دین و مذهب

اسلام آئین رحمت

**نوشته شده توسط حسن علی افتخاری**. **ارسال شده در** دین و مذهب

 حسن‌علی افتخاری (فوق ليسانس حقوق جزا و جرم شناسی.)

چکیده

با توجه به این که بحث خشونت طلبی بحث روز محافل سیاسی و مطبوعاتی دنیاست. این مقاله پاسخی است به انتقاد کسانی است که دین اسلام را، دین خشونت طلب به دنیا معرفی می‌کنند. برخلاف گفته منتقدان، اسلام در بعد نظری طرف‌دار منطق گفتگو و جدال احسن است؛ تحمیل عقیده در اسلام جایگاهی ندارد. دین اسلام دین گذشت است؛ از نظر اسلام، انسان فارغ از هرگونه عقیده قابل احترام است. اسلام نسبت به رفتار حاکمان مسلمان، که در قلمرو حکومتش دارای قدرت و سلطه است؛ و زمینة ظلم به زیر دستانشان فراهم است حساسیت خاصی دارد؛ و در این مورد رعایایی غیر مسلمان را از نظر دور نداشته؛ نامه امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک اشتر گواه این حقیقت است. اگر قرآن پیامبر را دارنده خُلق عظیم معرفی کرده بازتاب آن خلق عظیم را تاریخ در رفتار آن حضرت با مخالفان چون مشرکان قریش بعد از فتح مکه و اقلیت‌های دینی ساکن در جزیرۀ العرب و برخورد با تخلف یاران آن حضرت به ثبت رسانده است.

واژگان کلیدی: اسلام، آئین، سیره عملی پیامبر، خشونت طلبی، رحمت.

مقدمه

بدون تردید، مهم‌ترین ارکان زندگی اجتماعی انسان را امنیت و آزادی تشکیل می‌دهد؛ فقدان هریک از این دو رکن، زندگی اجتماعی انسان را متلاشی ساخته و آسیب‌هایی مادی، روحی و روانی فراوانی برجا می‌گذارد. آوارگی یکی از پیامدهایی فقدان امنیت است. به گونه‌ای که میزان نا امنی به عنوان یک متغیر، افزایش و یا کاهش آوارگی را نشان می‌دهد؛ به عنوان مثال در حال حاضر سوریه نا امن‌ترین کشور دنیاست و تعداد آوارگان آن کشور نیز، بیش‌ترین تعداد کل آوارگان دنیا را تشکیل می‌دهد: سازمان ملل متحد با صدور گزارشی اعلام کرد تعداد پناه‌جویان سوریه هم‌اکنون سه میلیون نفر است. بر پایه همین آمار، آن‌ها هم اکنون بزرگ‌ترین مجموعه پناه‌جویان در جهان هستند.

ظهور گروه‌های خشونت طلبی چون القاعده، طالبان، داعش و ...، اصلی‌ترین عامل نا امنی در کشورهای چون افغانستان، سوریه، عراق، لیبی، نیجریه و ...، است و بر اثر نا امنی‌های موجود در این کشورها، میلیون‌ها انسان، مجبور به ترک خانه و کاشانه‌ی خود گردیده‌اند و سال‌هاست که با درد آوارگی دست و پنجه نرم می‌کنند. خشونت طلبان  افراطی به نام مسلمان رفتار غیر انسانی خود را  به دین نسبت داده تا دستاویز تبلیغاتی منتقدان به دین گردیده‌؛ تا دین را عامل اصلی بوجود آمدن وضعیت دردناک فعلی در کشورهای اسلامی معرفی نمایند. تأثیر تبلیغات منتقدان به دین و اعمال خشونت توسط گروه‌های افراطی چنان است که حتی مسلمانانی که تا دیروز معتقد به دین وارزش‌هایی دینی بودند؛ همصدا با دشمنان دین، دین را عامل تیره روزی‌های امروز مسلمانان می‌دانند؛ اما واقعیت چیزی دیگری است و آن این‌که برداشت متحجرانه و قشری از دین و جنایات هولناکی گروه‌های افراطی پیرو همین نوع برداشت از دین عامل وضعیت دردناک موجود در جهان اسلام گردیده‌ است. راه برون رفت از وضعیت موجود تمسک به دین است. زیرا دین همواره نقش نجات بخشی داشته و دارد؛ لذا خداوند گرایش به دین را در نهاد و فطرت بشر قرار داده  است؛ و اسلام کامل‌ترین دینی است که گرایش به آن را خداوند در نهاد و فطرت بشر قرار داده است. دینی که ادعای کمال دارد؛ باید پیراسته از هرگونه عیب و نقص باشد تا رهروان خود را به کمال برساند. خشونت طلبی ضد کمال و در تعالیم دین اسلام جایگاه ندارد.

در این مقاله سعی شده تا آن بخش از تعالیم دین که بایدها و نبایدهای رفتاری یک مسلمان را بیان کرده، بررسی گردیده و به داستان کشتار اسیران بنی قریظه که مستمسک منتقدان است توجه ویژة گردیده است.

بخش اول: بازتاب رحمت در بعد نظری دین

خشونت طلبی را که منتقدان، ادعا می‌کنند، باید ریشه در منابع دین داشته باشد، یعنی آیات قرآن مجید، و سنت نبوی که در سخنان پیامبر(ص) و یا رفتار آن حضرت متبلور است. هریک از موارد فوق نقش غیر قابل انکاری بر رفتار مسلمان متدین دارد؛ و می‌توان ادعا کرده که نقش سیره عملی پیامبر(ص) در رفتار مسلمان متدین برجسته‌تر از آیات و روایات است لذا، قرآن رفتار پیامبر را به عنوان بهترین الگوی رفتاری یک مسلمان معرفی کرده است.(احزاب/21) در این بخش به بررسی تعالیم دین از بعد نظری به نحوۀ رفتار یک مسلمان با غیر مسلمان پرداخته می‌شود.

1-بازتاب آئین رحمت در آیات

الف) قرآن از اهل کتاب می‌خواهد بیایید با توجه به مشترکات زندگی مسالمت آمیز با مسلمانان داشته باشید:«قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَكُم»(آل‌عمران/64) پیام این آیه دوری نمودن از تنش در تعاملات اجتماعی به دلیل گرایش‌های مختلف دینی است.

ب) منطق قرآن در میدان گفت‌گو و بحث علمی جدال احسن است «ادْعُ الى‏ سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ احْسَنُ»(نحل/125)

مردم را بخوان به سوى راه پروردگارت، با چه؟ با زور؟ با شمشیر؟ نه، با حكمت، با منطق، با برهان، و دیگر با موعظه نیك: «وَجادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ احْسَنُ؛ آنها كه با تو مجادله مى‏كنند، تو هم به نحو نیكى با آن‌ها مجادله كن. این آیه هم كه صریحاً راه اسلام آوردن را دعوت معرفى كرد.(مطهری،1385؛20/236)

ج) نفی اکراه در دین؛ اسلام عقیده خود را بر دیگری تحمیل نکرده و معتقد است که انسان در انتخاب عقیده باید آزاد باشد:«لا إِكْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی» مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرماید:« اكراه و اجبار- معمولا از قوى نسبت به ضعیف سر مى‏زند- وقتى مورد حاجت قرار مى‏گیرد كه قوى و ما فوق مقصد مهمى در نظر داشته باشد، و نتواند فلسفه آن را به زیر دست خود بفهماند، ناگزیر متوسل به اكراه مى‏شود، و یا به زیردست دستور مى‏دهد كه كوركورانه از او تقلید كند و...، اما امور مهمى كه خوبى و بدى و خیر و شر آن‌ها واضح است، و حتى آثار سوء و آثار خیرى هم كه به دنبال دارند، معلوم است، در چنین جایى نیازى به اكراه نخواهد بود، بلكه خود انسان یكى از دو طرف خیر و شر را انتخاب كرده و عاقبت آن را هم (چه خوب و چه بد) مى‏پذیرد و دین از این قبیل امور است، چون حقایق آن روشن، و راه آن با بیانات الهیه واضح است، و سنت نبویه هم آن بیانات را روشن‏تر كرده پس معنى" رشد" و" غى" روشن شده، و معلوم مى‏گردد كه «رشد» در پیروى دین و «غى» در ترك دین و روگردانى از آن است، بنا بر این دیگر علت ندارد كه كسى را بر دین اكراه كنند.

این آیه شریفه یكى از آیاتى است كه دلالت مى‏كند بر اینكه مبنا و اساس دین اسلام شمشیر و خون نیست، و اكراه و زور را تجویز نكرده‏ از نظر اسلام بعد از آنكه توحید در بین مردم گسترش یافت، و همه به آن گردن نهادند، هر چند آن دین، دین اسلام نباشد، بلكه دین یهود یا نصارا باشد، دیگر اسلام اجازه نمى‏دهد مسلمانى با یك موحد دیگرى نزاع و جدال كند.»(طباطبایی/1374/2/524)

2-بازتاب آئین رحمت در روایات

در منابع اسلامی، روایات فراوانی از پیامبر اسلام (ص) در ارتباط با رفتار یک مسلمان با دیگران وجود دارد مانند: رابطه زن و شوهر، رابطه والدین با فرزندان، رابطه خواهر و برادر، رابطه دو برادر، رابطه خویشان،رابطه  هم‌کیشان،رابطه مسلمانان با بیگانگان یا همان غیر هم‌کیش. پیامبر گرامی اسلام (ص)،در روایتی  شریعت مقدس اسلام را شریعتی دارای گذشت معرفی کرده و می‌فرماید:«بُعِثْتُ عَلَى الشَّریعَةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ»(محدث نوری/[بی‌تا]/1/419) خدا مرا بر شریعت و دینى باگذشت، و در موارد خودش سهل و آسان مبعوث كرده است.

یکی از سفارش‌های مهم اسلام، مدارا کردن با مردم است؛ دستور دین به مدارا اختصاص به روابط مسلمان با مسلمان ندارد؛ بلکه این دستور به عام است و نحوة ارتباط مسلمان با طرف مقابل او فارغ از هرگونه عقیده را تبیین می‌کند. امام صادق(ع) در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود:«مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِیمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیشِ»(کلینی؛1365/2/117) ارباب لغت مدارا را به نرمی و ملائمت و رفتار نیکو معنا کرده‌اند(لسان العرب/14/255)

حساسیت اسلام نسبت به حقوق انسان‌ها به اندازه‌ای است که امیرالمؤمنین علی(ع) در نامه معروف به مالک اشتر می‌نویسد:« «وَ لا تَكونَنَّ عَلَیهِمْ سَبُعاً ضاریاً تَغْتَنِمُ اكْلَهُمْ، فَانَّهُمْ صنْفانِ: امّا اخٌ لَكَ فِى الدّینِ و امّا نَظیرٌ لَكَ فِى الْخَلْقِ»؛مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی.(نهج البلاغه/1387/403).

بخش دوم- رحمت و پیامبر(ص)

یکی از نقاطی که منتقدان اسلام انگشت روی آن می‌گذارند و اسلام را به عنوان دین خشونت طلب معرفی می‌کنند برخی از رفتارهای از پیامبر(ص) است در برخی کتاب‌های تاریخی به ثبت رسیده خصوصاً داستان بنی قریظه. لازم است در این بخش اخلاق اجتماعی پیامبر(ص) را ابتداء از منظر قرآن کریم و سپس روایات و سرانجام مستندات تاریخی رفتار پیامبر(ص) را بررسی نمایم.

1- ویژگی‌هایی رفتاری پیامبر از منظر قرآن

الف) وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ"( قلم/4) «تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری» این آیه شریفه هرچند فى نفسها و به خودى خود حسن خلق رسول خدا (ص) را مى‏ستاید، و آن را بزرگ مى‏شمارد، لیكن با در نظر گرفتن خصوص سیاق، به خصوص اخلاق پسندیده اجتماعیش نظر دارد، اخلاقى كه مربوط به معاشرت است، از قبیل استوارى برحق، صبر در مقابل آزار مردم و خطاكاری‌هاى اراذل و عفو و اغماض از آنان، سخاوت، مدارا، تواضع و امثال این‌ها،.(طباطبایی پیشین/19/619)

ب) «وَ ما ارْسَلْناكَ الّا رَحْمَةً لِلْعالَمین‏»(انبیاء/107) «ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم‏» هدف از بعثت انبیاء، دعوت مردم به یکتا پرستی و دوری گزیدن از شرک و بت پرستی است؛ به گواه تاریخ، پیامبران الهی بردبارترین انسان زمان خود بودند و برای انجام رسالت خویش رنج‌ها، زخم‌ زبان‌ها، اذیت‌ها ...، را تحمل می‌کردند؛ تا شاید هدف از رسالت شان که همان ترویج آیین توحید و ریشه کنی بت پرستی است برسند و در سیرة عملی همة انبیاء در انجام این رسالت همواره استفاده از منطق درست و زبان ملائم بوده‌ است؛ خداوند متعال خطاب به موسی کلیم(ع) می‌فرماید:«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیناً لَعَلَّهُ یتَذَكَّرُ أَوْ یخْشى»(طه/44)«اما به نرمى با او سخن بگویید شاید متذكّر شود، یا (از خدا) به ترسد.»

قرآن مجید، هیچ یک از پیامبران را به صفت "رحمة للعالمین" نستوده در حالی‌که سیرۀ سایر پیامبران، نیز رفتار با مهر و محبت با کسانی بود؛ هرچند که بدترین ستم را در حق‌شان روا داشته بودند؛ قرآن داستان گذشت تحسین برانگیز همراه با مهر و محبت یوسف(ع) را نسبت به برادرانش را نقل می‌کند؛ برادران یوسف(ع) نهایت ظلم را در حق برادرش روا داشتند؛ اما قرآن مجید یوسف(ع) را بخاطر گذشت بس بزرگش نستوده و تنها به توصیف یوسف(ع) از خودش اکتفا نموده است. یوسف(ع) پس از آنکه برادرانش را می‌شناسد و از آن‌ها پذیرایی مفصل به عمل می‌آورد در هنگام خدا حافظی می‌گوید در نوبت بعدی برادر دیگرتان همان بنیامین را با خود بیاورید وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُونی‏ بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبیكُمْ أَ لا تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْكَیلَ وَ أَنَا خَیرُ الْمُنْزِلین‏»(یوسف/59)

قرآن مجید پیامبر گرامی اسلام را از قول خداوند تبارک و تعالی به صفت رحمة للعالمین توصیف می‌کند. پس می‌شود چنین نتیجه گرفت که پیامبر گرامی اسلام(ص) نه تنها نسبت به برادران خویش بلکه برای همة جهانیان مهربان است.

ج) قرآن مجید در جای دیگر به صراحت از نرم‌خو بودن پیامبر(ص) سخن گفته و این ویژگی را عامل موفقیت می‌داند «وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضّوا مِنْ حَوْلِكَ»(آل‌عمران/159) اگر این خلق و خوى تو نبود، اگر به جاى این اخلاق نرم و ملایم اخلاق خشن و درشتى داشتى، مسلمانان از دور تو پراكنده مى‏شدند؛ یعنى این اخلاق تو عامل جذب مسلمین است. پیغمبر در سلوك فردى و در امور شخصى نرم و ملایم بود ولى در تعهدها و مسؤولیت‌هاى اجتماعى نهایتْ درجه صلابت داشت. مثلاً: شخصى مى‏آید در كوچه جلوى پیغمبر را مى‏گیرد، مدعى مى‏شود كه من از تو طلب‌كارم، و طلبم را همین حالا باید بدهى. پیغمبر مى‏گوید: اولًا تو از من طلبكار نیستى و ثانیاً الآن پول همراهم نیست، اجازه بده بروم. مى‏گوید: یك قدم نمى‏گذارم آن طرف بروى (پیغمبر هم مى‏خواهد برود در نماز شركت كند) همین جا باید دَین مرا بپردازى. هرچه پیغمبر با او نرمش نشان مى‏دهد او بیش‌تر خشونت مى‏ورزد تا آن‌جا كه با پیغمبر گلاویز مى‏شود و رداى پیغمبر را دور گردن ایشان مى‏پیچد و مى‏كشد كه اثر قرمزى‏اش در گردن پیغمبر ظاهر مى‏شود. مسلمین مى‏آیند كه چرا پیغمبر دیر كرد، مى‏بینند یك یهودى چنین ادعایى دارد. مسلمانان مى‏خواهند با خشونت با یهودی برخورد كنند، پیغمبر مى‏گوید: كارى نداشته باشید، من خودم‏مى‏دانم چه كنم. آنقدر نرمش نشان مى‏دهد كه یهودى همان جا مى‏گوید:«أشْهَدُ أنْ لا الهَ الَّااللَّهُ وَ أشْهَدُ أنَّكَ رَسولُ اللَّهِ» و مى‏گوید تو با چنین قدرتى كه دارى این‌همه تحمل [نشان مى‏دهى؟!] این تحمل، تحمل یك فرد عادى نیست، پیغمبرانه است‏.(مطهری پیشین/16/173-175)

2- ویژگیهایی رفتاری پیامبر از منظر روایات

روایاتی زیاد از امامان شیعه راجع به اخلاق نیکوی پیامبر آمده و بهترین جملات را امیرالمؤمنین(ع) در وصف پیامبر(ص) بیان فرموده:«پیامبری که بهترین آفریدگان در خردسالی، و سنّ پیری نجیب‌ترین و بزرگوارترین مردم بود. اخلاقش از همة پاکان پاک‌تر و باران کرمش از هرچیز با دوام‌تر بود.»(نهج البلاغه/137)

در حدیثی از امام حسین(ع) آمده است که: از پدرم امیر مؤمنان علی(ع) در باره ویژگی‌های زندگی پیامبر(ص) و اخلاق او سؤال کردم، و پدرم مشروحاً به من پاسخ فرمود، در بخشی از این حدیث آمده است: رفتار پیامبر(ص) با هم‌نشینانش چنین بود: دائماً خوش‌رو و خندان و سهل الخلق و ملایم، هرگز خشن، سنگ‌دل، پرخاش‌گر، بدزبان و عیب‌جو و مدیحه‌گر نبود، هیچ کس از او مأیوس نمی‌شد، و هرکس به در خانه او می‌آمد نومید باز نمی‌گشت.

سه چیز را از خود رها کرده بود: کسی را مذمت نمی‌کرد، سرزنش نمی‌فرمود، و از لغزش‌ها و عیوب پنهانی مردم جست‌جو نمی‌کرد. (شیخ صدوق،1378؛1/118-119)

در این بخش با ذکر اخلاق پیامبر(ص) از زبان همسرش عائشه بسنده می‌کنم؛ عائشه در پاسخ به سؤال راوی از اخلاق پیامبر می‌گوید: خوش‌خوترین مردمان بود. نه دشنام می‌داد و نه بد زبانی می‌کرد و نه در کوچه و بازار، هیاهو به راه می‌انداخت و نه بدی را به بدی جبران می‌کرد؛ بلکه می‌بخشید و گذشت می‌کرد.(طبقات کبری/1/353)

3- بازتاب آئین رحمت در سیرة عملی پیامبر(ص)

رحمت و مهربانی نقطه مقابل خشم، غضب است؛ و قرآن مجید پیامبر گرامی اسلام(ص) را «رحمة للعالمین» خوانده باز تاب رحمت و مهربانی در سیرة عملی آن حضرت را ذیلاً پی می‌گیرم.

3-1. رفتار با تمرد اصحاب

تاریخ اسلام سراسر وقایع تلخ و شیرینی است که برخی از اصحاب پیامبر از این آزمون سربلند و برخی دیگر دچار لغزش‌هایی شدند که مسلمانان برای آن بهایی سنگینی پرداخت نمودند؛ یکی از این وقایع در جنگ اُحد اتفاق افتاد: هنگام صف‌آرایی، پیغمبر عبدالله بن جُبی، سردستة تیر اندازان، را گفت: مواظب باش دشمن از پشت سر به ما حمله نکند. جنگ به سود ما یا به زیان ما باشد تو نباید از جای خو بجنبی. در حملة نخست پیروزی با مسلمانان بود و دشمنان را عقب راندند، اما دستة تیر اندازان که مأمورت جلوگیری سوار نظام دشمن را داشتند، به محض عقب نشینی آنان به طمع گردآوری غنیمت موضع خود را ترک گفتند. سوار نظام دشمن به سرکردگی خالد بن ولید ناگهان حمله کردند و مسلمانان را شکست دادند.(شهیدی،1392؛87)  تخلف سربازان از دستور فرمانده در میدان جنگ، تنبیه سختی را برای متخلف به دنبال دارد اما این سربازان هیچ‌گاه تنبیه نشدند.

ابولبابه از قبیله اوس هم‌پیمان قریظه است. پس از اینکه چون كار بر یهودیان سخت شد و خداوند رعب و وحشت بر دلشان افكند از رسول خدا خواستند تا ابو لبابة را كه از هم پیمانان بنى قریظه بود، نزد آنان بفرستد تا در كار خود با وى مشورت كنند. پیامبر ابولبابه را نزد ایشان فرستاد.

یهودیان چون او را دیدند شروع كردند به گریه و زارى. كعب به ابو لبابه گفت: آیا به حكم محمد تن در دهیم و تسلیم شویم؟ گفت: آرى و با اشاره به گلوى خود فهماند كه آنان را سر مى‏برد! این كار ابو لبابه افشاى اسرار نظامى بود و كار تسلیم بنى قریظه را با مشكل روبه‏رو مى‏كرد.

ابولبابه گوید هنوز گامى برنداشته بودم كه ناگهان متوجه شدم به خدا و رسول او خیانت كرده‏ام، از راه دیگرى به مسجد النبى رفتم و خودم را به ستون بستم و گفتم از اینجا نخواهم رفت تا خدا توبه‏ام را قبول كند. چون خبر وقتى رسول خدا (ص) دید مراجعت ابو لبابة طول كشید و از جریان مطلع شد فرمود: اگر بنزد من می‌آمد براى او از خدا طلب آمرزش میكردم، ولى الحال كه این كار را كرده باید همان‌جا باشد و من او را باز نمى‏كنم تا خدا توبه‏اش را قبول كند.(میرشریف،1385؛139)

جمله «اگر او بنزد من می‌آمد برایش از خدا طلب آمرزش می‌کردم» نشان دهنده اوج رحمت و مهربانی پیامبر(ص) است.

نادیده گرفتن خطاهای دوستان و یاران در سیرة برخی افرادی که دارای صفت نیکوی گذشت بودند دیده می‌شود اما گذشت و رفتار نیک با دشمن کار هرکسی نیست. اما تاریخ اوج گذشت و رفتار با مهر و محبت پیامبرگرامی اسلام(ص) نسبت به دشمنان را ثبت کرده است.

3-2. رفتار با مشرکان

هنگامی که پیامبر(ص) مبعوث به رسالت شد؛ رسالت خود را با دعوت مردم مکه به پرستش خدای یکتا و دوری از پرستیدن بت آغاز کرد. دعوت پیامبر با مخالفت سران قبائل عمده ساکن در مکه مواجه گردید؛ مخالفت توده مردم با دعوت پیامبر با توجه به نظام قبیله‌ی دور از انتظار نبود؛ مخالفت مشرکان قریش به حرف و سخن خلاصه نشد که در این راه از هیچ‌گونه اذیت و آزاری نسبت به پیامبر و عده‌ای که دعوت پیامبر(ص) پذیرفته بودند فرو گذار ننمودند. روز به روز عرصه بر پیامبر و یارانش در مکه تنگ می‌شود آنان مجبور می‌شوند زادگاه خود حرم امن الهی که آن روز برای پیامبر و یارانش ناامن بود ترک گویند و به مدینه مهاجرت کنند؛ شکل مخالفت مشرکین با پیامبر پس از هجرت آن حضرت و یارانش به مدینه عوض می‌شود و این بار با پیامبر وارد جنگ مسلحانه می‌شوند تا شاید به هدف شان که همان نابودی اسلام بود برسند.

پیامبر(ص)، در فتح مکه بر دشمنانی تسلط یافت که سیزده سال بدترین اذیت و آزار را آنها دیده بود در این سیزده سال قریش به پیامبر ناسزا گفتند، تهدید کردند، برسر راه ایشان خار افکندند، به القاب بد یاد کردن گاهی جادوگر می‌گفتند، گاهی دیوانه و گاهی شاعر و هشت سال با پیامبر(ص) جنگیدند؛ پیامبر(ص) بهترین یاران خود را در جنگ با مشرکان از دست داد: پس چه حکمی سزاوار مشرکان قریش بود؟ شاید شعاری را که سعد بن عُباده رئیس تیرة خزرج سرداد «الیوم یوم الملحمة الیوم تسبی الحرمة» امروز زور کشتار و انتقام است، امروز زنان اسیر خواهندشد! عملی کردن شعار سعد بن عُباده، عادلانه ترین کیفری بود که بر مشرکان اجراء می‌شد. اما بر خلاف انتظار پیامبری که رحمة للعالمین است، به علی(ع) دستور می‌دهد پرچم را از سعد بن عُباده بگیر. علی(ع) پرچم را از سعد گرفت و فریاد زد«الیوم یوم المرحمه»

اما پیامبر رحمت رو به قریش فرمود: «ترون انی فاعل بکم ما تظنون و ما انتم قائلون؟»" چه گمان مى‏برید و چه مى‏گویید؟" سهیل گفت: گمان نیكى و گفتار نیكى داریم، برادرى جوانمرد و عموزاده‏اى بزرگوارى كه هم اكنون پیروز شده‏اى. گفتفانى اقول لكم كما قال اخى یوسف:«لا تثریب علیكم الیوم،»(سوره یوسف:92) » اذهبوا فانتم الطلقاء» پس هم اكنون بشما چنان مى‏گویم كه برادرم یوسف گفت:امروز سرزنش بر شما نیست. بروید شما آزاد هستید. هان هرخونى و مالى و افتخار موروثى كه در جاهلیت بود، زیر این دو پاى من نهاده شده مگر خدمت‌گزارى كعبه و آب دادن حاجیان كه این دو بصاحبانش داده شود.(ترجمه تاریخ یعقوبی/1371/1/420)

3-3. رفتار با یهودیان

پیامبر گرامی اسلام(ص) پس از ورود به مدینه با گروه‌های زیادی پیمان بستند. از جمله یهودیان مدینه در بخشی از این پیمان آمده:

= هریهودی از ما پیروی کند یاری می‌شود و با دیگر مسلمانان مساوی است؛

= بر او ستم نمی‌شود و دشمنش یاری نمی‌گردد...؛

= یهود هنگام جنگ همراه مسلمانان هزینه جنگ را می‌پردازند؛

= یهود بنی‌عوف و بندگانشان با مسلمانان در حکم یک ملتند یهودیان دین خود را دارند و مسلمانان دین خود را، اما هرکه ستم کند خود و خانواده‌هایش را به هلاکت خواهد انداخت.

از آن جا که این قرار نامه یک سند تاریخی زنده‌است و کاملا حاکی است که چگونه پیامبر اسلام به اصول آزادی و نظم و عدالت در زندگی احترام می‌گذاشت و چگونه با این پیمان یک جبهه متحد در برابر حملات خارج پدید آورده.(سبحانی،1388؛449)

پیامبر با یهودیان هم برخوردی را داشت که با یک مسلمان؛ یهود بغض شدید با آن حضرت داشت و تک تک وقایع تا زمان وقوع غزوه خیبر شاهد بر این امر است. مثلاً یک بار یکی از یهودیان در بازار اظهار داشت«سوگند به آن ذاتی که موسی را بر تمام پیامبران برتری داده‌ است» یکی از مسلمانان که سخنان یهودی را شنید از او پرسید: آیا بر محمد(ص) نیز برتری داشت؟ یهودی گفت:آری، صحابی از شدت خشم سیلی محکمی به صورت یهودی زد. از آن جا که دشمن نیز به عدالت پیامبر(ص) اعتماد داشت آن یهودی مستقیما به محضر ایشان رفت و از آن صحابی شکایت کرد. آن حضرت بر صحابی خشم گرفت و او را مورد سرزنش قرار داد.

کشتار اسیران بنی قریظه در هاله‌ای از ابهام

مستند منتقدان اسلام قتل عام بنی قریظه است چنانچه برخی منابع تاریخی دست اول و اکثر سیره نویسان مهر تائید بر صحت آن زده‌اند؛ اما در میان سیره نگاران مرحوم سید جعفر شهیدی مورّخ و سیره نگار و تحلیل‌گر مسائل تاریخ بر این عقیده است که:«این داستان که گرد آن را هاله‌ای از ابهام و بلکه تاریگی فراگرفته،  در قرن اخیر دستاویزی برای شرق شناسان ، مخصوصاً یهودیان اسلام شناس، شده است» (شهیدی، پیشین/94)

از نظر این مورّخ کشتار یهودیان اسیر به دلایلی نمی‌تواند صحت داشته باشد:

الف- ابن اسحاق پایان داستان بنی قریظه را چنین نوشته و طبری هم عین نوشتة او را در کتاب خود آورده است، واقدی، متوفای 207هجری قمری صورتی دیگری را نیز ضبط کرده و عبارت او مضطرب است. وی از یک سو می‌نویسد که:خندقی کندند و اسیران را دسته دسته به کنار آن خندق بردند، و علی(ع) و زبیر بن عوام آنان را گردن زدند، از سوی دیگر می‌نویسد: سعد بن عُباده و حُباب بن مُنذر نزد پیامبر آمدند و گفتند: طایفة اوس، که هم‌پیمان بنی قریظه‌اند، کشته شدن آنان را خوش ندارد، خدا از او خشنود نباشد. سپس پیغمبر را گفت: این اسیران را به خانه‌های اوس قسمت کند و خداوند هر خانه موظف باشد اسیر خود را گردن زند.ابن شهاب زهری متولد سال پنجاه و یکم حکمیت سعد را می‌نویسد، اما از شمار محکومان چیزی ننوشته است. تنها قتل حُیی بن اخطب را تصریح کرده‌ است.

ب- آیا علی(ع) در یک روز یا نیمی از روز هفتصد تن را به دست خود گردن زد؟ باور کردن این خبر بدین صورت دشوار است.

ج- مبالغه در آمار تعداد یهودیان بنی قریظه؛ نه‌صد تن مرد بالغ در قومی، بطور تقریب، نشانة چهار هزار یا بیشتر همه نفوس است. آیا شمار بنی قریظه بدین عدد می‌رسید؟ مگر در آن روزگار در مدینه و پیرامون آن چند هزار تن زندگی می‌کردند که تنها چهار هزار تن در آبادانی‌های بنی قریظه ساکن باشند؟

این‌ها نکاتی است که متتبع دقیق را از پذیرفتن آنچه شهرت یافته است باز می‌دارد و یا به تردید می‌افکند.

از این‌ها گذشته ما سیرت پیغمبر را در جنگ‌های پیش از بنی قریظه و پس از آن دیده‌ایم او همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم می‌داشته است.(همان/94-95)

3-4. برخورد با مسیحیان

مسیحیان هنگام ظهور اسلام در بخش‌هایی از شمال شبه جزیره از جمله شامات، دومة الجندل، ایله و نیز مناطقی جنوبی مثل یمن، نجران، غسان و خضرموت زندگی می‌کردند مسیحیان نجران در هفتاد دهکده در مرز میان حجاز و یمن پیرو دین مسیح سکونت داشتند. پیامبر(ص) در سال دهم هجری به موازات مکاتبه با سران دولت‌ها و مراکز مذهبی جهان، نامه‌ای به اسقف نجران«ابوحارثه» نوشت و طی آن ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. در بخشی از این نامه آمده:«شما را از پرستش«بندگان» به پرستش «خدا» دعوت می‌نمایم شما را دعوت می‌کنم که از ولایت بندگان خدا خارج و در ولایت خداوند وارد شوید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید[لا اقل] باید به حکومت اسلامی مالیات(جزیه) بپردازید که در برابر این مبلغ از جان و مال شما دفاع کند.(سبحانی، پیشین/901) 

پس از داستان مباحثه و مباهله که در کتاب‌های تاریخی به طور مفصل آمده؛ هئیت نمایندگان نجران، از پیامبر درخواست کردند که مقدار مالیات سالانه آنان، در نامه نوشته شود و نیز امنیت منطقة«نجران»از طرف پیامبر تضمین گردد. در بخشی از این صلحنامه پس از ذکر مبلغ  مالیات آمده‌است:«جان و مال و سرزمین‌ها و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول او است؛ مشروط بر این‌که از هم‌اکنون، از هر نوع ربا خواری خود داری کنند...»(همان/908)

برخورد اسلام با مسیحیان توأم با صلح و احترام متقابل و در حقیقت مداراگرانه بوده‌است. مسیحیان معمولاً نسبت به معاهدات خویش پای‌بند بوده و موردی از نقض معاهداتشان با پیامبر(ص) و مسلمانان دیده نشد.(قائدان/1385/900)

نتیجه

ظهور جریان‌های افراطی و جنایات هولناک که این گروه‌ها از خود بروز می‌دهند سبب گردیده تا  انتقادات منتقدان به دین مقدس اسلام بیش از پیش گردیده و چهرة که امروز از اسلام به دنیا معرف می‌شود طرفدار خشونت و افراطی‌گری است. اما برداشتی که گروه‌های افراطی از دین دارند و مستمسک منتقدان گردیده هیچ هم‌خوانی با آموزه‌های دین ندارد چون دین در بعد نظری همواره پیروان خود را به مدارا، گذشت، و پرهیز از خشونت فرا خوانده‌است؛ از آن جای که رفتار پیامبر الگوی برای پیروان مکتب اسلام الگو و قرآن مجید نیز بر الگو گرفتن از رفتار پیامبر تأکید کرده و رفتار پیامبر را به عنوان بهترین الگو معرفی می‌کند مستندات تاریخی گواه این حقیقت است که پیامبر در برابر بدترین دشمنان خود مانند مشرکان قریش، یهود، قاتل حمزه سید الشهداء (ع) اقدام خشونت آمیز انجام نداد. کشتار اسیران بنی قریظه چنانچه مرحوم شهیدی بر آن تأکید داشته اند از اعتبار چندانی برخوردار نیست.



**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**