دین و مذهب

فلسفه خاتميت

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** دین و مذهب

 فلسفه خاتميت

 

حسن‌علي افتخاري٭

چكيده

خداوند براي هدايت بشر علاوه بر رسول باطني يعني عقل، افراد برگزيده‌اي را براي هدايت بشر، يكي پس از ديگري فرستاد. و اين سنّت الهي با فرستادن آخرين سفير الهي يعني محمد بن عبدالله(ص)پايان ‌پذيرفت. نوشتار پيش‌رو مي‌کوشد تا به اين سؤال پاسخ دهد كه چرا ارسال رسل متوقف گرديد؟ عده‌اي از متفکران مسلمان عامل ختم نبوت را رشد فکري و عقلي بشر مي‌دانند، عده‌اي ديگر علت آن را رشد و پويايي علوم جديد مي‌پندارند ولي برآيند تحقيق نشان مي‌دهد که راز خاتميت را نمي‌توان در رشد عقلي بشر خلاصه کرد بلکه  دين اسلام ويژگي‌هاي داشته که سبب ختم نبوت گرديده است. يعني با توجه به اينكه اسلام حاوي برنامه هدايت بشر تا قيامت است از اين‌رو، ديگر نيازي به فرستادن پيامبر نبوده است.

واژگان كليدي: خاتميت، نبوت، وحي، پيامبران، فلسفه، بعثت، هدايت

اهداف بعثت انبياء:

پيش از بررسي دليل و يا فلسفه خاتميت لازم است تا فهرستي از اهداف بعثت انبياء ارائه گردد؛ چون با در نظر داشت اين اهداف، تبيين درستي از فلسفة خاتميت صورت مي‌پذيرد.

1. اهداف اخروي

1-1.خدا شناسي

2-1. راه شناسي

3-1.معاد شناسي

2.اهداف دنيوي

1-2.آزادي اجتماعي

2-2. عدالت اجتماعي

3-2. رفع اختلافات و مقام قضاوت

4-2. رفاه و توسعه زندگي دنيوي

با توجه به آنچه كه به عنوان اهداف بعثت انبيا بيان شد، اينجا اين سؤال مطرح مي‌شود كه چرا خط نبوت به جاي استمرار در نقطه‌اي به نام«محمد» متوقف مي‌شود؟ فلسفه پايان نبوت توسط پيامبر اسلام چيست؟ در پاسخ به اين پرسش مي‌توان گفت: كه عوامل مقتضي تجديد نبوت و تكرار بعثت پيامبران است، با مرور زمان و رشد و تكامل شرايع همراه بلوغ فكري مخاطبان اعتبار خود را از دست داده و به جاي اين عوامل، موجبات ديگري تحقق يافت كه نه مقتضي تجديد نبوت كه مقتضي خاتميت نبوت بود. به تعبير ديگر تجديد نبوت مقتضاي اسباب خاص بود كه جاي خود را به عوامل داد كه موجّه ختم نبوت شد

نكته قابل ذكر اين‌كه آنچه را انبيا به عنوان برنامه هدايت بشر آورده يا مربوط به اعتقاد و باور است و يا برنامه عملي انسان است. خاتميت دين با وجود ويژگيهاي است كه دين مقدس اسلام به عنوان خاتم اديان داراي اين ويژگيهاست كه در ذيل به برخي از اين ويژگي‌ها اشاره مي‌شود.

1.كمال دين

اهل لغت كمال را اين گونه معنا كرده‌اند. الكَمَال: التَّمام.(ابن منظور، لسان العرب،1414ه. ق، ج11،598، 1414) (كمال يعني تمام) كَمَالُ‏ الشي‏ء: حصول ما فيه الغرض منه. فإذا قيل: كَمُلَ‏ ذلك، فمعناه: حصل ما هو الغرض منه، و قوله تعالي: وَ الْوالِداتُ يرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَينِ‏ كامِلَينِ‏ (البقرة/ 233) تنبيها أنّ ذلك غاية ما يتعلّق به صلاح الولد.(اصفهاني، مفردات الفاظ قرآن، 1412ه.ق، ج1، 726) (كمال شئي يعني بر آورده شدن هدف در آن شئي است. وقتي به چيزي كامل گفته مي‌شود كه هدف از آن محقق شده باشد؛ قران مجيد به نهايت چيزي كه مصلحت كودك به آن است اشاره مي‌فرمايد:«مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شير مي‏دهند.» بنابراين غرض خداوند از خلقت بشر كه همان رسيدن به درجات كمال و كسب مقام خليفةاللهي است با برنامه هدايتي به نام اسلام حاصل مي‌شود.

دين و شريعت از زمان آغازين خود رو به كمال و تكامل داشته است، به طوري كه شريعت پسين از شريعت پيشين كامل‌تر بود. اين سير صعودي و روبه جلو تا عصر پيامبر اسلام(ص) ادامه داشت. در اين عصر آخرين و در عين حال كامل‌‌ترين كتاب و شريعت آسماني از سوي خداوند بر حضرت محمد(ص) فرود آمد. (قراملكي، 1386، 428) در تفسير اين آيه شريفه «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يهْدِي لِلَّتِي هِي أَقْوَمُ وَ يبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً»(اسراء/9) بدرستي كه اين قرآن مردم را به طريقي كه راستترين و استوارترين طريقه است هدايت مي‏كند و مؤمناني را كه عمل شايسته انجام مي‏دهند، بشارت مي‏دهد كه پاداش عظيمي براي آنها خواهد بود.

(اقوم) يعني اعدل و استوارتر، و قيام استوارترين حالت انسان از جهت تسلط بر امور است، مرحوم علّامه مي‏فرمايد: قرآن انسان را به‏ ديني هدايت مي‏كند كه آن دين قائم بر اصلاح حال دنيا و آخرت بندگان بوده و خير و سعادت آنها را در هر دو سرا تأمين مي‏كند، چون اين دين مطابق فطرت انساني تشريع شده ولي ساير شرايع همواره متضمّن بخشي از منافع انسان بوده و بخش ديگر را فرو گذار مي‏نمايند، امّا اسلام قائم به همه خيرات و منافع بشر بوده و هيچ خيري را از او دريغ نمي‏نمايد، به همين جهت هم اقوم از ساير شرايع مي‏باشد و كامل‌ترين‏ دين الهي است كه تمامي شرايعي را كه بشر در زندگي به آن محتاج است براي او تشريع نموده و از هيچ امري فروگذار نكرده است.(شاكر، 1384، ج4، 8-9).

2- مصونيت منبع

همانطوري‌كه گذشت هدف كلّي از بعثت انبيا هدايت بشر به سوي خدا است. يعني پيامبران برنامه هدايت بشر را كه از وحي گرفته به مردم ابلاغ كرده تا راه را از بي‌راهه باز شناسند؛ قرآن به‌ عنوان كامل‌ترين برنامه هدايت بشر توسط خاتم انبيا به مردم ابلاغ شده و در دسترس همگان قرار دارد اين قران در صورتي هدايت‌گر است كه به همان حالت اوليه خود باقي بود و از كم و زياد شدن مصون باشد. دلايل و قراين فراواني مبني بر عدم تحريف قران وجود دارد:

 وجود قراين تاريخي برعدم تحريف قران،

پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) و جانشينان معصـوم آن‌حضـرت اهتـمام فـراواني به كـتابـت قران و ضبط قران مجيد داشتند، و يكي از كاتبان وحي امام علي(ع) بود. از سوي ديگر مسلمانان به حفظ آيات قران اهتمام ويژه‌ي داشتند طوري كه تنها در يك جنگ، عدد شهدايي كه حافظ قرآن بودند به هفتاد نفر رسيد. و نيز آيات قران در طول چهارده قرن به طور متواتر در ميان مسلمين نقل شده‌است؛ اهتمام عالمان دين و پژوهشگران در علوم قران به شمارش آيات، كلمات و حروف، اين قبيل قراين براي اهل اطلاع جاي كمترين احتمال تحريف در آيات قران را باقي نخواهد گذاشت؛ ولي صرف نظر از اين قراين يقين‌آور تاريخي، مي‌توان مصونيت قران كريم را با بياني مركب از يك دليل عقلي و يك دليل نقلي، نيز ثابت كرد؛ يعني مي‌توان نخست، زياد نشدن چيزي بر قرآن كريم را با دليل عقلي ثابت كرد و بعد از ثابت شدن اينكه قرآن موجود، از طرف خداي متعال است با استناد به آيات آن، كاسته نشدن چيزي از آن را نيز به اثبات رساند.

الف) زياد نشدن چيزي بر قرآن

زياد نشدن چيزي بر قرآن كريم، مورد اجماع همة مسلمانان بلكه مورد اتفاق همة آگاهان جهان است و هيچ‌گونه حادثه‌اي كه منشأ احتمال افزايش چيزي بر قران شود روي نداده، و هيچ‌گونه سندي براي چنين احتمالي، قابل ارائه نيست.

حال اگر فرض شود كه مطلب تامّي بر قرآن، افزوده شده معنايش اين است‌كه آوردن مثل قرآن، امكان داشته‌است و چنين فرضي با اعجاز قرآن و عدم توانايي بشر برآوردن مثل آن، سازگار نيست. قرآن مجيد در آيات متعددي بشر را به مبارزه طلبيده، گاهي به آوردن مثل قرآن «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلي‏ أَنْ يأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً » (اسراء/88) بگو: «اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند و درجايي به آوردن ده سوره مانند سوره‌هاي قران تحدي كرده«أَمْ يقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (هود/13) آنها مي‏گويند: «او به دروغ اين (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگي است)!» بگو: «اگر راست مي‏گوييد، شما هم ده سوره ساختگي همانند اين قرآن بياوريد و تمام كساني را كه مي‏توانيد- غير از خدا- (براي اين كار) دعوت كنيد!»

و گاهي به آوردن سوره‌اي همانند يك سوره قرآن تحدي فرموده‌است «وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلي‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (بقره/23) (و اگر در باره آنچه بر بنده خود[ پيامبر] نازل كرده‏ايم شك و ترديد داريد،( دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را- غير خدا- براي اين كار، فرا خوانيد اگر راست مي‏گوييد!)

و اگر فرض شود كه تنها يك كلمه يا آية كوتاهي (مانند « مُدْهامَّتان‏» (الرحمن،64) افزوده شده لازمه‌اش اين است كه نظم سخن بهم خورده باشد و از صورت اصلي اعجاز آميزش خارج شده باشد و در اين صورت، قابل تقليد و آوردن مثل آن خواهد بود. زيرا نظم اعجاز آميز عبارات قرآني، به انتخاب كلمات و

ب) كم نشدن چيزي از قرآن

بعد از اين كه ثابت شد كه همة قرآن موجود، كلام خداست و چيزي بر آن افزوده نشده، مفاد آيات آن به عنوان محكم‌ترين دلايل نقلي و تعّبدي، حجّت مي‌شود. و يكي از مطالبي كه از آيات قرآن بدست مي‌آيد همين است كه خداي متعال، مصونيت اين كتاب را از هرگونه تحريفي ضمانت كرده‌است. اين مطلب از آيه(9) سوره حجر، استفاده مي‌شود «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»(حجر/9) ما قرآن را نازل كرديم و ما به طور قطع نگهدار آنيم!

با استفاده از ادوات تأكيد و و هيئتي كه دلالت بر استمرار مي‌كند محفوظ بودن هميشگي قرآن از هرگونه تحريفي تضمين شده‌است. (مصباح يزدي، 1377، 271-274).

3- تعدد منبع

اولين منبع معتبر و خالص اسلام كتاب آسماني بود كه از حيث سند قطعي و غير قابل ترديد مي‌باشد. دومين منبع اسلام سنت مي‌باشد؛ «سنت» در لغت به معناي طريقه و رويه (قرشي، قاموس قرآن، 1412ج3، 343) و در اصطلاح علماي عامّه، عبارت است از: قول(گفتار)، فعل(رفتار) و تقرير(امضا) پيامبر(ص) ولي در اصطلاح علماي شيعه، عبارت است از: قول، فعل و تقرير معصوم(ع) (مظفر، 1389، ج3و4،53) در اعتبار و حجّيت سنّت، ميان علماي عامّه و خاصّه اختلاف و ترديدي نيست، جز اينكه عامّه سنّت را در شخص رسول اكرم(ص) محدود كرده و شيعه آن را به ائمه معصومين عليهم السلام گسترش داده‌اند.

4- كمال و بلوغ مخاطب

براي ظهور دين كامل و برتر مقدمات و شرايطي لازم است. يكي از شرايط مهم آن شرط قابليت و پذيرش است كه به مخاطبان آن ارتباط پيدا مي‌كند. در اين مقايسه مردمان صدر اسلام با ساير مردمان و مخاطبان اديان پيشين، ما به تكامل و بلوغ عقل فردي و اجتماعي مخاطبان اسلام مواجه مي‌شويم كه امت‌هاي پيشين فاقد آن بوده‌اند كه آن را مي‌توان در ابعاد و عرصه‌هاي ذيل تبيين كرد. (قراملكي، پيشين،433)

4-1. ايمان و حمايت خالصانه از اسلام و پيامبر(ص)

نيم نگاهي به تاريخ پيامبران پيشين روشن مي‌كند كه اكثريت پيامبران با مردمان لجوج، بهانه‌گير و مادي‌گرا در اعتقاد و عمل مواجه بودند كه نه تنها استقبالي از پيامبرشان نمي‌كردند، ‌بلكه موجب طرد، تبعيد و چه بسا قتل و كشتار آنان مي‌شدند. تاريخ اسلام نمونه‌هاي فراواني از فداكاري و وفاداري مسلمانان صدر اسلام منعكس ساخته است. شايد داستاني را كه سعد وقاص از وضعيت طاقت فرساي محاصره اقتصادي مسلمانان در شعب ابي‌طالب نقل مي‌كند نمونه بسيار كوچكي از وفاداري‌ها و حمايت بزرگ مسلمانان صدر اسلام از پيامبر ذكر كرد. سعد وقاص مي‌گويد: شبي از ميان درّه(شعب ابي‌طالب) بيرون آمدم، در حالي كه نزديك بود تمام قوا را از دست بدهم. ناگهان پوست خشكيدة شتري را ديدم، آن را برداشتم و شستم و سوزاندم و كوبيدم، بعد با آب مختصري خمير كرده و از اين طريق سه روز به سر بردم. (سبحاني،1383،343) حمايت‌هاي بي‌دريغ مسلمانان از پيامبر و جانفشاني در راه آرمان مقدس اسلام در طول بيست و سه سال، و بي‌وفايي امت‌هاي گذشته نسبت به پيامبران‌شان كه از جمله موارد بي‌وفايي امت‌هاي گذشته كه در قرآن منعكس است بي‌وفايي بني اسرائيل نسبت به حضرت موسي(ع) است، وقتي موسي به آنان فرمان داد براي جنگ با عمالقه به جانب بيت المقدس حركت كنند آنها در جواب گفتند اي موسي تو و خدايت برويد و جنگ كنيد و ما در همين جا هستيم « .... فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» (مائده/24).

4-2. حفظ و صيانت از منبع ديني

دومين جهت بلوغ و تكامل مخاطبان اسلام، حفظ و نگه‌داري كتاب آسماني بود. امت‌هاي پيشين اين بلوغ را نداشتند كه از كتاب‌هاي آسماني خود محافظت و نگه‌داري نمايند، حدود 313 جلد كتاب آسماني مشتمل بر اعتقادات، اخلاقيات، ادعيه و مسايل اجتماعي بر آنان نازل شده بود، اما متأسفانه هيچ كدام از اين كتاب‌ها را نتوانستند به صورت اصيل و ناب نگه داشته و به نسل‌هاي بعدي تحويل دهند. اين نشان‌گر عدم لياقت و استعداد آنان براي دريافت آخرين كتاب آسماني مي‌باشد و گرنه آخرين و كامل‌ترين كتاب آسماني نيز به دليل عدم بلوغ مخاطبان تحريف و يا ناپديد مي‌شد و اين نقض فلسفه نبوت و بعثت مي‌باشد.

اما مخاطبان اسلام، مردمان علاقه‌مند به علوم ادبي و داراي استعداد كافي در حفظ و نگه‌داري آثار ادبي بودند. رواج مقوله شعر و نثر ادبي در شبه جزيره عربستان و ظهور شاعران نامي در آن تاريخ و سرزمين، دليل مدعاست. با نزول آيات قران كريم، مخاطبان با شور و شعف آن را حفظ مي‌كردند، به گونه‌اي كه در صدر اسلام حافظان قران تعداد معتنابهي بود.(قراملكي، پيشين،436)

4-3. قابليت دريافت آخرين و كامل‌ترين وحي

بلوغ و ويژگي خاص مخاطبان اسلام به پيروي و صيانت از ظاهر قرآن خلاصه نمي‌شود، بلكه آنان اين استعداد را داشتند كه آخرين و كامل‌ترين برنامه آسماني را دريافت كنند. شرايع پيشين نوعاً بر بعض اصول و آموزه‌هاي فطري و نيازهاي متغير مبتني بود و اين كه بر يك نقشه و راه جامع و ثابت استوار باشد كه با اتكا به آن ساير فروعات و متغيرات را نيز از آن بتوان استخراج كرد. شرايع پيشين از اين خصيصه تهي بودند، اما مردمان صدر اسلام به درجه‌اي از رشد و فهم عقلي رسيده بودند كه بتوانند با دريافت اصول و مباني كلي ديگر فروع و جزئيات را استخراج نمايند.

اين مكتب تدريجاً برحسب استعداد جامعه انساني عرضه شده است تا بدانجا كه بشريت به حدي رسيد كه آن مكتب به صورت كامل و جامع عرضه شد و چون بدين نقطه رسيد نبوت پايان پذيرفت. (مطهري، 1385، ج2، ص181).

قران مجيد نيز بر رشد عقلي مردم و صلاحيت آنان براي تصدي شئوون ديني مانند امر به معروف و نهي از منكر تأكيد مي‌كند:«كُنْتُمْ خَيرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ‏»(آل‌عمران/110) شما بهترين امّتي هستيد كه براي مردم انتخاب و سوا گرديده شده‏ايد.» ابو عمرو زبيري در تفسير آيه‌‌ي شريفه روايتي را از امام صادق(ع) نقل مي‌كند: يعْنِي الامّةَ الّتِي وَجَبَتْ لَهَا دَعْوَةُ إبْراهِيمَ، وَ هُمْ الامّةُ الّتِي بَعَثَ اللهُ فِيهَا وَ مِنْهَا وَ إلَيهَا، وَ هُمُ الامّةُ الْوُسْطَي، وَ هُم خَيرُ امّةٍ اخْرِجَتْ لِلنّاسِ. مراد، امّتي است كه دعاي حضرت ابراهيم درباره آنها مستجاب شده است، و ايشانند امّتي كه خداوند در آن و از آن و به سوي آن مبعوث نموده است، و ايشانند امّت وسطي و ميانه، و ايشانند بهترين امّتي كه براي مردم اختيار و انتخاب شده، از ديگران سوا كرده و بيرون كشيده شده‏اند.‌(مجلسي، بحار الانوار، بي‌تا، ج24، 153)

5- اصل امامت

يكي از دلايل ختم نبّوت مسئله امامت است زيرا اسلام آيين كامل و تمامي است كه توسط آخرين پيامبر آسماني به بشريت ارائه شد. اين دين مدعي كمال و جامعيت در عرصه‌هاي دنيوي و اخروي در همه اعصار به عنوان دين جاودان است. مسئووليت تفسير و اجراي آن در عصر پيامبر به خود حضرت واگذار شده بود، پيامبر(ص) با اتكا به وحي آسماني به وضع و تبين شريعت و پاسخ شبهات و مقابله با تحريف گرايان مي‌پرداخت. اما با رحلت آن حضرت بيم آن مي‌رفت كه تمام مجاهدت‌هاي طاقت فرساي 23ساله حضرت به مرور زمان رو به تحليل برود و تفاسير به رأي بدعت گرايان جاي آموزه‌هاي ناب آسماني قرار گيرد. اسلام با تعيين اصل امامت به چاره انديشي معضل فوق پرداخت.(قراملكي، پيشين،442)

امام رضا(ع) امامت را اين گونه تعريف مي‌كند: «امامت يعني نگهداري از دين و حفظ نظام مسلمانان» (كليني، الكافي، 1365، ج1،200) تعاريف زيادي از امامت شده؛ اما حاصل جمع بين تعريف‌هاي ارائه شده، اين است: امامت، پيشوايي و رياست‏ عامه‏ ديني بر امت مسلمان در امور ديني و دنيوي آنهاست كه به جانشيني پيامبر گرامي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم حافظ شريعت و تداوم‏گر هدايت الهي است.(جمعي از نويسندگان،1381، 52)

بلوغ فكري انسانهاي عصر خاتم به تنهايي خطر تحريف دين و انحراف مسلمانان از مسير دين را نمي‌تواند بر طرف سازد هرچند تحريف قرآن به عنوان يكي از منابع ديني غير ممكن شده بود اما تحريف و جعل سنّت نبّوي از همان لحظه‌اي كليد خورد كه خليفه دوم گفت:«ان المرء ليهجر حسبنا كتاب الله» (استرآبادي،1374، 361) را سر دادند و با ممنوعيت كتابت حديث پيامبر توسط خلفاء به صورت رسمي تا زمان خلافت عمربن عبدالعزيز، خسارات فراواني به پيكره اسلام وارد آمد؛ زيرا از يك سو كتابت احاديث نبوي ممنوع مي‌شود و از سوي ديگر دست جاعلان حديث باز مي‌شود؛ روايات جعلي فراواني وارد منابع ديني مي‌شود؛ كه كتابهايي در باره جعل روايات و تحريف آنها- توسط افراد معاند همانند معاويه، ابوهريره و خلفاي بني اميه و بني عباس در طول تاريخ اسلام- تأليف شده. از جمله مي‌توان به كتابهاي"عبدالله بن سباء"و خمسون و مأة صحابي متخلق" كه توسط علامه سيد مرتضي عسگري به رشته تحرير در آمده مراجعه كرد.(منتظري،1387، 416)  اين امّت دقيقا به همان شكل كه پيشگويي شده بود، پاره‏اي از ابعاد اسلام را تحريف كردند. در ديگر امم، پس از تحريف‏ دين‏ خدا، پيامبر تازه‏اي مبعوث مي‏گرديد، و آيين آسماني براي بار ديگر تجديد مي‏گشت. امّا دين خاتم انبيا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آخرين پيام آسمان به بشريت بود. در اين صورت، با تحريف‏هايي كه در اسلام انجام شد، دين آخرين به چه سرنوشتي دچار مي‏شود؟ و چه كارهايي بايد انجام داد؟ كار احيا دين در اين امّت به عهده امامان اهل بيت عليهم السّلام قرار گرفت‏. (عسكري، 1382،ج1، 219)

لذا ختم نبّوت هنگامي موافق با حكمت الهي خواهد بود كه توأم با نصب امام معصوم باشد امامي كه همة ويژگي‌هاي پيامبر اكرم(ص) به جز نبّوت و رسالت را دارا باشد.(مصباح يزدي، پيشين، 306) وآيه‌‌ي «الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا» (مائده/3) امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم، بيان‌گر همين مطلب است.

 6- اجتهاد و ارائه معيارهاي تفسير دين

اصل امامت متمم و مكمل آيين مقدس اسلام است كه با اتكا به اين اصل انسان از نبوت تبليغي مستغني است، لكن وجود امام معصوم محدود به مكان و زمان خاص است. آيين كامل و خاتم آييني است كه پتانسيل كمال و استغناي آن از غير، در خود دين و احكام آن نهفته باشد، مثلاً در صورت عدم دسترسي به امام معصوم و مخاطبان وحي،‌به مشكلات و معضلات فردي و اجتماعي لاينحل مبتلا نشوند. آيين مقدس اسلام براي حل اين معضل راه‌كارهاي مختلف ذيل را ارائه داده است. از جمله اين راه‌كارها به رسميت شناختن اجتهاد و ارائه مباني و معيارهاي تفسير دين است. (قراملكي، پيشين، 449)

نتيجه

در اين نوشتار بحث از فلسفه خاتميت مطرح شد و آن اينكه چرا ارسال رسل در پيامبر اسلام(ص) متوقف ماند؟ هرچند براي فلسفه خاتميت ادله زيادي ذكر شده؛ اما در اين نوشتار با توجه به وجود محدوديت به برخي از اين ادله اشاره شد كه مهم‌ترين دليل عبارت است از كامل بودن دين اسلام. يعني با توجه به اينكه اسلام حاوي برنامه هدايت بشر تا قيامت است لذا ديگر نيازي به تجديد نبوت وجود ندارد؛ هرچند مسئله امامت و اجتهاد از جمله فلسفه هاي خاتميت عنوان شد؛ اما با دقت مي‌توان نتيجه گرفت اگر گفته مي‌شود اسلام دين كامل و پاسخ گوي نياز بشر در مسائل مختلف است؛ تصور كمال دين بدون مسئله امامت و در مقياس پايين تر اجتهاد، نادرست است.



٭ فوق ليسانس حقوق جزا و جرم شناسي

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**