منبع شناسي و ميراث مكتوب عـلامـه كـاتـب هـزاره (ره)
مقدمه
ملا فيض محمد كاتب هزاره(ره) در زمينههاي گوناگون چون فقه، كلام، ادبيات و فن نويسندگي، جغرافيا، مسايل اجتماعي، سياست و...آثار چاپ شده يا دست نوشته دارد. اما او به خاطر نوشتن وقايع تاريخي افغانستان در دوران شاهان مستبد، به عنوان مورخ شهرت يافته است. از اينرو گاهي او را «پدر تاريخ نويسي مدرن افغانستان» و «بيهقي ثاني» خواندهاند.
زيرا كاتب حوادث و رويدادها(سال1160 تا 1348ق) را که بخش آنها، در جريان حياتش چه در عرصهي اجتماعي و چه در عرصهي سياسي به وقوع پيوسته، با نوشتههايش به صورت بسيار واقع بينانه و به دور از مبالغه وگرايشهاي سمتي و قومي با اتکا به مدارک موثق و دست اول بازتاب داده و در معرض مطالعهي جستوجوگران حقيقت و نسلهاي آينده قرار داده است.
سالهاي اول رسالت کاتب به نوشتن تاريخ وقايع و رويدادهاي افغانستان، مصادف با سالهاي پاياني قدرت اميرجبار، مخوف و بياعتماد به ملت عبدالرحمن بوده است. کاتب که تاريخ نويسي را زير نظر مقامات آغاز كرد، ناگزير بود تمام رويدادها، بيعدالتيها و مظالمي را که بر مردم تحميل شده بود و ميشد، بر اساس خواسته و دلخواه آنان نوشته و تنظيم نمايد، اما او زيرکانه کوشيده است، اعمال ناروا را در وراي الفاظ وکلمات و در لفافهي طنز و کنايات جا به جا نموده و در معرض بيان گذارد تا نسلهاي بعد با اندک غور و دقت به مقصد نگارنده دست يافته و از ظلمها و ستمهاي كه حكام مستبد بر رعيت روا داشتهاند، آگاهي يابند. چنان در وصف كاتب گفتهاند:« کاتب نه تنها مورخي دقيق النظر و کم نظير بود بلکه روان امرا، درباريها و صاحبان قدرت را نيک ميشناخت و شناي سياسي در آن درياي توفاني را بلد بود. پس کاتب هم روانشناس، هم جامعه شناس و هم سياستگري ماهر بود، ورنه ناممکن بود که به اصطلاح بگذارند از زير ريش سرکار، اشتر را با پشتاره بگذراند! و آن آثار انتقادي را قلمبند کند(داکتراکرم عثمان، ملا فيض محمد کاتب پدر تاريخ معاصر افغانستان).
بنابراين، در مطالعهي متون تاريخي كاتب، بايد قدرت مطلقه آن روزگار را در نظر گرفته، سپس به قضاوت پرداخت، زيرا کاتب در چنين وضعيت نتوانسته با زبان باز وگشوده مطلبي را که خواسته ارايه دهد. چنين اوضاع او را گاهي به لفافه گويي كشانده و مقصودش را در پشت واژهها و جملهها نهان کرده است و بدين طريق واقعيت را بيان كرده است.
کاتب به خاطر اطلاعات كه در علوم مختلف به ويژه در زمينه علوم اجتماعي و تاريخي از يك سو و خط زيبا از سوي ديگر داشت، وقتي که به پيشنهاد استادش ملا محمد سرور اسحاق زايي در سال 1310هـ به عضويت دارالانشا و مجلس در آمد، دانش او مورد توجه اميرحبيب الله خان قرار گرفت و به او دستور داده شد تا تاريخ افغانستان را از زمان به قدرت رسيدن سلسله سدوزايي تا زمان خود امير(حبيب الله خان) به رشتهي تحرير درآورده، مشروط بر اينكه قبل از چاپ به نظر خود امير و چند تن از شخصيتهاي مورد نظر او رسانده شود. پس از پذيرش چنين شرايط از جانب كاتب، تمام آرشيو دولتي، اسناد و مدارک دست اول، نامهها و فرامين، گزارشات روزمره از جبهات جنگ و ساير گزارشهاي مملکتي موجود در ارک شاهي، در اختيار او گذاشته شد و ملا به كار تأليف و تدوين تاريخ کشور پرداخت و در مدت حدود پنجاه سال تحقيق و نويسندگي و خدمات فرهنگي، آثاري از نظر کمي و کيفي به جا گذاشت كه نشان درايت، لياقت و پشت کار اوست. آثار كاتب امروزه به عنوان منابع مورد وثوق و قابل اعتماد، توجه انديشمندان داخلي و خارجي را جلب كرده و آنان را به ستايش از كاتب و قدرداني از كارهاي فرهنگي او واداشته است. از اينرو، در اين نوشتار ابتدا به معرفي اجمالي آثار كاتب پرداخته، سپس به كتابهايي كه به خط زيبايش استنساخ كرده و در اخير فهرست مقالاتي كه ديگران در بارهي شخصيت كاتب، آثار و كارهاي او نوشتهاند، اشاره ميگردد.
الف. معرفي آثارقلمي کتاب(ره)
در باب معرفي آثارکاتب(ره) مقالات و نوشتههاي متعدد از انديشمندان ارايه شده است. شايد بتوان گفت: جامعترين آنها تحقيق است كه آقاي يزداني در اين رابطه انجام داده است، از اينرو،در اينجا به طور فشرده به معرفي آثار كاتب پرداخته و طالبان آگاهي بيشتر در اين زمينه به تحقيق ايشان مراجعه نمايند.
1. تحفة الحبيب
نخستين اثر كاتب است ودر سه جلد تدوين شده است كه چون مطالب آن طبق خواسته امير حبيب الله نبوده، و از طرفي كاتب اصرار و پافشاري بر حفظ امانت در ثبت وقايع تاريخي بدون توجه و رعايت مقامات دربار، داشته است، از اينرو، اجازه چاپ و انتشار نيافته است.
جلد اول اين کتاب بنا به نوشته آقاي يزداني در 567 صفحه تدوين شده است، شامل وقايع و حوادث تاريخ دوران حكمروايي سدوزايي ميباشد.(يزداني، 1391ش، مقدمه سراج، ج1و2، ص28)
جلد دوم آن در 885 صفحه، حوادث تاريخي افغانستان در زمان محمد زاييها و دومين هجوم نظامي انگليسي را در بر ميگيرد که تأليف آن در شوال1322 هـ.ق به پايان رسيده است هر دو جلد در کتابخانه نسخ خطي مربوط به وزارت اطلاعات و کلتور درکابل نگهداري ميشده است.(يزداني، 1366، پيام مستضعفين، شماره67ـ68، ص114).
بنا به گفتهي آقاي يزداني يك نسخه تحفة الحبيب به خط زيباي خود کاتب نزد عبدالحي حبيبي موجود بوده كه در باره آن ميگويد:«اين کتاب نکات خوبي تاريخي را حاوي است، براي مدققين تاريخ نهايت غنيمت و سخت پسنديده است. مولف داراي طبع شعر نيز بوده و در اين کتابش اشعاري را که خود سروده به مناسبت درج کرده است( مجله آريانا،سال ششم، شماره پنجم).
بنابه نوشته سيد عارف نوشاهي يک نسخهاي از جلد دوم تحفة الحبيب با خط نستعليق و زيباي مؤلف در874 صفحه و با حواشي امير حبيب الله و سردار محمد يوسف خان در موزهاي ملي پاکستان در کراچي وجود دارد(فهرست نسخههاي خطي موزه ملي پاكستان، ص718).
جلد سوم تحفةالحبيب در 236 صفحه، كه مشتمل بر وقايع سالهاي 1298ـ1307ق است كه نزد ورثه كتاب بوده(حبل الله، شماره32، ص40) به كتابخانه ملي انتقال داده شده و هم اكنون هر سه مجلد تحفة الحبيب در مجموعهي نسخ خطي آرشيو ملي نگاهداري ميشود(يزداني، مقدمه سراج، ج1ـ2، ص30).
2. سراج التواريخ
سراج التواريخ يكي ديگر از آثار ارزنده کاتب(ره) در باره تاريخ افغانستان است كه با استناد به اسناد و مدارك موجود در آرشيو ملي تأليف شده است. از اينرو، به عنوان يك كتاب معتبر تاريخي از حيث صحت و اعتبار، نزد دانشمندان و پژوهشگران اهل تحقيق جايگاهي ويژهاي دارد.
برخي منابع(دايرة المعارف آريانا) حاكي از آن است كه کاتب اين اثرش را در پنج جلد تدوين کرده بوده و از آن جمله، سه جلد آن در دسترس است و جلد چهارم با مقدمه آقاي مولايي توسط انتشارات اميري چاپ شده در اختيار خوانندگان قرار گرفته است.
جلد اول آن شامل وقايع دوران پادشاهان سدوزايي است که مدت 98 سال را در بر ميگيرد وکاتب درسال1325 هـ.ق تأليف اين جلد را تمام کرده است(پيام مستضعفين، شماره 67ـ68، ص115)
جلد دوم سراج از آغاز به قدرت رسيدن محمد زاييها شروع و تا حوادث1297 را در بر ميگيرد و در سال 1331 تأليف آن به پايان ميرسد. هر دو جلد(در مجموع داراي 378 صفحه) در همين سال در کابل چاپ شده است(همان)
جلد سوم سراج، وقايع و حوادث افغانستان را از سال 1297 هـ. ق، آغاز به قدرت رسيدن عبدالرحمن تا سال 1314 ( شانزده سال حوادث خونبار دوران سياه و تاريک اين امير جلاد) را شامل است، داراي 862 صفحه است و اخيراً در دو بخش به طور جداگانه توسط انتشارات عرفان چاپ شده است.
جلد سوم سراج تحت مراقبتهاي شديد نوشته شده است، به گونهي كه طبع آن سه سال( 1333ـ1336) به طول ميانجامد. روش تأليف و چاپ آن طوري بود که مؤلف فصول اول آن را مينوشت و تکميل ميکرد سپس براي چاپ ميفرستاد، بعد فصول بعدي را به همان ترتيب مينوشت و هر فصلي که از تحرير مؤلف ميگذشت چاپ ميشد(يزداني، مقدمه سراج، ص30).
آنچه که ارزش اين جلد از سراج را بيش از حد بالا برده، ابتکاري است که مؤلف در نوشتن آن به کار برده است. کاتب ضمن بيان مطالب، امير عبدالرحمن و گاهي سرداران محمد زايي و وابستگان دربار را با يک سري اوصاف و القاب پر طمطراق و عبارات به ظاهر تمجيد آميز ياد ميکند وجملاتي را در تعريف و ستايش دستگاه حاکم بهکار ميبرد و مخالفان رژيم را، به باد ناسزا ميگيرد اما با ذکاوت و هوشياري مقصد اصلي و واقعيت تاريخي را با اتکا به همين ستايشهاي ظاهريي سردمداران و نا سزاگويي مخالفان شان، بيان کرده، بسياري از جنايات هولناک و خيانتهاي امير عبدالرحمن جابر را به طور مشروح و ماهرانه در لابلاي نوشتههايش گنجانده است.(پيام مستضعفين، شماره 67ـ68، ص116).
3. تاريخ حكماي متقدمين
اين كتاب مشتمل بر شرح حال مختصر حكماي پيشين از هبوط آدم(ع) شروع تا بعثت عيسي(ع) است كه از روي دست خط مؤلف براي صنوف رشديه آن زمان به تصويب وزارت معارف وقت در 189 صفحه در كابل، سال 1303 هـ.ش به چاپ رسيد و جز كتب درسي بوده است.
4. فيضي از فيوضات
اين كتاب نيز در باره تاريخ افغانستان نگاشته شده است، داراي چند ويژگي است كه از سراج التواريخ آن را ممتاز ميكند: 1) بر خلاف سبك نگارش سراج التواريخ، كاتب در آن خيانتهاي زمامداران مستبد و فساد درباريان را بدون پرده پوشي بيان نموده است. 2) مؤلف در آن تنها به ذكر وقايع اكتفا نكرده بلكه به تحليل قضايا و بررسي علل وقايع نيز پرداخته است. 3) از نظر انشا و جمله بندي نسبت به سراج التواريخ از پختهگي و رواني و متانت بيشتري برخوردار است. از اينرو، جلال الدين صد يقي در مقاله تحت عنوان« بازتاب تاريخ نگاري تحليلي در کتاب«فيضي از فيوضات» کاتب» اين اثر كاتب را با اثر ولتر« نظري به طبايع و اخلاق و اداب و رو حيات اقوام ووقايع عمده تاريخ از عهد شارلماني تا زمان لويي سيزدهم» مقايسه و در بخشي از آن مينويسد:
هدف از تأليف« فيضي از فيوضات» از سوي ملا فيض محمد کاتب[ره] توجه به مسايل بسيار مهم کشورداري و اخلاق و عادات ودانايي و سياست و کفايت زمامداراي مملکت ميباشد و هم بدينگونه ضعف سياست و پيمان شکني و کارهاي ناصواب آن. او از اين طريق...علل عروج و سقوط نظامهاي مسلط فيودالي بر اين سر زمين را به وضاحت بيان داشته است. اين کار ملا فيض محمد کاتب. درست با کار ولتر تحت عنوان« نظري به طبايع و اخلاق و اداب و رو حيات اقوام ووقايع عمده تاريخ از عهد شارلماني تا زمان لويي سيزدهم» قابل مقايسه ميباشد
ولتردر اين اثرش به وضاحت تذ کر داده که« ميخواهم بدانم که مردم چگونه از توحش به تمدن رسيده اند». و با گفتن حقيقت به همه تاخته و مخصوصا کشيشان را به خشم آورده بود ومغضوب شاه وقت فرانسه قرار گرفت و تبعيد شد. اما کتابش پايه علم تاريخ جديد محسوب مي شود.
فيضي از فيوضات کاتب جنبه جامعه شناسي تاريخي داشته و از زاويه خاص تکامل جامعه انساني کشورما در آن در مسير تاريخ تحليل، تجزيه وبرر سي شده است که هم جنبه علمي را به خود گرفته و هم ميتواند راهنماي خوب بشود براي تحقيقات گسترده وبيطرفانه در يک سطح عالي دانشگاهي ودانش پژوهي»( به نقل از: سايت http://kateb-e-hazara.blogfa.com).
كاتب بعد از اتمام فيضي از فيوضات، در حدود سال 1306 اين اثر گران بها را به سيد مهدي فرخ سفير وقت ايران در كابل سپرده است تا از دستبرد رژيم افغانستان در امان بماند. شخص ياد شده كتاب را از افغانستان خارج نموده و يك فصل آن را در كتاب خود به نام« تاريخ سياسي افغانستان» آورده است( يزداني، مقدمه سراج، ج1ـ2، ص35).
5. تذكرة الانقلاب
كاتب در اين اثر وقايع سال 1307 - 1308 هـ.ش، سقوط امان الله خان و به قدرت رسيدن «بچه سقو» و قيام هزارهها و ديگر حوادث كشور را شرح داده است.
اين كتاب در 209 صفحه به خط زيباي نستعليق نوشته شده و سر انجام با بيان وقايع روز سه شنبه 22 ربيع ديگر فرصت نوشتن بقيه حوادث را نمييابد، گمان ميرود كه از اين روز به بعد، مؤلف به دستور حبيب الله كلكاني همراه با هيأتي به هزاره جات فرستاده شده تا مردم آن سامان را به صلح و سازش با او فراخواند. اما كاتب به خاطر شناخت كه از شخصيت حبيب الله كلكاني داشته، حكومت او را كه به نظر او فرد فريب كار، بيسواد، مستبد و از راه و رسم مملكت داري آگاهي نداشته، سم مهلك براي افغانستان دانسته(كاتب، تذكرة الانقلاب، ص43)، نه تنها مردم هزاره را به سازش تشويق ميكند، بلكه آنان را به مقاومت عليه او تحريك ميكند و با صراحت ميگويد:« نگارنده هزارهها را به جنگ و مقاومت بر ضد بچه سقا تبليغ و ترغيب نمودم»(كاتب، نژاد نامه افغان، ص32، به نقل ميثاق وحدت، ش5، ص26). از اينرو، پس از بازگشت توسط عمال بچه سقو دستگير و شكنجه ميشود، پس از تحمل درد و رنج ناشي از آن، به شهادت ميرسد و بدين ترتيب كتاب «تذكرة الانقلاب» نا تمام ميماند.
اين اثر به زبان روسي ترجمه و در سال 1988 ترسايي در اتحادشوروي سابق، آژانس «ناووکا» به طبع رسيده است و مترجمان آن نوشتهاند که اين نسخه يک سند تاريخي مهم در مقطع زمان سالهاي 1928-1929 يعني جنبش اميرحبيب الله کلکاني به شمار ميرود.
6. نسب نامه طوايف افاغنه و نفوس ايشان
همان طور كه از عنوان آن پيدا است، كتاب در بارهي معرفي طوايف و اقوام افغانستان است. به گفته آقاي يزداني، ملا قصد داشته آن را در آخر سراج التواريخ ضميمه كند اما چون مجلدات آخر سراج گرفتار حريق ميشوند، به ناچار آن را به ميرزا عبدالمحمد عليزاده مؤدب السلطان اصفهاني سپرده و او آن را در جلد پنجم كتابش «امان التواريخ» درج كرده است(يزداني، مقدمه سراج، ج1ـ2، ص35) و هم اكنون در مجله حبل الله از شماره85ـ97 تحت عنوان نژاد نامه افغان به چاپ رسيده است.
7.امانالأنشا
اين كتاب را كاتب در بارهي فن انشا و نويسندگي نوشته بوده است. فدا محمد نواسه ملا به دكتور محمد يعقوب واحدي اظهار داشته كه كتابي به نام امان الانشا از تأليفات پدركلانش نزد كاكايش در مزار شريف موجود است و به اين صورت موجوديت كتاب امان الانشا مسلم گرديد( نايل، سراج، شماره 12، ص254).
8.تاريخ عصر امانيه
بر اساس فرمان امان الله خان(16/2/ 1299ش) كه در آرشيف ملي موجود است، ملا فيض محمد كاتب هزاره(ره) مأمور ميشود تا نوشتن تاريخ وطن ادامه داده و عصر امانيه را نيز به رشتهي تحرير در آورد. در قسمتي از فرمان آمده است:«... فضايل همراه ملا فيض محمد كاتب از حضور والاي ما كمافي السابق به تاريخ نگاري مأمور گرديده كه تمته واقعات سراج التواريخ و واقعات عصر امانيه را همواره انشاالله تعالي تأليف و اجرا نمايد... و ملا فيض محمد خان به درستي شاغل تأليف كتاب مذكور باشد، خاص احوالات ظاهر و علانيه را به قرار شرح مندرجه فرمان هذا براي كاتب مذكور سياهه بدهند. فقرات سري و خفيه كه به ذريعة اوشان اجرا شده بيرون نويس كرده از ملاحظه حضور بگذرانند در هر كدام اجازت شد براي كاتب مذكور بدهند
كاتب كه تا ده سال ديگر پس از اين فرمان حيات داشته مسلماً به امر پادشاهي وقت، تاريخ عصر امانيه را نوشته است. اين كتاب فعلاً در دسترس نيست اما شهرستاني در سال 1334 ش نسخهاي از آن را به خط خود كاتب نزد عبدالغفور غرقه (بعداً بابري) ديده كه به قول خودش از كتابخانه معارف گرفته و براي خود نقل برميداشته است. گويا اين كتاب به كتابخانه معارف عودت نشده و معلوم نيست فعلاً در كجاست. دكتور محمد يعقوب واحدي نيز قول شهرستاني را تأييد كرده است همچنين پوهاند حبيبي نيز ضمن صحبتي اين مطلب را، تصديق نمود(همان، ص255).
9. فقرات شرعيه
اين کتاب همان طور از اسمش پيدا است، در مسايل فقهي و اسلامي نوشته شده، بنابه نامهاي كه تاريخ 15/3/ 1300 نوشته شده در آرشيف ملي موجود است، امان الله خان كاتب را مؤظف ميكند تا كتاب فقرات شرعيه را زير نظر و تاييد ملا عبدالواسع آخوند زاده بنويسد.(همان، ص256) و به عنوان كتاب درسي در مدارس دولتي تدريس شود و تأليف در همان سال به پايان رسيده است(يزداني،مقدمه سراج التواريخ،ج1-2،ص37).
10. تحفة الاخوان
11. فيض الامان، در اين كتاب جغرافياي افغانستان و اقوام ساكن آن را شرح ميدهد.(پيام مستضعفين، شماره67ـ68 ص120).
12. استقلال افغانستان
13. شرح اصول دين مولانا محمد علي رشتي، متن اين كتاب نوشته مولاناي رشتي و شرح آن از ملا فيض محمد كاتب است.
14. سبب و سر مبتلا شدن نفوس ناطقه انسانيه
كاتب در اين رساله 103 صفحهاي كه به قول آقاي يزداني توفيق تكميل و نام گذاري آن را نيافته، به بررسي مسايل ديني، اخلاقي و اجتماعي پرداخته است و عنوان ياد شده از مطلع كتاب كه با آن آغاز شده گرفته شده است( يزداني، مقدمه سراج، ج1ـ2، ص38 ) و در مجله حبل الله به طور مسلسل از شماره58ـ73 به چاپ رسيده است.
15. اتحاد نظريه مجتهدين
در اين اثر كاتب مسايل مختلف اسلامي و فقهي را از ديدگاه فقهاي شيعه و اهل سنت بررسي و موارد اتحاد و ديدگاه مشترك آنان را بيان كرده است(همان).
16.وقايع مختلف افغانستان:
اين كتاب در سال 1372ش از سوي ارگان نشراتي سيد جمال الدين حسيني (مجله حبل الله) به نام سراج التواريخ جلد سوم بخش اول نشر شد. اين کتاب سراج التواريخ نيست ، ولي اهميت آن کمتر از سراج التواريخ نيست. از ويژهگيهاي اين کتاب اين است که وقايع را دسته بندي شده مطابق روزشمار وقايع ثبت نموده است. متاسفانه همين اشتباه اسمي باعث گرديده که اين کتاب چندان مورد توجه قرار نگيرد. در حاليکه اين کتاب مطالب دست اول و حتي سانسور نشده عهد عبدالرحمن را درج نموده است.
17.وجه تسميه افغانستان به گفتهي آقاي يزداني اين رساله به خط زيباي نستعليق نزد يكي از طلاب افغانستاني که در شهر قم، مقيم است موجود است(همان، ص121).
18. زمامداري و سياست كشورداري
اين رساله در شرح اوصاف زمامدار، راههاي صحيح کشورداري و ذکر انواع مدينه فاضله وجاهله به سبک وروش کتاب جمهور افلاطون وآراء اهل مدينه فاضله فارابي در اواخر عمر ملا و در زمان اغتشاش بچه سقابه سال1308ش تحرير يافته است. نام اين اثر که بهتربود مدينه فاضله را بر آن مينهادند، توسط مجله ناشر، اثر برگزيده شد.(يزداني،مقدمه سراج،ص9)اين اثر به طور مسلسل در «مجلهي حبلالله» از شماره 41ـ 56، ارگان نشراتي سيد جمالالدين حسيني به چاپ رسيده است.
19. رسالهي حسن السياسه
اين رساله دستور العملي است كه براي كار مندان، ضبّاط و حكام دوره اماني كه به دستور شاه براي اين انظباط اداري نوشته شده باشد و در چند قسمت در مجله حبل الله از شماره 74ـ78، چاپ شده است.
20. براهين القطعيه
21. مقالات چاپ شده؛ در حوزهي مسايل مختلف، در دو مجله«حي عليالفلاح» و «آيينه عرفان» كه تحت عناوين« علم»، «زن و عفت» و «دين و سلطنت» چاپ شده است(پيام مستضعفين، شماره67ـ68، ص121).
22. مقالات چاپ نشده؛ مقالات چاپ نشدهي از کاتب به جامانده باعناوين؛«دين وترويج تاريخچه آن و مجاهدت جهت استحکام آن» در اين مقاله دين به عنوان تأمين کننده وحدت جامعه تلقي و مورد بررسي قرار گرفته است.«تربيت و شرايط حصول علم»اين مقاله شامل بحث تربيتي و چگونگي آموزش و پرورش نسل انسان و رسيدن به بالاترين مدارج فضل و کمال است.«صفت و کيفيت فطريه آدم» در اين مقاله مطالب جالب تاريخي واسطورهي ازبدو پيدايش انسان برروي زمين تاپيمودن سيرتکاملي او موردبحث قرارگرفته است.(رحيمي،1387،ص114).
مجموع تأليفات و نوشتههاي اين دانشمند و مورخ بزرگ متجاوز از 6000 صفحه بزرگ ميباشد. در سال 1358ش مجموعهاي از آثار و ياد داشتهاي كاتب از نزد ورثهي او توسط دولت كمونيستي به بهاي نازل خريداري شده و به آرشيف ملي انتقال داده ميشود كه اين مجموع شامل چهار اثر تأليفي در 3267 صفحه و 76 قلم نقل فرمانهاي دولتي و اسناد و مكاتيب و ياد داشتهاي گوناگون ديگر در647 صفحه بوده است(يزداني،مقدمه سراج،ج1-2ص41).
ب. استنساخ آثار ديگران
علامه كاتب افزون بر نوشتن كتابهاي متعدد در زمينههاي مختلف، به استنساخ و كتابت آثار نويسندگان ديگر نيز پرداخته است تا از يك سو، خدمتي به جامعه در عرصهي دانش و فرهنگ كرده باشد و از جانب ديگر اثر ارزشمندي را از خطر نابودي نجات داده باشد كه در ادامه آورده ميشود.
1. كتاب دستور العمل آگهي؛ اين كتاب مجموعهي از فرمانهاي اورنگ زيب به شهزادگان مغولي است كه در سال 1165 ميلادي، راجه يامل آن را تنظيم كرده است و به دستور حبيب الله خان كاتب با خط زيبايش در 230 صفحه با قطع 18*11، به تاريخ 29 رجب 1311ق در جلال آباد باز نويسي آن را به فرجام رسانده است(نايل، سراج، شماره 12، ص257).
2. ديوان شهاب ترشيزي. ترشيزي از شاعران دوران تيمورشاه دراني بوده كه در افغانستان به سر ميبرده است. كاتب ديوان او را در 358 صفحه به قطع 24*16همراه با تهذيب و مطلا استنساخ كرده و در ماه شعبان 1313ق پايان يافته و براي نگهداري در آرشيو ملي سپرده شده است( همان).
3. رساله در بيان فيوزهاي ضربدار. اين رساله كه به احتمال زياد ترجمه از متن انگليسي است، طريقه ساخت، حفاظت و خواص فيوز(fuse) با فتيله را شرح داده كه براي مقابله با دشمن به كار ميرفته است. كاتب آن را در102 صفحه استنساخ و در ربيع الثاني1317هـ..ق به پايان رسانده است( همان و يزداني، مقدمه سراج، ج1و2، ص43).
4. استنساخ قرآن كريم. كاتب چند نسخه از قرآن مجيد را اسنتساخ نموده كه يك نسخهي آن را به سيد مهدي فرخ هديه داده است(يزداني، مقدمه سراج، ج1و2، ص43).
5. استنساخ جلدهاي اول، سوم، چهارم و هفتم امان التواريخ.
استنساخ جلد اول امان التورايخ در قطع 33*21 به تاريخ 24/6/1301ش برابر با1340ق پايان يافته است(نايل، سراج، شماره12، ص259).
استنساخ جلد سوم امان التواريخ نيز توسط كاتب انجام شده است. چنان كه نيلاب رحيمي مينويسد:«از شواهد و دلايل ميتوان فهميد كه كلك توانا و هنرمند فيض محمد كاتب مورخ بزرگ عصر ما آن را استنساخ كرده است(رحيمي، مجله كتاب، شماره1، ص4، 1360).
استنساخ جلد چهارم امانالتواريخ در 454 صفحه، در 17/12/1301ش برابر با 1340ق به خط كاتب هزاره به فرجام رسيده و در آرشيو ملي نگهداري ميشود(نايل، سراج، شماره12، ص259).
در بارهي كتابت جلد هفتم امان التواريخ، نايل ميگويد:«در انجام كتابت اين نسخه كه عكس آن در كتابخانه اكادمي علوم موجود است، امضاي كاتب به نظر نميرسد. اما تطبيق آن با ديگر نسخههاي كتابت نشان ميدهد كه اين جلد نيز توسط كاتب استنساخ شده است(همان، ص260).
6. استنساخ ياداشتهاي وقايع مختلف افغانستان. مجموعه ياد داشتهاي است كه به حوادث سالهاي مختلف تا 1319ق ارتباط دارد، گاهي به خط معمول روز مره و گاهي با خط نستعليق ريز كتابت شده، با قطع رقعي در 1478 صفحه تدوين شده است(همان).
ج. آثار و منابع در بارهي كاتب(ره)
- محمد ذكي«جايگاه عالمان در تاريخ معاصر افغانستان» فصلنامه سلام، سال چهارم، 1390، ش10و11، صص98- 94.
- حسين نايل، سايه روشنهاي از زندگي فيض محمد كاتب، سراج، شماره12، 1376ش.
- ــــــــــ، پژوهشي در باره سراج التواريخ و ملا فيض محمد كاتب، سراج، شماره 16ـ17، 1378ش،صص230-254.
4-ــــــــــ،پژوهشي در بازنمايي و بازشناسي آثار كاتب، سراج شماره12، 1376ش.
5ــــــــــ، ياد داشتهاي در باره سر زمين و رجال هزارهجات، قم، مركز فرهنگي نويسندگان افغانستان، 1379، صص262ـ278.
6- پوهنيار سيد مسعود، ظهور مشروطيت و قربانيان استبداد در افغانستان، پيشاور، كتابخانه سبا، 1375.
7- حسن پولادي، هزارهها، ترجمهي علي عالمي كرماني، تهران، نشر عرفان، 1390ش، ص631.
8- محراب علي صفدري، روحانيت و حكومت در افغانستان( زمينهها، موانع و راهكارها) قم، مركز جهاني علوم اسلامي، 1387ش، صص89ـ92.
9- عبدالمجيد ناصري، زمينه و پيشنه جنبش اصلاحي در افغانستان، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1379ش.
10-ــــــــــ، مشاهير تشيع در افغانستان، قم، مركز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي، 1390ش، صص45ـ55.
11-ــــــــــ،افغانستان ونظام سياسي آينده،(تعامل دين و دولت در تاريخ افغانستان) قم، زلال كوثر، 1381ش، صص138ـ140.
12- محمد علي احساني تعامل دين و دولت در افغانستان(پايان نامه) مجتمع آموزش عالي فقه، 1378ش، ص44.
13-گل محمد رحيمي، شخصيت، انديشه و آثار علامه فيض محمد كاتب هزاره(ره)(پايان نامه) مجتمع آموزش عالي فقه،1387ش.اين اثرپايان نامه فوق ليسانس گرايش تاريخ اسلام است که باراهنمايي حجت الاسلام دکترناصري ومشاوره حجت الاسلام دکترحيات الله يوسفي(رسولي)آذرماه1387دفاع شده است.اين اثرمشتمل بريک مقدمه، پنج فصل با عناوين؛ کليات و مفاهيم، شخصيت علامه فيض محمد کاتب، فعاليتهاي علامه فيض محمد کاتب، انديشههاي فيض محمدکاتب وآثار علامه فيض محمدکاتب است و درخاتمه به جمع بندي ونتيجه گيري پرداخته است.
14- حبيبي، عبدالحي، جنبش مشروطيت در افغانستان، قم، احساني، 1372ش.
15- دولت آبادي، بصير احمد، هزارهها از قتل عام تا احياي هويت، قم، ابتكار دانش، 1385ش.
16- يزداني، حسين علي(حاج كاظم) يادواره شهيد بلخي،«چهرههاي روحانيت اصيل افغانستان» قم، انتشارات بلخي، 1368ش.
17-ـــــــــــ، مقدمه بر سراج التواريخ، تهران، مؤسسه تحقيقات و انتشارات بلخ، 1372ش.
18-ـــــــــــ،تحقيقي پيرامون زندگي فيض محمد كاتب، پيام مستضعفين، ش67ـ68، صص113ـ130.
19-ـــــــــــ، افشاي يك دسيسه، مجله سراج، ش18، 1378ش.
20-ـــــــــــ، تحقيقي پيرامون زندگي دانشمند و مورخ مشهور افغانستان ملا فيض محمد كاتب هزاره، مجله سراج، شماره2، ص119.
21-ــــــــــ،صحنههاي خونيني از تاريخ تشيع در افغانستان، مشهد، كتاب فروشي مدرس،1370ش.
22-ــــــــــ، «شهيد ملا فيض محمد كاتب»، پيام مستضعفين، شماره35، صص 49ـ50،
23- فرهنگ، مير محمد صديق، افغانستان در پنج قرن اخير، تهران، نشرعرفان،1385.
24- پيام، محمدعلي، «پيشگامان نهضت جهاني اسلام»، حبل الله ش32، سال1365ش، صص38ـ40.
25- محمدي، محمد شريف، مشاركت سياسي در انديشه علامه فيض محمد كاتب هزاره(ره)، فصلنامه قلم، ش50ـ51، سال دهم، 1391ش، صص53ـ76.
26- دانشنامه دانش گستر، زير نظر علي رامين و ديگران، تهران، مؤسسه دانش گستر روز، 1389ش، ج12، ص178.
27- پيام مستضعفين، «شهيد ملا فيض محمد كاتب» شماره 35، 1363ش، صص34ـ42.
28- احساني، حبيب الله، راه كارهاي عدالت اجتماعي در انديشه علامه فيض محمد كاتب(ره)، مجله پگاه انديشه، شماره9، 1389ش، صص89ـ109.
29- رضوي غزنوي، سيد علي، «ملا فيض محمد كاتب هزاره و سراج التواريخ»، مجله سراج، شماره15، 1377ش، ص248.
30-ــــــــــ،«به ياد فيض محمد كاتب پيش آهنگ تاريخ نويسي در افغانستان معاصر»، مجله سراج، شماره12، 1376ش، ص226.
31- رشتيا، سيد قاسم، «ملاحظات مختصر در اطراف شخصيت و آثار فيض محمد كاتب هزاره»، مجله سراج، شماره12، 1376ش.
32- فرخ سيد مهدي، كرسي نيشينان كابل، به كوشش آصف فكرت، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي، 1370ش، ص29.
33- فرهنگ، سيد محمد حسين، جامعه شناسي و مردم شناسي شيعيان افغانستان، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1380ش، ص29.
34- رحيمي، نيلاب، سيري تاريخي كتابخانهها در افغانستان، كابل، ص282.
35- رستاقي، مولوي عبدالحکيم، سكينة الفضلا يا بهار افغاني، هند، ص113.
36- فهرست نسخههاي خطي موزه ملي پاكستان، ص718.
37- نگاهي به نقش فرهنگي افغانستان در عهد اسلامي(مقاله عبدالاحمد جاويد)، كابل، 1355، ص138.
38- دايرة المعارف آريانا، ج3، ص635.
39- مجله كتاب، شماره1،9 و17، كابل، مقاله حسين نائل.
40- مجله عرفان، شماره1ـ2، 1351،صص156ـ158.
41- فكرت، محمد آصف، مقدمه عين الوقايع، ص9.
42- خانف، تيمور، تاريخ ملي هزاره، ترجمه عزيز طغيان، قم، اسماعيليان، 1372ش، ص9.
43- مجمع علما و طلاب جاغوري، عالمان ديني افغانستان، ره آوردها و راهبردها،قم،مرکزجهاني علوم اسلامي،
44- فرمند، حسين، يادي از ياد نامه كاتب، مجله غرجستان، شماره1، ص53.
45-ــــــــــ، مقالات سمينار بين المللي كاتب،غرجستان، شماره6، 1366ش، ص61.
46- شكي راندو، مقدمه تحقيقي بر يك اثر تاريخي، ترجمه شيرين محمد،غرجستان، شماره1، 1368.وشماره6،سال1367ش،ص53.
47- نصيب، ناصر، «موقف ملا فيض محمد كاتب»، غرجستان، شماره6، 1368ش، ص83.
48- صديقي، ظريف، «ملا فيض محمد كاتب والا شخصيت از مليت هزاره»، غرجستان، شماره1، ص87.
49- رومودين، «آخرين مورخ افغانستان»، ترجمه نبي كاوه، غرجستان، شماره1، ص53.
50- اعزام هيأت جهت اخذ بيعت در سال 1308 از سوي حبيب الله كلكاني، به هزارهجات، غرجستان، شماره12، ص209.
51- رضوي، علي اصغر، «سيري دانش در افغانستان»، مجله سراج، شماره12، ص209.
52- رهين، مخدوم، «امان الانشاء»، سراج، شماره16ـ17، ص255.
53- نايل، حسين،ياد نامه كاتب(ره)، (مجموعه مقالات سمينار كاتب،1365 ش)، كابل، وزارت اقوام و قبايل، عناوين مقالات آن، عبارتند از:
1) سايه روشنهاي از زندگي كاتب.
2) پژوهشي در باز نمايي و بازشناسي آثار كاتب.
3) تاريخ شناس خوش نويس.
4) سراج التواريخ(مجله ادب، 1355) اين چهار عنوان از نايل است.
5) شيوه پرداخت سراج التواريخ، صديق روحي.
6) اسلوب سراج التواريخ، اكبر شهرستاني.
7) نظري به نسخه خطي كتاب تذكرة الانقلاب، نيلاب رحيمي.
8) بازتاب تاريخ نگاري تحليلي در كتاب فيضي از فيوضات، جلال الدين صديقي.
9) تحفةالحبيب، عبدالحي حبيبي.
10) درخشش هنر خطاطي فيض محمد كاتب، مايل هروي.اين سميناربه تاريخ سوم ثور1362از سوي وزارت اقوام وقبايل باهمکاري اکادمي علوم افغانستان در هوتل آريانا کابل برگزار شده است. سپس مقالات ارايه شده، بکوشش مرحوم حسين نايل گردآوري و در سال 1365توسط وزارت اقوام و قبايل در140صفحه باتيراژ 2500 نسخه درکابل چاپ شده است.
54- انوشه، حسن، دانشنامه ادب فارسي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1381ش،ج3، صص 113ـ114 و صص252ـ 253 و ص790.
55- بينش، وحيد، آشنايي با مسلمانان جهان، شيعيان افغانستان، تهران، مؤسسه مطالعات انديشه سازان نور، 1390، ص93.
منابع بخش اول
1.رحيمي،گل محمد، شخصيت، انديشه وآثار علامه فيض محمدکاتب هزاره(ره)، قم،مجتمع آموزش عالي فقه،1387.
2.نايل حسين، پژوهشي در باز نمايي و بازشناسي آثار كتاب، مجله سراج، سال سوم، شماره 12، 1376ش.
3.ــــــــــ، سايه روشن هاي از زندگي فيض محمد كاتب، مجله سراج، سال سوم، شماره 12، 1376ش.
4.يزداني، حسين علي(حاج كاظم)، تحقيقي پيرامون زندگي شهيد ملا فيض محمد كاتب، پيام مستضعفين، نشريه سازمان نصر افغانستان- خارج از كشور.
5.__________،شرح مختصري از زندگي ملا فيض محمد كاتب، مقدمه سراج التواريخ، ج1ـ2، نشر عرفان، 1391ش.
6.__________، تحقيقي پيرامون زندگي ملا فيض محمد كاتب، مجله سراج، سال اول، شماره دوم، 1373ش.