علامه كاتب(ره) و آثار او از ديدگاه دانـشمـندان و پـژوهشـگـران
روزنه
علامه فيض محمد كاتب هزاره(ره) يكي از برجستهترين چهرههاي علمي، سياسي و فرهنگي افغانستان بوده است. شخصيتي كه تاريخ افغانستان با نام او گره خورده است. در واقع تاريخ معاصر افغانستان وامدار فيض محمد كاتب(ره) است. از اينرو، او را «پدرتاريخ افغانستان» و «بيهقي روزگارش» خواندهاند.
دانشمندان و پژوهشگران معاصر تلاش ورزيده و كوشيدهاند تا با استفاده از نابترين واژگان، زيباترين جملات و نغزترين كلمات شخصيت و آثار او را تحسين، تمجيد، توصيف و معرفي نمايند. بر اين اساس ديدگاه دانشمندان و پژوهشگران معاصر پيرامون شخصيت و آثارعلامه فيض محمدکاتب هزاره (ره) در دو بخش، تحت عنوان«علامه فيض محمدكاتب(ره) از ديدگاه شخصيت ها، دانشمندان و پژوهشگران» و «آثارعلامه فيض محمد كاتب(ره) از ديدگاه دانشمندان و پژوهشگران» به خوانندگان محترم فصلنامه«سخن صبا» ارائه ميشود.
الف:علامه فيضمحمدكاتبهزاره از ديدگاه شخصيتها، دانشمندان و پژوهشگران
محترم جلالتمآب حامدکرزي رئيس جمهوري افغانستان:
ملا فيض محمدكاتب(ره) يكي از مورخان معروف و كمنظير كشور است. نام و آثار ماندگار او جايگاه عالي و مرتبت بلندي در تاريخ و فرهنگ کشور ما دارد. چاپ و تکثير آثار کاتب[ره] وپژوهش درباره شخصيت، مبارزه و بررسي آثارش از واجبات مؤسسات علمي و فرهنگي کشور است.(ازپيام حامدکرزي به همايش «ملا فيض محمد کاتب هزاره(ره) مورخ نامي افغانستان» کابل10-9 -1390-منبع: http:kabul.icro.ir).
مورخ نامدار كشور حاج كاظم يزداني
ملافيض محمد كاتب(ره)، از روحانيون فـعال و پركار بوده، آثـار گرانبهاي از خـود به يادگـار گذارده است. او با هوشياري تمام در لابلاي كتابهاي تاريخي مفصل خويش جنايات و رسوايي دستگاه حاكم را براي ابد ثبت تاريخ نموده است. ملا فيض محمد كاتب(ره) يكي از دانشمندان و مورخان بزرگ افغانستان به حساب ميآيد...يكي از اعضاي برجسته مشروطه خواهان اوليه بود كه به همين خاطر مدتي در شيرپور، زنداني شد. او در راه به رسميت يافتن« [مذهب] تشيع» در زمان امانا...خان نيز فعاليت كرد.(يادواره شهيدعلامه بلخي(ره) ص255).
مورخ ارجمند معاصر بصير احمد دولت آبادي
ملا فيض محمد كاتب(ره) كه او را به حق ميتوان«پدر تاريخ افغانستان»ناميد، روحاني فعال و مورخ دردمند و ژرف نگر و پركار بود. او در طول عمر هفتاد ساله خود، آثار بس گرانبها و بكر به يادگار گذاشت كه غير از او كسي را ياراي خلق آن نبود. او با حوصله و دقت تمام، فجايعي را ثبت تاريخ نمود كه تصور آن مشكل است كه چگونه او، با اين كار، جان به سلامت برده است.(هزارهها از قتل عام تا احياي هويت، ص300).
زنده ياد دكتر سيد علي رضوي غزنوي(ره)
كم بخت است كه در دورههاي پادشاهي مورد بيمهري قرار گرفته است و در نتيجه اهميت وي و اثر معروفش« سراج التواريخ» و آثار ديگر او چنانچه شايسته است، براي هموطنان شناخته نشده است.(هزارهها از قتل عام تا احياي هويت، ص320).
كاتب(ره) مرد حساس، شجاع و حاضر جواب بود، معروف است وقتي كه وزير معارف وقت(سردار فيض محمدخان) خواست كه او را از معلمي موقوف[منفك] كند، به او گفت: تو مريض هستي و مريضي تو ساري است و بچهها را ميگيرد. كاتب(ره) جواب داد: مرض من ساري نيست، مذهب من ساري است!(همان، ص315).پروفسور علي اکبر شهرستاني: او(کاتب(ره)تنها قهرمان قدرتمند کار و ابتکار نيست بلکه تسلط ذهني او بر سياست و جريانهاي سياسي در افغانستان و اطراف آن، اهميت نبشتهها و تاليفات او را دو برابر ساخته است. و چنانکه شايسته يک مورخ با احاطه و سيطره است، وقايع را با چنان موشکافي به صورت جامع ثبت و تحليل کرده است که هر خواننده دقيقالنظر را به شگفت وامي دارد.(منبع:http:kateb-e-hazara.blogfa.com)
دانشمند فرهيخته استاد عليزاده مالستاني
ملافيض محمد كاتب(ره)، كه در سطح جهان به صفت يك دانشمند و مورخ موثق مطرح است، در متن خفقانها و ظلمتهاي حاكم بر افغانستان و زير ذرّه بين سانسور جناب امير، اثر ماندگار«سراج التواريخ» را مينويسد. شرايط او، شرايط امام زين العابدين(ع) بوده است كه حقايق و معارف دين را در قالب دعا بيان كرد. وي نيز با نوشتن حقايق در لفافههاي ويژه، پردهي فريب از روي اميران ظالم برداشت. (عالمان ديني افغانستان...، ص268).
دکتر محمد سرورمولايي
ملافيض محمدکاتب(ره)مردي پرکار،منظم وخستگي ناپذيربود.اوبامهارت ودانشي که داشت به سبب راستي وصداقت وپشت کاربي مانند،موردتوجه خاص شهزاده حبيب الله خان قرار گرفت و به سمت کاتب حضور و منشي خاص او برگزيده شد.(مقدمه ج4 سراج التواريخ،ص98).
دکتر سيد مخدوم رهين (وزيرفرهنگ،اطلاعات وکلتورافغانستان)
ملافيض محمدهزاره[ره] افزون بر مراتب فضل و دانش، مردي مبارز و از مشروطهخواهان و ترقي جويان بزرگ و از جمله آن فرزندان ميهن پرست افغانستان است که دَرَفش مشروطيت و وطنخواهي و ترقي پسندي را در سه دهه اول قرن بيستم بر دوش داشتهاند.مرحوم فيض محمدکاتب هزاره[ره] برعلاوه اطلاعات وافر در تاريخ افغانستان و علوم ادبي و هنر خطاطي، در جغرافيا و شناخت اماکن، شهرها و قرايي کشور و اقوام و قبايل افغانستان نيز معلومات گسترده داشت. (سراج، ش16-17، ص256).
مرحوم حسين نايل(ره)
فيض محمد كاتب(ره) يكي از پاسداران به نام فرهنگ سر زمين ما دانسته ميشود كه نزديك پنجاه سال از حيات خود را با پاي مردي و امعان نظر در راه پژوهش و نگارش آثار به غايت بهامند، در ارتباط به مسايل جامعه افغانستان صرف نمود. او با حد اقل امكاني[امكاناتي] كه در اختيار داشت، سعي به خرج داد تا نيمرخي از حالات روزگار تاريكي را كه در آن ميزيست، در نوشتههاي خود نشان دهد. اگر چه او در بيان ماوقع و حادثهها، مكلّف به رعايت سياست روز و پنهان كاري بسياري از مسايل بود. با اين وصف ميكوشيد تا حقايق مسايل را در نوشتههاي خود قابل رويت سازد و تيرگيها را هويدا سازد، آنچه را كه قرار نبوده بگويد، در لفافه الفاظ و در وراي كلمات در معرض بيان بگذارد.( شخصيت،انديشه و آثار علامه فيض محمد كاتب هزاره(ره) ص94).
بخش اعظم زندگي كاتب(ره) با كتاب و قلم همراه بود...او در نويسندگي آدم پشتكار دار و سر شار از حوصله و استقامت و نيرو بود و با وصف اينكه ازنظر جسمي زياد تنومند نبود، روحيهاي به غايت قوي داشت... به اساس يك سنجش ابتدايي، حجم تأليفات او بيش از شش هزار صفحه و اندازه آثار كتابت شده به خط او به بيش از ده هزار صفحه بالغ ميگردد.(هزارهها از قتل عام تا احياي هويت، ص320).
پوهاند عبدالحي حبيبي
ملا فيض محمد كاتب[ره] حقيقتاً نويسنده پركـار و مـورخ عالمي بود كه چون از قشـر عامه برخواسته بود. طبعاً در نظر داشت كه در لف كلام خود، احوال ستمديدگان را تمثيل نمايد و در اين راه مصيبتها ديد و بارها مضروب شد و كتابهاي او بهترين منبع معلومات ميباشد.(جنبش مشروطيت در افغانستان، ص72).
مؤلف «سراجالتواريخ» كه نويسنده فاضل ، اديب، روشنفكر و از جمله مشروطه خواهان اول بود، در شيرپور محبوس گرديد. اما به سبب اينكه امير حبيبا...خان او را از دوران شهزادگي ميشناخت و در نگارش« سراج» خدمت ميكرد، بعد از مدتي رها شد. (همان).
دکتراکرم عثمان
کاتب[ره]نه تنهامورخ دقيق النظر و کمنظير بود بلکه روان امرا، درباريها و صاحبان قدرت را نيک ميشناخت و شناي سياسي د رآن درياي توفاني را بلد بود.پس کاتب[ره]هم روان شناس،هم جامعه شناس وهم سياستگري ماهربود.ورنه ناممکن بودکه به اصطلاح بگذارنداززيرريش سرکاراشترراباپشتاره بگذراند!وآن آثارانتقادي راقلم بندکند.او«پدرتاريخ نويسي مدرن افغانستان»است.وتاريخ نگاران مابعد،ازنوشته هاي اوبهره فراوان برده اند.(منبع:http:kateb-e-hazara.blogfa.com).
مير محمد صديق فرهنگ
كار مهم و علمي ديگري كه در اين عصر(حبيبا...خان) و زيرنظر شخص امير صورت گرفت. تأليف كتاب«سراج التواريخ» در تاريخ افغانستان از عصر احمدشاه به بعد توسط مورخ محقق و دانشمند فيض محمد كاتب هزاره[ره] بود. مؤلف اين كتاب نه تنها معلومات جامع و كاملي را در مورد دوره سلطنت سدوزايي و محمد زايي براي بار اول در يك تأليف نفيس جمع آوري نمود، بلكه سعي ورزيده است تا در زير پرده عبارت تعارفي كه گريز از آن در شرايط آن عصر خارج از امكان بود، يك سلسله حقايق را در مورد نواقص اداره و بيدادگري زمامداران به گونهاي مفصل و مستند ثبت تاريخ كند.(افغانستان در پنج قرن اخير، ج1، ص485).
دكتر ظريف صديقي
فيض محمد كاتب هزاره[ره] را ميتوان يكي از برازندهترين شخصيتهاي فرهنگي، ادبي، اجتماعي و حتي سياسي دوره معاصر تاريخ افغانستان دانست.(مجله غرجستان، شماره اول، سال دوم، 1367).
مولوي عبدالحكيم رستاقي
الحاج مولانا فيض محمد هزاره[ره] يكي از مورخين و عالم جيد عصر اين خطه مقدس بود. در علم حكمت، كلام، نجوم، جفر، علوم اجتماعي و تاريخي مهارت خوبي داشت. او در اثر مطالعه کتب معتبرهي اساتيدعظام، در اندک مدتي در اثر جودت فکر وحدت ذهن و کثرت ممارست در علوم اجتماعي و تاريخي و اخلاقي سبقت به اقران نمود. كتاب«سراج التواريخ» را كه از شاهكاريهاي اوست، در گيتي به يادگار گذاشت. وي علاوه بر معلومات علمي در امور سياسي نيز داراي مقام بس بلندي بود و حايز مراتب فضل و كمال بود.او در زمان امان الله خان در«دارالتاليف معارف» خدمات شاياني نمود و بالاخره به مدرسه «حبيبيه» جهت تعليم وتربيت اولاد وطن موظف گرديد.(مقدمه سراج التواريخ،ج1-2،ص15).
دكتر عبد المجيد ناصري داوودي
علامه فيض محمد كاتب(ره) كه اطلاعات عميق و نگرش همه جانبه و دقيق در تاريخ كشور داشت. در ميادين گوناگون فقه، اصول، فلسفه، كلام، حديث، ادبيات، تاريخ، انساب، هيأت، نجوم، حساب، جبر، جفر، خوشنويسي و فراگيري زبانهاي متعدد پشتو، انگليسي و عربي گويي سبقت را از همگان ميربايد و دربار فاشيسم را وادار به اعتراف و كرنش در برابر اين چشمه آرام«فيض» و آبشار بينظير«كتابت» ميكند و اميرحبيبا...خان تدوين تاريخ كشور را به وي ميسپارد.( مشاهير تشيع در افغانستان، ج3، ص46).
يكي از برجستهترين اصلاح طلبان و عدالت خواهان در آن زمان(1348-1289ق) علامه فيض محمد كاتب(ره) است كه تمام مشكلات اسارت، شكنجه، توهين و فقر را پذيرفت و براي پاسداري از ديانت، فرهنگ و كسب آزادي و بيداري ملي در وطن باقي ماند و در بدترين و مخوفترين شرايط ،كشور را ترك نكرد.(زمينه و پيشنه جنبش اصلاحي در افغانستان، ص147).
نيلاب رحيمي
اين مرد فاضل و دانشمند را كه از فحول نويسندگان و مورخان عصر خويش شمرده ميشود، «بيهقي زمان » لقب دادهاند. همانطوري كه «بيهقي» با قلم توانا، انديشه بار ور و باريكبيني روشنگرانه و خردمندانه چهره واقعي مسعود غزنوي را در تاريخش ترسيم نمودهاست، ملا فيض محمدكاتب هزاره[ره] نيز با نوشتن كتاب بزرگ و ارزشمند«سراج التواريخ» رعب انگيزترين و مستبدترين فرمانده زمانش يعني امير عبدالرحمن را نشان داده است، چهره واقعي او را در تمام وقايع و حوادث نمودار كرده است. كتاب اين مورخ عزيز روشنترين برهان فضيلت و دانش اوست. گذشته ازآن مورخ مزبور از داشتن هنرخط سربلند بودهاست واکثر آثارش، را به قلم زيباي خود نگاشته که نشانگر چيره دستياش، در زمينه خط نگاري ميباشد.( سراج، سال سوم، شماره12، ص275).
دانشمند شهيد استاد محمد اسماعيل مبلغ(ره)
كاتب(ره) در لويجرگه پغمان خواستار رسميت يافتن مذهب جعفري(تشيع)، در كنار مذهب حنفي (تسنن) ميشود و به مجلسيان ميگويد: رسميت يافتن مذهب تشيع از رونق و احترام اهل سنت نكاسته بلكه باعث سر فرازي حنفيان و موجب پيشرفت و ترقي و تعالي كشور خواهد شد. در برابر نظرعلامه فيض محمدکاتب(ره) عدهي از گروه مقابل علم تقابل برافراشته درسنگر مخالفت و معاندت جاي ميگيرند.( مقدمه سراج التورخ ، ج1-2، ص14).
سيد مهدي فرخ(سفير وقت ايران در كابل)
ملا فيض محمد كاتب[ره] پسر سعيد محمد وكيل از قوم هزاره محمد خواجه است. در امارت امير عبدالرحمن خان، به سمت منشي حضور انتخاب شده و شخص مورخي اشت. اكثر تواريخ افغانستان به قلم اين شخص نوشته شده است.( هزارها از قتل عام تا احياي هويت، ص314).
استاد محيط طباطبايي ( دانشمند ايراني)
حدود پنجاه سال قبل كه سردار عنايتالله خان( برادر امانالله خان) از كشور فراري و در تهران تبعيد بود، با من آشنا شد و اين آشنايي به دوستي تبديل گرديد. گاه گاهي به ديدنم ميآمد و كتابهاي مربوط به افغانستان از آن جمله«سراج التواريخ» را براي مطالعه به عنوان امانت برايم آورد. مؤلف«سراج التواريخ» با مهارت عجيبي جنايات رژيمهاي افغانستان را در آن گنجانده بود و عجيبتر اينكه شهزاده مذكور متوجه اين نكته نشده بود.(ياد واره شهيدعلامه بلخي(ره)، ص118).
دکتر حسن انوشه (دانشمندايراني)
کاتب[ره]ازپرکارترين وبرجسته ترين نويسندگان افغانستان در دوره اخير به شمار ميآيد.دو اثر سترگ او«تحفة الحبيب» و «سراج التواريخ»مهمترين و مفصلترين منابع تاريخ افغانستان از دوره احمدشاه دراني تا روزگارمؤلف است و بسياري از رويدادها و حقايق نا گفته را در بردارد.از همينروست که کاتب[ره] را بيهقي روزگارش گفتهاند.(دانشنامه ادب فارسي،ج3،ص791).
ميرزا عبدالمحمد اصفهاني(صاحب كتاب امان التواريخ و مدير جريده چهره نما در مصر)
در سنه 1340هـ .ق، كه به افغانستان مسافرت نمودم... و جناب فضايل مآب و معارف نصاب ملا فيض محمد كاتب(ره) كه جامع كمالات عاليه و معلومات مفيده بوده به تدوين و تحرير...نگارنده را مرهون كلك هنر سلك خويش فرمود. ايشان در پايان ميگويد:«اين بود ذكر قبايل و طوايف و اقوام افغانستان كه به اهتمام عالم مدقق و فرزانه ملا فيض محمدخان صاحب«سراج التواريخ» به دست نگارندهي اين سطور حاجي ميرزا عبدالمحمدخان اصفهاني ايراني ملقب به مؤدّب السلطان صاحب جريده چهرهنما رسيد و نگارش شد.(مقدمه سراج التواريخ ج1ـ2، ص14).
خانم بنفشه
ايشان در مقالهاي تحت عنوان«فقيه و دانشمند ميهن ما» مينويسد: ملا در حكمت، كلام، نجوم و رياضيات تبحر داشت و در عين حال با احساس وطن خواهي و نوع دوستي سرشاري كه داشت، به مثابه يك چهرهاي برازندهاي قوي در بين مردم عرض اندام نمود و محبوبيت زيادي بين حلقههاي علمي پيدا كرد. وي از جمله شخصيتهاي بزرگ آزادي دوست و مشروطه خواه به حساب ميرود.(شخصيت، انديشه و آثار علامه فيض محمد كاتب هزاره(ره)، ص94).
محمد علي پيام
ملا در منطقه چنداول كابل در كوچه معروف«سپاه منصور» در يك خانه كوچك و محقر زندگي ميكرد كه از در و ديوارش معنويت پديدار بود. حتي خوب به خاطر دارم كه بچههاي خرد سال چنداول نيز خانه«ملا فيض محمد كاتب(ره)» را احترام مينمودند. زيرا از اين خانه كوچك خدمات بزرگ و ذيقيمتي براي فرهنگ و معرفي افغانستان انجام يافته بود كه نسلهاي آينده ي افغانستان را مرهون خود ساخته بود. آثار علمي و تاريخي افغانستان به مصداق مقولهاي كه «گنج در ويرانه است» از زير سقف همين كلبهاي محقر به دسترس دانش پژوهان قرار گرفته است كه امروز بزرگي و فضيلت اين گوهر ناشناخته را به اثبات ميرساندواقعامعنويت وارزش علمي اين مردمحقق ومورخ، گفته ي يکي ازحکمارابه خاطرمي آوردکه فرموده است: مردان بزرگ چون کوه اند،که هرقدربه آن هانزديک ترشويدعظمت وبزرگي آن ها،براي تان بيش ترآشکارمي گردد.مرحوم علامه فيض محمد کاتب(ره) رانيزتامدتي استبدادواختناق نمي گذاشت که «کماهوحقه» درانظارجلوه گرشود.چنان چه دراوايل سلطنت اميرحبيب الله خان اورابه جرم آزادي خواهي ومشروطه طلبي زنداني کردند و مدتي را نيز،در زندان سپري نمود او مرد شجاع و پرفضيلت بود و فراز و نشيبهاي تلخي را در زندگي خود ديد.(مقدمه سراج التواريخ،ج1-2،ص14 ).
يكي از شركت كنندگان سمينار بين المللي كاتب(ره)(کابل16-18-حوت-1366)
امروز هيچ مورخ افغانستان شناسي بدون مراجعه به كتب ملا فيض محمد كاتب(ره) نميتواند اثر خويش را يك اثر جدي و تحقيقي محسوب نمايد...آثار او را به عنوان اصيلترين و موثقترين و مطمئينترين كتب مرجع براي مورخان امروز ميتوان به حساب آورد.( فرهنگ، 1380، ص29).
نويسندگان دانشنامه دانش گستر
کاتب[ره] ازپرکارترين و برجستهترين تاريخ نويسان افغانستان در دوره متاخر به شمار ميرود. از آثارش؛ «تحفة الحبيب» و «سراج التواريخ»است که هردو کتاب از مهمترين و مفصلترين منابع تاريخ افغانستان از دوره احمدشاهدراني تا روزگار مولف است.تاريخ نگار ومنشي افغانستاني...خط را چندان خوش مينوشت که در دوره عبدالرحمن و امير حبيبالله خان به سمت منشي حضور برگزيده شد.(دانشنامه دانش گستر،ج12،ص178).
حسين فرَمند
کاتب(ره)يکي ازحاميان وپاسداران راستين فرهنگ کشور بودکه بيشترين ايام عمرش رابه نگارش آثار در ارتباط به تاريخ و فرهنگ اين مرز و بوم صرف کرد.امکانات دست داشته وفرصت را، رايگان از کف نداد. بلکه در راه روشن ساختن پديدههاي تاريخي فروخفته در بسترابهام و تاريکي مصنوعي شب پرستان، زيرکانه تلاش ورزيد و تأليفاتي به جاگذاشت که[براي] دست اندرکاران و محققان تاريخ سدههاي اخير کشور مأخذ دست اول به شمار ميرود. (غرجستان،ش1،صص53-54،سال دوم).
ب. آثار علامه فيض محمد كاتب هزاره(ره) از ديدگاه دانشمندان و پژوهشگران
مورخ شهير كشور حاج كاظم يزداني
اگر كتاب عظيم«سراج التواريخ» نبود ما امروز از بسياري از جنايات رژيم عبدالرحمان بيخبر ميمانديم. اين كتاب، بزرگترين سند رسوايي رژيمهاي گذشته افغانستان به حساب ميآيد و شايد هيچ نويسندهاي مثل ملا فيض محمد كاتب هزاره(ره) نتوانسته باشد كه ستمگران زمان خويش را چنين تا ابد رسوا و مفتضح سازد.( ياد واره شهيدعلامه بلخي(ره)، صص257ـ256). «سراج التواريخ» يکي ازآثار ارزندهي تاريخي افغانستان است که با استناد به عهدنامهها(پيمان نامه ها)،فرامين رسمي دولتي وانبوه اسناد و مدارک موجود، در دارالانشاي دربار و آرشيو دولتي، به رشته تحرير در آمده است.صحت و اعتبار فراوان اين اثر باعث گرديده است تاديگر مورخان به عنوان مرجع مطالبي را فراخور حال، ازا ين کتاب در نوشتههاي خود نقل کنند.(حاج کاظم يزداني،مقدمه سراج التواريخ،ص4).
دانشمند فرهيخته استاد عليزاده مالستاني
اگر يك ارزيابي به عملآيد يعني كتاب«سراج التواريخ» مرحوم كاتب(ره) كه يك عالم ديني بود، در يك پله ترازو گذارده شود و هر آنچه ديگران در اين سه دههاي اخير از طريق ساختن مكتب، شفاخانه، پل، سرك و غيره به مردم خود خدمت كردهاند، در پلهاي ديگر گذاشته شود، مطمئناً خدمتي كه مرحوم ملا فيض محمد كاتب هزاره(ره) براي مردم انجام داده است، سنگينتر از خدمات ديگران خواهد بود.( عالمان ديني افغانستان...، ص272).
پوهاند عبدالحي حبيبي در باره كتاب تحفة الحبيب مينويسد:
اين كتاب نكات خوبي تاريخي را حاوي است و براي مدققين تاريخ نهايت غنيمت و سخت پسنديده است. مؤلف داراي طبع شعر نيز بوده است و در اين كتاب اشعاري كه خود سروده، به مناسبت درج كرده است. وي در بارهي «سراجالتواريخ» ميگويد:«سراج التواريخ» نخستين كتاب ضبط وقايع دولتي افغانستان شمرده ميشود و براي مورخان ديگري كه آثار خود را مطابق به موازين جديد تاريخ نويسي، مينويسند، منبع معلومات به شمار ميرود.
مير محمد صديق فرهنگ
عدهاي ديگر چون ملا فيض محمد كاتب[ره] موفق شدند تا عليرغم سانسور، برخي از حقايق را در لابلاي كتابهاي رسمي بگنجانند، اما تعداد اين گونه آثار اندك است. هر سال دهها نبشته و متن مشكوك و فاقد ارزش تاريخي به نام احياي آثار گذشتگان با ترجمه و تحشيههاي عريض و طويل انتشار مييافت. اما از نشر مدارك معتبر در تاريخ و ادبيات كشور مانند«تاريخسيستان»، «تاريخ بيهقي» و «سراجالتواريخ» كه نسخههاي آن در محيط، حكم توتيا و عنقا را پيدا كرده بود، جلوگيري ميشد.
دکترجلال الدين صديقي
«فيضي از فيوضات»کاتب[ره]جنبه جامعه شناسي تاريخي داشته و از زاويه خاص تکامل جامعه انساني کشور ما در آن در مسيرتاريخ تحليل ،تجزيه وبررسي شده است.که هم جنبه علمي به خودگرفته وهم مي تواند راهنماي خوب براي تحقيقات گسترده و بيطرفانه در يک سطح عالي دانشگاهي و دانشپژوهي باشد. (منبع: http:kateb-e-hazara.blogfa.com).
مرحوم نايل
بيگمان مجلدات«سراج التواريخ» با شرايط تاريخ نويسي وقت نسبت به همه آثار پديد آورده شده در اين عهد جامعتر و مستندتر است. يكي از موارد اهميت «سراج» آن است كه مؤلف با شهامت زياد و بهطور زيركانه گاهي به صراحت و زماني در لفافه الفاظ و عبارات، رشوه خواري، جور و ستم و ديگر بدكاريهاي كارداران وقت را در هر موقف و مقامي كه بودهاند، مورد نكوهش و انتقاد قرار داده و افشا كرده است.
به جرأت ميتوان گفت: رويدادهاي عهد سلطنت امير عبدالرحمان خان در هيچ كتابي با اين تفصيل و خصوصيات و جزئيات ضبط نگرديده و مندرجات هيچ كتابي از وقايع اين زمان به پايه«سراج التواريخ» موثق و در خور اعتماد نخواهد بود.
محمد عيسي غرجستاني
از جمله منابع گران بها، كتاب پر ارج«سراج التواريخ» است كه مطالب مهم و جالب را در اختيارمان ميگزارد. نويسنده كتاب«ملا فيض محمد كاتب هزاره(ره)» تمام قيامهاي مليتها را با استفاده از اسناد دربار و معلومات خود با همه كوايف آن به اسم واقعهگزاري به شيوه تحليلي به يادگار گذاشته است.(كله منارها در افغانستان، ص20).
نيلاب رحيمي در باره كتاب «تذكرة الانقلاب» ميگويد:
«تذكرةالانقلاب» ثمره تلاشهاي پيگيرانهاي است كه مؤلف در درون ماجراهاي زماني سخت بحراني و روزگار پرتلاطم به عمل آورده و در جريان نگارش آن، به پيمانه زياد شدايد و آلامي را متحمل شده است. او كه بدون هيچگونه ترديد از اعاظم دانشمندان و افاضل مورخان زمانش به حساب است، شايستگي و لياقت خود را در شيوه كار برد و نگارندگي و نحوه بيان حقايق تاريخي در اين كتاب به روشني تبارز داده است.
نويسندگان دايرةالمعارف آريانا
بزرگترين كتاب تاريخي و اثر مهم در عصر امير حبيبا...خان و مابعد آن، كتاب «سراج التواريخ» تأليف فيض محمد كاتب[ره] است. (مقدمه سراج التواريخ،ج1-2،ص).
پوهاندميرشاه حسين
پوهاندميرشاه حسين پروفيسور رشته تاريخ دانشکده ادبيات دانشگاه کابل به مناسبت چاپ جديد «سراجالتواريخ» مينويسد:تأليفات ملافيض محمدکاتب[ره]که به چندين جلد مي رسد همه و همه به جاي خودش از منابع پرارج تاريخ و فرهنگ وطن ما است.اما اثر جاوداني و بسيارمهم«سراج التواريخ» از حيث دقت در تأليف ميتواند يکي از آثار و کتب بينظير، در سه قرن اخير افغانستان به حساب آيد.اين کتاب معتبر از وقت تأليف و نشر تا حال، مرجع محققان و پژوهشگران تاريخ در داخل و خارج کشور ما بوده است.(سراج،ش15،صص249-250).
زنده ياد دکترسيدعلي رضوي غزنوي
مهم ترين و مفصلترين کتابي که در دوره«سراجيه» در واقع زير نظر مستقيم اميرحبيب اللهخان تأليف شد«سراجالتواريخ»است که مفصلترين تاريخ افغانستان نوين است. (همان،ص248).
اسدالله احمدي(بودا)
«سراجالتواريخ» را بايد شمع عزابر گور قربانيان، دانست. آثار بزرگترين شاعران و تاريخنگاران را ميتوان در جمع خواند. اما آثار کاتب[ره]را به دليل تراکم بيش از حد کميت و کيفيت رنج قربانيان هرگز نميتوان در جمع خواند.(سايت جمهوري سکوت)