فضيلت کسب و کار در آموزه هاي ديني
چکيده
نظام حاکم بر انسان و جهان نظام مبتني بر کار، تلاش و تکاپو است. توسعه، پيشرفت و تمدّن بشر، دستآورد رنج و زحمت آدميان است. اصولاً رمز و راز موفقيـت انسانهاي بزرگ در زمينههاي مادي و معنوي کار و تلاش است. اشتغال به کار و قبول مسئوليت، لازمهي زندگي شرافتمندانه، باعث آرامش روحي و رواني و يکي از راهکارهاي مهم پيشگيري از وقوع جرم و جنايات به حساب ميآيد همانگونه که بيکاري، سستي و تنبلي از ابزار رکود، رکون و هدر دادن امکانات و ظرفيتهاي وجودي و مؤثّر در افزايش جرم و جنايات قلمداد ميگردد.
اسلام، همانگونه که مردم را به تهذيب نفس، کمالات روحي و رواني، زهد و توکل و آخرت فرا ميخواند؛ زندگي دنيوي و بهرهگيري از مواهب طبيعت براي رفع نياز همهي بشريت را نيز گوشزد نموده و بين دين و دنيا، ماده و معنا يک نوع همبستگي و توازن برقرار مينمايد که«لَاتَنسَ نَصِيبَکَ مِنَ الدُّنيَا».(قصص(28)77) در نگاه اسلام، سرنوشت آدميان با کارکردشان پيوند مستقيم دارد و هر انساني در گرو کار و تلاش خودشان است. "کار اقتصادي" در آئين اسلام همچون عبادت و جهاد تقديس، و بيکاري به شدت مذمت گرديده و کارگر به بهترين وجه ستوده شده است.
واژگان کليدي: کار، کارگر، زهد، توکّل، کشاورزي، بيکاري و جرم.
مقدّمه
زندگي آدميان آميخته با کار و تلاش و مبارزه است. اصولاً زندگي بدون کار و مبارزه زندگي راکد، ساکن، بيتحرّک و بيروح است زندگي که در آن تکاپو و تلاش نباشد زندگي مطلوبي نيست و نميتواند انسان را به کاميابي، موفّقيت و آرمانهاي اسلامي و انساني برساند. صفحات گيتي و نظام جهان آفرينش گواه روشني است که کاميابي هر موجودي وابسته به فعّاليت و کوشش اوست. برخي از انديشمندان همانند ماکس وبر براين عقيدهاند که آئين اسلام در تمدّن و پيشرفت بشر نقشي نداشته همواره پيروانش را به توکّل، زهد و امور اخلاقي سفارش ميکند. کار و تلاش که تمدّن و پيشرفت بشر بر محور آن پايه ريزي گشته است در آئين اسلام مورد توجه قرار نگرفته است. از ديدگاه "ماکس وبر" تنها ديني که در تمدن و شکوفاي اقتصادي و مادي بشر نقش داشتهاست آئين پروتستان است که کار اقتصادي را مورد توجه قرار داده و آن را امر عبادي ميداند. و ديگر فرقههاي مسيحيت نيز سهمي در شکوفايي ندارند.
در اين مقال کوشيده شده است تا ديدگاه اسلام در مورد کار و کارگر، آثار کار و پيامدهاي بيکاري مورد بحث قرار گرفته و به اين مطلب اساسی پاسخ گويد که دستور اسلام به امورات اخلاقي و معنوي عملاً ترويج بيکاري نيست و منافات با کار و تلاش ندارد.
1. کار، کليد کاميابي مردان بزرگ
نگاه گذرا، به زندگي شخصيتهاي بزرگ اعم از مسلمان و غير مسلمان نشانگر اين واقعيت است که آنان لقمهي را بدون کار و زحمت نخوردهاند. در مورد او گفته شده است که هر ازگاهي تا سحر کار ميکرد "پاستور" که يکي از دانشمندان به نام فرانسه است شعار زندگياش را "کار" قرار داد بدين معنا که او تمام زندگياش را سال کار و تلاش ناميد و چنان سرگرم کار و تلاش بود که سر و صداهاي بيرون از آزمايشگاه در گوش او فـرو نميرفت. حتّي هنگامي که قواي مهاجم آلمان شهر پاريس را محاصره کرد و فرياد توپ و تانکها گوش فلک را کر ميکرد، گوش او بدهکار اين صداها نبود و اصلاً متوجه ماجراهاي که بيرون از آزمايشگاهها اتفاق ميافتاد نشده بود.! ناپـلئون شـب و روز کـار ميکرد و فقط شبانه روز پنج ساعت استراحت داشت. اديسون همواره ميگفت: «هيچ يک از اختراعات من مرهون تصادف نيست. هرگاه باور کردم کاري نتيجهبخش است؛ براي به دست آوردن نتيجه، کار روي کار و تجربه روي تجربه اندوختم تا کامياب گردم.» اين سخن از بزرگ مهر است که بيان داشت: بايد لب فرو بست و بازو گشود و کار کرد و دم نزد و يقين نمود که کليد طلائي کاميابي کار و کوشش است.
ابن سينا – نابغهي نامدار جهان اسلام مردي خستگي ناپذير- حتي يک روز از عمر شريفش بدون مطالعه و کار سپري نگرديد. دو اثر ماندگار او کتابهاي "قانون" و "شفا" اگر شهرت جهاني يافتند و کتاب قانون در علم پزشکي به چندين زبان رسمي جهان ترجمه گرديد، نمايانگر تلاش مستمر اين مرد سترک است.
کتاب "جواهر"که يکي از بزرکترين منابع فقهي به حساب ميآيد، با تلاش انديشمند جهان اسلام محمّد باقر مجلسي به نگارش آمده است. مردي بزرگي که حتّي فقدان فرزند دانشمند او نتوانست در برنامهي مطالعه و نوشتن کتاب جواهر خللي بياندازد. او با کمال صبر و شکيبايي پس از قرائت قرآن در کنار بدن فرزندش به نوشتن صفحاتي از جواهر ميپردازد.( رحمتي شهرضا، محمد، 1385، ص383).
شهيد ثاني در تأمين پارهاي از ضروريات معاش شخصاً کار ميکرد و قتي هوا تاريک ميشد و شب فرا مي رسيد الاغي را که مرکب سواري آن شخص عالي مقام بود به بيرون از شهر ميبرد و هيزم فراهم ميکرد و بر آن بار ميکرد و بدين وسيله سوخت منزلش را خود فراهم مينمود. (سيد نعمت الله حسيني، 1382، ص 143)
شيخ محمّد عارف مشهور به پير پالان دوز که با نگاه اعجاز آميزش آهن را طلا ميکرده و 103 سال هم عمر کرده است، هيچگاهي از بيت المال استفاده ننمود و براي معيشت و امرار معاش پالان دوزي ميکرد.
ازمطالب گفته شده به دست ميآيد که اشتغال و کار از عـوامل مـوفـقيت شخـصيّتهاي بزرگ و پويايي جامعه سالم و با نشاط، و نيز از و يژگيهاي جوامع پرتحرّک و پرتلاش است.
2. همخواني زهد و توکل با کار و تلاش
برخي ممکن است چنين پنداري از دنيا و مافيها داشته باشد که «کار» يکي از شيوههاي دل بستن و دوست داشتن مال دنيا و مخالف زهد و توکل است که در آموزههاي ديني ما بر جدايي از دنيا تأکيد و بر زهد و توکل تکيه شده است. در کلام مولي الموحدين آدميان به پرهيز از دنيا زدگي و دنيا گرايي توصيه شده است ( حکمت، 192 و خطبه 99)
براي تبيين و تصحيح اين فهم و برداشت، توضيح بايستهي لازم است که فرصت و مجال ديگري را ميطلبد امّا براي درک درستي از «دنيا» در حد نياز مسئله مورد بحث قرار ميگيرد.
دنيا، آفريدهي خداوند است که براي استفادهي آدميان خلق شده است، تا انسانها در سايهي مواهب طبيعي آن مسير تکاملي را طي نمايد. اساساً دنيا مذموم نيست، بلـکه جنبههاي ارزشي و مثبت نيز دارد. قرآن کريم بارها به مجموعهي جهان هستي سوگند ياد نموده است.( سوره شمس(91) آيات 1-6) چه اينکه آخرت بدون دنيا مفهوم و معناي ندارد. آخرت و حيات ابدي در پرتو زندگي دنيوي شکل ميگيرد. بنا براين، نفس دنيا مذموم نيست و مذمت آن مربوط به هدفمندي دنيا و نوع نگاه و رابطهي انسان و رفتار او با دنيا ميشود.( محمد حسين مختاري مازندراني، 1382، ص 125)
البته مذمّت دنيا و تحقير خواستههاي دنيوي به معناي فاصله گرفتن از کار و تلاش و بياعتناي مطلق به زندگي دنيا نيست؛ زيرا اساساً در اسلام، رهبانيت جاي ندارد: «لارهبانيه في الاسلام.»(حسين، النوري الطبرسي،1367، ص 155،) بلکه تلاش و عمران و آبادي زمين جزء و ظايف ديني افراد است و توجه به آخرت هيچ گاه به گريز از زندگي دنيوي و کنارهگيري از کسب و کار نيست بلکه معنايش جهتدهي و معنا دادن به زندگي است. چنانکه قرآن کريم ميفرمايد: «قُل مَن حَرَّمَ زِينَه اللهِ الّتي أَخرَجَ لعباده و الطيباتِ منَ الرِّزق؛ بگو چه کسي جامههاي را که خدا براي بندگانش پديد آورده و روزيهاي پاکيزه را حرام کرده است؟.»(اعراف (7)/32)
هنگامي که آيهي «و من يتّقِ الله يجعل له مخرجا و یرزقه من حيث لايحتسب» آدرس؟ نازل شد، برخي از اصحاب دست از کار و تلاش برداشته و در خانه را به روي خود بستند و به عبادت مشغول شدند و ميگفتند که خداوند روزي ما را به عهده گرفته ديگر نيازي به کار نيست.! پيغمبر8 به آنان فرمود: آنچه فهميدهايد درست نيست هرآنکس که کار و کسب را رها سازد هرگز دعايش مستجاب نميشود. ( علي اکبر رشاد، 1382، ص 232)
پس از جنگ بصره امام علي(ع) به خانهي مجلّل و وسيع علاءبن زياد، يکي از ياران خود، وارد شد، فرمود: «با اين خانه وسيع در دنيا چه ميکني در حالي که در آخرت به آن نيازمند تري؟ اگر بخواهي ميتواني با همين خانه به آخرت برسي؛ در اين خانه وسيع مهمانان را پزيراي کني، با نيکوکاري با خويشاوندان بپيوندي و حقوقي را که بر عهدهي توست به صاحبان حق برساني، پس با همين خانهي و سيع نيز به آخرت ميتواني پرداخت.» علاء عرض کرد: «از برادرم عاصم به شما شکايت ميکنم!» حضرت فرمود: «اورا چه شده است؟» علاء گفت: « عبايي پوشيده و از دنيا کناره گرفته است.» امام فرمود: «اورا بياوريد!» و قتي آمد به او فرمود: « اي دشمن جان خويش، شيطان سرگردانت کرده است. آيا به زن و فرزندانت رحم نميکني؟ ميپنداري که خـداوند نعـمتهاي پاکيزهاش را حلال کرده، اما دوست ندارد تو از آنها استفاده کني؟ تو در برابر خدا کوچک تر از آني که با تو چنين کند.» عاصم گفت: «اي اميرمؤمنان پس چرا شما با اين لباس خشن و آن غذاي ناگوار روزگار ميگذراني؟» حضرت فرمود: «واي برتو! من همانند تو نيستم. خداوند بر پيشوايان حق، واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند تا فقر و نداري، فقير را به هيجان نياورد و به طغيان نکشاند.»(علي اکبر رشاد، همان)
در گذشتهها برخي از صوفي مشربها کار و کسب را رها ساخـته و هـرکـاري را بـه خـدا واگذار ميکردند. مولوي برداشتهاي ناصواب از آموزههاي ديني را در قالب شعر اين گونه بيان ميدارد:
گـفـت پيغمـبر بـه آواز بلنـد با توکـل زانـوي اشـتر ببـند
رمز الکاسب حبـيب الله شـنو از توکـل در سبب غافل مشو
رو توکلکن تو با کسبايعمو جهد ميکنکسب ميکن مو به مو
جهد کن جدي نما تا وا رهـي ورتـو از جهـدش بـمانـي ابلهـي.
( مثنوي معنوي، ابيات: 913 و 914)
از پيغمبر اکرم7 روايت شده است که: به آن اعرابي که توکل کرده و شتر را رها ساخته بود، فرمود: چگونه شتر را رها کردي؟ اعرابي گفت: به خدا توکل کردم و او را در پنا خدا سپردم!. حضرت فرمود: "إِعقَلهَا وَ تَوَکَّل" پاي شتر را ببند و سپس توکل کن.
گفت پيغمبر به آواز بلند با توکل زانوي اشتر ببند.
مولانا در ابيات بعدي استناد به حديث پيامبراکرم0 مينمايد که بايست مجموعهي از گفتار پيامبر اکرم را در نظر گرفت که اگر از سوي به توکل و زهد دستور فرموده است، از سوي ديگر«الکاسب حبيب الله» نيز فرموده است: رمز "الکاسِبُ حبيب الله" شنو از توکل در سبب غافل مشو
مولانا نه تنها توکل و کسب را در تضاد نمي بيند که در ميان آن دو، پيوند ناگسستني احساس مي کند از يک سوي بر توکل و از سوي ديگر بر جهد و تلاش، کسب و کار تأکيد مينمايد:
رو توکل کن تو با کسب اي عمو جُهد ميکن کسب ميکن مو به مو
. مولانا کساني را که به بهانه توکل کار و کسب را رها نموده مورد انتقاد قرار ميدهد و ابلهي شان ميخواند.!
جُهد کن جدي نما تا وارهي ورتو از جهدش بماني ابلهي!
انديشمند معاصر مرحوم محمد تقي فلسفي در شرح اين ابيات بيان ميدارد: اين چند بيت بيانگر برترين قاعده و مضمون در باره توکل و کار است که هردو جهت را بيان داشته است هم کار و کوشش را و هم توکل را که در آيات و روايات زيادي وارد شده است از قبيل «و ان ليس للأنسان الأ ماسعي»(سوره نجم(53) / 39) حس و عـقل هم آن را تأييد ميکند و حکم ميکند که جهان جاي تکاپو و تلاش است. (محمد تقي جعفري، 1، ص 421)
از منظر قرآن کريم مال دنيا در ذات خود نه تنها مذموم نيست که در موارد زيادي در قرآن تعبير به "خير" گرديده است و مايهي قوام زندگي خوانده شده است از اين رو، سفيهان در امور مالي منع شده است؛ «ولا تؤتو السفهاء اموالکم التي جعل الله لکم قياما؛ و اموال خود را- که خداوند آن را مايه قوام [زندگي] شما قرار داده- به سفيهان مدهيد.» (بقره(2) /180 و 272. سوره حج(22)/11. و سوره عاديات(100)/ 8)
حرمت مال در نگاه قرآن کريم به گونهاي است که هرکه آن را بربايد، با شرايط خودش دستش قطع ميگردد. «السَّارِقُ وَ السَّارِقَهُ فَاقطَعُوا اَيدِيَهُمَا»( مائده/37)
در موضوع کار و کوشش و بدست آوردن مال نکته جالبي در روايات وجود دارد که امروزه مورد توجه انديشمندان جهان قرار گرفته است. و آن نقش انگيزه در جمع آوري مال دنيا است. «اگر انگيزه کار و جمع آوري مال تأمين معاش خود، خانواده، بستگان و بالابردن سطح زندگي عائله خويش و ديگران باشد، کار مقدّس، مال ممدوح، و کارگر مورد تکريم و احترام است. و اگر هدف از جمع آوري مال، فخر فروشي و برتري جوئي باشد، نه تنها کار و مال شريف و مقدس نيست که مذموم است."(محمد باقر مدرس،1397 ه.ق ص 147)
1.کار، مايهي عزّت و سرافرازي
انسان يک موجود باکرامت و عزيزي است که اين عزّت با آب و گل او آميخته شده است. انسان دست پروردهاي خالقي است که عزيز است. رسولان و سفيران و کسانيکه بر او ايمان آوردهاند همه عزيزاند. اين عزت و احترام نبايد در پاي سستي و تنبلي، کاهلي و بيکاري قرباني گردد. انسانها در برابر اين عزت مسئولاند و بايد آن را گرامي بدارند تا دستخوش زوال و نابودي نگردد. يکي از راههاي کسب و حفظ عزّت، کار و تلاش در زندگي است. از اين رو، پيشوايان دين و ديانت از کار به «عزت» تعبير کردهاند.
امام صادق(ع)کار را محل کسب عزت ناميد و به يکي از اصحابش فرمود: بامدادان در محل کسب عزّت خود حاضر شو«اُغدوا إلي عزّک.».( وسايل الشيعه، ج 17، ص10)
داشتن شغل و کار مناسب و قبول مسئوليت نه تنها وسيلهاي براي امرار معاش و ادامهي زندگي است، که خود مايهي عزّت و شرف اجتماعي و از عوامل مؤثّر اعتماد به نفس واثبات شخصيت است. جواني که کار ميکند و درآمد مشخصي دارد خود را مستقل و آزاد ميبيند و در باطن احساس سربلندي و افتخار ميکند، به خود حق ميدهد که در جامعه اظهار وجود نمايد و خويش را به نام يک عضو مفيد و مؤثر اجتماع به حساب آورد.
موريس دبس ميگويد: شغل و انتخاب آن نقش مستقيم در اثبات شخصيت جوان دارد، زيرا اين موضوع نشانهي آزادي جوان است و از اين پس ميتواند از وسايل شخصي براي ادامه زندگي استفاده کنند و به همين دليل است که به دست آوردن اوّلين پول اينقدر لذيذ و مطبوع است در نتيجه اعتماد به نفس پيدا ميکند و تا سمت الرأس صعود مينمايد. (محمد تقي فلسفي، ص 196 و 197)
طلب رزق و روزي بر محور کار موجب بينيازي انسان از ديگران ميشود. امام صادق در گرماي سوزان به شدت کار ميکرد و عرق ميريخت يکي از اصحاب امام به نام عبدالاعلي، از امام پرسيد چرا خود را اينقدر به زحمت مي اندازيد، فرمود:
«خرجتُ في طلَبِ الرِّزقِ لأستغني عن مثلک؛ من در طلب روزي بيرون آمدهام تا از امثال تو بينياز باشم.»( ابوجعفر محمدبن يعقوب الکليني، کافي، ج5، ص74)
2. نقش کار در آرامش روحي و رواني
بشر امروز از نظر مادّي به جايگاه بلندي رسيده است دشتها، کوهها، دريا و هوارا تسخير، قارهها و بلکه ديگر کرات را فتح و از نظر اقتصادي و آسايش مادّي گامهاي بزرگي برداشته است. بشری که روزي در دل غارها زندگي ميکرد، و با پاي پياده راههاي طولاني را ميپيمود و با ديگران هيچ ارتباطي نداشت. امروزه دورترين راهها را با کمترين زمان طي ميکند، با تمامي افراد در هر زمين و زماني در ارتباط ميشود. و به يک کلام روزگارما عصر اينترنت، کامپيوتر و ماهواره و اطلاعات شده است. امّا آيا بشر امروز با همهي پيشرفتهاي مادي که داشته، آرامش روحي و رواني نيز دارد؟ يا نه انساني است افسرده و آزرده و سرگردان که در سر دوراهيهـا و چـهار راهيهاي سرگردان، مأيوس و نااميد بسر ميبرد. انسانها هرچند از نظر مادّي به شکوه و تمدّن رسيده است امّا از نظر روحي و معنوي سقوط کرده است آمار بلند جرم، جنايات، اعتياد و خودکشيها نشان از اين واقعيت تلخ دارد. ايجاد شغل و کار مناسب براي آدميان بيکار براي تأمين هزينهها و نيازهاي زندگي، براي بيرون رفت از ذغذغههاي زندنگي، امر اجتناب ناپذير و مورد قبول جرم شناسان و محقّقان قرار گرفته است. اما حضرات معصومينG قرنها پيش کار را يکي از ابزار آرامش روحي قلمداد نمودهاند؛ پيامبر بزرگوار اسلام8 فرمودند: انسان هرگاه نياز خود را تأمين نمايد، آرام ميگيرد.( کافي، همان، ص 89)
هشتمين امام همام(ع) در اين زمينه فرمودند: انسان آنگاه که مواد خوراکي سالانهاش را تأمين کند، آرامش مييابد.
3.نقش کار در پيشگيري از وقوع جرم
در روزگاري که جوامع بشري در راه تعالي و ترقي گام برميدارد و در زمينههاي مختلف علمي، اقتصادي، فرهنگي گامهاي موثّر و شگفت انگيزي برداشته و هر روز خبر از اختراعات و اکتشافات و فتح و فتوحات جديدي در قلمرو درياها، هوا و فضا را در گوشها طنين انداز مينمايد. سخن از وجود و بروز انواع جرم و جنايات عجيب به نظر ميرسد. امروزه وجود و بروز جرم و جنايات در يک کشور و يا يک قارهاي خاصي محدود نميشود بلکه تمام کشورهاي اسلامي و غير اسلامي را در نورديده و جهاني را به مبارزه فرا ميخواند. امّا مسلّم است که کشورهاي که از دينداري و دين مداري بيشتر فاصله دارند، هزينههاي مالي و انساني بيشتري در راه مبارزه با جرم و جنايات هزينه ميکنند.
امير مومنان(ع) در بازشناسي علل و عوامل جرم آفرين، يکي از عوامل را "بيکاري" بيان نموده مي فرمايد: «اگر تن دادن به شغل مايه زحمت و تعب است بيکاري دائم نيز مايه فساد است.» (مفيد، ارشاد، ص 141).
نقش بيکاري در گسترش اعتياد
يکي از بزرگترين آفتهاي امروزين بشر که جان و مال و حيثيت او را تهديد ميکند، اعتياد است. پديدهي اعتياد مهم ترين آسيبي است که اخلاق اجتماعي، آداب عام، ارزشهاي فرهنگي و ديني و هويت يک ملّت را نشانه ميرود که سرانجام آن جز نابودي جوامع و انحطاط اخلاقي چيزي ديگر نخواهد بود. دردناکتر از همه اينکه در اين عصر و نسل، دامن هيچ قشري از اين آلودگي در امان نيست و جمعی از تحصيل کردگان و متفکّران نيز به دين سمت و سوي کشانده شدهاند.
اعتياد، جنگ بدون خونريزي است. اعتياد آدمها را نميکشد بلکه آنان را به سمت و سوي هر پليدي ميکشاند و تا مرز انجام هر جنايتي پيش ميبرد. سرانجامِ اعتياد، سياهي، تاري و پليدي است که انسانها را هر روز بيش از پيش به ورطهي سقوط ميکشاند.
حقوقدانان براين عقيده اند که بيکاري در پيدايي و پويايي و ماندگاري اعتياد نقش مستقيم دارد جامعهي که بيکاري، فقر و بيسوادي حاکم است زمينه بسياري از جرايم از جمله پديده اعتياد فراهم است. از اينرو، در مبارزه با موضوع اعتياد صرفا سرکوب معتاد و مبارزه با معلول کافي نيست بلکه براي پيشگيري و جلوگيري از اين معضل، تقويت باورهاي ديني و اخلاقي، عزم و اراده آهنين و حرکت استوار و مطمئن در راستاي براندازي فقر، بيسوادي و بيکاري و ايجاد زمينه کار و شغل مناسب براي جوانان و افراد بيکار امر ضروري به نظر ميرسد. زيرا افراد بيکار، نياز مند و فقير از نظر روحي در اضطراب و نگراني بسر مي برند. پيامبر بزرگوار اسلام فرمود: انسان هرگاه نياز خود را تأمين نمايد، آرام ميگيرد.( ابي جعفر محمد بن يعقوب الکليني، الکافي، ص 89)
ارزش کار از منظر قرآن کريم
اصولاً اسلام، دين کار و تلاش، تکاپو و تحرک است. منطق قرآن کريم منطق کار است. رمز موفقيت انسانها در امور معنوي و مادي در محوريت کار و تلاش رقم ميخورد. در نظام ارزشي اسلام کار و تلاش اهميت ويژهاي دارد. آدميان در اين نظام موجوداتي هستند که همواره در حال تکاپو و تلاشند و در پرتو کار و کوشش مستمر ميتوانند قلههاي رفيع انسانيت و کمال را بپيمايند. در اين نگاه تکاپو و تحرک براي تمامي آدميان بلکه همه موجودات امر ضروري است، از اينرو، جامعهاي که در آن بيکاري، کمبود شغل و تنبلي نمود يابد، در برنامهريزيها، سياستهاي کلان اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، و سرمايه گذاريها، راه درستي نخواهد پيمود. (جوادي آملي،1380، ص 153)
از ديدگاه قرآن سرنوشت آدميان با کارکردشان پيوند مستقيم دارد و هر انساني در گرو کار و تلاش خودشان است: «وان ليسَ لِلانسانِ الاّماسَعي». ( سوره نجم(53)/39) و دستآورد تلاش او به زودي ديده خواهد شد؛ «واَنَّ سَعيَه سَوفَ يُرَي»؛(سورهي نجم( 53)/41-39) و هر انساني مرهون دستاوردهاي خويش است؛ «کلُّ نفسٍ بما کَسَبَت رَهِينَهٌ» (مدثر(74)38).
در قرآن کريم روي دو نکتهي اساسي همواره تکيه و تأکيد شده است يکي کار شايسته «عمل صالح» و ديگري تشويق به کار، و اين دو از منظر قرآن کريم همواره ستوده شدهاند؛
«من عمل صالحا من ذکر او انثي وهو مؤمن فلنحيينّه حياه طيبه و لنجزينّهم اَجرهُم بأحسنِ ما کانوا يعملُون؛ هرکس_ از مرد يا زن- کار شايسته نمايد و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگي پاکيزهاي، حياتِ [حقيقي] بخشيم، و مسلّماً به آنان بهتر از آنچه انجام ميدادند پاداش خواهيم داد.»(سورهي نحل(16)/ 97).
«و من يعمل من الصالحات من ذکر او انثي و هو مؤمن فأو لئک يدخلون الجنه و لايظلمون نقيرا؛ و کساني که کارهاي شايسته کنند- چه مرد باشد يا زن- در حالي که مؤمن باشند، آنان داخل بهشت ميشوند به قدر گودي پشت هسته خرماي مورد ستم قرار نميگيرند.»( سوره حم آيه 42)
«والذين آمنوا و عملواالصالحات سندخلهم جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا و عد الله حقا و من اصدق من الله قيلا؛ و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته کردهاند به زودي آنان را در بوستانهاي که از زير [درختان] آن، نهرها روان است در آوريم. هميشه در آن جاودانند. وعده خدا راست است و چه کسي در سخن، از خدا راستگوتر است؟»( سوره نساء(4)/ 57).
با توجه به ضرورت و اهميت کار و کوشش، قرآن مسلمانان را هميشه به کار تـشويق نـــموده ميفرمايد: «فاذا قُضِيت الصلاه فانتشروا في الارض وابتغوا من فضل الله و اذکروا الله کثيرا لعلکم تفلحون؛ و همينکه نماز به پايان رسيد در روي زمين پراکنده شويد و از کرم خداوند روزي بجوئيد و خدا را بسيار ياد کنيد شايد رستگار شويد.»( سوره جمعه(62)/10)
اسلام، همانگونه که مردم را به تهذيب نفس، و کمالات روحي و رواني و آخرت فرا ميخواند، زندگي دنيوي و بهرهگيري از مواهب طبيعت را نيز گوشزد نموده و بين دين و دنيا، ماده و معنا يک نوع همبستگي و توازن برقرار مينمايد. قرآن در اين زمينه مي فرمايد: «وابتغ فيما أتاک اللهُ الدار الأخره و لا تنس نصيبک من الدنيا و احسن کما احسن الله اليک و لا تبغ الفساد في الأرض ان الله لا يحب المفسدين؛ با آنچه خدايت داده سراي آخرت را بجوي، و سهم خود را از دنيا فراموش مکن و همچنان که خدا به تو نيکي کرده، نيکي کن و در زمين فساد مجوي که خداوند افساد گران را دوست نمي دارد.»( سوره قصص(28)/77)
خداوند زمين را آفريد و آن را از نعمت و برکت انباشته داشت تا انسان با رفاه و آسايش در آن زندگي کند چنانکه ميفرمايد: «زمين مرده و موات موجب عبرت آدميان است که ما زندهاش نموده و دانه را از دل آن بيرون آورديم که ميخورند، و در آن باغهاي نخل و تاک قرار دادهايم و چشمههاي جاري از آن بيرون آوردهايم تا از ميوهي آن و آنچه به وسيله دستها شان درست کردهاند بخورند، چرا شکر گذار نيستند» (سوره يس(36)/33ـ 35).
بديهي است وقتي انسان ميتواند بهره خود را از زمين و طبيعت بردارد که در زمين کار و کوشش انجام دهد. ورنه از مواهب دنيوي و اخروي محروم خواهد شد.( شريف قريشي،1382، ص 115)
در نظام اسلاميکار اقتصادي امر مطلوب و همچون عبادت و جهاد در راه خداوند تقديس شده است. از رسول گرامي اسلام نقل شده است که فرمود: «العبادة سبعون جزءًا افضلها طلبُ الحلال؛ عبادت هفتاد جزء دارد که برتـرين آنها کـسب حلال است.»( الحر العاملي، وسايل الشيعه، ج12، ص 11)
گستردگي قلمروکار از منظر قرآن
از ديدگاه قرآن حوزهي فعاليت انسانها بسيار گسترده و وسيع است کـه در وسـعـت زميـن نمـيگنجد. بلکه علاوه بر دشتها، کوهها، صحراها، اعماق درياها تا اوج آسمانها نيز، ميدان کار و تلاش آدميان به حساب ميآيند. قرآن کريم در اين زمينه ميفرمايد: «هوالذي جعل لکم الارض ذلولا فامشو في مناکبها و کلوا من رزقه؛ اوست کسي که زمين را براي شما رام گردانيد؛ پس در فراخناي آن رهسپار شويد و از روزي او بخوريد.»( سوره ملک(67)/15)
«و هوالذي سخر البحر لتأکلوا منه لحما طريا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و تري الفلک مواخر فيه لتبلغوا من فضله و لعلکم تشکرون؛ اوست کسي که دريا را مسخر گردانيد تا از آن گوشت تازه بخوريد و از آن زيورهايي که چون دُرَ و مرجان و خز مي پوشيد، بيرون آوريد و کشتيها را در آن، شکافنده مي بيني تا از فضل او بجويي و با شد که شکر گزارباشيد.»( سوره نحل16)/14)
منظور از کار در نگاه اسلام محدود به فعاليتهاي صرفاً بدني و فيزيکي نيست بلکه معناي عامي است که کارهاي معنوي و فکري را نيز شامل است. بنابراين دانشمندي که با دانش و تحقيق خود گره از کار فروبسته جامعه ميگشايد و طبيبي که دردي را درمان ميکند، و پژوهشگري که در راه تحصيل علم و کمال مي کوشد. همه و همه مصداق بارز کار و تلاش است.
ارزش کار از منظر روايات
همانگونه که قرآن کريم در نظام ارزشي اسلام، نخستين سرچشمه ناب و زلالين معارف و احکام اسلامي به حساب ميآيد، تا آدميان را به سوي کمال و سعادت رهنمون گردد؛ روايات و احاديثي که يادگار ماندگار پيشوايان دين به حساب ميآيند نيز، به عنوان سرچشمهي جوشان فيض الهي، از همان آغاز، عطش روحي انسانهاي زيادي را فرونشانده و گمراهان بسياري را به سر منزل هدايت، سعادت و خوشبختي روانه ساخته است.
پيامبر بزرگوار اسلام، خواستن رزق مباح و روزي حلال را وظيفهي واجب هر مرد و زن مسلمان ميداند.( مجموعه مقالات،1382) ص59) و با تـمجيد کسب درآمـد از راه حـلال ميفرمايد: «طوبي لمن اکتسب من المؤمنين مالا من غير معصيه؛ خوشا به حال مؤمناني که کسب و درآمدشان از راه معصيت و گناه نباشد.» (الکافي، 8، 169 و بحار الانوار، 77، 31).
رسول مکرم اسلام8 خطاب به حضرت علي(ع) فرمود: «حق فرزند به پدرش اين است که براي وي نام نيکو انتخاب کند، در ادب و تربيت وي بکوشد و او را به کار شايستهاي بگمارد.» (بحار، ج17، 18).
1.کار در سيرهي انبيا و امامان
تمامي رهبران الهي، به نوعي از اهميت کار و نقش ويژهي اشتغال و فعّاليت در احياي جامعه و مردم سخن راندهاند و در رفتار نيز خود الگوي عملي کار و کسب بودهاند. انبياء و سفيران الهي و از جمله آخرين پيامبر خدا8 و هم چنين امامانG به فعّاليتهاي چون دامداري، کشاورزي و نجاّري مشغول بودهاند که اکنون بـه بـرخي از آنها اشاره ميشود:
حضرت آدم(ع) وقتي گام در بام خاکي نهاد دستور يافت که کشاورزي نمايد؛ پيامبر بزرگوار اسلام ميفرمايد: خداوند متعال زماني که حضرت آدم را از بهشت فرو فرستاد به وي، دستورکشاورزي داد تا از دست رنج خود تأمين معاش نمايد.( علي اصغر عطاران طوسي، 1387، ص 20)
حضرت داود پيامبر(ع) از ليف خرما، زنبيل ميساخت و از فروش آن معيشت ميکرد.( نهج البلاغه، خطبه 159)
پيامبر بزرگ اسلام خود چوپان بود و هر ازگاهي به کار تجارت مشغول ميشد.
امام ششم(ع) از جد بزرگوارش علي(ع) روايت ميکند: خداوند به حضرت داود(ع) وحي نمود که بندهي خوبي هستي اما حيف که با دست خود کار نميکني و از بيت المال ارتزاق مينمائي، حضرت داود از شنيدن اين وحي چهل روز گريه کرد، آنگاه خداوند به آهن الهام نمود که براي داود نرم شود، از آن به بعد آهن در دست داود چون موم بود که هر روز زرهي از آن ميساخت.
حضرت پيامبر9 همواره يک کارگر بود، پيش از بعثت چوپاني ميکرد و با پول خديجه تجارت مينمود، و پس از بعثت نيز با اصحاب کار ميکرد و هيچ برتري نميجست، هنگاميکه مسجد بزرگ مدينه را مي ساخت همانند يکي از اصحاب کار ميکرد و طايفهي انصار همواره اين اشعار را ميخواندند: اگر ما بنشينيم در حاليکه پيغمبر9 کار ميکند براي ما بسيار زشت و نا پسند خواهد بود.(شريف قريشي،1352،ص123).
از علي بن ابي حمزه نقل شده است: روزي امام موسي بن جعفر (ع) را ديدم که در مزرعهاش به شدّت کار ميکرد و از سختي کار تا پا در عرق فرورفته بود. عرض کردم: مگر کارگران کجايند که شما خود کار ميکنيد؟ فرمود: آن کس که از من و از پدرم بهتر بود به دست خويش در مزرعهاش کار ميکرد! عرض کردم آن که بود؟ فرمود: پيغمبر7 و اميرالمومنين(ع) و نيز همهي پدرانم به دست خويش در مزرعهاش کار ميکردند و اين روش پيامبران و اوصياي آنان و بندگان شايسته خداست.(همان).
همين گونه از محمد بن منکدر نقل شده است: امام باقر(ع) را ديدم که (از خستگي کار در باغ خود) به دو تن از غلامان خود تکيه زده ( از باغ بر ميگشت) بر او سلام کردم، حضرت نفس زنان و عرق ريزان سلام مرا پاسخ داد. عرض کردم: خدا شما را سلامت دارد اگر بدين حال که در طلب مال دنيا ميباشيد مرگتان فرا رسد چه خواهي کرد؟ حضرت دستش را از دست غلامان به در آورد و تکيه داد و فرمود: اگر در اين حال بميرم در حالتي مردهام که به عبادتي از عبادات خدا مشغولم زيرا بدين عمل خويشتن را از تو و از مردم بي نياز ميسازم، آري از آن بيم دارم که خداوند مرا در حال معصيتي ببيند. گفتم: خدا تو را رحمت کند خواستم تو را پندي دهم ولي تو مرا موعظه نمودي.
امام باقر(ع) فرمودند: «هرکس براي بي نيازي از مردم بکوشد و براي رفاه حال خانواده و خير خواهي همسايگان در طلب مال و امکانات زندگي برآيد، روز قيامت در حالي که صورتش همچون ماه شـب چـهارده ميدرخشد، خداوند را ملاقات مي نمايد.» ( وسايل الشيعه، ج 12، ص 13)
از آنچه گفته شد به اين نتيجه ميرسيم که دين مبين اسلام تأکيد فراواني بر کار و تلاش و کسب روزي حلال نموده و پيشوايان دين و ديانت در گفتار و کردار پيشگامان کار و تلاش بودهاند. و اين، نشانگر جايگاه و منزلت کار و تلاش در ديدگاه اسلام است.
2. بهره برداري از طبيعت در آموزههاي ديني
همانگونه که کار و تلاش طريق شکوفايي استعدادها و توانمنديها و شيوهاي براي کسب درآمد به حساب ميآيد، خصوص کار کشاورزي به عنوان محور رشد و توسعه اقتصادي، توليد و درآمد ملّي به شمار ميرود. در آموزههاي دينيما، کشاورزي به عنوان يک شغل مقدّس و ارزشمند از بهترين شغلها و پاکيزهترين راههاي کسب درآمد مطرح شده است. با گذشت زمان نه تنها از اهميت کشاورزي کاسته نشده است که هرروز بر اهميت آن افزوده گشته است. زيرا شکوفايي اقتصادي با تحوّل در بخش کشاورزي رخ ميدهد و با کشاورزي ميتوان زمين را آباد، و جامعهي آزاد و آباد بنيان نهاد.( حکمت نامه پيامبر اعظم، تحت عنوان کار، ج 12 و 13).
بشريت وقتي ميتواند از دام فقر و نيازمندي و وابستگي فردي و اجتماعي رهايي يابد که نقش شان را در بهره برداري از سفرهي گستردهي طبيعت به خوبي انجام دهد. زيرا دست خلقت همه نيازهاي مادّي انسان را در طبيعت نهفته و در اختيار بشر قرار داده است. اگر روزي بشر بتـواند گنجينهها و دفينههاي موجود در دل زمين را بشناسد و با همّت و تلاش آن را شناسايي، کشف و استخراج و توضيع عادلانه نمايد ديگر فقيري در جهان نخواهد بود.
از ديگاه تعاليم دين، کشاورزي و کشت و کار روي طبيعت براي بـهره برداري جامعهي ديني خلاصه نميشود بلکه در بعد فراتر از رفع نيازهاي جامعه ديني، براي رفع نياز همهي بشريت مطرح است تا بشريت از آن جهت که آفريده خدايند - باهر عمل و مرام و عقيده - و حتّي حيوانات بتوانند از آن بهرهمند شوند.( سيد هادي حسيني، 1381، ص 338) احياي کشاورزي در اسلام از عبادات دانسته شده و مـادام که مـردم از آن بـهرهميبرند، به عنوان يک عمل صالح در دفتر اعمال ثبت و ضبط ميشود؛ پيامبر بزرگوار اسلام فرمودند: «من غرس غرسا فأثمر، فأعطاه اللهُ من الأَجر قدر ما يخرج من الثّمر؛ هرکس درختي بکارد تا به ثمردهي برسد، خداوند بـه ميزان بازدهي و ميوهاي که از آن برداشت ميشود پاداش ميدهد.» (الحيات،5، 1385،344).
امام صادق(ع) از صنعت کشاورزي به بزرگترين ثروت و کيميا ياد نمودهاند: «الکيمياءُ الأکبرُ الزراعة.»( وسايل الشيعه، ج19، ص34، ح 8).
و نيز از آن حضرت نقل شده است که :«الزارعون کنوز الأنام، يزرعون طيباً اخرجه الله عزّوجل و هم يوم القيامه أحسن مقاما، و اقربُهم منزلهً يدعون المبارکين؛ دهقانان گنجينههاي مردمند، آنها (بزري) پاک و حلال ميکارند و خداوند عزّوجل آنرا بارور مينمايد. و ايشان در روز رستاخيز مقام نيکوتر دارند، و از نزديکترين منزلت برخوردارند و با عنوان" مبارک" خوانده ميشوند.» ( گنجينه معارف، ج 1، 1385، ص 698).
حضرت امام کاظم(ع) ميفرمايد: « أني لأعملُ في بعضِ ضياعي حتّي اعرَقَ و ان لي من يکفيني، لِيعلمَ اللهُ أني أطلُبُ الرزقَ الحلال؛ من در برخي از زمين هاي کشاورزيام کار ميکنم تا آن که عرق از بدنم سرازير ميشود در حالي کـه هستند کسانيکه به جاي من کار کنند و مارا از کار کردن بينياز کنند، ولي من کار ميکنم تا خداوند ببيند که در جستجوي روزي حلالم.»( الکافي، ج5، ص 77).
مکتب حيات بخش اسلام، نه تنها کشاورزي را مورد توجّه قـرار داده است کـه شيوههاي صحيح کشت و کار و رشتههاي علمي مربوط به آن را بيـان، و چـگونگي بهـرهوري مناسب از زمين، کشف منابع آبي و راه و رسم درست استفاده از آنها و مکانيزمهاي توسعه روستايي و اصلاح بخش کشاورزي را نيز مورد تأکيد قرار داده است.( سيد هادي حسيني،1381، ص 340).
براي اهمّيت و نقش کشاورزي در شکوفاي تمدّن اسلامي به همين مقدار بسنده ميکنيم که همهي انبياء الهي ـ بجز تني چندـ کشاورز بودهاند، و باتوليد محصولات کشاورزي در راستاي تأمين زندگي خود و نيازمندان تلاش کردهاند.
3.بيکاري و پيامدهاي آن از منظر روايات
بدون شک، يکي از عوامل که در پيدايي و پويايي انواع جرايم و مفاسد نقش مؤثر دارد، و بستر مناسب بديها و بدکاريها و تمايل به انواع جرايم و مجازات به حساب ميآيد، "بيکاري" است. نفس سرکش و بهانهگير انسان اگر به کاري مشغول نباشد، با وسوسهها و دسيسهها و الـقاء افکار و انـديـشههاي باطل به سوي انواع مفاسد از قبيل: اعتياد، دزدي، جـرايم اخـلاقي و جـنايات مـيکشاند. حضرت علي (ع) ميفرمايد: «من الفراغِ تکونُ الصبوهُ؛ بيکاري موجب هوا و هوس است.» (غرر الحکم، 9251).
بيکاري يکي از واقعيتهاي تلخ زندگي و يکي از مهمترين معضلات کشورها به حساب ميآيد. امروزه جامعهي بشري پديدهي اشتغال را نه تنها در بعد اقتصادي که براي رهاي از انـواع گرفتاريها و پليديها و پيشگيري از جرايم و جنايات امر لازم و ضروري ميداند و بدين خاطر براي کاريابي و ايجاد اشتغال و پرکردن اوقات فراغت جوانان همّت ميگمارند.
اشتغال به کار و قبول مسئوليت، لازمهي زندگي شرافتمندانه در اجتماعات بشري است. کسي که ميخواهد از مزاياي تمدّن برخوردار گردد و با عزّت و آبرومندي امرار معاش نمايد، بايسته است که از توان و قدرت و شايستگي او در جهت تأمين نيازهاي جامعه به خوبي استفاده گرديده و خود عضوي فعال و مفيد در جامعه باشد.
در روايات اسلامي همانگونه که تلاش براي زندگي و معيشت امر مقدّس و ممدوح تلقي گرديده بيکاري و تنبلي نيز مذمت شده است هم اکنون به برخي از آثار و پيامد هاي بيکاري که در روايات حضرات ائمه معصومينG بازگو شدهاند اشاره مينمائيم:
1ـ ممانعت از تنبلي در کسب روزي: پيامبر عظيم الشأن اسلام ميفرمايد: «لاتَکسلوا في طلَبِ معايشکم، فإن أبائَنا کانوا يرکضون فيها و يطلُبُونَها؛ در طلب روزي خود تنبلي نکنيد، که همانا پدران ما به خاطر آن تلاش و کوشش ميکردند تا آن را بدست آورند.» (نيلي، مهدي1387، ص413).
2ـ آدم بيکار حساب سختي در روز دادرسي دارد: در روايت ديگري از آن بزرگوار آمده است: «أشدّالناسِ حسابا يومَ القيامةِ المکفِي الفارغُ ان کانَ الشغلُ مَجهَدَهً فالفراغ مفسدةٌ؛ روز قيامت سخت ترين حسابرسي را کسي دارد که کار هايش را ديگران انجام دهند و خود بيکار بگردد. کار مايه رنج و زحمت و بيکاري موجب فساد و تباهي است.» تنبيه الخواطر، 1/60 ، به نقل از: مهدي نيلي ص 413)
3ـ خداوند از آدم بيکار نفرت دارد: و پيامبر عظيم الشأن اسلام فرمودند :«خداوند از شخص تندرست و بيکار که نه در کار دنياست و نه کار آخرت، نفرت دارد.»(ان الله يبغِضُ الصحيحَ الفارغَ، لا في شُغل الدٌنيا و لا في شُغل الأخره.» (شرح نهج البلاغه، لابن ابي الحديد،17، 146) شبيه اين روايت، روايت ديگري است که «ان الله ليبغض العبد الفارغ؛ خداوند بنده بيکار را دشمن مي داند.» ( وسايل الشيعه، ج 17، ص 58). چنانکه امام باقر(ع) نيز ميفرمايد: «من از مرد- يا براي مردي- که در کار دنيايش تنبل باشد، نفرت دارم. و هر که در کار دنيايش تنبل باشد، در کار آخرتش تنبلتر است.» (همان).
4ـ آدم بي شغل و بيحرفه در چشم پيامبر نميآيد: از ابن عباس نقل شده است که هرگاه رسول گرامي اسلام شخصي را ميديد که عضلات و اندام نيرومندش موجب شگفتي آن حضرت ميشد، سئوال مي فرمود: آيا حرفه و شغلي دارد؟ مي گفتند نه! حضرت ميفرمودند: از چشم من افتاد! وقتي گفته ميشد چرا چنين است ؟ حضرت جواب ميداد اگر حرفهاي نداشته باشد براي امرار معاش از دينش خرج ميکند. (مستدرک الوسايل، ج 13، ص11.)
5ـ اخراج مردان حق از مسجد کوفه: حضرت امير المومنين(ع)روزي به مسجد کوفه وارد شد، ديد عدّهاي زانو در بغل گرفته و در گوشهاي نشستهاند. پرسيد اينها کيستند؟ گفته شد: اينها رجال الحق؛ مردان حق هستند. حضرت فرمود: چطور مردان حق هستند؟ گفتند براي آنکه عزت نفس دارند. اگر کسي به آنها غذا داد شکر ميکنند و دست گدائي به سوي کسي دراز نميکنند. امام فرمودند: سگهاي کوفه نيز چنين اند. سپس آنها را با تازيانه از مسجد بيرون کرد و فرمود: "برويد کار کنيد!".( گنجينه معارف، همان)
6ـ فقر فرزند نامشروع تنبلي و ناتواني است: حضرت امير فرمودهاند: «إن الأشياء لمّا ازدوجت، ازدوجَ الکسلُ و العجزُ فَنَتَجا مِنهما الفقرُ؛ آنگاه که اشياء با همديگر جُفت شدند، تنبلي و ناتواني باهم ازدواج کردند و از آنها فقر متولّد شد.»( الکافي، 5، 86، 8).
7ـ سستي و کسالت کليد بديها و آفت پيروزيها است: در بسياري از روايات با تعبيراتي همچون «إيّاک و الکسل» (محمد ري شهري، حکمت نامه بسيج، 1381، ص 151) «آفة النجح الکسل»( جوادي آملي، انتظار بشر از دين، ص 155)، سستي و کسالت، کليد بديها و آفت پيروزيها معرفي گرديده و از آن به شدت نهي شده است.
8 ـ سستي در انديشه مانع رسيدن به مقامات عاليه است: امام صادق(ع) فرموده است: « سه چيز انسان را از رسيدن به مقامات عاليه و اهداف بلند باز ميدارد: کوتاهي همّت، چاره انديش نبودن و سستي انديشه.» ( مهدي نيلي، بهشت اخلاق 1 و 2،1387،ص 227).
9ـ عدم استجابت دعاي بيکاران: پيامبر اعظم9 ميفرمايد: مردي که در درون خانه نشسته و ميگويد: خدايا به من روزي رسان! در حاليکه از منزل خارج نشده و به نبال روزي نميرود، خداي متعال ميفرمايد: بندهاي من! مگر منراه را براي به دست آوردن روزي و کار کردن بر روي زمين به کمک اعضاء و جوارحت هموار نکردم؟.( وسايل الشيعه، ج 12، ص 1527).
علي بن عبدالعزيز از امام صادق (ع)نقل ميکند که امام، حال يکي از دوستانش به نام عمربن مسلم را جويا شد. عرض کردم فدايت گردم، وي مدّتي است که دست از کار و تلاش برداشته و به عبادت مشغول شده است. فرمود: واي براو مگر نميداند دعاي کسي که در پيکسب و کار نباشد به اجابت نمي رسد؟!
در فرازهاي از سخنان امام علي (ع) در نهج البلاغه به آثار و پيامد بيکاري و کم کاري به خوبي اشاره شده است که به برخي از اين پيامها نيز اشاره ميگردد:
10- اندوه و افسردگي: «من قصّر في العمل ابتلي باالهم؛ هر کس کوشش اندک نمايد، به اندوه و افسردگي دچار خواهد شد.» (نهج البلاغه، حکمت 122).
11- ندامت و پشيماني: «من اطاع التوانيي، احاطت به الندامة؛کسي که از تنبلي و مسامحه کاري پيروي نمايد، سرانجام در محاصره ندامت و پشيماني، قرار خواهد گرفت».( غرر الحکم، ج5، ص 445)
12- محروميت از سعادت: « هيهات من نيل السعاده السکون الي الهواني و الطالة؛ حاشا که انسان بي کار و تن پرور به سعادت و خوشبختي دست يازد.( غرر الحکم، ج6، ص 197)
13- حسرت در آخرت: «واعلم ان الدنيا دار بلية لم يفرغ صاحبها قط ساعة إلّا کانت فرغته عليه حسرة يوم القيامة؛ بدان دنيا سراي آزمايش است که هر لحظه بيکاري در آن، به افسوس در قيامت تبديل خواهد شد.»( نهج البلاغه، نامه 59)
14- فساد، نابودي و بدبختي: حضرت علي ميفرمايد: سستي و تنبلي، کليد غم و بدبختي است، نيازمندي و فقر با ناتواني و تنبلي همراه، و ثمره آن نابودي و بدبختي است. هر که تلاش و تکاپو نکند، چيزي نمي يابد، و به فساد کشيده ميشود.»( عيسي ولايي، کار در منابع اسلامي، ص 111)
بيکاري به معناي بي رغبتي به تلاش و کوشش براي کسب حلال و خود را برده صفت به ديگران وابسته نمودن و ارتزاق از ديگران و کوتاهي در انجام وظايف اقتصادي است. (مهدي نيلي، بهشت اخلاق،ص 413)
منظور از بيکاري در اينجا آنست که فرد با ميل و اراده خود آماده کار، به دنبال کار و يا ايجاد زمينه کاري نباشد ورنه آنکه آماده کار است و هرازگاهي بيکار ميشود، امر طبيعي است و مشمول آثار مذمت بيکاري قرار نميگيرد. چه بسيارند افراد مستعـد، هوشـمند و لايقـي کـــه گاه گاهي بيکار شدهاند.( کارول آ. هاکر، شکار کار در قرن بيست و يکم، 1380، ص 18).
ائمّهي معصومينG همان گونه که بندگي خداوند را سرلوحهي تمام عرصهها و لحظههاي زندگي خويش قرار داده بودند کار و اشتغال را به عنوان يکي از راههاي بندگي قلمداد کردند، در مقابل بيکاري را مايهي ننگ و عار و نفرت و بلکه دشمني با خدا تلقّي کردهاند.
کرامت کارگر در اسلام
خداوند انسان را به زيبا ترين صورت آفريد. «الَّذِي اَحسَنَ كُلَّشيٍ خَلقَهُ؛ او همان كسي است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد» (سجده،7) و از روح خويش در او دميد: «واذا نفخت فيه من روحي».( سوره حجر(15)/ 29) و هرآنچه در آسمانها و زمين بود در تسخير بشر قرار داد.(سوره لقمان(31)/20) و تاج «و لقد کرمنا بني آدم» را بر او نهاد، دريا و خشکي را مرکب او قرار داد، و از چيزهاي پاکيزه روزيش داد و بر بسياري از آفريدگان برتري داد.(سوره اسراء(17)/7) و خداوند انسان را از زمين (خاک) آفريد و از او خواست تا زمين را آباد کند.( سوره هود(11)/61) خداوند هر آنچه در جهت کمالات روحي و معنوي آدميان بايسته بود در وجودش به وديعت نهاد تا راه کمال و ترقي را بپيمايد، و با کار و تلاش استعدادها و شايستگيها و توانمنديهايش را به ظهور و بروز برساند. و بدين طريق سلامت زندگي فردي و اجتماعي او را تأمين، و عزت و استقلال ملّي شان را در پرتو همّت و تلاش زحمت کشان و رنجبران تضمين نمايد.( سيد هادي حسيني، 1381، ص 77)
در نگاه مکتب حيات بخش اسلام کارگر از جايگاه بلندي برخوردار است که در هيچ مکتبي نظير ندارد. و اين بينش و ارزش نه تنها در گفتار پيشوايان دين و ديانت که در رفتار و کردار آنان نيز تجلي يافته است. پيامبر بزرگوار اسلام که خود الگو و اسوهب نيکان وخوبان و بلکه سرآمد همهي پيامبران، و معلّم فرشتگان است متواضعانه دست کارگر را بوسيد و بر آن افتخار کرد. أنـس بـن مالک روايـت ميکند: « اِنّ رسول الله 8 لمّا أقبَلَ مِن غزوة تبوک استَقبَله سعدُ الانصاري. فصافحه النّبي8 ثُمّ قال له: ما هذا الّذي أکتَبَ يديک(اي جعل جلدهما ثخينا) قال يا رسول الله، اضربُ بالمَر(المر: الحبل) و المِسحات فأنفَقُهُ علي عِيالي، فَقَبّل يدَهُ رسولُ الله 8 و قال: هذِهِ يدٌ لاتمسُّها النَّار؛ رسول گرامي اسلام از جنگ تبوک باز ميگشت، «سعد انصاري» با دست پرآبله و ترکيده به استقبال حضرت شتافت، حضرت پيامبر دست او را گرفت و مصافحه کرد و دست او را زبر و خشن احساس کرد و فرمود: چه صدمه و آسيبي به دست تو رسيده است؟ سعد عرض نمود يا رسول الله کار من با بيل و طناب است که بدين وسيـله مخـارج عايـلهام را تأمـين مينمايم. حضرت پس از شنيدن سخن او کف دست او را بوسيد و فرمود: «هذه يدٌ لا تمسّها النار»؛ اين دستي است که آتش جهنم با آن تماس نمي گيرد». (ابن الأثير، اُسد الغابه في معرفة الصحابه،. ج2، 630 ه ص 337).
امام صادق(ع) کساني را که براي تأمين نيازهاي زندگي خود و برآوردن مخارج خانوادهاش خود را به رنج مياندازد در زمرهي مجاهدين در راه خدا قلمداد ميکند: «الکاد علي عياله کاالمجاهد في سبيل الله.»( کافي، ج5، ص 88).
اين تعبير زيبا در مورد کارگران و زحمتکشاني که هم و غم شان رفع مايحتاج زندگي و تأمين مصارف خانواده است، تعبير بسيار زيباي است که در هيچ مکتبي نظير ندارد. زيرا ميدانيم مجاهديني که جان و مال و تـمام هستياش را در راه خـدا حـراج مـيکنند، در پيشگاه خداوند جايگاه مخصوصي دارند. چنانچه امير مومنان فرمودند: «الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اوليائه.» (نهج البلاغه، خطبه 27/1)
رعايت حق کارگر
در قرآن کريم که اوّلين منبع احکام و دستورات اسلامي است به طور عموم در مورد احسان و رعايت حقوق ديگران بارها سخن رفته است. از قبيل: «اِنَ الله يأمرُ باالعدل و الاحسان؛ خداوند به عدل و احسان دستور ميدهد.»( سوره نحل(16)/90) و يا «اِعدلوا هُو أقرب للتقوي و التقوا الله؛ عدالت پيشه کنيد که اين کار به (رعايت) تقوي نزديکتر است و از خدا بترسيد.»( سوره مائده(5)/8)
بزرگان و پيشوايان دين در مورد فرودست و کارگر، به عدالت و انصاف و ايثار دستور دادهاند. روايات دراين زمينه فرواناند که به برخي اشاره ميرود.
از پيامبر بزرگوار اسلام نقل شده است: «ظُلمُ الأجِيرِ أًجرهُ من الکباير؛ کم دادن مزدِ مزد بر(کارگر) از گناهان کبيره است.»( بحار الانوار، ج 103، ص 170، ح 27). همچنين از آن حضرت نقل شده است: « أًلا مَن ظَلَمَ أًجيراً أُجرته فلعنة الله عليه؛ آگاه باشيد، نفرين خدا بر کسي که مزد مزدبري را کامل نپردازد.» (مستدرک الوسايل، ج14، ص 30، ح 16021) در روايت ديگري از رسول خدا آمده است که :«مزد کارگر را پيش از آن که عرقش خشک شود، در زمان که کار ميکند بپردازيد.»(بهشت اخلاق 2، 1387،ص 499).
از حنان بن شبيب نقل شده است که چند نفر کارگر را براي کار در يکي از باغهاي امام صادق(ع) اجير کرده بوديم که تا عصر کار کنند آنگاه که کار به پايان رسيد حضرت به نمايندهي خود فرمود: «پيش از آن که عرق کارگر بخشکد باييست مزد شان را بپردازي».( معارف و معاريف، ج8، ص 492).
ابن ابي يعفور راجع به اثرات وضعي ستم بر زمين يا کار گر از امام صادق(ع)نقل نموده است که: هرآنکس که گندمي را در زميني بکارد و آن گندم و آن زمين دچار آفت گردد و يا گندمش آميخته به جو برويد خواه نا خواه اين زيان به خاطر ظلمي است که در مورد آن زمين يا کارگر آن زمين مرتکب شده است؛ زيرا خداوند مي فرمايد:« فبظلم من الذين هادوا حّرمنا طيبات اُحلّت لهم».(سورهي نساء(4)/160).
پيامبر گرامي اسلام فرمودند: خداي سبحان از هرگناهي ميگذرد جز اينکه کسي مهر زني را منکر شود، يا اجرت کارگري را غصب کند، يا آزاد مردي را بفروشد.( معارف و معاريف، ج8، ص 430).
نتيجه گيري
زندگي آدميان مبتني بر کار و تلاش است و اسلام دين کار و تلاش، تکاپو و تحرک است. منطق قرآن کريم منطق کار است. رمز موفقيت انسانها در امور معنوي و مادّي در محوريت کار و تلاش رقم ميخورد. در نظام ارزشي اسلام کار و تلاش اهميت ويژهاي دارد. آدميان در نظام خلقت همانند ديگر مخلوقات، موجوداتي هستند که همواره در حال تکاپو و تلاشند و در پرتو کار و کوشش مستمر ميتوانند قلّههاي رفيع انسانيت و کمال را بپيمايند. در اين نگاه تکاپو و تحرک براي تمامي آدميان بلکه همهي موجودات امر ضروري است، از اين رو، جامعهاي که در آن بيکاري، کمبود شغل و تـنبلي نمود يابد، در برنامه ريزيها، سياستهاي کلان اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، و سرمايه گذاريها، راه درستي نخواهد پيمود.
دين مبين اسلام تأکيد فراواني بر کار و تلاش و کسب روزي حلال نموده و آن را امر عبادي تلقّي نموده است. تمامي رهبران الهي به نوعي از اهميت کار و نقش ويژهي اشتغال و فعاليت در احياي جامعه و مردم سخن راندهاند. آنان نه تنها در گفتار که در رفتار نيز خود الگوي عملي کار و کسب بودهاند. انبياء و سفيران الهي و از جمله آخرين پيامبر خدا و هم چنين امامان معصوم به فعاليتهاي چون دامداري، کشاورزي و نجاري مشغول بودهاند. و اين، نشانگر جايگاه و منزلت کار و تلاش در ديدگاه اسلام است. از منظر اسلام کار و تلاش محور توسعه و تمدن و پيشرفت بشر را تشکيل داده و کارگر به بهترين وجه ستوده شده است تا جاي که پيامبر بزرگوار اسلام که خود الگو و اسوه نيکان وخوبان و بلکه سر آمد همه پيامبران، و معلم فرشتگان است متواضعانه دست کارگر را بوسيده و بر آن افتخار کرده است.
از ديدگاه قرآن حوزهي فعاليت انسانها بسيار گسترده و وسيع است که در وسعت زمــــين نميگنجد بلکه علاوه بر دشتها، کوهها، صحراها، اعماق درياها تا اوج آسمانها نيز، ميدان کار و تلاش آدميان به حساب ميآيند. اشتغال به کار و قبول مسئوليت از منظر اسلام در عين اين که لازمهي زندگي شرافتمندانه، مايهي عزّت و سرافرازي، باعث آرامش روحي و رواني، و در پيشگيري از وقوع جرم اثر بسيار دارد؛ در مقابل بيکاري، سستي و تنبلي مايهي رکود، رکون و هدر دادن امکانات و ظرفيتهاي وجودي جامعه گرديده و آدم بيکار منفورترين فرد نزد خداوند به حساب ميآيد.