد، چون حقیقت اراده، عبارت است از توافق اسبابی که مقتضی مراد و مساعد با وقوع آنست و منظور از«امرنا» اوامر تشریعی نیست زیرا خداوند سبحان نسبت به معاصی، تشریعی ندارد و به گناه و فحشاء امر نمی کند و مراد از این اوامر، اوامر تکوینی نیز نمی-تواند باشد زیرا اراده ی تکوینی خداوند نسبت به تحقق گناه و فسق، موجب سلب اراده و اختیار انسان می شود، بنابراین مقصود از اوامر، بیان احکام [حلال و حرام] و اعطای نعمت ها و ایجاد زمینه گناه به منظور عذابی بیش تر می باشد.( المیزان، 1368) و در آیه دیگر می-فرماید:

«إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُواْ مَا بِاَنْفُسِهِمْ» رعد/11.

چنان که می بینیم در این آیه، تغییرات منوط و مشروط به تغییرات انسان ها و جامعه و قوم دانسته شده است و این نشان از نقش اراده و اختیار انسان دارد. بنابراین سنت هایی الهی گرچه از قطعیت و تخلف ناپذیری برخوردار است اما هرگز به معنای نفی اختیار و قدرت انتخاب و نقش اراده انسان نیست و قرآن نیز اعلام می دارد که پذیرش قانون مندی روابط اجتماعی و حوادث تاریخی هیچ گونه ناسازگاری با مختار بودن انسان ندارد و این انسـان است که با اختیار و اراده خویش زمینه ی اجـرای سـنت های الهی را فراهم می کند و با انتخاب خویش، خود را مشمول این یا آن سنت می سازد.

به عبارت دیگر: سنت های اجتماعی تاریخی خداوند از زیردست انسان جریان می یابد و انسان نسبت به کارهای که انجام می دهد مسئول و مورد بازخواست قرار می گیرد. آگاهی انسان از این سنت ها یکی از ارکان انتخاب است و تا انسان از دو راهی که در پیش دارد آگاه نباشد و نتایج و عواقب آن دو را نداند و خوبی و بدی آن ها را تشخیص ندهد، انتخاب از جانب او تحقق نمی یابد. (دفتر همکاری حوزه و دانشگاه)

روابط و تأثیرات سنت ها

سنت های الهی مجموعه ای از قوانین و مقررات است که در راستای هدف واحد جریان می یابد و در میان این قوانین روابط تنگاتنگ وجود دارد و نقش هرکدام مانند حلقه ی زنجیر بهم پیوسته است که در صورت نبود یک حلقه، پیوستگی و نظم و اتصال بهم می-خورد. کیفیت و چگونگی روابط بدین گونه است که برخی از قوانین نسبت به دیگری عام و کلی است و برخی دیگر به عنوان شرط تحقق سنت دیگر است و بعضی از این قوانین جنبه تدافعی دارد و مانع اجرای سنت دیگر می شود و این طبق حکمت و تدبیر و مصلحت الهی صورت می گیرد.

نتیجه

از مجموع مطالب مذکور، پیرامون سنت های اجتماعی، نتایج زیر بدست می آید: لفظ جامعه و اجتماع در قرآن کریم ذکر نشده، اما الفاظ مترادف كه معنا و مفهوم جامعه و مجتمع را برساند، از نظر کمی و کیفی فراوان است. دو واژه "امت" و "قوم" بیش از دیگر واژه ها، مرادف جامعه، در قرآن است. منظور از جامعه و امت گروهی از انسان هاست که امر واحدی آنان را کنارهم جمع نموده باشد، آن امر جامع می تواند دین، مذهب، زمان و مکان خاص یا رنگ و نژاد باشد.

مراد از سنت های اجتماعی در قرآن، قوانین کلی و فراگیر خداوند است نسبت به انسان و جهان که در طول تاریخ در جریان بوده و قابل تغییر و تحویل نیست. تفاوت سنت الهی به طور مطلق و سنت اجتماعی آن است که سنت مطلق الهی، فراگیر و در بر گیرنده تمامی موجودات جهان هستی است که به تدبیر و تنظیم امور می پردازد. اما سنت-های اجتماعی قوانین حاکم بر زندگی بشر است و زندگی جمعی انسان ها را تدبیر می-نماید. کشف تمامی قوانین و سنت های اجتماعی، از قرآن کریم، بسی دشوار است و در این نوشتار چند نمونه مورد بررسی قرار گرفته که عبارتند از : سنت امداد، هدایت، آزمایش. ویژگی های کلی سنت های اجتماعی عبارتند از: خدایی بودن، جهانی بودن، مستمر بودن، ‌حتمی بودن، دنیوی بودن، تبدیل ناپذیری، تحویل ناپذیری، سازگاری با اصل علیت و اراده انسان.

میان سنت های اجتماعی ارتباط و هماهنگی وجود دارد و هیچ گونه تضادی میان آنان نیست زیرا سنت ها در راستای واحد و هدف واحد است. هر کدام اجزای هستند که به هم دیگر پیوند خورده و زنجیرة واحدی را تشکیل می دهند، تا وعده های الهی را در مورد جامعه و تاریخ محقق نمایند. سنت های اجتماعی به صورت اتفاقی به وجود نیامده، بلکه با پشتوانة محکم حکمت و مصلحت الهی پا به عرصة اجتماع و تاریخ نهاده و نمایش گر علم، قدرت، اراده و مشیت خداوند سبحان است. شناخت این قوانین فوایدی زیادی دارند که مهم ترین آن، تقویت بینش توحیدی انسان ها، تحکیم پایه های ایمان در دل مؤمنان، واقع-بینی، خردگرایی و دور اندیشی در میان انسان هاست».

 

 

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**