دین و مذهب

علل تفاوت افراد بایکدیگر

**نوشته شده توسط حسن علی افتخاری**. **ارسال شده در** دین و مذهب

 چكیده: از آنجاآن‌جایی كه تفاوت انسان‌ها از جهاتی با همدیگر، سبب تقسیم بندی موقعیت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گردیده، موقعیت‌های مزبور در نظام اجتماعی دارای یك رتبه و درجه نیستند؛‌ از سوی دیگر، تفاوت‌ها در جامعه تعیین كننده میزان برخورداری افراد از امكانات است. اولین پرسشی كه این‌جا مطرح می‌شود این است كه فلسفه این تفاوت چیست؟ چرا خداوند، انسان‌ها را به گونه‌ای آفریده تا چنین درجه بندیی در جامعه شكل بگیرد و تبعات زیادی را سبب شود؟ در این مقاله سعی شده‌است با بیان برخی از علل و فلسفه تفاوت افراد انسانی نسبت به دیگری، در عالم خلقت، تبیین درستی از این تفاوت ارائه و به پرسش مزبور پاسخ داده شود.

واژگان كلیدی: نظام آفرینش، تفاوت، برتری، عدالت، حكمت.

روزنه

در عالم آفرینش موجودات از هم‌دیگر متفاوت آفریده شده‌اند هیچ دو موجودی كاملاً مانند هم‌دیگر نیستند؛ این تفاوت را می‌توان در میان انسان‌ها به اشكال مختلف دید: تفاوت در رنگ پوست، تفاوت در جسم، تفاوت در توان جسمی، تفاوت در ضریب هوشی، و حتّی تفاوت در بهره‌مندی از مواهب و نعمت‌های الهی، و ...، این تفاوت‌ها سبب برتری افراد نسبت به دیگری گردیده‌است؛ قرآن مجید نیز به ا ین تفاوت اشاره كرده و از آن نه به عنوان تفاوت بلكه برتری افراد یاد كرده‌است: «انْظُرْ كَیفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِیلًا» (اسراء/21) ببین چگونه بعضى را (در دنیا به خاطر تلاش‌شان) بر بعضى دیگر برترى بخشیده‏ایم درجات آخرت و برتری‌هایش، از این هم بیشتر است!

این برتری یا تفاوتی كه قرآن از آن سخن می‌گوید یا در اصل خلقت است؛ مانند برتری انسان سالم نسبت به افراد ناقص الخلقه كه مجبور است با تحمّل رنج ناشی از نقص عضو زندگی كنند؛ و همین‌طور در میان انسان‌های سالم افرادی برتر از دیگر همنوعان خود می‌باشند و این برتری در مال، جاه، فرزند، نیرو، شهرت، ریاست و آقایی و مقبولیت در بین مردم بروز و تحقق خارجی یافته است؛ با توجه به عدالت خداوندی سؤالی مطرح می‌شود و آن اینكه: چرا خداوند از نظر خلقت میان انسان‌ها فرق گذاشته و بعضی را بر بعض دیگر برتری بخشیده؟ و یا فلسفه برتری یك فرد بر افراد دیگر در آفرینش چیست؟ پاسخ به پرسش فوق نیازمند تبیین واژگانی است كه در ذیل بدان اشاره می‌شود:

مفاهیم

مادّه: ماده در لغت به معنای اصل و مایه هر چیز است جمع آن مواد می‌باشد. (دهخدا،1352/25ـ37) اما در اصطلاح فلسفی ماده به موجودی گفته می‌شود كه زمینة پیدایش موجود دیگری باشد؛ مثلاً گفته می‌شود: خاك ماده گیاه است، چرا كه گیاه از آن به وجود می‌آید.(طباطبائی،1387/341)

صورت: صورت، جوهری است كه فعلیت هرموجودی جسمانی را افاده می‌كند و منشأ آثار ویژه هر نوع مادی است. در رأس همه صورت‌ها،‌ صورت جسمی است كه در همه جواهر جسمانی حضور دارد و هرگز از ماده و هیولا منفك نمی‌شود.(طباطبایی، همان/304)

آفرینش: اسم مصدر و عمل آفریدن، خلق، انشاء، خلقت.(دهخدا، همان، حرف آ)

عدالت: عدالت در لغت به معنای دادكردن، انصاف داشتن، دادگر بودن دادگری اجتماعی، عدالتی كه همه افراد جامعه از آن برخوردار باشند.(معین،1363، حرف عین، فرهنگ ابجدی1386، حرف عین) در عرف عام به معنای رعایت حقوق دیگران، در برابر ظلم (=تجاوز به حقوق دیگران) به كار می‌رود، و از این روی، عدل را به این صورت تعریف كرده‌اند: «اعطاء كلِّ ذی حقٍّ حقَّه» ولی گاهی در مفهوم عدل توسغه داده می‌شود و به معنای «هرچیزی را به جای خود نهادن، یا هركاری را به وجه شایسته، آن‌جام دادن» به كار می‌‌رود، طبق این تعریف، عدل مرادف با حكمت و كار حكیمانه می‌گردد(مصباح یزدی، 1377/162ـ163)

حكمت؛ حكمت، نقطه مقابل "عبث" است، فعل حكیمانه فعلی است كه حتی به طور نسبی نیز فاقد غایت و غرض نباشد، و به عبارت دیگر، غرض معقول داشته باشد، و علاوه بر غرض معقول داشتن، توأم با انتخاب اصلح و ارجح بوده باشد.(مطهری، 1378/13/1ـ46)

علل و عوامل تفاوت افراد با یک‌دیگر

برتری برخی از افراد انسانی، نسبت به دیگری واقعیت انكار ناپذیری است؛ منشاء این برتری وجود برخی از ویژگی‌ها در وجود برخی افراد بشر و فقدان آن ویژگی‌ها در فرد دیگر از افراد بشر است. از آن‌جایی كه در عالم ممكنات، وجود هیچ معلولی بدون علت پدید نمی‌آید؛ وجود ویژگی‌های كه سبب برتری افراد بشر بر دیگری گردیده‌است، معلول علت و یا عللی است كه در ذیل به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

1ـ نظام علّی و معلولی

علت مادی جزء از اجزای تشكیل دهنده نظام علّی و معلولی است؛ رد پایی از علت مادی را می‌توان در شكل گیری تفاوت‌های میان افراد بشر كه سبب برتری شده‌است مشاهده كرد. مثال بارز آن، تفاوتی است كه میان افراد سالم و افراد ناقص الخلقه وجود دارد. نقص در وجود ماده تشكیل دهنده پیكر انسانی سبب شده تا فردی كه آن نقص در وجودش نیست از ویژگی برتری برخوردار باشد؛ با توجه به قانون علیت و معلولیت كه بر جهان هستى حاكم و بدان نظام بخشیده است، خداى متعال جهان را آفریده از طریق علل و معلولات، و اداره مى‏كند، جهان نظم و قانون دارد و با فرمان تكوینى خداى متعال اداره مى‏شود در قرآن مى‏فرماید:«إِنَّا كُلَّ شَی‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ(قمر/49ـ50) البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم و فرمان ما یك امر بیش نیست، همچون یك چشم بر هم زدن.

براساس قانون كلی علت و معلولی، اصل ایجاد انسان و ویژگى‏هاى هر یك از انسان‌ها بر طبق استعداد و استحقاق آن‌ها است. بدین بیان: انسان یكى از موجودات طبیعى جهان هستى است. همانند انواع گیاهان، تغذیه و رشد و تولید مثل دارد و همانند انواع حیوانات احساس و شعور و حركت اراد‌ی دارد. بنابراین مى‏توان او را نوعى نبات و حیوان به شمار آورد. ولى از یك امتیاز مهم برخوردار است كه در سایر نباتات و حیوانات وجود ندارد: انسان عقل و هوش و تفكر دارد كه در سایر حیوانات فاقدآن است. منشأ این امتیاز، روح مجرد و ملكوتى اوست كه انسانیت انسان بدان بستگى دارد، به اصطلاح «صورتِ نوعى انسان» نامیده مى‏شود. انسان نیز مانند سایر موجودات مادى، دارای ماده و صورت است ماده انسان همان چیزى است كه قبلًا صورتى دیگر داشت و اكنون نفس انسانى و روح مجرد ملكوتى را پذیرفته است. هر ماده‏اى لیاقت و استعداد پذیرش نفس انسانى را ندارد. موادى كه صورت نباتى یا حیوانى را پذیرفته‏اند نمى‏توانند به طور مستقیم نفس انسانى را بپذیرند و انسان شوند. تنها نطفه انسان است كه مى‏تواند نفس انسان را بپذیرد و انسان شود.

اما انسان‌ها نیز از جهت هوش، حافظه، قیافه، رنگ پوست، قد، سلامت بدن یا عیب یك‌سان نیستند، بلكه تفاوت‏هاى فراوانى دارند. این تفاوت‏ها نیز معلول ویژگى‏هاى نطفه پدر و مادر و آبا و اجداد آن‌ها، نوع تغذیه پدر و مادر به ویژه در ایام آبستن و شیر دادن، محیط زندگى آن‌ها، سلامت یا بیمارى پدر و مادر و اجداد مى‏باشد. نطفه‏اى كه صورت انسان خاص را مى‏پذیرد این گونه استعداد داشته و بر طبق نظام علیت و معلولیت باید این چنین آفریده شود.

اما در خصوص كودكان ناقص الخلقه می‌توان این گونه تحلیل كرد؛ نقص این قبیل كودكان یا در اثر نقصانى است كه در نطفه پدر و مادرشان (ژن‌های معیوب) وجود داشته و از اجداد خود به ارث برده‏اند یا در اثر تغذیه نامناسب پدر و مادر، مخصوصاً مادر، در ایام باردارى و شیر دادن است، یا در اثر رشد جنین در محیط‌هاى آلوده به سموم و مواد زیان‏بار مى‏باشد یا در اثر ضربه‏اى است كه در ایام باردارى یا در حال زایمان بر شكم مادر وارد شده است. به هر تقدیر، نقصان نوزاد مربوط به نقصى است كه در ماده پذیرنده صورت انسان وجود داشته است. خداى متعال به این قبیل كودكان وجود ناقص نداده بلكه وجود داده ولى ظرفیت ماده پذیرنده آن‌ها بیش از این نبوده است. ظرفیت و استعداد ویژه ماده هر یك از این‌ها نیز معلول علل و اسباب خاص خود مى‏باشد.

بنابراین هر انسانى در نظام قانون‏مند علیت و معلولیت جایگاه ویژه‏اى دارد و طبق استعداد خاصى كه ماده آن داشته استحقاق وجود داشته و به همان گونه و بدون ظلم و تبعیض وجود و كمالات وجودى را دریافت كرده است. اگر جز این باشد باید قانون جهان شمول علّیت و معلولیت به هم بخورد و اصل نظام از هم بپاشد و اصلًا وجود پیدا نكند.

بنابراین جهان و از جمله انسان‌ها طبق استعدادى كه پیدا كرده‏اند استحقاق وجود یافته‏اند و به همان مقدار و همان گونه وجود و كمالات وجودى به آن‌ها عطا شده، است.(امینی،1388/ 150ـ 153)

2ـ تربیت

بدون تردید، شخصیت‌های سیاسی اجتماعی از مصادیق بارز برترین‌ها در جامعه به حساب می‌آیند؛ سازگاری اینان با افراد مختلف جامعه ریشه در تربیت صحیح شان دارد. زیرا بشر با اینكه یكی از موجودات زنده این عالم است و از همان عناصری كه سازنده سایر موجودات است ساخته شده‌است ولی خصایص و ممیزاتی در بشر وجود دارد كه او را از تمام موجودات زنده جهان جدا می‌كند. از آن جمله این‌كه حیوانات برای وصول به كمال لایق نوعی خود احتیاج به تعلیم و تربیت ندارد، غرائزی كه خداوند به هریك عطا فرموده‌است بطور منظم و خود كار در تمام مراحل زندگی، آن‌ها را رهبری می‌كند و هركدام مسیر تكامل خود را به درستی می‌پیماید ولی بشر به آموزش و پرورش و فراگرفتن بسیاری از مطالب احتیاج دارد و اگر با روش‌های علمی و عملی تربیت نشود به كمال لایق انسانیت نمی‌رسد و هرگز استعداد درونی وی از قوه به فعلیت نمی‌رسد.

ضرورت و اهمیت تربیت در ظاهر ساختن كمالات باطنی بشر و برای به فعلیت آوردن استعدادهای درونی انسان. بسیار روشن است.(فلسفی، [بی‌تا]،162و178ـ 180). بنابراین برای روشن شدن نقش تربیت در شكل گیری شخصیت انسان می‌توان این‌گونه تحلیل كرد؛ طفلی كه شخصیت او مورد تكریم والدین قرار می‌گیرد و در محیط خانه احساس ایمنی و آرامش خاطر می‌كند، از رشد عقلی و تكامل معنوی برخوردار است. او به آسانی صفات پسندیده را فرا می‌گیرد و به اخلاق حمیده متخلق می‌شود. دوران كودكی را با رفتار صحیح طی می‌كند و موقعی كه به جوانی می‌رسد و در اجتماع وارد می‌شود، خود را با شایستگی با جامعه تطبیق می‌دهد و با مردم به خوبی سازش و تعامل می‌نماید.

طفلی كه براثر بی‌احترامی و تحقیر دیگران شخصیتش سركوب شده و در محیط خانه با احساس ناامنی و تشویش خاطر زندگی كرده‌است، روانِ بی‌قرار و نا آرام دارد. او بر اثر آسیب‌ها و آزارهای كه از اطرافیان خود دیده، اعتنا ندارد، زیرا آن‌ها جوابگوی نیازمندی‌های خویش نمی‌بیند. او در شرایط زندگی خود رمز كامیابی را در خدعه، و نیرنگ، مكر، فریب، تملّق و چاپلوسی، تذلل و فرومایگی، یا تندی و خشونت، فحاشی، هتاكی، انتقام‌جویی، آسیب رسانی و یا عزلت و كناره‌گیری می‌داند.  او تا كودك است و در خانه زندگی می‌كند، مایه ناراحتی خود و اطرافیان است و موقعی كه جوان می‌شود و در جامعه قدم می‌گذارد، بر اثر اخلاق بد و روش‌های ناپسند خویش مورد انزجار و تنفّر مردم است و قادر نیست با آنان با شایستگی تعامل داشته باشد.(فلسفی، 1379/132ـ 133)

3ـ وراثت

بشر از دیر زمانی متوجه این نكته بوده كه موجود زنده بسیاری از صفات و خصایص خود را به نسل بعد منتقل می‌كند و در واقع نسل بعد وارث صفات نسل قبل است. فرزند یك انسان آفریقایی در سیاهی پوست و پیچیدگی مو و ساختمان بینی و رنگ چشم مانند پدر و مادر است این قانون به نام وراثت حافظ صورت نوعیه نبات و حیوان و انسان به موجب همین قانون فرزندان بدون كوچك‌ترین فعالیت اختیاری صفات و خصایص پدران و مادران را فرا می‌گیرد و با همین ممیزات به دنیا می‌آید. هوش و حافظه یكی دیگر از تفاوت‌های افراد بشر نسبت به یك‌دیگر است، انسان‌ها از جهت هوش و عقل دارای درجاتی بسیار متفاوت هستند. بعضی از آن‌ها در سطح بسیار عالی و در حد نبوغ می‌باشند و برخی در سطح بسیار پایین. بین این دو مرتبه نیز درجاتی وجود دارد. از جهت حافظه نیز همین مراتب مشاهده می‌شود. علت این همه اختلاف و تفاوت چیست؟ به عقیده زیست شناسان و روان‌شناسان، وراثت مهم‌ترین عامل این تفاوت‌هاست. كودكان مقدار هوش و حافظه خود را غالباً از پدران و مادران و اجداد خویش به ارث می‌برند.

یكی از دانشمندان می‌نویسد: تجارب به عمل آمده نشان می‌دهد كه استعداد عقلی عالی یا ضعف عقلی از خصایص خانوادگی بوده و بیش‌تر به وراثت ارتباط دارد.(امینی، 1387/119) موقعیت افراد با ضریب هوشی بالا، و حافظه قوی در جامعه را نمی‌شود با افراد عادی مقایسه كرد چه این‌كه پیشرفت‌های علمی، صنعتی و تكنولوژی نتیجه‌ای نبوغ فكری این قبیل افراد است و اینان برترین‌های جامعه‌اند.

4ـ نقش تغذیه در زمان انعقاد نطقه و بارداری       

تغذیه پدر و مادر در هنگام انعقاد نطفه و دوران حاملگی نقش تعیین كننده‌ی در سعادت و خوشبختی و هیمن طور در شقاوت و بد بختی كودك دارد. زیبایی یكی از شاخصه‌هایی برتری افراد انسانی به شمار می‌رود؛ كه نوع غذا در این امر نقش مؤثری دارد. امام صادق علیه السلام بچه زیبایی را دید و فرمود شایسته است پدر این كودك در شب هم‌بستری میوه "به" خورده باشد.(طبرسی، 1370/ 172) در طرف مقابل غذای فاسد و مشروبات الكلی در تولد نوزاد بیمار و ناقص الخلقه نقش تأثیر گذاری دارد چنانچه یكی از پزشكان اروپایی آماری جامعی از نطفه‌های كه در اول سال مسیحی منتشر كرده‌است. به طور كلی هشتاد در صد اشخاص ناقص الخلقه و معلول، محصول شب اول "ژانویه" می‌باشد زیرا در این شب كه مسیحیان عید بزرگی دارند به عیش و نوش پرداخته و غالباً به قدری مشروب می‌خورند و در عیاشی مبالغه می‌کنند كه مریض می‌شوند. در این شب هتل‌ها و كاباره‌ها مشتری بیش‌تری دارند و نمی‌توانند مانند شب‌های دیگر غذای سالم به مشتریان خود بدهند. اكثر هتل‌ها گوشت و سبزیجات خود را از چند روز پیش تهیه كرده و ذخیره می‌نمایند.

اشخاص نیز بیش از سایر شب‌ها می‌خورند و می‌آشامند و نطفه‌ای كه محصول مستی و پرخوری آن‌هم غذاهای مانده و فاسد باشد بدون شك خوب از آب در نمی‌آید.(نجفی، [بی‌تا]/176)

دوران حاملگی از حساس‌ترین دوران است و رحم مادر سهم بیش‌تری در ساخت جسم و جان دارد. پدر، پس از انعقاد نطفه دیگر در ساخت طبیعی فرزند تأثیری ندارد ولی مادر در تمام ایام حمل در فرزند مؤثر است. بچه از مادر تغذیه می‌كند و تمام موادی را كه در ساخت خود لازم دارد از او می‌گیرد؛ و به همین جهت سلامت و مرض، پاكی و ناپاكی، مستی و مسمومیت مادر در جنین اثر مستقیم دارد. طفل در شكم مادر، درست مانند یك عضو مادر است و كلیه عواملی كه در جسم و جان مادر تأثیر می‌كند در فرزند نیز مؤثر خواهد بود. اگر پدری بعد از انعقاد نطفه دچار می‌گساری یا عوارض گوناگونی شود در فرزند او مؤثر نخواهد بود زیرا ارتباط بچه با پدر فقط تا لحظه انعقاد نطفه بوده‌است و بس. ولی مادر بعد از انعقاد نطفه در مدت نه ماه بارداری پیوسته با فرزند خود مرتبط است. لذا یكی از علل سلامت اندام و ساختمان موزون كودك در شكم مادر و همچنین یكی از عوامل نا موزونی و عیب كودكان در ایام حمل مربوط به غذاهایی است كه زنان در ایام بار داری می‌خورند.(فلسفی، [بی‌تا]/ 96ـ 97)

همان‌طوری‌كه می‌گساری و اعتیاد به مواد مخدر و دخانیات تأثیر منفی  بر جنین دارد؛ داشتن برنامه تغذیه سالم نقش مثبت بر جنین دارد؛ بر اساس یافته‌های علمی بسیاری از ویژگی‌های كه از شاخصه‌های برتری نام برده  می‌شود معلول تغذیه درست و سالم مادر هنگام بارداری است، امّا در مقابل مادرانی كه به دلیل عدم آگاهی از تأثیر این مواد بر جنین و یا به دلیل فقر كه قادر به تهیه این گونه مواد نیستند، فرزندانی به دنیا می‌آورند كه از توانایی كم‌تری برخوردارند؛ دانشمندان علوم تغذیه در یافته‌اند: ماهی سالمون یا قزل‌آلا بهترین منبع DHA، اسید چرب مفید و امگاه3 است كه به رشد مغز كودك و سیستم عصبی او كمك می‌كند. مطالعات نشان می‌دهد اگر در طول دوران حاملگی زیاد ماهی بخورید، می‌توانید قدرت مغزی نوزاد را افزایش می‌دهد.

تخم مرغ؛ مقدار ذخیره كولین، نوعی ویتامنB،‌كه رشد مغزی و ذهنی جنین را افزایش می‌دهد، در طول دوران بارداری كاهش پیدا می‌كند. از این رو، دریافت مقدار كافی از این ماده بسیار حائز اهمّیت است. خوشبختانه تخم مرغ یكی از دسترس‌ترین مواد خوراكی و مهم‌ترین منبع كولین است.(beytoote.com)

چه این‌كه خداوند، وقتی اراده می‌كند نطفه بهترین زنان عالم منعقد شود توسط میكائیل طبقی از غذای بهشت برای پیامبر(ص) می‌فرستد: میكائیل فرود آمد و طبقی را بر زمین نهاد. فرشته وحی پیش آمد و گفت: ای محمد! پرودگارت به تو فرمان می‌دهد كه امشب با این غذا افطار نما. حضرت امیرالمؤمنین(ع) گفت:«هرشب چون هنگام افطار آن حضرت می‌شد مرا امر می‌كرد كه در را باز بگذارم كه هركسی بخواهد بیاید و با آن حضرت افطار نماید، در این شب مرا فرمود كه بر در خانه بنشین و نگذار كسی داخل شود كه این طعام بر غیر من حرام است، پس چون ارادۀ افطار كرد طبق را گشود و در میان آن طبق از میوه‌های بهشت یك خوشه خرما، یك خوشه انگور بود و جامی از آب بهشت».( قمی،1379،ج1، 319) در پایان این بخش به نقل حدیثی از پیامبر خدا(ص) بسنده می‌كنم: «أَطْعِمُوا الْمَرْأَةَ فِی شَهْرِهَا الَّتِی تَلِدُ فِیهِ التَّمْرَ فَإِنَّ وَلَدَهَا یكُونُ حَلِیماً نَقِیا» به زن بار دار در ماهی كه در آن وضع حمل می‌كند خرما بدهید فرزند او برد بار، و پرهیزگار خواهد شد.(طبرسی، 1370 ،‌169)

5ـ شرایط اقتصادی

یكی از دلایل بروز برتری شرایط مناسب اقتصادی است؛ تأثیر اقتصاد در شكل‌گیری برتری بعضی بر بعض دیگر را می‌توان این گونه تحلیل كرد؛ در جامعه‌ی مادی و جوامع كه فرهنگ مادی در آن حاكم است، ثروتمندان تعیین كننده معادلات سیاسی، اجتماعی‌اند؛ در كشوری مثل آمریكا، 1% از جمعیت چند صد میلیونی تعیین كننده خط مشی سیاسی، نظامی، اقتصادی و ...، است در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا كسی برنده می‌شود كه حمایت این یك درصد را داشته باشد! در بسیاری از جوامع ثروتمندان، به لطف ثروت خویش طبقات مختلف جامعه حتی سیاستمداران را در دام استعمار و استثمار خود دارند؛ لذا اكثر احزاب سیاسى در كشورهاى قدرتمند و یا ابر قدرت، وابسته به قطب‌هاى اقتصادى هستند. این احزاب، به دلیل آن‌كه نظرات‌شان مورد توجه ثروت‌مندان جامعه است، از سوى آنان مورد پشتی‌بانى مالى قرار مى‏گیرند.(لطیفی،‌[بی‌تا]/21) و با توجه به این واقعیت كه اكثریت جمیعت جهان از نظر استاندارد بین المللی، زیر خط فقر قرار دارند؛ طى یك بررسى به عمل آمده، بیش از 14 در صد جمعیت جهان با درآمدى كمتر از یك دلار و نیمى از جمعیت جهان با كمتر از دو دلار و نزدیك به26% نیز با كمتر از 3 دلار درآمد در روز زندگى مى‏كنند، اما در روى دیگر سكه ظلم اقتصادى در جهان 10 درصد جمعیت جهان یعنی ثروتمندان 80% از كل درآمد جهان را در اختیار دارند.(مظفری، [بی‌تا]، 25) با توجه به مطالب فوق، حد اقل تأثیر اقتصاد بر خانواده آرامش روانی و فكری اعضای آن است؛ زیرا در عصر كنونی، فقر به یكی از عوامل سلب آرامش خانواده‌ها تبدیل گردیده‌است. در حال كه به مادران توصیه می‌شود، در زمان حاملگی آرامش فكری و روانی داشته باشد؛ زیرا اعصاب راحت و آرامش فكر هم در سلامت مادر تأثیر دارد، و هم در سلامت جسم و روان كودكی كه در رحم وی پرورش می‌یابد.(امینی، 1389/271)

بنابراین، بهره‌مندی كودكان فقیر از نعمت سلامتی جسمی و روانی كه از شاخصه‌هایی برتری به حساب می‌آید؛ نسبت به هم سن و سالان خود كه در خانواده‌های متمول به دنیا آمده و بزرگ شده‌اند كمتر است؛ از این رو، كودكان فقیر فاقد بسیاری از شاخصه‌های برتری است.

6ـ حكمت الهی

موجودات در نظام هستی از نظر قابلیت‌ها با یكدیگر متفاوتند. ذات حق به هر موجودی آن‌چه را كه برای او ممكن است و قابلیت آن را دارد از وجود و كمال وجود اعطا می‌نماید. منتهی یكی از علل تفاوت گردش چرخ زندگی اجتماعی بشر است. و این تفاوت سبب نیازمندی انسان‌ها به هم‌دیگر است؛ مقتضاى طبع اولى انسان این است‌كه در راه به دست آوردن منافع خود دیگران را استخدام كرده و از بهره كار ایشان استفاده نماید و تنها از راه اضطرار و ناچارى است كه به اجتماع تعاونى تن مى‏دهد. این مسئله از مطالعه حال كودكان بسیار روشن است زیرا كودك هرچه دلش مى‏خواهد بى‏چون ‏و چرا و به‌ طور گزاف درخواست مى‏كند و درخواست خود را با گریه تأكید مى‏نماید و كم‏كم كه با بالا رفتن سن به صحنه اجتماع نزدیكتر و با اوضاع آشناتر مى‏شود از تقاضاهاى گزافى خود تدریجا چشم مى‏پوشد تا كاملا وارد جامعه شده گزاف‏گوئى را به شكلى فراموش مى‏نماید. گواه بر این مطلب این‌كه، می‌بینیم هر وقت انسان قدرتی كه فوق قدرت دیگران باشد به دست آورد بی‌محابا به اجتماع تعاونی و لوازم آن پشت پا زده به استخدام افراد می‌پردازد و منافع كارشان را بدون عوض به خود اختصاص می‌دهد.(طباطبایی، 1353/131)

با این رویكرد آن‌چه در جامعه برتری تلّقی می‌شود؛ برتری نیست بلكه تفاوت استعدادها و از لوازم به گردش افتادن چرخ زندگی اجتماعی بشر است و برتری‌ها امور اعتباری بیش نیست.

نگاه قرآن به مقوله برتری

در این قسمت نگاهی می‌اندازیم به دیدگاه قرآن به مقوله برتری، قرآن نگاه متفاوت از آن‌چه بشر آن را برتری می‌پندارد به این مقوله پرداخته؛ از نظر قرآن شاخصه برتری آن مواردی نیست كه بشر آن‌ها را ملاك برتری می‌داند؛ چه این‌كه برتر كسی است كه در سایه تلاش برای بندگی خداوند در سرای آخرت برتر از دیگران باشد. بنابراین هر كسی تلاش بیش‌تر از خود در این راه نشان دهد سعادتی بیش‌تری نصیبش خواهد شد، قران مجید در این راستا می‌فرماید:«انْظُرْ كَیفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضیلاً»(سوره اسراء(17) 21) ‌ببین چگونه بعضى را (در دنیا به‌خاطر تلاش‌شان) بر بعضى دیگر برترى بخشیده‏ایم درجات آخرت و برتری‌هایش، از این هم بیش‌تر است.

این جمله اشاره است به تفاوت درجات كه از سعى و كوشش انسان ناشى مى‏شود. تا كسى توهم نكند كه سعى بسیار و سعى اندك هر دو یكى است و در آخرت فرقى با هم ندارند، آرى اگر خداوند فرقى میان عمل كم و عمل بسیار و عمل خوب و خوب‌تر نگذارد در حقیقت آن ما زاد را كه بیش‌تر و خوب‌تر است، شكرگزارى نكرده و مورد قبول درگاهش ننموده است.

معناى این‌كه فرمود: «وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِیلًا» این است كه هم خود آخرت بزرگ‌تر از دنیا است، و هم برتری‌ها و امتیازاتش بزرگ‌تر از برتری‌ها و امتیازات دنیا است، پس كسى خیال نكند كه اهل آخرت در زندگى یك‌سانند و نیز توهم نكند كه تفاوت زندگى اهل آخرت مانند تفاوت در زندگى دنیا است، بلكه آخرت خآن‌های وسیع‏تر از دنیا است، وسعتى كه نمى‏شود آن را به چیزى قیاس كرد.

آری برتری‌هاى آخرت به خاطر اختلافى است كه جآن‌ها و دل‌ها در ایمان و اخلاص كه از احوال قلب است، دارند و اختلاف احوال قلب وسیع‏تر از اختلاف احوال جسم است، وسعتى كه نتوان با چیزى مقایسه كرد، هم‌چنان كه فرمود:«إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ»(بقره/284)، و نیز فرموده:«یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»(شعراء/89).

نتیجه چنین مى‏شود كه خداى سبحان رسول گرامى خود را دستور مى‏دهد كه فضیلت‌ها و برتری‌هاى اعتبارى را كه در میان اهل دنیا هست وسیله قرار داده و از آن برتری‌ها به برتری‌هاى درجات آخرت پى‌ببرد، چون برتری‌ها باعث اختلاف ادراكات باطنى و نیات و اعمال مى‏شود، آرى هرچه قدرت بیش‌تر شد عمل‌هاى بیش‌ترى براى انسان مقدور مى‏شود، و هرچه آن كم شد این نیز كم مى‏گردد، و همین اختلاف باعث اختلاف درجات آخرت خواهد شد.(طباطبایی، 1374، 13/ 94ـ95)

نتیجه

بشر از آن جهت كه اشرف مخلوقات است و خداوند تاج كرامت را بر سر او نهاده است هیچ برتری نسبت به یكدیگر ندارند اما خداوند در این انسان استعدادی به ودیعت نهاده كه می‌تواند قله‌های رشد و پیشرفت را یكی پس از دیگری طی كرده و به اوج كمال برسد كمال كه مورد نظر دین همه استعداد مساوی برای رسیدن به آن را دارند اما برخی از انسان‌ها از این استعداد به خوبی استفاده كرده و به كمال می‌رسند و برخی برای رسیدن به كمال هیچ تلاشی نكرده و چه بسا در جهت مخالف آن حركت كرده و به جای می‌رسد كه از جمع انسانیت جدا شده و در زمره چهار پایان بلكه «اضل» از آن‌ها قرار می‌گیرد. امّا از بررسی عوامل تفاوت‌های مانند رنگ پوست بدن، اندازه قد، توان جسمی، استعداد، حافظه، و...، این نتیجه به دست می‌آید كه عوامل تأثیرگذار در این تفاوت‌ها، عوامل بیرونی مانند غذای كه بر اثر آن نطفه منعقد شده‌است، تغذیه مادر در هنگام حاملگی و در زمان شیر دادن، شرایط روحی روانی پدر و مادر خصوصاً مادر در دوران بارداری و پس از آن، شرایط محیطی كه كودك در آن رشد می‌كند. و نقش والدین در این میان بیش از سایر عوامل است. با توجه به وجود این تفاوت‌ها نمی‌توان یكی را از دیگری برتر دانست زیرا چرخ زندگی اجتماعی با وجود همین تفاوت‌ها به گردش در می‌آید.

 

 

 

 

 

 

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**